کد خبر: ۱۰۲۳۷۸
تاریخ انتشار: ۱۰ شهريور ۱۳۹۴ - ۰۹:۱۷
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
تعداد بازدید: ۵۹۶۵

نکاتي کمتر شنيده شده از زندگي سياسي علي اکبر صالحي

 علي اکبر صالحي از معدود مديران و مقاماتي است که در سه دولت اصلاحات، احمدي نژاد و روحاني در سطوح بالاي نظام مسئوليت داشته است.

مي گويند در و تخته خوب به هم چفت مي شوند ولي اين ضرب المثل هميشگي هم نيست و برخي اوقات بر عکسش رخ مي دهد. در دو کابينه محدود احمدي نژاد و تغيير و تحولات پر تعداد وزرا و مديران دولت نهم و دهم اين قاعده هميشه برقرار بود به جز يک مورد. آنهم جايي که منوچهر متکي به آن سبک و سياق از دولت بيرون انداخته شد و علي اکبر صالحي از سازمان انرژي اتمي راهي وزارت خارجه شد.

به سختي مي توان چنين انتصابي را در دولت هاي محمود احمدي نژاد يافت و محافل سياسي هم عموما از چگونگي کنار آمدن اين دو با هم ابراز تعجب مي کردند. احمدي نژاد نخبه ستيز به سراغ يکي از نخبه ترين ها رفته بود.

علي اکبر صالحي در چهارم فروردين ۱۳۲۸ در کربلاي عراق ديده به جهان کشود. نماينده ايران در آژانس بين المللي انرژي اتمي، رئيس سازمان انرژي اتمي، رياست دانشگاه شريف، وزير امور خارجه و معاونت رئيس جمهور از جمله مهمترين سمت هايي است که صالحي در جمهوري اسلامي بر عهده داشته است. مرد نجيب و متواضع هسته اي ايران در دانشگاه MIT تحصيل کرده و دکترايش را در سال ۱۳۵۶ در رشته مهندسي هسته اي از اين دانشگاه دريافت کرده است.

دانشمند هسته اي در وزارت خارجه
صالحي شايد يکي از سخت ترين کارهاي دنيا را در دوران وزارت خارجه اش سپري کرده. سر و کله زدن با احمدي نژادي که خود را صاحب نظر در همه حوزه ها مي دانست حتما کار ساده اي نبوده است. از آن طرف ورود او به وزارت خارجه همزمان مي شود با شروع تحولات موسوم به بهار عربي. صالحي همچنين در مصاحبه با سالنامه آفتاب يزد از سختي کار در وزارت خارجه اي گفته که پيچيدگي ها و در هم تنيدگي هاي آن بر دشواري فعاليت در آن افزوده است.

صالحي خاطره جالبي در اين رابطه دارد: به خاطر دارم اوضاع در سوريه بحراني شده بود و کشورهاي غربي تهديد کرده بودند سفارت خانه خود در دمشق را تعطيل مي کنند. از آن طرف حملاتي هم از سوي گروه هاي تروريستي به اين سفارتخانه ها انجام شده بود و کشورهاي غربي دولت سوريه را مسئول اين اقدامات خلاف عرف ديپلماتيک مي دانستند. من به عربستان رفته بودم تا در اجلاس کنفرانس اسلامي در اين کشور صحبت کنم. آقاي وليد معلم از من خواسته بود به موضوع سفارتخانه هاي غربي در سوريه هم اشاره کنم تا فضاي منفي عليه دولت سوريه برداشته شود. من قصد داشتم از غير قابل توجيه بودن اقدام حمله به سفارتخانه هاي خارجي سخن بگويم و آنرا اقدامي ناصحيح از سوي گروه هاي تروريستي معارض دولت سوريه بخوانم. در ماشين و در حال حرکت به مسير کنفرانس، موبايل من زنگ زد و يکي از همکارانم موضوع حمله به سفارت انگلستان در تهران را به اطلاعم رساند. اصلا موضوع را باور نمي کردم. به همکارم مي گفتم، يعني چه؟ مگر ممکن است؟ چه کسي اين کار را انجام داده؟ شما تصور کنيد در چنين شرايطي حالا مي خواستم در سخنراني ام از غير قابل دفاع بودن حمله به سفارتخانه هاي خارجي هم صحبت کنم.»

معمار گفتگوي مستقيم با آمريکا
موضوع بهار عربي اما تنها مشکل صالحي نبود و مسئله گفتگوهاي هسته اي با آمريکا در عمان هم ديگر نقطه عطف دوران مسئوليت اوست. صالحي را مي توان مبدع گفتگوهاي مستقيم با آمريکا در دوره جديد خواند. صالحي مي گويد: «وقتي وزير خارجه بودم، بعد از بررسي هاي فراوان به اين نتيجه رسيدم مذاکرات با اين سبک و سياق به نتيجه نمي رسد. از سوي ديگر آمريکايي ها از کانال عمان از ايران درخواست کرده بودند که مذاکره مستقيم تهران - واشنگتن براي مسئله هسته اي داشته باشيم. آن زمان عمان نقش واسطه را ايفا مي کرد. ما به عماني ها اعلام کرديم ما چندين پيش شرط داريم که يکي از مهمترين آنها به رسميت شناختن حق غني سازي اورانيوم است. ظاهرا عماني ها اين پيش شرط هاي ما را به طرف آمريکايي اعلام کرده بودند و طرف امريکايي هم اظهار داشته به راحتي مي توانند اين موارد ايران را بپذيرند. در آنجا من به عماني ها گفتم شما نامه اي مکتوب براي من بنويسيد و اين موارد را در آن ذکر کنيد تا من به همراه آن خدمت مقامات ارشد نظام برسم. سلطان عمان آن نامه را نوشت و براي ما فرستاد و من هم مستقيما خدمت رهبري رفتم و طرح مسئله کردم و از ايشان درخواست کردم اجازه انجام مذاکره مستقيم با آمريکايي ها را به ما بدهند. ايشان در ابتدا مخالف بودند ولي با توضيحاتي که من ارائه دادم، در نهايت با طرح سه پيش شرط که انصافا هم منطقي و مفيد بود اين اجازه را به بنده دادند. بعد از آن گفتگوهايي در سطح مديران وزارت خارجه با آمريکايي ها در عمان آغاز شد.»

صالحي همچنين به دشواري هاي فراوان انجام اين مذاکرات اشاره مي کند و تاکيد دارد: «به قدري مشکلات و مسائل پيش بيني نشده در فاصله هر دور از مذاکرات پيش مي آمد که حقيقتا انجام دور بعدي را به تعويق مي انداخت. در نهايت پس از انجام مذاکراتي ما به انتخابات رياست جمهوري نزديک شديم و پيچيدگي هاي کار بيشتر شد و در مجموع قرار شد پس از تعيين تکليف دولت بعدي مذاکرات پي گرفته شود.»

صالحي به خانه باز مي گردد
صالحي در دولت بعدي در مراسم توديع خود و معارفه ظريف حضور يافت و کليد ساختمان وزارت خارجه را به جواد ظريف سپرد. وزير خارجه سابق دوباره به سازمان انرژي اتمي بازگشت و به عنوان معاون رئيس جمهور و رئيس سازمان انرژي اتمي منصوب شد.
پس از گذشت چندين دور از مذاکرات هسته اي و رخ دادن گره هاي فني در مسير گفتگوها ظاهرا علي لاريجاني پيشنهاد مي دهد که دکتر صالحي به تيم مذاکره کننده اضافه شود. پيشنهادي که در شوراي عالي امنيت ملي مطرح و مورد استقبال هم قرار مي گيرد. صالحي در اين رابطه مي گويد: «آقاي فريدون با من تماس گرفتند و از من خواستند به تيم مذاکره کننده بپيوندم. من با دوستان و همکارانم در سازمان مشورت کردم و متفق القول به اين نتيجه رسيديم در شرايط فعلي و با توجه به اينکه در ميانه مذاکرات قرار داشتيم بهتر است اين مسئوليت سنگين را نپذيرم. بالاخره بعد از رايزني ها و تفکر به اين نتيجه رسيدم که چندين پيش شرط براي پيوستن به تيم مذاکره کننده تعيين کنم. تصور خودم اين بود که اين پيش شرط ها مورد پذيرش قرار نمي گيرد. من به آقاي فريدون اعلام کردم در صورتي که از آن طرف هم فردي هم سطح با من در مذاکرات حاضر شود، به تيم مي پيوندم چرا که در صورتي که من به عنوان معاون رئيس جمهور به مذاکرات بروم و از طرف آمريکايي يکي از مديران يا کارشناسان انرژي اتمي بيايد، در واقع شان ايران و به ويژه رئيس جمهور رعايت نشده است. تصور من اين بود با اين پيشنهاد موافقت نمي شود اما ظاهرا تيم دکتر ظريف اين موضوع را به آمريکايي ها اعلام کردند و آنها هم بلافاصله موافقت خود را با اين پيشنهاد و پيش شرط ما اعلام کردند و آقاي مونيز و من به تيم مذاکره کننده هسته اي پيوستيم.»

صالحي در مذاکرات لوزان ۲ حضور مهم و پررنگي داشت و برخي اظهار نظرهاي او در خلال گفتگوهاي هسته اي بسيار پر سر و صدا شد. صالحي درباره داستان تولد نوه اش و هديه ارنست مونيز به او مي گويد: «ماجرا از اين قرار بود که ظاهرا يکي از خبرنگاران در تهران با خانواده ما تماس مي گيرد و خبر تولد نوه من را جويا مي شود و اسمش را هم مي پرسد. بعد از آن خبر رسانه اي شد و من خودم هم از انتشار آن در رسانه ها متعجب شدم. بعد از انتشار آن خبر، آقاي مونيز در يکي از جلسات دوجانبه عروسکي با آرم دانشگاه ام آي تي به عنوان هديه تولد نوه ام به من داد و گفت: بايد هر دو کمک کنيم که او هم مانند پدربزرگش در ام آي تي تحصيل کند.»

يکي ديگر از اظهار نظرهاي صالحي که در طول مذاکرات بسيار سر و صدا کرد جمله اي بود که او در صبح آخرين روز گفتگوهاي لوزان به زبان آورد. در همان حين که مذاکره هشت ساعته ظريف و کري پشت درهاي بسته در حال برگزاري بود، علي اکبر صالحي در پاسخ به پرسش خبرنگاران مي گويد: طلوع آفتاب نزديک است. همين اظهار نظر رئيس سازمان انرژي اتمي کشورمان بالافاصله به برکينگ نيوز همه خبرگزاري ها تبديل شد و ناظران آن جمله را پالسي مثبت از نزديک بودن توافق ارزيابي کردند. صالحي بعد از مذاکرات در اين رابطه توضيح داد: «من ميخواستم وضو بگيرم و نماز صبحم را بخوانم که خبرنگاران من را ديدند و فوري از من پرسيدند چه خبر؟ از آنجايي که طلوع آفتاب نزديک بود و در ساعات نزديک به سحر بوديم من هم گفتم طلوع آفتاب نزديک است، ولي خبرنگاران فکر کردند منظور من نزديک بودن طلوع توافق بود در حاليکه من واقعا چنين منظور و مقصودي نداشتم.»

علي اکبر صالحي با تجربيات بسيار متفاوتي که با حضور در دولت هاي خاتمي، احمدي نژاد و روحاني از سر گذرانده و همچنين سابقه حضور در مذاکرات مهمترين قرارداد سياسي ۲۰۰ سال اخير ايران از نامهاي ماندگار تاريخ اين سرزمين خواهد بود، به ويژه که او را مي توان يکي از اصلي ترين معماران دور تازه گفتگوهاي مستقيم ايران و آمريکا بوده است. دانشمند هسته اي که مدتي هم سابقه کار ديپلماتيک را هم در کارنامه خود ثبت کرد.

*سعيد جعفري/خبرآنلاين