کد خبر: ۱۰۶۲۰۸
تاریخ انتشار: ۱۶ مهر ۱۳۹۴ - ۱۱:۴۰
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
تعداد بازدید: ۶۶۷

بايد در مسير جهت‌دار كردن رابطه با آلمان قدم برداريم



 هنوز چند روزي از دستيابي ايران و گروه ١+٥ به برجام نگذشته بود كه آلمان‌ها با هياتي بلندپايه شامل ١٠٠ نفر به تهران سفر كردند. حالا با گذشت نزديك به سه ماه از توافق، فرانك والتر اشتاين‌ماير، وزير امور خارجه آلمان ٢٥ مهر ماه به تهران سفر خواهد كرد. اين نخستين سفر وزير امور خارجه آلمان پس از بيش از ١٠ سال به ايران است و حالا اشتاين‌ماير مي‌خواهد طلسم
عدم سفر وزراي خارجه آلمان را پس از يك دهه بشكند.

 روابط ايران و آلمان نيز در سال‌هاي گذشته از فراز و نشيب‌هاي فراواني برخوردار بوده است. آلمان‌ها كه تا پايان سال ٢٠٠٥ نخستين شريك تجاري ايران محسوب مي‌شدند، در دولت‌هاي نهم و دهم همسو با ديگر كشورهاي اروپايي روابط‌شان را با ايران كاهش دادند اما با روي كار آمدن دولت يازدهم، درصدد افزايش روابط سياسي و اقتصادي با تهران هستند.

آنها در ايام مذاكرات نيز جزو گروه ١+٥ بودند و تلاش بسياري را براي دستيابي به برجام انجام دادند. در خصوص سفر فرانك اشتاين‌ماير به تهران و تاثير اين سفر در روابط دوجانبه ايران و آلمان و همچنين اتحاديه اروپايي و همكاري‌هاي احتمالي دو كشور گفت‌وگويي با شمس‌الدين خاروقاني، سفير ايران در آلمان در دولت اصلاحات داشته‌ايم كه مشروح اين مصاحبه در ادامه مي‌آيد.

 

‌ سفر وزير امور خارجه آلمان به ايران چه تاثيري مي‌تواند بر روابط دوجانبه تهران و برلين داشته باشد؟

شخص فرانك اشتاين‌ماير يكي از قدرت‌هاي سياسي آلمان است. وي عضو حزب سوسيال دموكرات آلمان است و اين حزب نيز جزو دو حزب اصلي آلمان محسوب مي‌شود. وزير امور خارجه كنوني آلمان زماني رياست حزب سوسيال دموكرات اين كشور را برعهده داشته و از زمان روي كار آمدن آنگلا مركل به عنوان صدراعظم اين كشور و اتحاد دو حزب دموكرات مسيحي و سوسيال دموكرات، مسووليت وزارت امور خارجه آلمان را برعهده دارد. آقاي اشتاين‌ماير البته از جمله كساني است كه به صورت مستمر روابط تهران و برلين را خواستار شده و همواره بر گسترش روابط دوجانبه تاكيد كرده است.

 وي پيش از اين، رياست دفتر گرهارد شرودر، صدراعظم سابق اين كشور را برعهده داشت و به همين خاطر، مذاكرات بسيار خوبي با ايشان در دولت آقاي خاتمي داشته‌ايم. از طرفي، در اروپا نيز به دليل ارتباطات و مسووليت‌هاي بسياري كه برعهده داشته است، شخصيت محترمي محسوب مي‌شود. در كنار شخصيت ويژه آقاي اشتاين‌ماير، جمهوري فدرال آلمان يكي از قدرت‌هاي بزرگ و موثر اتحاديه اروپايي محسوب مي‌شود و اين قدرت نيز فقط اقتصادي نيست. در سال‌هاي اخير قدرت سياسي اين كشور به صورت روزافزوني افزايش يافته است.

آلمان در مذاكرات هسته‌اي، بارها از كشورمان پيشتيباني و از مذاكرات دفاع و اعلام حمايت كرده بود. اين مسائل موجب ايجاد يك نگرش مثبت نسبت به آلمان و شخص آقاي اشتاين‌ماير مي‌شود. از طرف ديگر، روابط ايران و آلمان بسيار ديرينه است و به صدها سال پيش بازمي‌گردد كه تا به امروز استمرار داشته است. هرچند كه اين روابط در تمام اين سال‌ها با فراز و نشيب‌هايي همراه بوده ولي اين فراز و نشيب‌ها بسيار و آنچنان تاثيرگذار نبوده است. روابط دو كشور نيز بيشتر رنگ و بويي اقتصادي داشته است. با اين حال، به نظر مي‌رسد كه روابط دو كشور با دستيابي به توافق هسته‌اي دستخوش تغيير شده است. از يك طرف آلمان جزو قدرت‌هاي اقتصادي دنيا است كه تلاش كرده آن را در زمينه‌هاي خدماتي و صنعتي نمايان سازد.

 در سال‌هاي گذشته نيز ايران همواره جزو مشتريان كالاهاي خوب آلماني بوده است ولي ما بايد تلاش كنيم در دوره جديد روابط‌مان را از حالت صادرات و واردات به حالت سرمايه‌گذاري و ايجاد فاينانس از سوي آلمان‌ها تبديل كنيم و به عبارت ديگر، روابط اقتصادي‌مان را با اين كشور ارتقا دهيم. آنها نيز بايد ديدشان را از كشوري كه در‌هايش را باز كرده است، تغيير دهند. اين كار، كار بسيار سختي است ولي امكانپذير به نظر مي‌رسد.

در مساله سياسي هم، آلمان كشور مهمي محسوب مي‌شود و از جايگاه بالايي در اين عرصه برخوردار است. آمدن اشتاين‌ماير به تهران و روابط نزديك ايشان با جناب آقاي دكتر ظريف و ديدگاه مثبت وزير امور خارجه آلمان به ايران مي‌تواند از نقاط مثبتي محسوب شود كه ما به واسطه آن بتوانيم روابط‌مان را با اين كشور و ديگر كشورهاي عضو اتحاديه اروپايي ارتقا ببخشيم.

‌‌ اين سفر بر روابط ايران با اتحاديه اروپايي چه تاثيري مي‌تواند داشته باشد؟

آلمان و فرانسه دو بال اصلي تحركات اتحاديه اروپايي محسوب مي‌شوند. اين دو كشور، اتحاديه اروپايي را در دو دهه گذشته جهت‌دار كرده‌اند. به نظرمي‌رسد سفر وزير امور خارجه آلمان به تهران مي‌تواند موجب تغيير ديدگاه‌هاي موجود اروپا نسبت به ايران شود. قدرت آلمان در اروپا و جهان مشخص است و ما با گسترش روابط با اين كشور مي‌توانيم اميدوار به گسترش روابط‌مان با اروپا و ديگر كشورهاي دنيا باشيم و از اين جهت، اين سفر مي‌تواند از اهميت بسياري برخوردار باشد. البته بدون دستاورد بسيار بزرگ و قابل احترام برجام، من فكر مي‌كنم اين سفر قابل استفاده نبود. اگر به سه، چهار سال گذشته بازگرديم، من فكر نمي‌كردم چنين سفري صورت گيرد يا اگر هم صورت مي‌گرفت، قابل استفاده باشد. نوع عملكرد و ديدگاه دولت يازدهم و شخص آقاي ظريف چنين موقعيتي را امكانپذير كرده است. در واقع، ديدگاه‌هاي مترقي‌ ايران در مذاكرات هسته‌اي موجب سفر اشتاين‌ماير و ديگر مسوولان كشورهاي اروپايي به تهران شده است. موضوع اساسي كه در اين باره وجود دارد، آن است كه وزارت امور خارجه بايد به صورت جدي بر روابط با اروپا سرمايه‌گذاري كند تا ما بتوانيم روابط‌مان را از آن چيزي كه در سال ٢٠٠٥ بوده است، بيشتر گسترش دهيم.

‌ اولويت‌ آلمان‌ها در ايجاد روابط و همكاري با ايران بيشتر سياسي است يا اقتصادي؟

هرچند سوابق همكاري‌هاي ايران و آلمان بيشتر اقتصادي بوده است ولي تهران و برلين پيش از اين نيز همكاري‌هاي سياسي داشته‌اند. پس از حمله به افغانستان، اجلاسي بين‌المللي درباره اين كشور در آلمان برگزار شد كه ايران نيز حضور داشت و اگر همكاري ايران و آلمان در آن مقطع نبود، شايد اجلاس مذكور به آن صورت و با آن نتايج به دست نمي‌آمد. بهر حال من فكر مي‌كنم هم‌اكنون آلمان خواستار همكاري با ايران در هر دو حوزه است، يعني آنها مي‌خواهند هم همكاري سياسي و هم همكاري اقتصادي با ايران داشته باشند ولي همان‌گونه كه بيان كردم ما بايد به اين مساله، جهت بدهيم. يعني در مساله اقتصادي، بايد روابط از حالت صادرات و واردات به حالت صنعتي، سرمايه‌گذاري و تامين مالي تبديل شود.

آلمان تا سال ٢٠٠٥ نخستين شريك تجاري ايران بود. آيا اين سفر مي‌تواند زمينه‌ساز تبديل شدن آلمان به حالت سابق شود؟

آرزوي بسياري از مقامات آلماني اين است كه تا پايان سال ٢٠١٦، روابط اقتصادي تهران و برلين به حجم ١٠ ميليارد يورو برسد. من فكر مي‌كنم كه بازگشت به گذشته امكانپذير باشد، زيرا فرصت‌هاي همكاري بسياري ميان ايران و آلمان وجود دارد. ايراني‌ها نيز علاقه چنداني به كالاهاي چيني ندارند و خواستار كالاهاي باكيفيت و برندهاي درخور در كشورمان هستند. به خاطر اين مسائل من فكر مي‌كنم امكان كار با آلمان فراهم است اما اين روابط زماني ارزشمند مي‌شوند كه ما بتوانيم روابط‌مان را با آن جهت‌دهي كنيم.

‌ تهران و برلين در مسائل منطقه‌اي چه همكاري‌هايي مي‌توانند داشته باشند؟

آلمان‌ها درك كرده‌اند كه ايران كشور قدرتمندي است و در مسائل منطقه‌اي بسيار قوي است. آنها به اين رسيده‌اند كه ايران كشور مستقلي است و به خاطر منافع ملي و امنيتش با داعش و ديگر گروه‌هاي تروريستي مي‌جنگد. آنها به اين درك دست يافته‌اند كه حرف‌هاي ايران در سال‌هاي گذشته نسبت به مسائل منطقه‌اي درست بوده است و براي همين علاقه‌مند هستند تا با ايران در مسائل منطقه‌اي همكاري‌هاي‌شان را افزايش دهند. من فكر مي‌كنم نخستين قدم براي افزايش اين همكاري، همفكري و همراهي در نهادهاي بين‌المللي عليه گروه‌هاي تروريستي در منطقه باشد. البته مسائل ديگري نيز وجود دارد كه ايران و آلمان بر روي آنها بتوانند همكاري داشته باشند.

در ماه‌هاي اخير شاهد افزايش بحران آوارگان سوري به اروپا و به ويژه آلمان و از سويي قدرت‌گيري جريان‌هاي تروريستي هستيم. فكر مي‌كنيد اين مساله به چه ميزان مي‌تواند موجب شود تا آلمان‌ها در روابط‌شان با ايران جدي باشند؟

مبارزه با تروريسم فقط مختص به ايران و آلمان نيست. هم‌اينك بسياري از كشورهاي دنيا به درك مبارزه با گروه‌هاي تروريستي در خاورميانه رسيده‌اند. ايران آمادگي خود را براي همكاري‌ با كشورهاي ديگر براي مبارزه با تروريسم اعلام كرده است. آلمان‌ها نيز متوجه اين مساله شده‌اند و خواستار همكاري با ايران در مساله هستند. البته همكاري‌ آنها در اين مساله فقط مختص به ايران نيست بلكه آنها خواستار همكاري با كشورهاي اصلي در اين باره هستند اما مي‌توان گفت ايران اصلي‌ترين قدرت در مبارزه با داعش و ديگر گروه‌هاي تروريستي است و اين موجب شده تا آلمان نسبت به اين مساله اهتمام بيشتري به كشورمان داشته باشند.

‌ تهران و برلين در مسائل منطقه‌اي داراي چه اختلافاتي هستند؟

اصلي‌ترين چالش منطقه‌اي ميان ايران و آلمان، بحث صلح خاورميانه است كه ايران در اينباره نظرات ويژه‌اي را دارد. اين مي‌تواند يكي از اختلافات جدي ميان دو كشور باشد، كما آنكه مسوولان آلمان اخيرا گفته‌اند ايران بايد نظراتش را درباره اسراييل تغيير بدهد. البته آنها مانند گذشته نيستند و تغييرات ديدگاهي نيز داشته‌اند. مساله ديگري كه ميان دو كشور وجود دارد، برخي از مسائل حقوق بشري است كه آلمان در اينباره بسيار حساس هستند و اميدوارند تا فشارهاي‌شان بتواند اثر مثبت داشته باشد. البته تهران و برلين در مسائل ديگري مانند روابط ايران و عربستان و همچنين بحران سوريه داراي اختلافاتي هستند ولي اين مسائل، اختلافات اصلي محسوب نمي‌شوند.

اين اختلافات مي‌تواند مانع از همكاري‌هاي دو كشور شود؟

بعيد است كه اختلافات دو كشور در اين مسائل مانع از همكاري‌هاي دو كشور شود ولي مي‌تواند از گسترش‌ همكاري‌ها جلوگيري كند.