کد خبر: ۱۰۶۳۶۸
تاریخ انتشار: ۱۸ مهر ۱۳۹۴ - ۰۸:۳۶
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
تعداد بازدید: ۸۱۵۰

محمدرضا باهنر رسما از لاریجانی فاصله می گیرد / مردی که می خواهد محبوب اصولگرایان باشد

مرد همیشه حاضر مجلس هشت‌ماه بعد از استیضاح وزیر علوم اعتراف کرد که از اصلی‌ترین نیروهای این استیضاح تاریخی بوده است. او در این‌باره گفت: «چرا سر استیضاح وزیر علوم بقیه را متهم می‌کنید، خود من را متهم کنید. من خودم جزء نیروهای اصلی بودم که به استیضاح وزیر علوم رای دادم. ما شش ماه با وزارت علوم مذاکره کردیم. اشکالاتی بود که در جلسات می‌پذیرفتند اما بعد از جلسه عمل نمی‌کردند.»‌
 سیاستمدار اصولگرای کرمانی آبان امسال قریب به سه سال است که بر جای حبیب‌الله عسگراولادی تکیه زده و می‌خواهد جایگاه او را در میان اصولگرایان به سبک و سیاق خودش بازنویسی کند. نقشی که رهبری و میانجیگری توامان را برای هدایت اردوگاه اصولگرایی کفایت کند. می‌خواهد کارگردان باشد. کارگردان بازی اصولگرایان. مرد همیشه حاضر مجلس بارها تاکید کرده است که می‌خواهد بازی‌های سیاسی اصولگرایان را کارگردانی کند، صحنه‌ای که بازیگرانش از سنتی‌های محافظه‌کار تا نومحافظه‌کاران را که خوانشی متفاوت از مناسبات سیاسی دارند، دربرمی‌گیرد. می‌خواهد مرد لابی‌گر مجلس باشد و مدیر غیرفقیه راستگرایان سیاسی. اما «هنر باهنر» که ادعای کارگردانی این طیف گسترده را دارد چیست؟ آیا او می‌تواند محبوب همه اصولگرایان باشد؟ آیا می‌تواند همان‌طور که می‌خواهد جریان اصولگرایی را به‌گونه‌ای مدیریت کند که در بازی پارلمانی هم بتواند خود را از مرد در سایه مجلس و زیر سایه لاریجانی بیرون بیاورد؟

به گزارش پایگاه خبری «تیک»، محمد‌رضا باهنر در دو سال گذشته و چند ماه مانده تا انتخابات چند نما از بازی سیاسی خود را به نمایش گذاشته است. از ابتدای دولت و با پیروزی روحانی که هرچند اصلاح‌طلب نبود اما گرایش‌های مصلحانه‌اش فاصله دولت را با اصولگرایان زیاد کرد، برخی چهره‌های اصولگرا به این مهم دست یافتند که طبق یک قرار نانوشته باید بازگشت به لاریجانی‌های مجلس را به نزدیکی به پایداری‌های آن برای انتخابات ترجیح دهند. برخی از اصولگرایان که پیام خرداد 92 را دریافتند و اقبال کم افکار عمومی به کاندیدای مورد حمایت اقلیت پرسروصدای پایداری را آنالیز کردند، ترجیح دادند در پارلمان مواضع معتدل‌تری پیش گیرند و تا حدی با موضع‌گیری‌ها و کنش‌های سیاسی پایداری‌ها مقابله کنند.

در این میان اما باهنر با وجود اینکه شاید همچنان معتقد بود نباید بازیگردانی را به دست پایداری‌ها داد ولی ‌باید آنها را در این بازی شریک کرد همچنان به حمایت‌های خود از موضع‌گیری‌های تندروانه آنها در پارلمان ادامه داد، هرچند این حمایت‌ها چندان هم علنی نبود.

مصداق این مدعا استیضاح پرحاشیه یکی از کلیدی‌ترین وزرای کابینه حسن روحانی است. استیضاحی که با پایداری پایداری‌ها در مجلس بالاخره در مرداد سال 93 رقم خورد. استیضاح وزیر علوم دولت یازدهم در مرداد سال 93 و بعد از آن دومینوی عدم تایید صلاحیت به وزرای پیشنهادی که از سوی مجلس اتفاق افتاد نشان داد گرچه پایداری‌ها در اقلیت هستند اما سروصدای بلند آنها می‌تواند در لابی‌های غیرعلنی پارلمان بسیار موثر باشد. در این میان باهنر حامی سرسخت و البته غیرعلنی استیضاح بود. او گرچه به ظاهر در این استیضاح نقشی نداشت و حتی جزء امضا‌کنندگان آن به شمار نمی‌رفت، به اعتراف خودش نقش اول را در استیضاح فرجی‌دانا ایفا کرد، استیضاحی که قرار بود به استیضاح‌های سریالی تبدیل شود که البته برای مدتی متوقف شد.

مرد همیشه حاضر مجلس هشت‌ماه بعد از استیضاح وزیر علوم اعتراف کرد که از اصلی‌ترین نیروهای این استیضاح تاریخی بوده است. او در این‌باره گفت: «چرا سر استیضاح وزیر علوم بقیه را متهم می‌کنید، خود من را متهم کنید. من خودم جزء نیروهای اصلی بودم که به استیضاح وزیر علوم رای دادم. ما شش ماه با وزارت علوم مذاکره کردیم. اشکالاتی بود که در جلسات می‌پذیرفتند اما بعد از جلسه عمل نمی‌کردند.»‌

اما از باهنر تابستان 93 تا باهنر پاییز 94 تفاوت بسیار است. استیضاح عباس آخوندی، وزیر راه و شهرسازی دولت یازدهم و حمایت علنی باهنر از او نشان داد که مرد هفت دوره پارلمان تصمیم دارد نقشی متفاوت ایفا کند. ماجرا برای وزیر راه حسن روحانی متفاوت رقم خورد. باهنر در سومین استیضاحی که بازهم پایداری‌ها برای کابینه دولت یازدهم تدارک دیده بودند، متفاوت عمل کرد. باهنر این بار در قامت دفاع برآمد و راه را برای ادامه راه وزیر راه هموارتر کرد. او حتی در مخالفت با استیضاح سخن گفت. او در دفاع از آخوندی از تجربه سیاسی هفت دوره مجلس خود مایه گذاشت و گفت شهادت می‌دهد بین وزرای شهرسازی، آخوندی از وزرای فهیم و مدبر و پرکار و استراتژیست دولت است. او فرد با کیاست و پرکاری است.

محمدرضا باهنر که بسیاری معتقدند نماینده‌ای تمام‌عیار است، ترجیح داد این‌بار از نماینده مورد وثوق مخالفان دولت به سمت حمایتی علنی پیش برود و در حمایت از دولت با لاریجانی همراهی کند.


  از دبیرکلی جبهه پیروان تا تصمیم‌سازی‌های انتخاباتی
نایب‌رئیس دوم مجلس اما در قامت دبیرکل یکی از مهم‌ترین تشکل‌های اصولگرا هم در مدت اخیر و از زمانی که بحث انتخابات در میان جریان‌های فکری داغ‌تر شده است، سعی دارد تاکید کند که با نومحافظه‌کاران و تازه‌وارد‌های سیاست تاکتیک متفاوتی دارد. اظهارنظرهای او در این‌باره نشان داده گرچه باید این گروه اقلیت را هم جدی گرفت، قرار نیست راستگرایان سنتی برای بیعت با آنها دستی دراز کنند. او معتقد است او و تشکل متبوعش با پایداری‌ها اختلاف دارند اما نقاط مشترک‌شان بیشتر از نقاط مشترک‌شان با اصلاح‌طلبان است. باهنر که اصلاح‌طلبان را همواره به غده خوش‌خیم و بدخیم تعبیر کرده است، ترجیح می‌دهد در مقام انتخاب با پایداری‌ها رفیق راه و شریک قافله باشد تا مستقل‌ها و معتدل‌ها، گرچه چندان تمایلی ندارد در مدیریت با آنها شراکت کند. باهنر این موضوع را حتی در اظهارنظر در مورد پدر معنوی این گروه سیاسی تازه‌تاسیس هم همواره لحاظ کرده است. باهنر محمدتقی مصباح‌یزدی را نه در قالب شخصیت حقیقی برای عضویت در شورای فقاهتی بلکه به‌عنوان شخصیتی حقوقی می‌شناسد و تاکید دارد این‌طور نیست که رهبری اصولگرایان را به مصباح بدهیم. او معتقد است که مصباح به‌عنوان فقیه عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم می‌تواند عضوی از شورای فقاهتی باشد که با نگاهی حقوقی به جایگاه افراد، حضور مصباح در شورای فقاهتی برای او و تشکل متبوعش بلاشرط است.


  امضای باهنر پای بازی‌های انتخاباتی
نایب‌رئیس دوم مجلس و دبیرکل جبهه پیروان خط امام و رهبری می‌خواهد کارگردان بازی اصولگرایان باشد؛ کارگردانی که هر از چندی امضای غیرعلنی‌اش، علنی ‌می‌شود تا شاید مرزبندی‌هایش با گروه‌های خاص پارلمان حالا که بیش از صد وبیست روز به انتخابات مجلس باقی است، پررنگ‌تر و علنی‌تر باشد. اما این چرخش به چه معناست؟ چرا باهنر در فاصله یک سال و در آستانه انتخابات سعی دارد خطوط و مرزبندی‌های خود را با گروهی خاصی در مجلس پررنگ‌تر کند؟