همه قرائن حکایت از این خبر دارد: علی لاریجانی رئیس مجلس آینده هم خواهد بود / این فیسلوف سیاستمدار از سوی چه کسانی حمایت می شود؟
از زمانی که رئیس صدا وسیمای وقت، درباره مذاکرات هستهای در دولت اصلاحات و با نقشآفرینی حسن روحانی گفت «هیچ آدم عاقلی در غلتان نمیدهد که آبنبات بگیرد»، 11 سال میگذرد.
از زمانی که رئیس صدا وسیمای وقت، درباره مذاکرات هستهای در دولت اصلاحات و با نقشآفرینی حسن روحانی گفت «هیچ آدم عاقلی در غلتان نمیدهد که آبنبات بگیرد»، 11 سال میگذرد.
به گزارش پایگاه خبری «تیک»، امروز این روحانیزاده که فلسفه غرب خوانده، تکیه بر کرسی دبیری شورای عالی امنیت ملی را هم در کارنامه سیاسی خود ثبت کرده و سختیهای دنیای دیپلماسی را نیز آزموده است.
و حالا که بعد از گذشت بیش از یک دهه، در قامت یک دیپلمات سیاستمدار بر صدر بهارستان تکیه زده است، در بسیاری از موارد یکتنه، تندروهای مجلس ومنتقدان دولت را مهار کردهاست. دولتی که رئیسش در دهه 80 از جایگاه دبیری شورای عالی امنیت ملی پشت میز مذاکره نشست و بعدها دیپلماسیاش از سوی حامی امروزش به «دادن در غلتان و گرفتن آبنبات» تعبیر شد.
علی اردشیرلاریجانی نماینده مردم قم و رئیس دوره نهم مجلس شورای اسلامی، امروز به دیپلماسی با نگاهی متفاوت مینگرد، همانطور که به اصولگرایی و البته در موازنه قدرت جای و جایگاهی یافته که نگاه متفاوتش میتواند نقطه گرانیگاه پارلمان و حتی انتخابات اسفند امسال باشد.
اما علی لاریجانی دهه 70 که پس از استعفای سیدمحمد خاتمی، از سوی آیتالله اکبر هاشمیرفسنجانی به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی منصوب شد و پس از آن تا اوایل دهه 80 بر صندلی ریاست سازمان صدا و سیما تکیه کرد، با علی لاریجانی که دو دوره ریاست مجلس را در سختترین شرایط کشور برعهده داشته و دارد، چقدر متفاوت است؟ مشی این نیروی سیاسی در این دو دهه چقدر دستخوش تغییر شده و چه جایگاهی در جغرافیای سیاست ایران یافتهاست؟
از لاریجانی اصولگرا تا لاریجانی میانهرو
دوران ریاست لاریجانی در صدا وسیما چیزی کم از ریاست اخلافش بر صدا و سیما نداشت. دولت و مجلس اصلاحطلب هر دو از منتقدان این سازمان بودند. بسیاری از تحلیلگران تاکید میکنند که این رسانه در آن دوره نقش بسزایی در برداشتن ریل از مسیر لکوموتیو اصلاحات بازیکرد.
اما لاریجانی رادیکال دهه 70 شاید آن روی سکه تندروی سیاسی ایران را دیده باشد که امروز تلاش میکند تا جای ممکن عرصه را به این طیف از بازیگران سیاست در ایران تنگ کند.
او که از مرداد 84 با حکم مقام معظم رهبری دبیری شورای عالی امنیت ملی را برعهده گرفت تا مهر 86 بعد از انجام آخرین مذاکرات با «خاویر سولانا» در مورد مساله هستهای ایران از سمت خود استعفا داد.
او یک سال بعد با شروع به کار مجلس هشتم، در رقابت با غلامعلی حدادعادل، به ریاست مجلس رسید. مجلسی که تمامعیار همسو با دولت محمود احمدینژاد فعالیت میکرد اما با دورکاری یازدهروزه رئیسدولت در اردیبهشت 89، نخستین نشانههای شکاف در اردوگاه اصولگرایی کاملا هویدا شد. شکافی که در ادامه وبه ویژه در مجلس نهم بیشتر آشکار شد و علی لاریجانی عملا به رهبر منتقدان اصولگرای دولت دهم بدل شد.
«یکشنبه سیاه مجلس» نمود علنی اختلاف او با احمدینژاد بود. زمستان سال 91 روز یکشنبه روز فراموشنشدنی مجلس بود. روز استیضاح عبدالرضا شیخالاسلامی وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی دولت دهم که بعد از آن با عنوان یکشنبه سیاه مجلس از آن یاد شد. روزی که احمدینژاد از سیاست «بگم، بگم» استفاده کرد و برای مقابله با استیضاح وفشار بر رئیس مجلس، فیلمی از مذاکرات ادعایی فاضل لاریجانی برادر رئیسمجلس و سعیدمرتضوی رئیس سازمان تامین اجتماعی وقت، را در صحن علنی مجلس به نمایش گذاشت.
این روز را میتوان روز اعلام رسمی افتراق جریان اصولگرای سنتی و تندروهای این جریان در تیم دولت دهم و جبهه پایداری نامید.
فیلسوف سیاستمدار، تهدید یا فرصت
اما «لاریجانی بعد از تغییر دولت» نقطه عطف نگرانی اصولگرایان در مورد این روحانیزاده فیلسوف بود. مواضع این اصولگرا و نزدیکیاش به دولت بهویژه در موضوع «برجام» باز هم در مجلس نمود علنی پیدا کرد. بعد از توافق هستهای و تدوین «برنامه جامع اقدام مشترک» زمانی که قرار شد این توافق در مجلس ایران بررسی شود همان زمانی بود که علی لاریجانی بیش از قبل به اشتراکاتش با دولت و افتراق و اختلافاتش با اقلیت تندرو مجلس تاکید کرد. علی لاریجانی در مجادلات مجلس در مورد طرح «اقدام متناسب و متقابل دولت در اجرای برجام» خودی نشان داد. او که تا پیش از این و در زمان شکلگیری کمیسیون ویژه برجام واکنش منفی یا مثبتی در قامت ریاست مجلس نشان نداده بود، بعد از قرائت گزارش این کمیسیون و رای نیاوردن دوفوریت برای رسیدگی به این طرح علنیتر واکنش نشان داد.
اما این لاریجانی متفاوت چقدر توانسته منتقدان دولت را از قدرت خود و همفکرانش در پارلمان نگران کند؟ آیا لاریجانی حالا چالش پیش روی تندروها است یا فرصت آنها برای پر شدن صندوقهای رای؟
گرچه مرتضی آقاتهرانی، دبیرکل جبهه پایداری که این روزها نشست و برخاست بسیاری با موتلفه و ایثارگران دارد در گفتوگویی تاکید کرده بود: «لاریجانی هم یکی مثل بقیه است» و ائتلافش با سایر اصولگرایان آنقدرها هم مهم نیست اما چه کسی است که نداند امروز بیش از هر زمان دیگری اصولگرایان نیازمند ائتلاف و رسیدن به یک لیست واحد برای انتخابات هستند.
از سویی کاظم جلالی، رئیس فراکسیون رهروان ولایت و دست راست لاریجانی بارها در اظهارنظرهایی اعلام کرده بود که لاریجانی با پایداریها ائتلاف نخواهد کرد و اصولگرایان باید مکانیسم درستی برای وحدت در نظر بگیرند وگرنه صد لیست انتخاباتی بیرون میآید.
لاریجانی همیشه اصولگرا با گذشت قریب به یک دهه در معتدلترین نقطه این اردوگاه سیاسی و جناح فکری ایستاده است و کنشهای پارلمانی و واکنشها نسبت به کنشهای سیاسی او نشان میدهد در موازنه قدرت جای و جایگاهی محکمتر یافته تا آنجا که خواب بسیاری از منتقدان دولت را آشفته میکند.
نقش آفرینی علی لاریجانی در این روزها، سبب شدهاست که بسیاری از علاقهمندان دولت- از جمله میانهروها، اصولگرایان معتدل و حتی اصلاحطلبان- را به این نتیجه برساند که او میتواند در مقام ریاست مجلس، لنگر آرامشی برای دریای متلاطم سیاسی ایران در سالهای آتی باشد.
به گزارش پایگاه خبری «تیک»، امروز این روحانیزاده که فلسفه غرب خوانده، تکیه بر کرسی دبیری شورای عالی امنیت ملی را هم در کارنامه سیاسی خود ثبت کرده و سختیهای دنیای دیپلماسی را نیز آزموده است.
و حالا که بعد از گذشت بیش از یک دهه، در قامت یک دیپلمات سیاستمدار بر صدر بهارستان تکیه زده است، در بسیاری از موارد یکتنه، تندروهای مجلس ومنتقدان دولت را مهار کردهاست. دولتی که رئیسش در دهه 80 از جایگاه دبیری شورای عالی امنیت ملی پشت میز مذاکره نشست و بعدها دیپلماسیاش از سوی حامی امروزش به «دادن در غلتان و گرفتن آبنبات» تعبیر شد.
علی اردشیرلاریجانی نماینده مردم قم و رئیس دوره نهم مجلس شورای اسلامی، امروز به دیپلماسی با نگاهی متفاوت مینگرد، همانطور که به اصولگرایی و البته در موازنه قدرت جای و جایگاهی یافته که نگاه متفاوتش میتواند نقطه گرانیگاه پارلمان و حتی انتخابات اسفند امسال باشد.
اما علی لاریجانی دهه 70 که پس از استعفای سیدمحمد خاتمی، از سوی آیتالله اکبر هاشمیرفسنجانی به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی منصوب شد و پس از آن تا اوایل دهه 80 بر صندلی ریاست سازمان صدا و سیما تکیه کرد، با علی لاریجانی که دو دوره ریاست مجلس را در سختترین شرایط کشور برعهده داشته و دارد، چقدر متفاوت است؟ مشی این نیروی سیاسی در این دو دهه چقدر دستخوش تغییر شده و چه جایگاهی در جغرافیای سیاست ایران یافتهاست؟
از لاریجانی اصولگرا تا لاریجانی میانهرو
دوران ریاست لاریجانی در صدا وسیما چیزی کم از ریاست اخلافش بر صدا و سیما نداشت. دولت و مجلس اصلاحطلب هر دو از منتقدان این سازمان بودند. بسیاری از تحلیلگران تاکید میکنند که این رسانه در آن دوره نقش بسزایی در برداشتن ریل از مسیر لکوموتیو اصلاحات بازیکرد.
اما لاریجانی رادیکال دهه 70 شاید آن روی سکه تندروی سیاسی ایران را دیده باشد که امروز تلاش میکند تا جای ممکن عرصه را به این طیف از بازیگران سیاست در ایران تنگ کند.
او که از مرداد 84 با حکم مقام معظم رهبری دبیری شورای عالی امنیت ملی را برعهده گرفت تا مهر 86 بعد از انجام آخرین مذاکرات با «خاویر سولانا» در مورد مساله هستهای ایران از سمت خود استعفا داد.
او یک سال بعد با شروع به کار مجلس هشتم، در رقابت با غلامعلی حدادعادل، به ریاست مجلس رسید. مجلسی که تمامعیار همسو با دولت محمود احمدینژاد فعالیت میکرد اما با دورکاری یازدهروزه رئیسدولت در اردیبهشت 89، نخستین نشانههای شکاف در اردوگاه اصولگرایی کاملا هویدا شد. شکافی که در ادامه وبه ویژه در مجلس نهم بیشتر آشکار شد و علی لاریجانی عملا به رهبر منتقدان اصولگرای دولت دهم بدل شد.
«یکشنبه سیاه مجلس» نمود علنی اختلاف او با احمدینژاد بود. زمستان سال 91 روز یکشنبه روز فراموشنشدنی مجلس بود. روز استیضاح عبدالرضا شیخالاسلامی وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی دولت دهم که بعد از آن با عنوان یکشنبه سیاه مجلس از آن یاد شد. روزی که احمدینژاد از سیاست «بگم، بگم» استفاده کرد و برای مقابله با استیضاح وفشار بر رئیس مجلس، فیلمی از مذاکرات ادعایی فاضل لاریجانی برادر رئیسمجلس و سعیدمرتضوی رئیس سازمان تامین اجتماعی وقت، را در صحن علنی مجلس به نمایش گذاشت.
این روز را میتوان روز اعلام رسمی افتراق جریان اصولگرای سنتی و تندروهای این جریان در تیم دولت دهم و جبهه پایداری نامید.
فیلسوف سیاستمدار، تهدید یا فرصت
اما «لاریجانی بعد از تغییر دولت» نقطه عطف نگرانی اصولگرایان در مورد این روحانیزاده فیلسوف بود. مواضع این اصولگرا و نزدیکیاش به دولت بهویژه در موضوع «برجام» باز هم در مجلس نمود علنی پیدا کرد. بعد از توافق هستهای و تدوین «برنامه جامع اقدام مشترک» زمانی که قرار شد این توافق در مجلس ایران بررسی شود همان زمانی بود که علی لاریجانی بیش از قبل به اشتراکاتش با دولت و افتراق و اختلافاتش با اقلیت تندرو مجلس تاکید کرد. علی لاریجانی در مجادلات مجلس در مورد طرح «اقدام متناسب و متقابل دولت در اجرای برجام» خودی نشان داد. او که تا پیش از این و در زمان شکلگیری کمیسیون ویژه برجام واکنش منفی یا مثبتی در قامت ریاست مجلس نشان نداده بود، بعد از قرائت گزارش این کمیسیون و رای نیاوردن دوفوریت برای رسیدگی به این طرح علنیتر واکنش نشان داد.
اما این لاریجانی متفاوت چقدر توانسته منتقدان دولت را از قدرت خود و همفکرانش در پارلمان نگران کند؟ آیا لاریجانی حالا چالش پیش روی تندروها است یا فرصت آنها برای پر شدن صندوقهای رای؟
گرچه مرتضی آقاتهرانی، دبیرکل جبهه پایداری که این روزها نشست و برخاست بسیاری با موتلفه و ایثارگران دارد در گفتوگویی تاکید کرده بود: «لاریجانی هم یکی مثل بقیه است» و ائتلافش با سایر اصولگرایان آنقدرها هم مهم نیست اما چه کسی است که نداند امروز بیش از هر زمان دیگری اصولگرایان نیازمند ائتلاف و رسیدن به یک لیست واحد برای انتخابات هستند.
از سویی کاظم جلالی، رئیس فراکسیون رهروان ولایت و دست راست لاریجانی بارها در اظهارنظرهایی اعلام کرده بود که لاریجانی با پایداریها ائتلاف نخواهد کرد و اصولگرایان باید مکانیسم درستی برای وحدت در نظر بگیرند وگرنه صد لیست انتخاباتی بیرون میآید.
لاریجانی همیشه اصولگرا با گذشت قریب به یک دهه در معتدلترین نقطه این اردوگاه سیاسی و جناح فکری ایستاده است و کنشهای پارلمانی و واکنشها نسبت به کنشهای سیاسی او نشان میدهد در موازنه قدرت جای و جایگاهی محکمتر یافته تا آنجا که خواب بسیاری از منتقدان دولت را آشفته میکند.
نقش آفرینی علی لاریجانی در این روزها، سبب شدهاست که بسیاری از علاقهمندان دولت- از جمله میانهروها، اصولگرایان معتدل و حتی اصلاحطلبان- را به این نتیجه برساند که او میتواند در مقام ریاست مجلس، لنگر آرامشی برای دریای متلاطم سیاسی ایران در سالهای آتی باشد.