کد خبر: ۱۱۰۶۷۱
تاریخ انتشار: ۰۹ آذر ۱۳۹۴ - ۱۳:۵۵
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
تعداد بازدید: ۱۲۳۲

روایتی از آخرین سفر هاشمی رفسنجانی به کربلا


آیت الله هاشمی رفسنجانی در سفر سال 87 خود به عراق و در جوار حرم اباعبدالله الحسین (ع) برای سربلندی مردم ایران دعا کرد.
 گزیده ای از شرح آخرین سفر ایشان به کربلا بدین شرح است:

 نقطه آغاز حرکت به سوی کربلا بود و صدای آژیر ماشین‌های فراوان نظامی .آزیرها برای ما در ان لحظه بهترین نغمه و شاید شبیه بوق‌های قدیمی‌ در تکایای ایران بود که شروع عزاداری‌های شبانه را در روستاها و شهرها اعلام می‌کردند. کاروان ما که به راه افتاد . نغمه «یا حسین» آویزه لب ها شد.خودروها خیلی کند می رفتند . قلب ما اما سرعتش بسیارو جلو جلو می رفت . بالاخره از بغداد خارج شدیم . در مسیر جنوب وارد جاده‌ای شدیم . به شدت حفاظت شده از سوی نیروهای امنیتی عراق . در دو سوی جاده تابلوهای کوچک و بزرگی  نصب بود .«موکب» کلمه مشترکشان بود و اسماء مبارکی چون «زینب»، «عباس»، «علی‌اکبر» و.... پسوندشان . بسیار چشم‌نوازی می‌کردند.از تابلوها پرسیدیم . گفتند: اینها اماکن نقطه استراحت کاروان‌های مسافر کربلای اند .کاروانهای کثیراربعین اباعبدالله(ع) . از سراسر عراق . موج عظیمی از عزاداران که همه ساله به سوی کربلا حرکت می‌کنند.می‌گویند در انتظار، فاصله‌ها طولانی می‌شوند. اما نمی‌دانم چرا فاصله طولانی  بغداد تا کربلا برای ما کوتاه شد. شاید به خاطرزمزمه «یاحسین» گفتن‌های دسته جمعی بود.

کاروان ما وارد کربلا شد. با دیدن گنبدها و گلدسته‌ها سلام دادیم. خیلی زود به نزدیکترین خیابان منتهی به حرم حضرت عباس(ع) رسیدیم . پس از استراحت کوتاهی، به سوی حرم راه افتادیم. از طریق باب فرات وارد صحن شرقی، ایوان شرقی و سپس رواق شرقی حرم علمدار کربلا شدیم. یکی از خادمان حرم با لهجه عربی شروع به خواندن زیارت‌نامه کرد . مداح همراه هیات ما هم بعد از آن آغاز کزد. در اینجا مداحی هم رنگ و بوی دیگری دیگری دارد . نیازی به گریه گیری نیست. وقتی دلها به دلدار رسیده است . باران اشکها جاری است .  قطرات زلال اشک به یاد خونهای بر زمین ریخته اینجا،به یاد مظلومیت صاحب این مکان ، بی مداحی هم  بر گونه‌ها جاری می شود.کاروان‌های ایرانی و دیگر کشورها که آن روز سعادت حضور در کربلا را داشتند با دیدن آیت الله هاشمی به هیأت ایرانی می پیوندند و با خلوص تمام عزاداری می کنند. به سوی محوطه ملکوتی بین‌الحرمین رفتیم  تا پس از زیارت حضرت عباس(ع) بارگاه سیدالشهدای کربلا را زیارت کنیم. در فاصله دو حرم جمعیت زیادی که اکثر آنها ایرانی بودند، با شعار «دسته گل‌محمدی، به کربلا خوش‌آمدی» نسبت به آیت‌الله هاشمی رفسنجانی ابراز احساسات می‌کنند.

از باب الشهدا وارد صحن مطهر شدیم .بعد ازفاصله کوتاه ایوان شرقی، وارد رواق فقیهان و پس از آن رواق حبیب‌بن مظاهر در جنوب مرقد مطهر شدیم . از طریق دری که باز بود و ضریح شش گوشه را نمایان می‌کرد، خالصانه‌ترین سلام‌ها را تقدیم مخلص‌ترین بنده پرورگار کردیم. می‌خواستیم منظم باشیم و حتی به آن سفارش مؤکد هم شده بودیم، اما بی‌نظمی منظم‌ترین حالت آن لحظه های ناب بود. سلام، اشک، گریه، ضجه، نوحه، خضوع و خشوع به هم آمیخت تا به ضریح رسیدیم.چشمان محافظان آیت‌الله غرق اشک بود. محافظت دیگر در ان لحظات مفهومی نداشت .صدای سماواتی حزن‌انگیزتر شد . دل به دلدار رسیده بود. دستها که به ضریح رسید، ضجه‌ها به آسمان رفت. طول ضریح مطهر به پنج پنجره و عرض آن به چهار پنجره بود. بخشی که مرقد حضرت علی‌اکبر(ع) در آن است، یعنی پایین پای آن حضرت، از ضریح تنها یک بخش و از طول دو بخش را در برمی‌گیرد. روی ضریح، دیوارهای صحن، حرم و گلدسته‌ها آثاری از گلوله دیده می‌شود که می‌گویند نیروهای بعثی در سال 70 برای کشتن و دستگیری شیعیان متحصن در مرقد، این بقعه شریف را به تیر بستند.

بالای سر مبارک و بیرون ضریح، سنگ‌ قهو‌ه‌ای رنگی است که می‌گویند جایگاه دفن سر آن حضرت است و هرکسی سعی می‌کند در آن جایگاه نماز بخواند. زیارت تمام می‌شود . ناهار را میهمان مهمان‌سرای امام حسینیم. همه هیأت ایرانی ناهار را با هم خوردند .حجت‌الاسلام کربلایی تولیت حرم به میهمانان، مخصوصاً به آیت‌الله هاشمی رفسنجانی خوش‌آمد می‌گوید .از آیت الله تقاضای سخنرانی می کند.همه فکر می کنند برای یکی از قدیمی ترین و مبرزترین سخنرانان انقلاب کار سختی نخواهد بود .اما آن لحظات ناب دیگر زمان سخنرانی هاشمی نبود ولی با بغض آیت الله و هنر روضه خوانی اش بارانی از اشک دوباره از ابر دیدگان مستمعین بارید . منبر روضه آیت الله شنیدنی بود.

درهمان لحظات بود که چشمان اشکبار آیت الله در گوشه‌ای از آن سالن به تابلویی از تصویر نمادین روز واقعه کربلا افتاد. تصویری  که صف لشکریان عمرسعد را گرداگرد لشکریان امام و خیمه های آنان نشان می دهد. زیبایی و گویایی تابلو  آیت‌الله را مسحور خود کرد. اشک هاشمی قطع نشد تا از آن تابلو چشم بر نداشت . گفتند یک نمونه از این تابلو را به من بدهید تا با خود ببرم.چند دقیقه بعد گفتند که دیدار اعضای ستاد بازسازی حرمین شریفین کربلا با آیت‌الله هاشمی است. آقای شهرستانی گزارشی دادند. گفتند اگر امکانات اجرای این طرح فراهم شود و ممانعتی در اجرا نباشد، به زودی شاهد تغییرات گسترده در جهت رفاه حال زائران خواهیم بود.

درهمان جلسه اعلام کردند سه تن از دفتر آیت‌الله مدرسی برای ابلاغ سلام آن عالم بزرگوار به آیت‌الله هاشمی آمده‌اند. ایشان با روی باز پذیرفت و به فرزند آقای مدرسی گفت: «خیلی دلم می‌خواهم به دیدار ایشان بیایم، اما اختیار ما در دست میزبان و نیروهای امنیتی آنان است و نمی‌خواهیم از این جهت مزاحمتی برای آقای مدرسی ایجاد شود. سلام مرا به ایشان برسانید.».

 شب کربلا فرا می رسد. برای ادای نماز و زیارت به حرم حضرت عباس(ع) می‌رویم . شام در مهمانسرای حضرت بودیم. بعد از شام به دیدار تولیت آستان علمدار کربلا می‌رویم و آیت‌الله هاشمی در سخنانی کوتاه درباره اهمیت عتبات عالیات می‌گویند. دوباره به حرم امام‌حسین(ع) برمی گردیم .این بار فرصتی دست می‌دهد تا ضمن زیارت تل زینبیه و محل خیمه ها. دعای زیارت جامع را  در صحن امام حسین(ع) بخوانیم. آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در پایان این مراسم  کوتاه سخن می گویند ، یاد امام و شهدا را گرامی می دارند . دعای متفاوتی هم می کنند.  از همه زائران می خواهند برای سربلندی ایران اسلامی دعا کنند. دعا کنند برای اینکه سربلندی را ازمردم ما نگیرند. «ان تنصروالله ینصرکم» .