کد خبر: ۱۱۸۱۵۸
تاریخ انتشار: ۱۷ بهمن ۱۳۹۴ - ۱۵:۳۰
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
تعداد بازدید: ۱۲۲۸

انگیزه عربستان از اعزام نیرو به سوریه چیست؟

 پیشرفت میدانی بزرگ و محوری نیروهای ارتش سوریه در منطقه «حلب»و استان جنوبی«درعا»و شکست محاصره سه ساله شهرک هایی مانند«نبل»و«الزهراء» با پوشش هوایی روسیه، عربستان سعودی و ترکیه را نگران کرد و آن ها را واداشت تا از تردید پنج ساله شان چشم پوشی کرده و چالش پذیرش مشارکت نیروهای زمینی در جنگ برای براندازی نظام سوریه را بپذیرند.

به گزارش جماران، «عبدالباری عطوان»نویسنده و تحلیلگر معروف عرب در تحلیلی در روزنامه رأی الیوم نوشت:در گذشته نه چندان دور سه روز و چه بسا بیشتر منتظر می ماندیم تا واکنش رسمی عربستان سعودی به هر گونه رخداد عربی یا بین المللی از جمله توافق های کمپ دیوید که منطقه به لرزه درآورد و در اصول و مبادی آن را تضعیف کرد، بدانیم اما اکنون اوضاع تغییر کرد و خود عربستان تبلدیل به منبع حوادث و رخدادها و ایجاد خبر شده است و سخنگویان نظامی و امنیتی اش از سخن گفتن باز نمی مانند و از فضیلت سکوت بدشان می آید؛ کنفرانس های مطبوعاتی برگزار می کنند و با روزنامه نگاران دیدار می کنند و برای شیوخ شبکه های ماهواره ای مزاحمت ایجاد می کنند و شگفتی هایی را یکی پس از دیگری منفجر می کنند که بر اساس ارزیابی کسی که این شگفتی ها شامل حالش می شوند و بر اساس اردوگاه سیاسی یا عقیده ای که در آن قرار دارد برخی خوشحال کننده هستند و برخی دیگر نه.

همین دو روز پیش سرتیپ«احمد عسیری» سخنگوی«توفان قاطعیت» آخرین شگفتی را منفجر کرد هنگامی که در ساعت های پایانی شب اعلام کرد که عربستان آماده مشارکت در هر گونه عملیات زمینی در سوریه است در صورتی که ائتلاف بین المللی به رهبری آمریکا تصمیم به انجام این نوع عملیات علیه داعش بگیرد.

ما بر این باوریم که سخنان عسیری و همزمانی آن با فاش کردن تصاویری از راهی شدن یگان های نظامی نیروهای مسلح مصر به عربستان توسط سخنگوی رسمی ارتش مصر در صفحه فیس بوکش که برای مشارکت در فعالیت های آموزش مشترک(رزمایش رعد شمال)که به مدت چندین روز و به منظور افزایش میزان آمادگی فنی و جنگی عناصر شرکت کننده ادامه می یابد، اتفاقی نیست بلکه در چارچوب طرحی که پیش از این میان آمریکا و چندین کشور منطقه ای دیگر شرکت کننده در ائتلاف شصت کشور علیه داعش بر سر آن توافق حاصل شده، صورت می گیرد.

پیشرفت میدانی بزرگ و محوری نیروهای ارتش سوریه در منطقه «حلب» و استان جنوبی «درعا» و شکست محاصره سه ساله شهرک هایی مانند «نبل» و «الزهراء» با پوشش هوایی روسیه،عربستان سعودی و ترکیه را نگران کرد و آن ها را واداشت تا از تردید پنج ساله شان چشم پوشی کرده و چالش پذیرش مشارکت نیروهای زمینی در جنگ برای براندازی نظام سوریه را بپذیرند.

و بعید نمی دانیم که این «انقلاب»در موضع گیری های سعودی و ترکی دلیل اصلی صدور دستوراتی به هیأت مذاکره کننده معارضان سوری در ژنو برای عقب نشینی فوری از مذاکرات و بازگشت به ریاض به وسیله یک هواپیمای خصوصی که رهبران عربستان برای آنها در فرودگاه ژنو اختصاص دادند،باشد.

درست است که «رجب طیب اردوغان» رئیس جمهوری ترکیه گزارش روس ها مبنی بر حضور گسترده و تجمع نیروهای ترکیه در مرزهای سوریه به منظور آمادگی برای حمله زمینی به این کشور را به سخره گرفت اما این به معنای آن نیست که این حضور و تجمع نیروها در عمل صورت نگرفته است. سناریوی جدیدی برای افزایش تنش نظامی با سوریه پس از ناکامی حامیان معارضان برای دستیابی به اهداف شان از طریق راه حل سیاسی در ژنو و نیز پس از بازپس گیری بسیاری از مراکز سوری مهم توسط ارتش سوریه آن هم با سرعت بی سابقه وجود دارد و بعید نیست که معارضان و گروه های مسلح سوری در صورت درخواست شان، مجهز به سلاح های منحصر به فرد شوند.

وزرای دفاع پیمان ناتو هفته آینده در بروکسل گرد هم می آیند تا آمادگی عربستان برای اعزام نیروهای زمینی به سوریه و تدوین طرح هایی درباه چگونگی تعامل با تغییر موازنه های قدرت به نفع نظام حاکم بر سوریه و آغاز «بمباران های هوایی جدید برای پایان دادن به هرج و مرجی که بمباران هایی اولیه که پنج سال پیش به وجود آورد»رایزنی کنند.

با توجه به اینکه آقای «عادل الجبیر»وزیر خارجه عربستان سعودی طی شش ماه گذشته مقوله مسهورش را بلبل وار تکرار می کرد«اسد یا با راه حل سیاسی کنار می رود یا با راه حل نظامی اگر راه حل سیاسی جواب ندهد»حالا آیا آمادگی عربستان سعودی برای اعزام نیروی زمینی به سوریه تجسد یأس و انتقال به گزینه نظامی است؟

هر کدام از نیروهای زمینی که عربستان و هم پیمان ترکش به سوریه اعزام می کنند قطعا برای جنگ با داعش اعزام نمی کنند اگر چه این مساله بهانه اعلام شده است بلکه برای جلوگیری از بازپس گیری شهر«حلب»پایتخت اقتصادی سوریه توسط ارتش عربی سوریه است و پس از آن پیشروی به سمت دمشق به شکل های مختلف به منظور براندازی نظام حاکم بر سوریه البته اگر راهی برای دمشق پیدا کنند تا بتوانند در آن بروند و در نهایت نیز بازگرداندن اعتماد به نفس به عناصر گروه های مسلح سوری است که کاهش یافته است،به ویژه در صفوف گروه (تروریستی) «جیش الاسلام»پس از کشته شدن «زهران علوش»رهبر این گروه و گروه (تروریستی)«جیش الفتح»که فشار های زیادی در شهرهای«ادلب»و«جسرالشغور»در اثر بمباران گسترده روسیه متحمل می شود و اعتماد به نفس شان را از دست داده اند.

پروفسور «پل کندی» نویسنده کتاب مشهور درباره فروپاشی امپراتوری ها در طول تاریخ دلایل فروپاشی آنها را خلاصه کرد که سه دلیل از همه بارزتر هستند:

نخست: توسعه طلبی نظامی در سایه نبود پوشش اقتصادی کافی که منجر به ورشکستگی آنها می شود.

دوم: دخالت نظامی در کشورهای خارج از مرزهایشان و این یعنی توسعه طلبی به اندازه ای بیش از توان نظامی و ارتش های آنها، این جدای از اعزام نیروهای اضافی است.

سوم: تضعیف امنیت داخلی به دلیل تمرکز بر دخالت های خارجی و استفاده از همه امکانات مالی و انسانی برای حمایت از این دخالت خارجی؛امری که منجر به تضعیف امپراتوری ها از داخل و افزایش آشفتگی ها و وقوع انقلاب های داخلی می شود.

ما به خوبی می دانیم که عربستان سعودی امپراتوری بزرگی همانند امپراتوری های روم ، ایران ، اموی و عباسی نیست همانطور که به خوبی می دانیم که امپراتوری عثمانی از هم فرو پاشیده است و تلاش رجب طیب اردوغان رئیس جمهوری ترکیه برای احیای آن هم چنان با شکست مواجه شده است اما این سه دلیل بر این دو کشور به شیوه های مختلف انطباق دارد همانطور که پیش از آن بر امپراتوری شوروی در سه دهه پیش انطباق داشت و چه بسا بعدها بر امپراتوری آمریکا انطباق پیدا کند.

عربستان سعودی از 11 ماه پیش جنگ زمینی و هوایی علیه یمن،یکی از فقیرترین کشورها در جهان و با دشمنانی (حوثی ها و ارتش صالح)به راه انداخته است که به لحاظ تسلیحاتی ضعیف هستند ولی با وجود این نتوانسته است این جنگ را به نفع خود به خود و هم پیمانانش به پایان برساند.علاوه بر آن توان اقتصادی اش به دلایل کاهش درآمدهای نفتی رو به افول رفته است و باعث می شود نتواند جنگ های دیگری که پیچیده تر است و با دشمنانی که به لحاظ تسلیحاتی مجهز ترند و توان نظامی شان بیشتر است،به راه اندازد.

عربستان و ترکیه و به همراه آنها برخی کشورهای حاشیه خلیج فارس جنگ علیه بشار اسد رئیس جمهوری سوریه به راه نمی اندازند بلکه علیه روسیه ،ایران و حزب الله و چه بسا چین در مرحله بعدی راه می اندازند همانطور که هزار بار پیش از این گفتیم ما نمی توانیم زمان آغاز این جنگ را پیش بینی کنیم ولی می توانیم تحولات و شرکت کنندگان در آن را جدای از پایان آن پیش بینی کنیم.

 منطقه در برابر ماجراجویی نظامی یا به عبارتی دیگر بازی خطرناک جدید عربستان است که منشأ آن یأس و سرخوردگی از ناتوانی در به پایان رساندن جنگ علیه یمن به نفعش است جنگی که تبدیل به جنگ فرسایشی مالی و انسانی و استراتژیک شده است و در عین حال منشأش ناتوانی از تشکیل ائتلاف«اسلامی سنی»برای رویارویی با قدرت روزافزون ایران و شکست این کشور است.آیا ما در برابر یک«ببر زخمی»هستیم که به شکل کورکورانه اینجا و آن جا دست به کارهایی می زند؟

از اکنون درباره حوادث سخن نمی گوییم و برای صدور حکم هایی درباره آن چه ممکن است این ماجراجویی به آن منتهی شود عجله نمی کنیم اما می توانیم بگوییم که پیروزی در آن تضمین شده نیست و کسی که به آمریکا تکیه کند طرفی نمی بندد. ما به تصمیم گیران در عربستان سعودی نصیحت می کنیم که از جنگ یمن درس گرفته و کتاب استادانی مانند پل کندی، ایان موریس و نیال فرگوسن را پیش از هر گونه اعزام نیرویی به سوریه بخوانند.

ما به خوبی می دانیم که آنها به این نصیحت عمل نمی کنند همانطور که به نصیحت های پیش از این در سایه تغیر بزرگ در سیاست های عربستان و احساساتی شدن آن به طوری که برخی از نویسندگانش آن را «عقیده سلمان»نامیدند،عمل نکردند؛عقیده سلمان «تردید» و «درنگ»را پیش از اتخاذ هر گونه تصمیم سیاسی یا استراتژیک که در هشتاد سال سابق حاکم بود، رد می کند.

پس ما شاهد جنگ می شویم...اما چه کسی برای ورود به آن عجله می کند؟

اگر وضع این گونه باشد و به احتمال زیاد چنین است،پس ما طی روزهای آینده سرتیپ عسیری را زیاد می بینیم و چه بسا نیاز به بیش از یک معاون یا جانشین دارد.اگر این جنگ آغاز شود،چهره منطقه و مرزها و نقشه ها و دولت های آن را تغییر می دهد.