بهشتي ومطهري رفتند، كوله بار بر دوش يار سوم ماند / هاشمي تنها نيست...
برخي افراد روز جمعه ۱۶بهمن۹۴ در نمازجمعه شهرستان شهربابك استان كرمان دست به اقدامي بيسابقه عليه رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام زدند. ايسنا نوشت؛ «اين افراد با حضور در محل برگزاري نماز جمعه و قرار گرفتن جلو جايگاه امامجمعه، پارچهنوشتهاي را رو به نمازگزاران گرفتند كه در آن آيت ا... هاشميرفسنجاني به عنوان «مفسد فيالارض» معرفي شده بود.» بايد تاسف خورد ازاين رفتارها وهتك حرمتها. مفسد في الارض خطاب كردن نزديكترين يار امام(ره) امري غير قابل پذيرش است و دراينجاست كه بارديگر مظلوميت آيتا... هاشمي نمايان شد. مثلث ياران امام خميني در برگ برگ كتاب انقلاب حضور پررنگي دارند؛ مثلثي كه بارها براي حفاظت از آرمانهاي امام و انقلاب خود را در معرض هجمه دشمنان داخلي و خارجي قرار دادند. آنها سه ضلعي بودند كه با هم بودنشان به امام خميني قوت قلب ميداد و از همين رو بود كه بارها توصيههاي خود درباره اصول و آيندهاي كه براي انقلاب در نظر دارد را با آنها در ميان گذاشته بود. اين سه ضلع شامل آيتا... هاشمي، آيتا... مطهري و آيت ا... بهشتي ميشد كه دو ضلع آخر به شهادت رسيدند و يك ضلع باقيمانده يعني آيتا... هاشمي به تنهايي این بار را بر دوش ميكشد.
آنچه پيوند سه يار يود
آنچه اين سه شخصيت انقلابي را بيش از همه به يكديگر نزديك كرد يك خصيصه مشترك ميان آنها بود كه دوري از افراطيگري و دعوت به اعتدال نام دارد. چنانكه علي يونسي، وزير اسبق اطلاعات ميگويد: «اعتدال و پرهيز از افراط و تفريط از شهيد بهشتي يك شخصيت برجسته ساخته بود. شهيد بهشتي عاليترين فرد در ملت ايران بود و همه ملت ايران به اين فرد بدهكار هستند.» اعتدال و دوري ازافراط شهيد مطهري را بايد از اين بخش گفتار هاشمي دريافت كه در خاطراتش نگاشته است: «در آن روزها طرز تفكري وجود داشت كه شوراي انقلاب و دولت [ ائتلافي] باشد و تمايل داشتند از همه جناحهاي موجود افرادي را بياورند. از چپهاي خيلي افراطي كه الان محارب شدهاند تا چهرههاي دانشگاهي كه نه خط درستي داشتند و نه دين و سابقه مبارزاتي صميمي. همچنين اصراري بر آوردن تكنوكراتهايي بود كه بنا بود طرد شوند. يك جناح فكر ميكرد اين قبيل افراد نيرو به شمار ميآيند و بايد عضويت داشته باشند. آقاي مطهري در مقابل همه اينها مقاومت ميكرد و ميگفت اينگونه افراد نبايد وارد امور شوند. از اين رو با ديدن كوچكترين انحرافي از خط اسلام ايشان مقاومت ميكردند.» هاشمي كه خود مظهر اعتدال است و پس از پشت سر گذاشتن روزهاي سخت مبارزه عليه رژيم سابق و تحمل زندان و بيرحميها اكنون كه بايد قدردان آن رشادتها بود اما هنوز سايه تندروها كه انقلاب نديده و جنگ نديده هستند بر سر هاشمي سنگيني ميكند. مطهري در همان اوايل انقلاب در يك جلسه خصوصي گفته بود كه اگر يك مجتهد سياسي باشد، نامش هاشمي است.
هاشمي با كوله باری سنگين
اكنون هاشمي است كه بايد در كنار يار ديگر امام خميني يعني آيتا... خامنهاي با تفكرات تندروها كه نتيجه آن بر هم زدن نظم و كاهش اعتماد ملي است مقابله كنند. سكوت منش بزرگان است و گاهي هجمههاي سنگيني به هاشمي وارد ميشود اما عجيب است كه او جز سكوت واكنشي نشان نميدهد. هاشمي پس از شهادت دو ضلع ديگر انقلاب بسيار متاثر شد اما آرامش امام بود كه به او آرامش ميداد. هاشمي در سالگرد شهادت شهيد بهشتي نوشته است: «فرداي شهادت بهشتي و 72 نماينده قرار شد جماران برويم تا دلگرمي فراق ياران را از كوه صبر يعني امام(ره) بشنويم. ۵/۸ صبح روز بعد از حادثه بود كه در اتاق كوچك بيروني امام را ديدم. دل ما ميلرزيد كه نكند از فراق «بهشتي مظلوم» دلش بايستد كه دل امتي ميايستاد. با ديدن او، نميدانم چه شد كه اين شعر به يادم آمد: بشكست اگر دل من به فداي چشم مستت/ سر خمّ ميسلامت، شكند اگر سبويي. باوركردني نبود كه ايوب زمان در آن حالات كه ميدانستم آتش غم در همه وجودش شعله ميكشد، با ذكر حادثه و لطيفهاي از تاريخ قديم حوزه علميه نجف و اشاره به سرنوشت انبياء و اولياء به ما آرامش و اعتماد به نفس دادند.» امروز هاشمي همان هاشمي است كه براي آسايش ملت و نخشكيدن لبخند بر لبان دیگران هنوز هم زير لب زمزمه ميكند: بشكست اگر دل من به فداي چشم مستت... و البته هنوز خوب به خاطر دارد آن روزي را كه به بهشتي گفت: «سيد! با اين همه تهمت و توهين چه ميكني؟» و او خنديد و پاسخ داد: «آسياب به نوبت!» هاشمي ميداند خيلي وقت است كه نوبت او شده است پس تحمل ميكند و به ياد ميآورد چرا مظلوم لقبي شده كه به بهشتي دادند. امام خميني در وصف بهشتي گفته بود: «بهشتي مظلوم زيست و مظلوم مُرد.» تعبير مظلوم براي مرگ بهشتي تمام تارهاي عنكبوتي نفاق را بر هم ريخت و تعبير مظلوم براي زندگياش، آه از نهانخانه دلهايي برآورد كه فريبخورده بودند و طعنهها را آغشته به توهين و تهمت كرده بودند و در هر فرصتي به حريم پاك زندگياش ميافكندند. اين را هاشمي ميگويد و البته خوب درك ميكند كه اظهارات بدخواهاني كه خودش آنها را جديدالاسلام ميخواند چه بر سر كشور آورده است. هاشمي ميداند آناني كه بهشتي از اقداماتشان خون دل ميخورد هنوز هم هستند، اما رنگ عوض كردهاند. هنوز در كيش و كمان دشمني خويش تيرهاي توهين و تهمت و دروغ را دارند كه هر از چند گاهي چشم بسته و چشم باز مياندازند؛ گاهي به هدف ميخورد و گاهي مثل هميشه بر سنگ. شهيد مطهري اما آنچه در دل داشت در جملاتي كوبنده بيان ميكرد و به جنگ تحريف واقعيت ميرفت مثلا روزي گفت: «... ما در برابر اين قضيه مسئوليم. به خدا قسم مسئوليت داريم. به خدا قسم ما غافل هستيم. قضيهاي كه دل پيغمبر اكرم را امروز خون كرده است، اين قضيه است. داستاني كه دل حسين بن علي را خون كرده، اين قضيه است. اگر ميخواهيم به خودمان ارزش بدهيم، اگر ميخواهيم به عزاداري حسين بن علي ارزش بدهيم، بايد فكر كنيم كه اگر حسين بن علي امروز بود و خودش ميگفت براي من عزاداري كنيد، ميگفت چه شعاري بدهيد؟»
رمز ايستادگي هاشمي چيست؟
اكنون بار سنگيني بر دوش هاشمي است؛ همان هاشمي كه امام او را دوستتر ميداشت و رازهاي خود را جز با او با ديگري در ميان نميگذاشت. اين روزها هاشمي متهم است متهم به دفاع از يادگار امام، متهم به مقابله با کسانی كه ميخواهند نقش امام در بخشهاي مختلف كشور كمرنگ شود و انديشههايش رو به فراموش شدن برود. امروز هاشمي تنهاست و درد تنهايي برايش سخت است اما به پيماني كه با مطهري و بهشتي بسته است وفادار مانده و خواهد ماند. اما رمز اينكه او هنوز با كولهبار سنگين خستگيها و تهمتهاي ناروا و... مقاوم ايستاده و سخن ميگويد چيست؟ خودش پاسخ اين سوال را داده است: «صبر در تلخيها، شيرين است، مخصوصا وقتي كه جامعه، يعني مردم با همان مقدار اطلاعي كه از اتفاقات دارند، با افكار و انديشههاي جهادگران در راه خدا، همراهي ميكنند.»