نماینده سابق مجلس آلمان:
روحانی براساس پیشنهاد 3/5 سال پیش ایران به آمریکا، حرکت می کند/مامور ابلاغ پیشنهاد ایران به آمریکا بودم/ایران می خواست غنی سازی را به آمریکا بسپارد/لابی ضدایران در آمریکا بیش از حد قوی است
از سال ۱۹۹۵ بدون اینکه از شرم سرخ شود، از ۱۸ سال پیش! بدون وقفه، با حرفهایی تند خبر از دستیابی ایران به بمب اتم در «پس فردا» میدهد. آیا اگر یک نفر در حالیکه سلاحهای اتمی خود را مخفی میدارد، پس از چندمین بار که این حرف را اعلام کرده و درست نبوده، باورپذیری خود را از دست میدهد؟
یورگن تودِنهوفِر نماینده سابق مجلس آلمان در فرانکفورتر روند شاو نوشت: ایران برای گفتوگو آماده است اما از آنجا که نتانیاهو، نخست وزیر اسراییل بحران را دوست دارد، به کار صلح نمیآید. دوستان زیادی در اسرايیل دارم که حاضرم از بیشتر آنها ماشین دست دوم بخرم اما در مورد نتانیاهو احتیاط میکنم؛ چراکه او رابطهای متفاوت و غریب با واقعیت دارد.
به گزارش سرویس بین الملل سایت خبری تیک Tik.ir، از سال ۱۹۹۵ بدون اینکه از شرم سرخ شود، از ۱۸ سال پیش! بدون وقفه، با حرفهایی تند خبر از دستیابی ایران به بمب اتم در «پس فردا» میدهد. آیا اگر یک نفر در حالیکه سلاحهای اتمی خود را مخفی میدارد، پس از چندمین بار که این حرف را اعلام کرده و درست نبوده، باورپذیری خود را از دست میدهد؟
احتمالا روحانی نیز ختم روزگار باشد که اگر نبود، رییسجمهور نمیشد. اما او برنامههای صلح و جنگی را که وجود خارجی ندارد، اختراع نمیکند. رییسجمهور ایران در حال حاضر بر مبنای پیشنهاد بسیار مشخص این کشور در مورد مذاکره و صلح صحبت میکند. این پیشنهاد از سه سال و نیم پیش در اختیار دولت آمریکاست.
من خودم آن را ـ بعد از میانجیگری دولت آلمان ـ در ۲۶ آوریل ۲۰۱۰ نه به عنوان مذاکرهکننده یا میانجی بلکه به عنوان نوعی «پستچی» به دولت آمریکا ارایه کردم؛ زیرا آمریکا و ایران از بیش از سی سال پیش، بچهبازی درآورده و در سطح وزیر یا رییسجمهور با هم صحبت نکردهاند. با کمال میل «مامور ابلاغ» این پیشنهادِ گفتوگو بودم.
پیشنهاد ایران
پیشنهاد ایران در اساس چهارنکته داشت:
۱- تضمین کاملِ منطبق بر قرارداد که ایران بمب اتم نخواهد ساخت. ایرانیها میخواستند از جمله غنیسازی اورانیوم تا غلظت بیست درصد را که برای مصارف پزشکی ضروری است، به آمریکا بسپارند.
۲- آمادگی توافقهای عادلانه دربارهی مناطق نفوذ ایران و آمریکا در خاورمیانه.
۳- آمادگی برای مشارکت سازنده برای حل بحرانهای افغانستان و عراق.
۴- آمادگی مبارزهی مشترک با تروریسم بینالمللی با ایدههای مشخص. در این پیشنهاد آمده بود: «ایران خواستار صلح با آمریکاست.»
ایران پیشنهاد انجام مذاکره در بالاترین سطح را از موضعی برابر و با حفظ احترام و بدون اینکه بر طبل پیروزی آمریکا بکوبد ارایه کرد. من به آمریکاییها اطلاع دادم که ایرانیها میتوانند وزیر دارایی آلمان ولفگانگ شویبله را به عنوان «میانجی» تصور کنند. شویبله تا امروز نمیداند که ایرانیها چطور او را که دوست امتحان پسدادهی آمریکا و اسراییل است، انتخاب کردند.
آمریکا با وجود این پیشنهاد صلح، سیاست تهاجمی خود را ادامه داد و تاسیسات هستهای غیرنظامی ایران با ویروسهای کامپیوتری مورد حمله قرار گرفت و از کار افتاد. تحریمها آنچنان افزایش یافت که امروز داروهای سرطان و اِماِس به اندازهی کافی در اختیار نیست. ایران هفتهای یک بار تهدید به حملهی نظامی شد و پنج دانشمند هستهای این کشور کشته شدند.
لابیِ ضدایران قوی است
ظاهرا اوباما مدتها نتوانست مذاکرات در بالاترین سطح را به کرسی بنشاند. لابی ضدایران در آمریکا بیش از حد قوی است. آن کولتر، مفسر شناختهشدهی تلویزیون در آمریکا، جهتگیری اصلی را در سال ۲۰۰۶ اعلام کرده بود: «ما میخواهیم به رقابت داخلی پایان دهیم و سوریه را با بمباران کرده و به عصر حجر برگردانیم و سپس ایران را برای همیشه خلع سلاح کنیم.»
جان مک کین در سال ۲۰۰۷ به عنوان نامزد حزب جمهوریخواه در انتخابات ریاست جمهوری در یک گردهمایی انتخاباتی، این حرفها را شدت بخشید و زیر تشویق رعد آسای شرکتکنندگان گفت: «بگذارید ایران را بمباران کنیم.» هیلاری کلینتون نیز میخواست که در صورت لزوم ایران را «محو» کند.
اوباما باید سالها علیه این نیروها مبارزه میکرد تا شاید اکنون حرفاش را پیش ببرد. این سخن قطعی نیست اما در پاییز سال ۲۰۱۲ کوتاه زمانی قبل از انتخاب مجددش اولین گفتوگوهای مقدماتی بین آمریکا و ایران در کشور سلطاننشین عمان انجام شد. گرچه احمدینژاد آن زمان هنوز رییسجمهور ایران بود اما به تدریج کوشیدند تا دریابند که آیا گفتوگوهای مستقیم در بالاترین سطح، بختی دارد یا خیر.
این همان مقدمهی مشخصی است که بر مبنای آن، روحانی و اوباما چند روز پیش ۱۵ دقیقه گفتوگوی تلفنی تاریخی خود را انجام دادند. با توجه به این پیشزمینه فکر میکنم که روحانی در مذاکرات جدی است. من در این مورد حرف روحانی را بیشتر از نتانیاهو باور میکنم.
اگر کار به راهحل صلحآمیز بین آمریکا و ایران بکشد، امکان صلح در سوریه نیز افزایش مییابد که از آنجا که متحد ایران است، به دشمن تبدیل شد. نتانیاهو ظاهرا در زمرهی سیاستمدارانی است که بحران را دوست دارند؛ زیرا نتانیاهو به کار صلح نمیخورد.
نتانیاهو باید نگران باشد که دیگر نه فقط دربارهی بمب اتمی بالقوهی ایران که در مورد سلاحهای اتمی بالفعل اسراییل و سلاحهای شیمیایی این کشور نیز صحبت خواهد شد. شاید یک سیاستمدار غربی هم جرات پیدا کرده و بگوید که تهدید به جنگ تهاجمی مخالف حقوق بینالملل است؛ یعنی تهدیدهای آمریکا و اسراییل. آیا کسی به عنوان دوست این دو دولت اجازه دارد تا به صراحت این حرف را بیان کند؟
روحانی وقت زیادی ندارد. همانند آمریکا، در ایران نیز نیروهای قدرتمندی مخالف عادیسازی مناسبات هستند. از اینرو آلمان باید کمک کند که بدون فوت وقت، راهحلهای عقلانی پیدا شود. جهان از این طریق امنتر خواهد شد.
به گزارش سرویس بین الملل سایت خبری تیک Tik.ir، از سال ۱۹۹۵ بدون اینکه از شرم سرخ شود، از ۱۸ سال پیش! بدون وقفه، با حرفهایی تند خبر از دستیابی ایران به بمب اتم در «پس فردا» میدهد. آیا اگر یک نفر در حالیکه سلاحهای اتمی خود را مخفی میدارد، پس از چندمین بار که این حرف را اعلام کرده و درست نبوده، باورپذیری خود را از دست میدهد؟
من خودم آن را ـ بعد از میانجیگری دولت آلمان ـ در ۲۶ آوریل ۲۰۱۰ نه به عنوان مذاکرهکننده یا میانجی بلکه به عنوان نوعی «پستچی» به دولت آمریکا ارایه کردم؛ زیرا آمریکا و ایران از بیش از سی سال پیش، بچهبازی درآورده و در سطح وزیر یا رییسجمهور با هم صحبت نکردهاند. با کمال میل «مامور ابلاغ» این پیشنهادِ گفتوگو بودم.
پیشنهاد ایران در اساس چهارنکته داشت:
۱- تضمین کاملِ منطبق بر قرارداد که ایران بمب اتم نخواهد ساخت. ایرانیها میخواستند از جمله غنیسازی اورانیوم تا غلظت بیست درصد را که برای مصارف پزشکی ضروری است، به آمریکا بسپارند.
۲- آمادگی توافقهای عادلانه دربارهی مناطق نفوذ ایران و آمریکا در خاورمیانه.
۳- آمادگی برای مشارکت سازنده برای حل بحرانهای افغانستان و عراق.
۴- آمادگی مبارزهی مشترک با تروریسم بینالمللی با ایدههای مشخص. در این پیشنهاد آمده بود: «ایران خواستار صلح با آمریکاست.»
ایران پیشنهاد انجام مذاکره در بالاترین سطح را از موضعی برابر و با حفظ احترام و بدون اینکه بر طبل پیروزی آمریکا بکوبد ارایه کرد. من به آمریکاییها اطلاع دادم که ایرانیها میتوانند وزیر دارایی آلمان ولفگانگ شویبله را به عنوان «میانجی» تصور کنند. شویبله تا امروز نمیداند که ایرانیها چطور او را که دوست امتحان پسدادهی آمریکا و اسراییل است، انتخاب کردند.
آمریکا با وجود این پیشنهاد صلح، سیاست تهاجمی خود را ادامه داد و تاسیسات هستهای غیرنظامی ایران با ویروسهای کامپیوتری مورد حمله قرار گرفت و از کار افتاد. تحریمها آنچنان افزایش یافت که امروز داروهای سرطان و اِماِس به اندازهی کافی در اختیار نیست. ایران هفتهای یک بار تهدید به حملهی نظامی شد و پنج دانشمند هستهای این کشور کشته شدند.
لابیِ ضدایران قوی است
ظاهرا اوباما مدتها نتوانست مذاکرات در بالاترین سطح را به کرسی بنشاند. لابی ضدایران در آمریکا بیش از حد قوی است. آن کولتر، مفسر شناختهشدهی تلویزیون در آمریکا، جهتگیری اصلی را در سال ۲۰۰۶ اعلام کرده بود: «ما میخواهیم به رقابت داخلی پایان دهیم و سوریه را با بمباران کرده و به عصر حجر برگردانیم و سپس ایران را برای همیشه خلع سلاح کنیم.»
جان مک کین در سال ۲۰۰۷ به عنوان نامزد حزب جمهوریخواه در انتخابات ریاست جمهوری در یک گردهمایی انتخاباتی، این حرفها را شدت بخشید و زیر تشویق رعد آسای شرکتکنندگان گفت: «بگذارید ایران را بمباران کنیم.» هیلاری کلینتون نیز میخواست که در صورت لزوم ایران را «محو» کند.
اوباما باید سالها علیه این نیروها مبارزه میکرد تا شاید اکنون حرفاش را پیش ببرد. این سخن قطعی نیست اما در پاییز سال ۲۰۱۲ کوتاه زمانی قبل از انتخاب مجددش اولین گفتوگوهای مقدماتی بین آمریکا و ایران در کشور سلطاننشین عمان انجام شد. گرچه احمدینژاد آن زمان هنوز رییسجمهور ایران بود اما به تدریج کوشیدند تا دریابند که آیا گفتوگوهای مستقیم در بالاترین سطح، بختی دارد یا خیر.
این همان مقدمهی مشخصی است که بر مبنای آن، روحانی و اوباما چند روز پیش ۱۵ دقیقه گفتوگوی تلفنی تاریخی خود را انجام دادند. با توجه به این پیشزمینه فکر میکنم که روحانی در مذاکرات جدی است. من در این مورد حرف روحانی را بیشتر از نتانیاهو باور میکنم.
اگر کار به راهحل صلحآمیز بین آمریکا و ایران بکشد، امکان صلح در سوریه نیز افزایش مییابد که از آنجا که متحد ایران است، به دشمن تبدیل شد. نتانیاهو ظاهرا در زمرهی سیاستمدارانی است که بحران را دوست دارند؛ زیرا نتانیاهو به کار صلح نمیخورد.
نتانیاهو باید نگران باشد که دیگر نه فقط دربارهی بمب اتمی بالقوهی ایران که در مورد سلاحهای اتمی بالفعل اسراییل و سلاحهای شیمیایی این کشور نیز صحبت خواهد شد. شاید یک سیاستمدار غربی هم جرات پیدا کرده و بگوید که تهدید به جنگ تهاجمی مخالف حقوق بینالملل است؛ یعنی تهدیدهای آمریکا و اسراییل. آیا کسی به عنوان دوست این دو دولت اجازه دارد تا به صراحت این حرف را بیان کند؟
روحانی وقت زیادی ندارد. همانند آمریکا، در ایران نیز نیروهای قدرتمندی مخالف عادیسازی مناسبات هستند. از اینرو آلمان باید کمک کند که بدون فوت وقت، راهحلهای عقلانی پیدا شود. جهان از این طریق امنتر خواهد شد.
خدا حفظش کنه