کد خبر: ۱۲۵۱۴۰
تاریخ انتشار: ۰۷ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۱۱:۰۰
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
تعداد بازدید: ۲۲۶۱
چرا مردم توجهي به خبر بازگشت آن مرد ندارند

احمدي‌نژاد «مهره سوخته » جناح راست

همزمان با بازگشت محمود احمدی نژاد به عرصه سیاسی کشور و فعالیت های شبه تبلیغاتی‌اش، بسیاری او را اولین گزینه جبهه اصولگرا برای انتخابات ریاست جمهوری سال آینده دانستند.این تحلیل که اصولگرایان در ائتلافی فراگیر با احمدی نژاد به توافق می رسند،در وهله اول مبتنی بر آن است که....
مهرشاد ایمانی: همزمان با بازگشت محمود احمدی نژاد به عرصه سیاسی کشور و فعالیت های شبه تبلیغاتی‌اش، بسیاری او را اولین گزینه جبهه اصولگرا برای انتخابات ریاست جمهوری سال آینده دانستند.این تحلیل که اصولگرایان در ائتلافی فراگیر با احمدی نژاد به توافق می رسند،در وهله اول مبتنی بر آن است که در پایگاه اصولگرایی، فقرِ محبوبیت فردی بسیار احساس می شود. یعنی اصولگرایان در شرایط فعلی، فرد مناسبی که دارای محبوبیت عمومی باشد در اختیار ندارند. از سوي ديگر،چنین استدلالی زمانی تشدید می‌شود که به بازخوانی انتخابات مجلس شورای اسلامی و خبرگان 94 می رسیم. بزنگاهی مهم که بر اصولگرایان روشن كرد علاوه بر فقر فردی، از حیث جبهه گرایی و ایده پردازی نیز در میان مردم جایگاهی به شدت متزلزل دارند. بنابراین بسیاری بر این باورند که اصولگرایان با در نظر داشتن دو موضوع فوق، برخلاف میل باطنی، غرور خود و همچنین اختلافات پیشین را کنار نهاده و با احمدی نژاد به توافق سیاسی نائل شوند تا با این حربه، هم از قدرت نفوذ سیاسی اصلاح‌طلبان و اعتدالیون بکاهند و هم کرسی ریاست را از ایشان اخذ كنند.
  دوري و دوستي با احمدي‌نژاد
اما چنین استدلالی از دید نگارنده قدری به دور از واقعیات عینی چند سال اخیر به نظر 
می رسد. زیرا فاصله میان بدنه اصولگرایی با احمدی نژاد به واسطه دوری او از مبانی کلی نظام رقم خورد. در حقیقت اصولگرایان تا حد امکان همچون استخوانی در گلو، برای حفظ اعتبار خود او را تحمل كرده و زمانی شکاف میان ایشان علنی و ترکیب لغوی جریان انحرافی بر او و هم کیشانش اطلاق گشت که وی به طرزی لگام گسیخته، تمام مبانی مهم نظام را پس زد. از این رو می توان گفت جز اندکی از اصولگرایان که به نام «پایداری» شهرت دارند، اکثریت او را کنار زده و از پس چنین تصمیمی در انتخابات ریاست جمهوری سال 92، شرایط به گونه ای رقم خورد که حسن روحانی روي‌كار آمد.
    ميل اعتدالي حاكميت
به نظر می‌رسد مجموعه نظام، مناسب‌ترین حالت را رویکرد اعتدال گونه دانستند که البته این نظر با رای مردم نیز همراه شد. نه تنها اصولگرایان بلکه مجموعه نظام و مردم بعد از گذشت 8 سال بر این مهم نائل آمدند که تندروی های نوپا و فاقد شناسنامه سیاسی، هم کشور را به محاق خطر خارجی می برد و هم سبب بروز درگیری های داخلی می شود. بر همین مبنا با اراده ای منسجم تصمیم بر کنار نهادن طرز تفکر احمدي‌نژادي گرفته شد.
ادامه چنین عزمی، جواز حضور نسبی اصلاح طلبان در انتخابات سال 94 بود. گرچه در این دوره نیز جبهه اصلاحات با رد صلاحیت گسترده رو به رو شدند، اما به هر روی برآیند انتخابات اخیر، ورود نزدیک به 50 درصدی آنها به مجلس شورای اسلامی بود. از سویی دیگر، ترکیب عجیب مجلس خبرگان که سراسر باب میل آیت ا... هاشمی رفسنجانی بود، خود مدعای تغییر نگرش حاکمیت برای دستیابی به مسیری اعتدال گونه است. همچنین از یاد نبریم که پیدایش چنین رویکردی هزینه های خویش را داشت. از جمله نارضایتی طرفدارانی که 8 سال باورشان را مصروف دو دولت نهم و دهم داشتند که از پس آن نارضایتی ها، همان اتهام زنی ها و سنگ هایِ پیش پای دولت فعلی پدید آمد. اما مردم و جامعه با پذیرش چنین هزینه هایی راه ثبات و اقتدار نظام اسلامی را در گرو اعتدال و  عقلانیت دانستند.
  تهديدي عليه ملت!
با در نظر داشتن موارد فوق، به نظر می رسد که پذیرش مجدد محمود احمدی نژاد و اذن حضور وی درپشت سکان دولت، نه تنها قدمی رو به عقب بلکه تهدیدی بزرگ برای ملت و حاکمیت خواهد بود و منطقی به نظر نمی رسد که در شرایط ثبات و امنیت داخلی و خارجی فعلی، مجموعه نظام راه پرخطر آن 8 سال را تکرار كند. پرمخاطره از آن حیث که احمدی نژاد و یارانش در مقام عمل تنها برای ایفای اعتقادات خود و تحکیم روابط شخصی و نه منافع ملی دست به هر اقدامی می زنند و اگر او مجدد بر کرسی ریاست تکیه زند، مشكلات فراوان ديگري نيز گريبان‌گير كشورمي‌شود.
حال چطور چنین امری محتمل است که یک جریان مانند اصولگرايي، تمام همت و اعتبار خود را مصروف گروه و فردی كند که هم در گذشته با ایشان اختلافات عمیق بنیادین داشته اند و هم آینده سیاسی با او بسیار مبهم خواهد بود؟ ازسوي ديگر اصولگريان نبايد فراموش كنند كه ائتلاف احتمالی در آینده با چنین گزینه‌ای، خلاف رویکرد کلی نظام در این سال ها می باشد.
  مهره‌سوخته
اين‌نكته فراموش نشود، اعتبار اصولگرایان به دلیل همراهی با احمدي‌نژاد تا حدی مخدوش شده است. حال اگر این جبهه، بار دیگر با فرد یا گروهی همراه شود که کارنامه دو دولت‌شان مملو از فسادهای اداری است و بسیاری از یاران رئیس دولت سابق نیز برای همین دست امور یا حکم گرفته اند یا دوران محکومیت شان را در زندان سپری می کنند، در مقابل افکار عمومی چه پاسخی خواهند داشت؟ اگر بار دیگر اصولگرایان کارت خود را برای همان شخص بسوزانند و در نهایت نتیجه‌ای چون آشفتگی اقتصادی و سیاسی پدید آید، در ادامه مسیر چگونه به حیات سیاسی شان ادامه می دهند؟ از این رو به هیچ وجه عقلانی نیست که چنین فردی همت و سرمایه سیاسی یک جبهه به شمار آيد. 
  مردم حذفش‌خواهند كرد
اما با در نظر داشتن تمام اوصاف مذکور، بعید است محمود احمدی نژاد در انتخابات ریاست جمهوری سال آینده مشمول ردصلاحیت شورای نگهبان قرار گیرد. زیرا رد صلاحیت او شايد هزینه ای داشته‌باشد و در شرایطی که قطعیتی بر فتح او نیست، کنار گذاشتن وی از طریق رای عمومی ملت شاید بهترین عمل باشد. زیرا احمدی نژاد با شرایط فعلی جامعه ایران بعید است رای قابل توجهی را به خود اختصاص دهد و در حالتی که هیچ گروهی با او به ائتلاف نرسد، برای وی موجی هم ایجاد نخواهد شد و در کمال آرامش با رایی حداقلی از عرصه رقابت و بلکه به طور کلی از صحنه سیاست کنار خواهد رفت و همچون سال 92 دولتی مفيد روی کار خواهد آمد.