کد خبر: ۱۲۵۶۷۷
تاریخ انتشار: ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۰۹:۰۰
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
تعداد بازدید: ۱۵۱۹

چرا اعراب منطقه با وجود تجربه دوران احمدی‌نژاد، از فرصت دولت روحانی استفاده نمی‌کنند؟

«اولویت دولت در سیاست خارجی، روابط دوستانه و نزدیک با همه همسایگان خواهد بود». این پیامی بود که حسن روحانی در اولین نشست خبری با رسانه‌ها در ٢٧ خرداد ٩٢ به همسایگان ایران داد و آنها را به آب‌شدن یخ‌های رابطه‌شان با ایران امیدوار کرد....
«اولویت دولت در سیاست خارجی، روابط دوستانه و نزدیک با همه همسایگان خواهد بود». این پیامی بود که حسن روحانی در اولین نشست خبری با رسانه‌ها در ٢٧ خرداد ٩٢ به همسایگان ایران داد و آنها را به آب‌شدن یخ‌های رابطه‌شان با ایران امیدوار کرد؛ یخ‌هایی که از دوران احمدی‌نژاد شکل گرفته بود و اوج تنش با همسایگان به‌ویژه اعراب را رقم زده بود. تجربه سه سال گذشته نشان می‌دهد با وجود ارسال این پیام، پیش‌بینی دولت یازدهم برای خاموش‌کردن آتش اختلافات با کشورهای عرب همسایه و البته ترکیه، هنوز کارساز نشده است.

آنچه این تلاش‌ها را خنثی کرد، نگرانی شدید کشورهای عرب منطقه و در صدر آنها عربستان از توافق هسته‌ای ایران با آمریکا در رأس کشورهای عضو گروه ١+٥ بود. علاوه بر اینکه سعودی‌ها از این توافق نگران هستند تا جایی که حتی دیگر کشورهای عرب منطقه را به برهم‌زدن روابطشان با ایران به هر بهانه‌ای تشویق می‌کنند، به اندازه کافی دلایل دیگری برای خود فهرست کرده‌اند که با ایران، شرایط خصومت را تداوم ببخشند. این درحالی است که رئیس‌جمهوری در اولین نشست خبری در سال ٩٢ از عربستان به‌عنوان کشور «همسایه و برادر» یاد کرد و حتی اظهارامیدواری کرد دولتش، روابط خوبی با عربستان‌سعودی داشته باشد.

هرچند در روزهای نخست آغازبه‌کار دولت یازدهم ریاض نیز به دنبال پیام تهران برای بهبود روابطش، قدم‌هایی را برای پاک‌کردن خط و خطوط تنش در برگه روابط دیپلماتیک با ایران برداشت، اما هرچه ایران و آمریکا به توافق نهایی نزدیک‌تر شدند، عربستان از ایران دورتر شد. مقامات ریاض بر این باورند که با توافق هسته‌ای و رفع اختلافات دیرینه تهران -واشنگتن، قدرت منطقه‌ای این کشور کاهش پیدا کرده و نفوذ ایران به تبع آن در منطقه نیز افزایش پیدا کرده است.

به‌همین‌دلیل ریاض در تمام دو سالی که مذاکرات در جریان بود، تلاش کرد تا دیگر کشورهای عرب منطقه را با خود همسو کند؛ البته برخی از اقدامات از سوی گروه‌های مخالف دولت در داخل هم به مقامات عربستان برای پیش‌بردن پروژه ایران‌هراسی کمک کرده است. بیان برخی عبارات غیرضرور از سوی افراد غیرمسئول در تریبون‌هایی که فقط کارکرد داخلی ندارند و می‌توانند بهانه به دست طرف‌های خارجی بدهند، حمله به سفارت عربستان به بهانه اعدام شیخ‌نمرالنمر، روحانی شیعه از سوی برخی نیروهای خاص و برخی اقدامات خارج از دستگاه دیپلماسی از مسائلی بود که به عربستان برای قطع کامل روابط با تهران کمک کرد. این در حالی بود که تهران در حال رایزنی با مقامات ریاض برای پیگیری حادثه منا و ماجرای تعرض به دو نوجوان در فرودگاه جده بود و می‌توانست از بی‌مسئولیتی عربستان در قبال زائران ایرانی شکایت کند. جامعه جهانی و افکار عمومی جهان و مسلمانان، اعدام ‌‌دسته ‌جمعی تعدادی از شهروندان سعودی و یک روحانی منتقد غیرمسلح را آن هم با آن شکل‌وشمایل قرون وسطایی محکوم ‌کردند و حتی مقامات ارشد غربی وادار به واکنش شدند اما حمله به سفارت سعودی در تهران باعث شد جهت و روند مسائل بین دو کشور عوض شود و ورق را به نفع عربستان برگرداند. البته، قطع روابط، تنها واکنش عربستان نبود. ریاض به این بهانه و شاید با وعده حمایت مالی به برخی کشورهای ضعیف و فقیر عربی همچون سومالی، سودان، جیبوتی، بحرین و کومور، از آنها خواست تا روابط خود را با ایران قطع کنند. همچنین به دنبال این درخواست برخی کشورها چون امارات سطح روابط خود را با ایران به «کاردار» تنزل دادند.

سناریوهای سعودی

رفتار تهاجمی عربستان در قبال ایران البته تا حد زیادی متأثر از روی‌کارآمدن ملک سلمان و تیم او و فاصله‌گرفتن مقامات این کشور از خردگرایی به دلیل ترس آنها از نزدیک‌شدن آمریکا به ایران است. ازهمین‌رو مقامات سعودی سناریوی تازه‌ای را در قبال ایران طراحی کرده‌اند که تضعیف نفوذ ایران در کشورهای عربی تنها یکی از بخش‌های این سناریوی سعودی است.

درواقع بعد از حمله به سفارت عربستان در تهران، مقامات ریاض به دنبال هدف دیگر خود در این سناریو که همان تشکیل یک ائتلاف عربی در قبال ایران است، رفته‌اند. البته گسترش این ائتلاف به دیگر کشورهای منطقه یکی دیگر از بخش‌های سناریوی تیم جدید حکومتی در عربستان است. آخرین نمونه آن احضار سفیر اردن به کشورش به بهانه دخالت ایران در امور داخلی امان است که چند روز پس از اقدامات ضدایرانی عربستان در نشست سازمان همکاری‌های اسلامی در استانبول صورت گرفت.

اما در شرایطی که عربستان سرگرم یارگیری در منطقه و افزایش سطح تخاصم با ایران به بهانه دخالت تهران در امور داخلی کشورهاست، بسیاری از کارشناسان معتقدند مقامات ایران نیز باید از فرصت‌هایی که این روزها برای فشار بر عربستان فراهم شده است، استفاده کنند. به اعتقاد آنها، یکی از این فرصت‌ها اعلام دخالت عربستان در حوادث ١١ سپتامبر است که چندی پیش در قالب اسنادی محرمانه در رسانه‌ها منتشر شد.

 هر چند دولت باراک‌اوباما اعلام کرده است که هرگونه شکایت از عربستان دراین‌باره را «وتو» خواهد کرد، اما به باور بسیاری حوادث مربوط به ١١ سپتامبر ٢٠٠١ اخیرا باعث به وجودآمدن اختلافاتی بین آل‌سعود و آمریکا شده و این همان موضوعی است که تهران می‌تواند آن را برجسته کند. ایران درعین‌حال باید با توجه به رفتارهای رادیکال عربستان در منطقه، سعی در برجسته نشان‌دادن چنین رفتارهایی از سوی عربستان در عرصه بین‌الملل و بین شرکای منطقه‌ای این کشور کند و به‌این‌ترتیب با فشار بر ریاض، حاکمان سعودی را وادار به تغییر رفتارهایشان کند. این دسته از کارشناسان معتقدند از آنجا که عربستان در یک سال گذشته تلاش کرده تا بحران تصنعی را که در رابطه با ایران ایجاد کرده تشدید کند، ایران نیز باید خود را از زنجیره این بحران تصنعی دور نگه دارد و در نهایت عربستان را به‌دلیل رفتارهایش منزوی کند.

البته ایران تاکنون با هوشیاری توانسته خود را از بحرانی که هر روز مقامات ریاض بر آن دامن می‌زنند، دور نگه دارد. نمونه آن مواضعی است که مقامات تهران بعد از حمله به سفارت عربستان اتخاذ کردند و حتی در این ارتباط با متخلفان این ماجرا نیز برخورد کردند.

بااین‌حال عربستان در یک سال گذشته بعد از اجرائی‌شدن برجام، دست به اقدامات زیادی علیه ایران در منطقه زده است. آخرین نمونه آن بیانیه ضدایرانی بود که با تلاش عربستان در سیزدهمین کنفرانس سران سازمان همکاری اسلامی که فروردین ماه به میزبانی ترکیه در استانبول برگزار شد، تنظیم شد شد و ایران را به دخالت در کشورهای منطقه و چندین کشور اسلامی دیگر جهان مانند یمن، سوریه، بحرین و سومالی متهم کرد.

دولت روحانی اگرچه دو سال از عمرش را صرف مذاکرات سخت و فشرده با کشورهای گروه ١+٥ برای دستیابی به توافق هسته‌ای کرد، اما بلافاصله بعد از رسیدن به توافق و اجرائی‌شدن برجام، سفرهای منطقه‌ای را در دستور کار قرار داد؛ سفرهایی که اگرچه برخی آن را دیر هنگام توصیف می‌کنند اما به باور بسیاری، آغاز این سفرها پس از برجام به دلیل بالارفتن‌ شأن منطقه‌ای ایران و اعلام این نکته به جامعه جهانی که ایران حل مشکلات را با گفت‌وگو و دیپلماسی به جنگ و تخاصم ترجیح می‌دهد، اهمیت این سفرها و حضور مقامات ایران در کشورهای منطقه را بیشتر کرد.

با توجه به این مسئله محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه پس از دستیابی به برجام، اولین سفر خارجی خود به منطقه را به کویت و با هدف گسترش روابط با همسایگان جنوبی ایران آغاز کرد. او همچنین در اولین مرحله از سفرش به منطقه با مقامات  قطر و عراق دیدار کرد.

ظریف همچنین در دومین مرحله از سفر منطقه‌ای خود، به لبنان سفر کرد و با مقامات این کشور به گفت‌وگو پرداخت و از آنجا راهی دمشق شد و با

بشار اسد، رئیس‌جمهور و ولیدالمعلم، همتای سوری خود دیدار و بحث و تبادل‌نظر کرد.

وزیر خارجه پس از آن راهی پاکستان و هند شد. به‌این‌ترتیب دولت یازدهم پس از به سرانجام‌رسیدن برجام، دست به توسعه روابطش با کشورهای منطقه زد تا شعار دولت تدبیر و امید برای ارتباط نزدیک و دوستانه با همسایگان را عملی کند.

اما این تنها کشورهای عرب منطقه نیستند که ایران تلاش کرد تا خاطرات تلخ سال‌های گذشته را در عرصه دیپلماسی از ذهن آنها پاک کند و به ترمیم رابطه با آنها دست بزند. در واقع دولت روحانی تلاش کرد تا وضعیت روابط کشور با همسایگان را که به دلیل سیاست‌های غلط دولت‌های نهم و دهم به مرز هشدار رسیده بود، بهبود ببخشد.

همسایگان شمال‌غربی آذربایجان و ترکیه، دو کشوری بودند که روابطشان با ایران سرد و خاکستری بود؛ اما  دولت یازدهم در راستای سیاست بهبود رابطه با دنیا و همسایگان برای ازبین‌رفتن این فضای خاکستری دیپلماتیک تلاش‌های زیادی کرد. سفر رئیس‌جمهور آذربایجان به ایران پس از اجرائی‌شدن برجام و امضای ١١ موافقت‌نامه و یادداشت تفاهم‌نامه میان دو کشور بیانگر بهبود روابط ایران با این همسایه شمالی است.
در این میان ترکیه حکایت دیگری دارد. آنچه تا حد زیادی بر روابط تهران و آنکارا سایه انداخته است، مواضع متفاوت دو کشور درباره سوریه است. بااین‌حال سفر اخیر حسن روحانی، رئیس‌جمهوری به ترکیه وگفت‌وگوهایشان بیانگر آن است که باوجود اختلافاتی که دو کشور با یکدیگر دارند، هر دو در تلاشند تا مواضع سیاسی و دیپلماتیک‌شان را به یکدیگر نزدیک کنند. ایران و ترکیه نمی‌توانند یکدیگر را نادیده بگیرند، اما رفتارهای خاص اردوغان و تز سیاسی حزب عدالت و توسعه که داوود اوغلو پایه‌گذار آن است، نقطه مقابل دیدگاه‌های ایران است.

با تمام اینها به نظر می‌رسد دولت یازدهم همچنان راه ناهمواری را برای بهبود یا ثابت نگه‌داشتن این فضای دوستی در پیش دارد.

برجام اگرچه توانست راه را برای توسعه رابطه با کشورهای اروپایی هموار کند و حتی تابوی گفت‌وگو با آمریکا را پس از سه دهه بشکند، اما سنگ‌های زیادی را پیش‌پای دولتمردان برای بهبود روابطشان در منطقه انداخته است. آنچه پیداست با توافق هسته‌ای حالا دیگر موانع اقتصادی از پیش پای ایران برای توسعه تجارت با دنیا برداشته شده است. ازهمین‌رو بسیاری از کشورهای منطقه از حضور روزافزون سرمایه‌گذاران اروپایی در ایران نگران هستند و ازاین‌رو بعید نیست که برای برهم‌زدن امنیت منطقه و ناامن جلوه‌دادن ایران دست به هر کاری بزنند.

از سوی دیگر حل پرونده هسته‌ای ایران از ورای گفت‌وگو و دیپلماسی به جای جنگ، جایگاه ایران در منطقه را تغییر داده و این همان چیزی است که کشورهای منطقه را سخت نگران کرده است. با توجه به تمامی این مسائل دولت یازدهم تا انتخابات ٩٦ راهی سخت را برای متقاعدکردن همسایگانش به اینکه «اولویت دولت در سیاست خارجی، روابط دوستانه و نزدیک با همه همسایگان خواهد بود»، در پیش دارد.