کد خبر: ۱۲۷۶۱۸
تاریخ انتشار: ۰۶ خرداد ۱۳۹۵ - ۰۹:۲۱
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
تعداد بازدید: ۱۳۴۵

عارف یا لاریجانی، امید یا محافظه‌کاری؟

بزرگ‌ترین چالش سیاست‌ورزان، دوگانه‌هایی است که به صورت دائم با آن مواجه می‌شوند و مجبورند که با حسابگری از میان آنها یکی را انتخاب کنند. انتخاب‌هایی که می‌تواند نه تنها هویت اصلی آنها را نشان دهد بلکه تأثیر مهمی بر سرنوشت آینده آنها داشته باشد.
 بزرگ‌ترین چالش سیاست‌ورزان، دوگانه‌هایی است که به صورت دائم با آن مواجه می‌شوند و مجبورند که با حسابگری از میان آنها یکی را انتخاب کنند. انتخاب‌هایی که می‌تواند نه تنها هویت اصلی آنها را نشان دهد بلکه تأثیر مهمی بر سرنوشت آینده آنها داشته باشد.

در حال‌حاضر، انتخاب میان عارف و لاریجانی یکی از همین دوگانه‌هایی است که اثر مهمی بر حوادث یک‌سال آینده، به‌ویژه انتخابات ٩٦، خواهد داشت. درحقیقت این دوگانه برخواسته از تقابل ریشه‌دارتر یعنی انتخاب میان «قدرت چانه‌زنی در بالا» یا «برخورداری از حمایت مردمی در پایین» است. نزدیک به سه دهه اخیر دولت‌های روی کار آمده با چنین دوگانه‌ای به وضوح مواجه بوده‌اند. دولت سازندگی از میان این دو تقابل (قدرت چانه‌زنی/ برخورداری از پایگاه اجتماعی)، شق چانه‌زنی در بالا را انتخاب کرد و توجه کمتری به پایگاه اجتماعی خود و نهادهای مدنی داشت. دولت اصلاحات اما به‌عنوان آنتی‌تز دولت پیش از خود، به‌دنبال حفظ پایگاه اجتماعی و تقویت نهادهای مدنی برآمد. درحالی‌که پاشنه آشیل دولت سازندگی عدم برخورداری از حمایت مردمی بود؛ گفته می‌شد نقطه ضعف دولت اصلاحات، عدم توانایی در چانه‌زنی در بالا بود. گذشته چراغ راه آینده شد و دولت روحانی به شکل سنتزی از دولت سازندگی و دولت اصلاحات درآمد. دولت تدبیر و امید با ایجاد ترکیب مناسبی از دوگانه مذکور توانست پیروزی در برجام را که یکی از مهم‌ترین دستاوردهای نظام سیاسی پس از انقلاب است، محقق کند. دولت روحانی هم از طریق قدرت چانه‌زنی در بالا توانست نظر مسئولان بلندپایه نظام را برای پیشبرد توافق برجام جلب کند و هم از حمایت مردمی در به سرانجام رساندن آن برخوردار بود. 

اما عبور از دوگانه «چانه‌زنی در بالا/ برخورداری از پایگاه اجتماعی در پایین» همیشه به راحتی امکان‌پذیر نیست و در بسیاری موارد سیاست‌مداران را ناچار می‌کند که از میان آن دو یکی را برگزینند. انتخاب عارف/لاریجانی یکی از چالش‌های امروز حامیان دولت است که عدم توجه به پیامدهای آن می‌تواند هزینه‌هایی را در آینده به همراه داشته باشد. دوگانه عارف/لاریجانی به نوعی دوگانه اصلاح‌طلبی/محافظه‌کاری است. زیرا انتخاب هریک از آن دو نشان می‌دهد حامیان لیست امید سرانجام به کدام سمت گام خواهند برداشت؛ محافظه‌کاری یا اصلاح‌طلبی. این انتخاب اگر در راستای انتخاب مردم نباشد پیام ناخوشایندی به رأی‌دهندگان خواهد داشت. رأی‌دهندگانی که به‌زودی حامیان دولت بار دیگر به اعتماد و رأی آنها نیاز دارند. حامیان انتخاب لاریجانی معتقدند که انتخاب او به‌عنوان رئیس مجلس، قدرت چانه‌زنی دولت را بالا می‌برد؛ و حامیان انتخاب عارف بر این باورند که حضور عارف در مسند ریاست مجلس، اعتماد مردم را به رأی دوباره به روحانی در یک‌سال آینده محفوظ و تقویت می‌کند. آیا حامیان دولت می‌توانند به‌گونه‌ای به توافق برسند که بار دیگر تعادل میان قدرت چانه‌زنی در بالا و برخورداری از پایگاه اجتماعی در پایین را حفظ کنند. انتخاب کدام یک از آن دو (عارف/لاریجانی) پاسخی به تعادل مذکور است؟