استفاده ابزاری «آن مرد رفته» از مرحوم حبیب
از خاطر نمی بریم آن روز را که حسن روحانی در فیلم تبلیغاتی- انتخاباتی سال 92، به شجریان اشاره می کند و می گوید من صدایش را خیلی دوست دارم.آن روز کسی نمیدانست قراراست تا 3 سال بعد از ریاست جمهوری او، هنوزهم آب از آب تکان نخورد و ربنای شجریان از صداوسیما پخش نشود و البته در این 3 سال هم، چندین کنسرت آواز لغو شود!
از خاطر نمی بریم آن روز را که حسن روحانی در فیلم تبلیغاتی- انتخاباتی سال 92، به شجریان اشاره می کند و می گوید من صدایش را خیلی دوست دارم.آن روز کسی نمیدانست قراراست تا 3 سال بعد از ریاست جمهوری او، هنوزهم آب از آب تکان نخورد و ربنای شجریان از صداوسیما پخش نشود و البته در این 3 سال هم، چندین کنسرت آواز لغو شود!
ولی رییس دولت تدبیرو امید که در خرداد 92،کاندیدای دولت یازدهم بود می دانست دست روی چه چیزهایی بگذارد تا نظر مردم را بیش از هر چیز به خود جلب کند. هنر و هنرمند هم یکی از آنها بود. بخصوص اگر آن هنرمند، نامی مثل شجریان باشد.
اینجور شگردهایی از سیاسیون، در همه جا مرسوم است، آنها جنس چیزهایی که مردم می خواهند را میدانند. همان طور که ما مردم می دانیم اصولا سیاسیون نزدیکیهای انتخابات که می شود خیلی مهربان می شوند و خیلی دوست داشتنی.
آنها یا از حرفهایی میگویند که ملت دوست دارند، یا از کسانی می گویند که ملت دوست دارند.
چپ و راست هم ندارد. اعتدال و اصلاحات چی و اصولگراچی هم نه.
احمدی نژادی و غیر آن هم همینطور.
و حالا دوباره روزها و بزنگاه های انتخابات ریاست جمهوری است.... دیگر چیزی نمانده شاید کمتر از یک سال....
و دراین مدت باقیمانده، باید آنهایی که سودای قدرت در سر دارند بازهم مهربان شوند و هنردوست.
بازهم سروکله اش پیدا شد!
وقتی که خبر درگذشت حبیب محبیان روی خبرگزاری ها رفت به مثابه تمام اسطوره سازیهای ما بعد از مرگ یک نفر، خیلی از سایت ها و رسانههایی که تا چندی پیش او را یک لس آنجلسی معاند! می خواندند از در سوگواری و مرثیه سرایی برآمدند و بساط " به به " و " چه چه " شان از آثار این هنرمند گوش فلک را کر کرد و به یکباره لقب " خواننده طاغوتی!"تبدیل به " مرد تنهای شب" شد. و دراین هنگامه که مردم آهی و افسوسی بودند از رفتن یک موسیقیدان و آوازه خوان سرشناس، بازهم سرو کله احمدی نژاد پیدا می شود!
آنگونه که ابتدا خبرهایی از رابطه و علاقه مندی رییس جمهور سابق به حبیب منتشر شد و حالا هم گفته شده اویعنی محمود احمدی نژاد در تشییع جنازه " حبیب " حضور داشته است.
قصه از کجا شروع شد
ماجرای حبیب و احمدینژاد از جایی شروعشد که در زمان دولت قبل برخی از خوانندگان خارج از ایران، درحدو اندازه یک سفر هم که شده توانستند به ایران بیایند.اما مشهورترین چهرهای که رهسپار ایران شد تا بماند و البته در حسرت آلبوم و کنسرت برگزار کردن هم ماند و عمرش به دنیا باقی نماند! " حبیب " بود. ازهمان موقع که ردپای حبیب در کشور به چشم خورد، خیلی ها شائبههای مختلفی در باره دلیل با حضور او مطرح کردند.از جمله اینکه وی در اواخر سال 88 نامه ای به احمدینژاد نوشته است با این مضمون که او هرگز علیه نظام جمهوری اسلامی نخوانده است و از آنجایی که از بیماری رنج می برد در خواست داده تا به ایران بازگردد.
بعدها در گفتگویی که به نقل از وی (حبیب) منتشر شده آمده: «مشایی خواستند مرا ببینند و گفتند اینجا وطن شماست و اگر برگردید خوشحال میشویم. برخوردشان خیلی خوب بود. وقتی فهمیدند تا سال ۶۲ ایران بودم برایشان جالب بود.»
و در ادامه اضافه شده : "دیدار کوتاهی با مشایی در دفترشان داشتیم. دوستی که نزدیکی به دولت وقت داشت نامه ای تنظیم کرد و پیش آقای احمدی نژاد برد. ایشان هم بلافاصله امضا کردند و به ارشاد رسید. سه روزه مجوز گرفتم تا بتوانم آلبوم ضبط کنم تا اینکه شخصی که مایل به سرمایه گذاری بود مرا برد پیش آقای مشایی. به چه دلیل نمی دانم."
اگرچه محمد محبیان (فرزند حبیب) قویا نوشتهشدن نامه از سوی پدرش برای احمدینژاد را رد کرده است و گفته به هیچ وجه چنین نامهای در کار نبوده است، اما علیرغم این تکذیب، عدهای معتقدند از آنجایی که محمود احمدینژاد به صدای برخی خوانندگان علاقه داشته است، او بوده که زمینه چنین بازگشتی به ایران را فراهمآورده است و حتی گفته می شود که وی و آن یارهمیشگیاش (مشایی) دیداری هم با حبیب داشتهاند. با تمامی این احوال و وجود شایعههای رابطه حبیب و احمدی نژاد، حبیب مدت های مدیدی در ایران صبرکرد و به دوراز جامعه روزگارگذراند و عملا آرزویش برای گرفتن مجوز هیچ ثمره ای هم نداشت وآلبوم نداده چشم از دنیا فروبست.
مگر احمدی نژاد دل ندارد !
اما این مرگ، دلیلی برآن نیست تا مرد ریز نقش قرن بیست و یکم، او که زمانی به معجزه هزاره سوم شهره بود و عدالت پروری و پاکدستی اش طنین انداز بر هر کوی و برزن !، " مهرورزی" اش گل نکند و خدای نکرده نسبت به مرگ حبیب بیتفاوت باشد. شاید از همین روست که حال خبر می رسد، احمدی نژاد در مراسم تشییع پیکر حبیب حضور یافته است تا باردیگر در ردای هنردوستی و مردم پرستی،میتینگ تبلیغاتی به راه بیندازد تا مردم در روز مرگ یک هنرمند با او سلفی بگیرند و چه بسا وی بازهم از موسم آمدن بهار بگوید.
بی تردید احمدی نژاد از صحبت هایی که راست یا دروغ درباره رابطه او با شادروان حبیب محبیان مطرح می شود، دلخور که نیست هیچ! بلکه خوش خوشانش هم شده، چرا که نیک آگاه است اگر مردم تلاش های او برای بازگرداندن حبیب به کشور را باورکنند و یا بپذیرند که وی صدای این خواننده و چند خواننده لس آنجلسی دیگر را دوست دارد شاید اندکی هم که شده نگاهشان به او مثبت شود. واین برای احمدی نژاد کافی است.
به همین منظور هم هست که زمزمههای بودن او در مراسم تشییع پیکر این هنرمند شنیده می شود، چرا که حضور و یا حتی شایعه حضور وی در این مراسم، مهر تاییدی است بر همه گمانه زنیها درباره رابطه خوب احمدی نژاد با حبیب! خدا را چه دیدی شاید همین امر به منزله چند رای در انتخابات سال 96 باشد! خلاصه فقط چند ماه به خرداد 96 مانده و او نباید در اقدامات مردم پسند کم بیاورد!
مگر همین محمد باقر قالیباف نبود که چهار روز پیش با صدور بخشنامه ای، دادن افطاری در مجموعه شهرداری پایتخت را ممنوع کرد و دربخشنامه اش آورده "به همه مدیران و همکاران توصیه می شود در ماه ضیافت الهی در برپایی سفره های ساده افطاری با کمک خیرین و مردم با محوریت مساجد و نهادهای مردم نهاد برای نیازمندان و محرومان تلاش کنند." قالیبافی که خودش یک زمانی یعنی یکی دوسال پیشتر ! میخواست در برج میلاد با نمایندگان مجلس افطاری بگیرد که نمایندگان با آن مخالفت کردند و آن را ریخت و پاش توصیف... ولی حالا در آستانه ماههای مانده به انتخابات مردمی بودن و ساده بودنش را بخشنامه ای کرده !
پس احمدی نژاد هم حق دارد،مگراودل ندارد ! اوهم در چارچوب اهدافش می خواهد خیلی کارها کند، مثلا می خواهد خودش را طوری جلوه دهد که به ندای دل مردم گوش فرا می دهد و در تشییع پیکر یک هنرمند حضور بیابد.همان طورکه قالیباف ازلغوافطاری ها برای مردم می گوید و همان طور که روحانی از صدای شجریان تعریف می کند.
البته و صد البته مردمی بودن،هنرمند دوستی و یا ساده زیستی و مبارزه با ریخت و پاش بسیار نیکو است به شرط آنکه بوی دماگوگ و عوام فریبی ندهد.
*افتاب یزد