کد خبر: ۱۳۴۸۵۳
تاریخ انتشار: ۰۳ شهريور ۱۳۹۵ - ۱۷:۰۰
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
تعداد بازدید: ۸۴۷

به بهانه «مزدور» خواندن یک مربی ورزشی ایرانی

کاروان ایران در این دوره در تکواندو و کشتی فرنگی ناکام بود و دلایل این ناکامی آن‌طور که از قبل هم گفته می‌شد، فضایی است که مدیریت هزینه‌گریز این رشته‌ها ایجاد کرده‌اند؛ مدیریتی که موجب خروج نیروها از ورزش کشور و کوچ آنها به کشورهای دیگر می‌شود و حاضر هم نیست هزینه اقدامات خود را بپذیرد.

به گزارش تیک، روزنامه «وقایع اتفاقیه» آورده است: المپیک به پایان رسید و مراسم اختتامیه‌اش هم برگزار شد. این یعنی همه‌چیز تمام شد، نقطه سر خط! المپیک ریو 2016، خوب یا بد با نتیجه یا بدون نتیجه، هر چه که بود تمام شد اما تجربه‌هایش برای ما باقی ماند؛ تجربه و درس‌هایی که به نظر، سال‌های سال باید آویزه گوشمان قرار گیرد.

در المپیک امسال در کنار تمام حوادث، رخدادی بی‌نظیر ظهور و بروز یافت؛ رخدادی که اگر نیک بنگریم، نه‌تنها تهدیدی نیست که خبرش در صداوسیما منعکس نشود یا برخوردهای احساسی در مواجهه با آن داشته باشیم، بلکه می‌تواند مدیریت ورزش را دگرگون کند و دیکتاتورمآبی مدیریتی در ورزش را به انتها برساند.

موضوع خیلی ساده است. در این دوره از المپیک، تعدادی از هموطنانمان زیر پرچم کشورهای دیگر ظاهر شدند؛ موضوعی که در تیم‌های دیگر هم وجود داشت و حساسیتی را برنیانگیخت؛ اما در ایران برخی به انتقاد از آن پرداختند. عده‌ای تهدیدش دانستند و خبرش را منتشر نکردند یا اوضاع را دگرگون جلوه دادند و برخی هم به روشنی مقابلش موضع گرفتند؛ موضعی چونان که «پولادگر» گرفت. سید‌محمد پولادگری که سال‌هاست بر کرسی فدراسیون تکواندوی جمهوری اسلامی تکیه زده و 12سال رئیس، 6 سال نایب‌ رئیس و مابقی عمر هم مدیر کاروان‌های تکواندو بوده و حتی برخی از ایرانیان از زمانی که متولد شده‌اند تاکنون او را بر این مسند دیده‌اند، موضع سفت و سختی در مقابل این موضوع گرفت.

او در مواجهه با «میلاد بیگی» که برای کشور آذربایجان مبارزه می‌کرد و خدابخشی را برد و مانع حضورش در دور بعد شد، به راحتی از واژه «مزدور» استفاده کرد! پولادگر که از حذف خدابخشی به دست یک ایرانی، عصبانی به نظر می‌رسید، گفت: اینها مزدور هستند! من متأسفم برای کسانی که با پول مردم رشد کرده و مثل مزدور به کشورهای دیگر می‌روند و در رویدادی بزرگ، جلوی چشم مردم ایران روبه‌روی یک هموطن می‌ایستند.

وی گفت: پول چقدر ارزش دارد؟ ما حاضر هستیم جان خود را بدهیم تا مردممان شاد شوند. آیا پول این‌قدر ارزش داشت که باعث ناراحتی مردم ایران شوند و اساسا کسی مزدوری کند؟ من اینها را هموطنان خودم نمی‌دانم...

پولادگر اینها را گفت اما خیلی چیزها را نگفت و از یاد برد! او بدون اینکه به گذشته و نحوه مدیریتی اشاره کند که به حذف قهرمانان و مربیان ایرانی از تکواندو منجر شده، افزود: او (میلاد بیگی و مربی‌اش رضا مهماندوست) به خاطر پول در میدانی که باعث شادی هموطنانش می‌شود، زیر پرچم کشور دیگر مبارزه کرد. آیا او می‌تواند خودش را ببخشد؟

پولادگر اینها را گفت اما نگفت چگونه به ‌دلیل برخی اختلافات شخصی، رضا مهماندوست را در آستانه مسابقات المپیک ٢٠١٢ از سمت سرمربیگری تیم ‌ملی ایران برکنار کرد. او واکنش تندی را نشان داد ولی نگفت که مهماندوست قبل از رفتن، سراغش رفته و تمام مسائل را برایش روشن کرده و از رفتن خبر داده است. پولادگر نگفت مهماندوستی را برکنار کرده که ایران را برای نخستین‌بار در سال 2009  به مقام قهرمانی جهان رساند و به اقتدار سنتی کره‌ای‌ها در این رشته، پایان داد. او نگفت که رضا مهماندوست، دو بچه معلول داشته و گفته بوده اگر قرار باشد پولی به او ندهند تا مخارج فرزندان معلولش را بپردازد، نمی‌تواند برای تیم تکواندو کار کند. پولادگر گفت؛ اما خیلی چیزها را نگفت!

رضا مهماندوست زمانی که هنوز در ایران بود، در مصاحبه رسانه‌ای خود، با غم فراوان از مرگ «محراب» یکی از فرزندان معلولش خبر داد. وقتی درباره این موضوع از او پرسیدند، گفت: حالا فایده‌ای ندارد که دیگران را دادگاهی کنم، دیگر پسرم را از دست داده‌ام. در این میان نه‌تنها فدراسیون بلکه مسئولان وزارت ورزش و کمیته ملی المپیک هم از شرایط من باخبر بودند. حالا کار از کار گذشته است و اگر پول‌هایی را که باید می‌دادند تا برای درمان فرزندم هزینه کنم، بپردازند باید برای ختمش خرج کنم!

او نگفت مهماندوست کارش را به خاطر تیم ملی تکواندو از دست داد و اخراج شد. نگفت که «به لطف دوستان» به سایپا برگشت اما مجبور بود از 5 صبح در محل کارخانه سایپا حاضر باشد! او اینها را گفت اما ناگفته‌های بسیاری را باقی گذاشت.

رضا مهماندوست هیچ نسبت سببی یا نسبی با نگارنده ندارد که به ‌واسطه آن، قرار باشد از او جانبداری شود. او یک هموطن است، مثل خیلی‌های دیگر! البته هموطنی که به خاطر شرایط بد مدیریتی در ورزش، مجبور به جلای وطن شد؛ شرایط بدی که در دیگر حوزه‌ها هم وجود دارد و برخی از هموطنان دیگر را مجبور به جلای وطن می‌کند.

اینها واقعیت ورزش است و ظاهر امر هم می‌گوید مدیرانی که خود با عملکردشان، افراد را مجبور به رفتن کرده‌اند، امروز دست پیش را گرفته‌اند؛ مدیرانی که باید هزینه اقداماتشان را بدهند اما طفره می‌روند. این نمی‌شود که مدیری در حوزه مدیریتی خود، با خوی دیکتاتورمآبانه رفتار کند و هر کس که با او مخالفت کرد را از دم تیغ بگذراند و آنجا که کار بر وفق مراد نبود، هزینه شکست‌ها را به گردن دیگران بیندازد.

کاری که امسال مهماندوست و بیگی کرده‌اند در حوزه حرفه‌ای اصلا چیز تازه‌ای نیست. در همین دوره، بسیار بودند افرادی که در تیم‌هایی غیر‌ از تیم ملی کشورشان، حضور داشتند اما بعید است مدیران ورزشی آنها باخت خود را به گردن آنهایی انداخته باشند که در تیم‌های دیگر حضور داشتند. تیم والیبال روسیه و ایتالیا یک نمونه‌اش است؛ در این مسابقه روسیه مقابل ایتالیایی باخت که مؤثرترین یارش «زایتسف» روس بود. اینها از نظر حرفه‌ای کاملا پذیرفته شده است و معلوم نیست (البته معلوم است) چرا رئیس فدراسیون تکواندو، این‌گونه موضع گرفته است؟ نگاه به لیست افرادی که در المپیک حاضر بوده‌اند، نشان می‌دهد، ایرانیان زیادی در این دوره در تیم‌های دیگر حضور یافتند. وقتی به پیشینه و مواضع این افراد نگاه می‌کنید، یک موضوع مشترک بین آنها می‌بینید.

بیشتر آنها با فدراسیون متبوع خود دچار مشکل اساسی بوده‌اند و به مدیریت موجود نقد داشتند. مدیران به‌راحتی آنها را حذف کرده بودند و گویا در ساحت مدیریت کسی نبود که به این روند پایان دهد. حالا هم گویا ناکامی‌ها به نام آنها نوشته شده و شده‌اند مزدور؛ اینها، درس و المپیک ریو و حضور ایرانیان در تیم‌های دیگر یک تجربه و مهم‌تر از آن یک فرصت است؛ فرصتی که در اختیار ورزش قرار گرفته و باید روندی مناسب در برخورد و تحلیل آن پیش گرفته شود. مدیران باید بدانند که نمی‌شود قهرمانان ملی را حذف کنند و آنها صدایشان به جایی نرسد.

حضور ایرانیان در تیم‌های دیگر را می‌توان صدای ورزشکاران، مربیان و قهرمانانی دانست که بر آنها ظلم و جفا شد اما کسی حاضر نبود صدایشان را بشنود. رفتن هموطنان و حضور ورزشکاران زیر پرچم دیگران باید هزینه‌ساز باشد. باید مدیرانی که با عملکرد نامناسب خود موجب خروج این نیروها (که از قضا بیشترشان نیروهای کیفی هم هستند) شده‌اند، پاسخ دهند. این گروه از مدیران باید هزینه اقدامات خود را بپردازند.

آنچه واضح است، کاروان ایران در این دوره در تکواندو و کشتی فرنگی ناکام بود و دلایل این ناکامی آن‌طور که از قبل هم گفته می‌شد، فضایی است که مدیریت هزینه‌گریز این رشته‌ها ایجاد کرده‌اند؛ مدیریتی که موجب خروج نیروها از ورزش کشور و کوچ آنها به کشورهای دیگر می‌شود و حاضر هم نیست هزینه اقدامات خود را بپذیرد؛ مدیریتی که فرافکنی می‌کند و به جای پذیرش مسئولیت، به دیگران لقب «مزدور» می‌دهد. به راستی مزدور کیست؟