کد خبر: ۱۴۰۸۷۸
تاریخ انتشار: ۰۴ آبان ۱۳۹۵ - ۰۹:۳۳
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
تعداد بازدید: ۶۸۶

تغییر وزرا در رای روحانی موثر است

 ترمیم کابینه در ایستگاه آخر دولت یازدهم، بحث جدی این روزهای محافل سیاسی است.

به گزارش پایگاه خبری تیک (Tik.ir) ؛ ترمیم کابینه در ایستگاه آخر دولت یازدهم، بحث جدی این روزهای محافل سیاسی است. وزرای آموزش‌وپرورش، ورزش‌وجوانان و فرهنگ‌وارشاد اسلامی استعفا دادند و سه گزینه جدید به بهارستان می‌روند تا بخت خود را در مجلس دهمی بیازمایند که تفاوت‌هایی جدی با مجلس نهم دارد. احمد شیرزاد، رئیس کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس ششم، از اساتید شاخص دانشگاه و از کارشناسان نظام آموزشی کشور است که در حوزه فیزیک، سال‌ها سرپرستی تیم‌های اعزامی کشور به مسابقات خارجی را برعهده داشت.
 
او عضو حزب مشارکت و از جمله فعالان سیاسی شناخته‌شده اصلاح‌طلب به شمار می‌رود. گفت‌وگو با این چهره دانشگاهی و سیاسی را، درباره تغییرات در کابینه روحانی بخوانید.
 
‌دو دیدگاه درباره ترمیم کابینه وجود دارد. گروهی با توجه به فشارهای دائمی مخالفان دولت و برخی نهادها با عملکرد کابینه، تغییر وزیر فرهنگ را ناشی از فشارهای بیرونی می‌دانند و عملکرد جنتی را قابل دفاع‌ ارزیابی می‌کنند؛ اما گروه دیگری هم هستند که با توجه به تغییر فضای مجلس و لزوم تحرک در بخش‌هایی از دولت که با قشر‌های گسترده مردم در ارتباط است، مانند ورزش و آموزش‌وپرورش، این تصمیم را کاملا بجا می‌دانند؛ چون وزرای انتخابی برای این دو وزارتخانه، گزینه‌های اول رئیس‌جمهور نبودند.
 
به نظرم می‌آید، اگر قرار به تغییرات در دولت بود، اولویت با وزارت فرهنگ‌وارشاد نبود. بدون رودربایستی باید گفت فشارها مؤثر است؛ اما از اتفاقات چند ماه اخیر، این‌طور استنباط می‌شد که برخی ناهماهنگی‌ها و دلخوری‌ها در این حوزه وجود داشته است و می‌گویند در برخی موارد هم، اختلاف سلیقه‌هایی میان رئیس‌جمهور و وزیر درباره نحوه تعامل آقای جنتی با دستگاه‌های بیرونی بوده است. البته این سخنان بعد از مشخص‌شدن استعفا بود و درخصوص هر وزیر دیگری هم تحت فشار، ممکن بود این برکناری یا استعفا رخ دهد. بعد از آن نیز این‌گونه مسائل همواره به نوعی مطرح می‌شود که شاید هدف این باشد و برکناری نتیجه فشارها نبوده است؛ اما نمی‌شود از نظر دور داشت که فشار درباره وزارت فرهنگ‌وارشاد اسلامی وجود داشت.
 
درباره آموزش‌وپرورش نیز هم فشار معلمان و هم فشار استیضاح مجلس جدی بود. این سومین‌بار بود که بحث آن مطرح شد. یک‌بار طرح استیضاح رد شد و یک بار هم به‌طور جدی مطرح شد. وقتی برای بار سوم چنین مسئله‌ای طرح می‌شود و با توجه به اینکه جسته‌وگریخته شنیده می‌شد فراکسیون امید نیز دیدگاه مساعدی به ادامه فعالیت وزیر نداشت، به نظر می‌رسد تغییر وزیر ضروری بود. ضعف در آموزش‌وپرورش را امروز نمی‌گویم؛ در همه این سه سال که بیشتر تحلیلگران به ترمیم کابینه در وزارتخانه‌های دیگر تأکید می‌کردند، من به ضعف وزارت آموزش‌وپرورش اشاره می‌کردم. آقای فانی عملکرد بسیار محافظه‌کارانه‌ای در این مجموعه بزرگ داشتند؛ درحالی‌که فردی مانند آقای حاجی‌بابایی با جسارت زیاد، این بخش را تکان داد که البته اغلب آنان درست نبود؛ اما به‌هرحال به سمت تغییرات رفت.
 
تغییر نظام به ٦-٣-٣ به نظر نمی‌رسد سنجیده باشد. بیشترین گرفتاری آموزش‌وپرورش نیز تغییر نظام است و امروز چون ٧٠ درصد مسیر طی شده و به کلاس نهمی‌ها رسیده، چاره‌ای برای اتمام آن نیست؛ اما اگر هم‌زمان با شروع دولت روحانی، در تصمیم دولت قبل تجدیدنظر می‌شد و تغییر کتاب‌ها در همان مقطع ابتدایی متوقف می‌شد تا بررسی بیشتری صورت بگیرد، عاقلانه بود. متأسفانه وزیر مستعفی خود را ملزم دانست مسیر گذشته را طی کند. البته من نمی‌خواهم به کسی که کنار رفته، ضربه بزنم.
 
‌برخی مشکلات در تصمیم‌گیری‌های برخی دیگر از وزرای دولت هم به چشم می‌خورد. وزارتخانه‌هایی مانند صنعت، نفت و بهداشت و درمان نیز با معضلاتی مواجه هستند که بر اثر رفتار وزرا ایجاد شده است؛ اما خبری از تغییر نیست.
 
بله ما با معضلی در برخی دیگر از وزارتخانه‌ها مواجه هستیم؛ اینکه وزیر باید تصمیم‌گیر باشد نه اینکه خود را کارشناس بداند. اگر این‌چنین باشد، اجازه طرح نظرات را نمی‌دهد و معتقد است دقیق‌ترین و کارشناسی‌ترین تصمیمات را خودش باید بگیرد. فانی کارشناس خبره آموزش‌وپرورش بود؛ اما وزیر نباید کارشناسی کند، بلکه باید اجازه بدهد ایده‌های کارشناسی مطرح شود و تصمیم آخر را بگیرد. در وزارتخانه‌ها، شوراهایی هستند که تصمیم‌سازی می‌کنند و تصمیم آخر را وزیر می‌گیرد. این مشکل در وزارت صنعت نیز هست؛ وزیر احساس می‌کند کارشناس جامع الاطراف این حوزه است و این مسئله ما را دچار مشکل می‌کند. در حوزه‌های دیگری که عمر وزرا طولانی‌تر است نیز این مشکل وجود دارد. به خودم اجازه می‌دهم وزارت نفت را هم مثال بزنم. هرچند زنگنه مدیر توانایی بوده است؛ اما مدیر باید تصمیم‌گیر باشد نه کارشناس و فکر می‌کنم در این دولت در این زمینه مشکلاتی وجود دارد که اغلب دوستان در حوزه‌های خود احساس کارشناسی بیش از حد دارند. در سازمان برنامه‌وبودجه، وزارت علوم و... این مسئله دیده می‌شود. فردی که وزیر بوده و دوره‌ای رفته و دوباره برگشته، خود را نیازمند جلسه مشورتی با کارشناسان جوان نمی‌بیند.
 
‌درباره گروهی که زمان را در سال پایانی دولت یازدهم مناسب نمی‌دانند، چه نظری دارید؟
 
بگذارید نظرم را درباره هر سه وزارتخانه بگویم. در زمینه ارشاد، وضعیت به گونه‌ای نیست که همه امور به هم بریزد. وزیر بیشتر سیاست‌گذار است و بعید است مشکل خاصی ایجاد شود و چرخ برخی کارها نچرخد. به‌عنوان مثال تهیه‌کننده‌ها و کارگردان‌ها، منتظر بودن این وزیر یا آن وزیر برای شروع فیلم خود نیستند، هیچ ناشری منتظر این مسئله برای انتشار فلان اثر خود نیست، ساخت آلبوم‌های موسیقی یا امور دیگر از امور قائم به وزیر نیست. درباره وزارت ورزش نیز بیشتر، نقش ستادی در این وزارتخانه وجود دارد.
 
فدراسیون‌ها تا حد زیادی مستقل هستند. رقابت‌های داخلی و خارجی و ورزش همگانی و... هم سازوکارهای مشخصی دارد و تقویم آن در حال اجراست؛ اما درعین‌حال در برخی فدراسیون‌ها مانند فوتبال، تغییر رئیس می‌تواند در مدت یک ماه خود را نشان دهد. اگرچه این وزارتخانه متولی جوانان نیز هست؛ اما واقعیت این است که این ورزش است که ویترین جذاب‌تری دارد. چهره‌های ورزشی معمولا صدای بلندی دارند و در جامعه صحبت‌های آنان شنیده می‌شود؛ به این دلیل کار وزیر بیشتر هماهنگی و البته مدیریت قوی است؛ چون حوزه‌ای بسیار گسترده به‌ویژه از نظر اعتبارات است. درباره آموزش‌وپرورش هم حساس‌ترین زمان، مرداد و شهریور است.
 
بعد از سپری‌شدن مهرماه و جابه‌جایی‌ها و... کارها روی روال می‌افتد. نه قرار است کتاب‌ها عوض شود، نه برنامه‌ها و نه مدیر و معلم و مدیران ستادی. البته اگر دکتر نجفی همان‌طور که صحبت آن بود، به مجلس معرفی می‌شدند، به سرعت مسلط می‌شدند. آقای دانش هم فرد ناآشنایی با آموزش‌وپرورش نیستند. البته وزرا در این ٨ – ٩ ماه کار خاصی نمی‌توانند بکنند؛ اما به‌هر‌حال اگر وزیر قبلی هم می‌ماند، همین شرایط حاکم بود، پس انجام تغییر، لطمه‌ای وارد نمی‌کند.
 
‌ موافقان می‌گویند با توجه به احتمال بالای پنج‌ساله‌بودن دولت، این وزرا می‌توانند اگر مشکل خاصی در زمینه عملکردی نداشته باشند، خود را وزیر پنج‌ساله بدانند.
 
در حوزه اجرائی، یک وزیر در عمل نمی‌تواند تصمیم پنج‌ساله بگیرد. قطعا باید ابتدا تکلیف دولت دوازدهم روشن شود و این دست رئیس‌جمهوری نیست. مردم رأی می‌دهند و فرایند رأی‌گیری هم مؤثر است. وزیر هرچقدر هم بخواهد شجاعانه فکر کند، نمی‌تواند تصمیم بگیرد و همه‌چیز موکول به یک سال آینده می‌شود. البته می‌تواند مطالعات و زمینه‌سازی‌ها را انجام دهد؛ اما قطعا قدم‌های اجرائی بلندتری نمی‌توان برداشت و این محاسبه عاقلانه‌ای نیست. گزینه‌های معرفی‌شده می‌توانند برنامه پنج‌ساله در نظر داشته باشند؛ اما چون چهره باتجربه‌ای هستند، به این نحو عمل نمی‌کنند. آنها می‌توانند درباره برنامه‌های بلندمدت مطالعه کنند و اگر دولت جدید خواست به همین شکل از برنامه‌ها استفاده می‌کند. اگر آقای روحانی رأی آورد که ان‌شاءالله همین‌گونه خواهد شد، این آقایان می‌توانند سریعا برنامه‌ها را در دولت آینده پیش ببرند.
 
‌آقای روحانی روز یکشنبه به گروهی اشاره کرد که اگر تغییر صورت بگیرد، می‌گویند چرا صورت گرفته و اگر نگیرد هم ایراد می‌گیرند و آن را به لجبازی‌های کودکانه شبیه دانست. چه تضمینی هست که درباره وزرای جدید هم این اتفاق رخ ندهد؟
 
استدلال رئیس‌جمهوری را می‌پذیرم و باید هم این انتقادات را مطرح کنند؛ اما فراموش نکنیم اپوزیسیون، اپوزیسیون است و نباید لب به تأیید و تمجید بگشاید.
 
‌مسئله مواضع دوگانه آنها در قبال یک موضوع در دو دولت مختلف است.
 
دقیقا شاه‌بیت ماجرا همین‌جاست. اگر کسی در موضع مخالفت با دولت متناقض صحبت کرد، باید با کار ژورنالیستی این تناقض‌ها را بیان کنیم. سران جناح راست امروز مسائلی را می‌گویند که سه سال قبل خلاف آن را گفته‌اند. این تناقض‌گویی را می‌توان یافت؛ اما اینکه در هر موضعی بیاید از زاویه دید مخالف بحث کند تا اینجا این حق را بدهیم که جناح مخالف باشند و امری طبیعی است. اگر تغییرات سریع باشد، می‌گویند بی‌ثبات‌کننده مدیریت است و اگر تغییرات صورت نگیرد، می‌گویند اینها فسیل شده‌اند؛ اما من فکر می‌کنم آنچه در قضاوت‌ها باید به آن توجه کنیم، این است که کجا افراد مواضع متناقض دارند. در این مسئله خاص مقداری منتقدان دولت با سردرگمی حرف می‌زنند.
 
آنان از ثبات دفاع می‌کنند یا از تغییر مدیریت‌ها استقبال می‌کنند؟ اگر تغییر در جهت خواست آنها اتفاق نیفتد، استقبال نمی‌کنند؛ اما دولتی که در چهار سال فقط سه وزیر را برای ترمیم جابه‌جا می‌کند، مقایسه‌کردنی با دولتی نیست که غیرمؤدبانه وزرا را عوض می‌کرد و حتی در همان دوره اول به ‌گونه‌ای تغییر می‌داد که کابینه تا یک‌قدمی رأی اعتماد مجدد رفت و آن زمان خیلی دلخوری‌ها در بین خود اصولگرایان ایجاد شد؛ اما همان آقایان در انتخابات دور بعد تمام‌قد پشت سر کسی رفتند که عملکرد چهارساله او نشان می‌داد چقدر برای کشور خطرناک است؛ اما انگار نه انگار. این تناقض‌ها را باید نشان داد.
 
‌اینکه روحانی نگران برخی نارضایتی‌ها در بین گروه‌های هدف گسترده این سه وزارتخانه است و برای همین این سه وزیر را تغییر داده تا چه حد به واقعیت نزدیک است؟
 
قطعا این بی‌تأثیر نیست؛ به‌ویژه آنجایی که اطلاعاتم دقیق‌تر است؛ یعنی آموزش‌وپرورش را عرض می‌کنم. آقای دکتر نجفی محبوبیت خیلی زیادی در بین معلمان دارد. او وزارتخانه را بسیار قوی اداره کرد.
 
معاونان توانمندی را با خود همراه کرد و سطح کیفی وزارتخانه را ارتقایی درخور توجه داد. ما در تمام مقاطع تحصیلی کمتر از لیسانس نداشتیم. این در حالی بود که پیش از آن فقر نیروی انسانی داشتیم.
 
فضا با امروز متفاوت بود که همه سر و دست می‌شکنند با مدارک بالا به آموزش‌وپرورش بیایند. آقای دانش نیز تجربه‌های زیادی در اداره مدارس مفید داشته که یکی از موفق‌ترین مجتمع‌های آموزشی تهران بوده از دیرباز هم در زمینه مسائل آموزش‌وپرورش طرف مشورت دولت‌ها بوده. حتی در دوران اصلاحات در محافل خصوصی‌تر مطرح بود و تجربه‌اش باعث شد قائم‌مقام وزارت علوم شود.  شخصیت آرام و متین و روابط عمومی بسیار خوبی دارد هرچند نجفی گزینه ویژه بود اما اگر به هر دلیلی ایشان بناست خدمت کنند فکر می‌کنم آقای دانش گزینه خوبی است و به احتمال زیاد می‌تواند موفق عمل کند.
 
ستادهای انتخاباتی را دبیر‌های محترم اداره می‌کنند و دانش‌آموزانی که نزدیک به سن رأی هستند، شور ایجاد می‌کنند. به‌هرحال آقای دانش آشتیانی هم چهره‌ای باتجربه و توانا هستند و آموزش‌وپرورش را به‌خوبی می‌شناسند. درباره سایر وزارتخانه‌ها نیز شرایط به همین منوال است، اما نمی‌شود گفت تغییرات صرفا با هدف انتخاباتی بوده است.
 
‌دکتر صالحی‌امیری دارای سوابق مشخصی در حوزه‌های علمی و دانشگاهی و البته فرهنگی است. به نظر شما ایشان می‌تواند وزارت ارشاد را از زیر بار فشارهایی که وجود دارد خارج کند؟
 
خاطره‌ای که از دوره‌های قبل به یاد دارم این است که وقتی آقای مهاجرانی وزیر بود، خیلی مورد توجه اهل هنر و فرهنگ بود؛ چراکه خودش آدم سخنور و نویسنده و اهل فرهنگ بود. بسیاری فکر می‌کردند آقای مهاجرانی کنار برود، مشکلاتی ایجاد می‌شود. آقای مسجدجامعی امروز فرد مشهوری هستند، اما آن زمان به‌عنوان مدیر حرفه‌ای ارشادی مطرح بود و شخصیت سیاسی و مشهوری نبود، اما وقتی وزیر شد همان سیاست‌ها را البته با شکل و قالب متفاوتی خیلی مؤثر‌تر اجرا کرد و حرفه‌ای‌تر و بدون فشارهای دوره مهاجرانی کار را پیش برد.
 
الان هم وقتی وزیری مثل جنتی در موقعیتی قرار می‌گیرد که تضادهای شخصی بروز می‌کند، کار سخت می‌شود؛ درست شبیه وضعیتی که محسن هاشمی در مترو داشت. هرچقدر هم مدیر قوی باشد، وقتی پای کینه‌های شخصی به میان می‌آید دیگر نمی‌تواند اداره کند. دکتر صالحی‌امیری هم چهره مثبتی هستند و انتظار این است که فضا به سمت بهبود برود.
 
از منظر مجلس، فشار زیادی در دوره نهم روی دولت روحانی احساس شد. اکنون هم نوعی رخوت وجود دارد. با توجه به اتفاقاتی که در انتخاب هیات‌رئیسه و در انتخابات رؤسای کمیسیون‌ها رخ داد، آیا باز هم می‌توان یک رأی اعتماد بی‌دردسر را شاهد بود؟
 
قطعا باید روی مجلس کار شود و دولت نمی‌تواند بگوید کار را می‌سپاریم به آقای لاریجانی و حل می‌شود! دولت باید با تمام قوا به صحنه بیاید، رزومه‌های قوی از وزرا منتشر شود و برنامه‌های خوبی ارائه شود. مجلس شوخی‌بردار نیست. اگر هر رئیس‌جمهوری به حساسیت‌ها واقف نباشد و چهره‌های مؤثر فراکسیون‌ها و کمیسیون‌های تأثیرگذار، در جریان مسائل قرار نگیرند، حتما وزیر می‌افتد. خود ما در مجلس ششم با این مسئله مواجه بودیم.
 
‌ماجرای وزارت دکتر فرجی‌دانا؟
 
بله به‌هرحال با ایشان در مجلس به‌خوبی همراهی نشد و ایشان نتوانست رأی اعتماد بگیرد.
 
دغدغه درباره وزارت فرهنگ و ارشاد بسیار جدی است. فکر می‌کنید با جو ایجادشده آیا می‌توان از یک‌سو به مطالبات پاسخ داد و از طرف دیگر باعث نگرانی‌ها نشد؟ وقتی فرزند دبیر شورای نگهبان که در کنار وزیر کشور، از نزدیک‌ترین وزرا به اصولگرایان بودند نتوانستند، فرد جدید می‌تواند؟
 
خیر نباید به این حرف‌ها وزن داد. مسئله علی جنتی با آیت‌الله جنتی متفاوت است؛ هرچند هر پسری برای پدر احترام قائل است، اما بسیار بعید می‌دانم آقای علی جنتی و سیاست‌ها و برنامه‌های ایشان مورد حمایت آیت‌الله بوده باشد. شاید در بهترین شرایط در حوزه‌های هم اظهارنظر نکردند و این اصلا ربطی به هم ندارد. علی جنتی هم چهره اصولگرا به آن معنای معمول نبود. ایشان به‌ عنوان مدیر حرفه‌ای نزدیک به جریان آقای هاشمی شناخته شده و فکر می‌کنم این‌طور نیست که مثلا شرایط او به لحاظ حمایت نسبی اصولگرایان بهتر از دیگران بوده باشد. البته جنتی که آمد، می‌گفتند به این کار نمی‌خورد و برای وزارت کشور مناسب‌تر است، اما وقتی وزارت ایشان آغاز شد معلوم شد با جهت‌گیری‌های دولت همراه است.
 
اما به‌هرحال وقتی فرد عوض می‌شود یک دوره شش‌ماهه مخالفت‌ها وجهی ندارد. با توجه به اینکه در محافل مذهبی به ‌طور جدی تحرکاتی علیه وزارت ارشاد در جریان بود، تغییر وزیر مؤثر است. آقای صالحی‌امیری هم می‌تواند رویکردهای اعتمادساز داشته باشد و با آیات عظام در قم و شهرهای مذهبی جلساتی گذاشته شود تا آنان بیشتر از وضعیت جامعه خبر داشته باشند.
 
‌ تقریبا هر سه گزینه دارای عقبه و تبار اصلاح‌طلبی هستند و گاه از چهره‌های تشکیلاتی به شمار می‌روند. این یک گام به جلو به شمار می‌رود؟
 
بله در مجموع فکر می‌کنم در این حوزه برای اصلاح‌طلبان، یک گام به جلو برداشته شده است.
 
‌ تأثیر این تغییر در انتخابات ریاست‌جمهوری آینده، اگر اصولگرایان چهره شاخصی نداشته باشند که ندارند، کاهش آرای رئیس‌جمهور هدف آنان است. به نظر شما این وزرا تأثیرگذار هستند یا همچنان حوزه سیاست خارجی و اقتصاد بیشتر مدنظر مردم قرار دارد؟
 
درباره آموزش‌وپرورش که توضیح دادم، اما دو وزارتخانه دیگر نیز تأثیر درخورتوجهی دارند. وزارت فرهنگ و ارشاد با طیف گسترده هنرمندان و اهالی قلم و اندیشه سروکار دارد که در جامعه تأثیرگذار هستند و وزارت ورزش هم به همین ترتیب که این رویکرد مثبتی در آستانه انتخابات به شمار می‌رود. اما اگر رئیس‌جمهور با این دیدگاه می‌خواست دست به تغییر وزرا بزند وزارت علوم هم اهمیت حیاتی دارد و نوعی گلایه در دانشگاهیان بعد از استیضاح دکتر فرجی‌دانا وجود دارد. اما مصلحت اجرائی بر مسائل دیگر مقدم است و ما به این تصمیم رئیس‌جمهور اعتماد می‌کنیم.
 
‌در حوزه سیاست خارجی به نظر می‌رسد دکتر ظریف به ‌نوعی سلبریتی هستند و بسیار مورد حمایت و این بخش، نقطه قوت دولت یازدهم در انتخابات سال آینده است. اما درباره حوزه اقتصاد با توجه به تغییرنکردن تیم اقتصادی، فکر نمی‌کنید مخالفان دولت همچنان به فعالیت تخریبی ادامه دهند؟
 
فکر می‌کنم در اقتصاد، قضاوت جامعه آنچنان منفی نباشد که منتقدان اقتصادی می‌گویند. همیشه در هر شرایطی هر دولتی در هر کجای دنیا بر سر کار بیاید، در حوزه اقتصاد در بهترین شرایط، مردم پنج‌ درصد افزایش را در جیب خود احساس می‌کنند. هیچ مدیر اجرائی را نمی‌توان پیدا کرد که ٥٠ درصد جیب مردم را سنگین‌تر کند و مردم فراموش نکرده‌اند دولتی را که ٧٠ درصد قدرت خرید آنها را کاهش داد و از جیب آنها برداشت کرد.
 
در زمینه اقتصادی همیشه انتقاداتی هست اما همیشه نوعی انصاف هم هست و افراد می‌توانند مشاهده کنند در این سه سال چرخ مجموعه‌های تولیدی و صنعتی به حرکت درآمده، زنگ‌زدگی دوره احمدی‌نژاد گرفته شده و رشد منفی مثبت‌شده و تورم تا حد زیادی کنترل شده است.
 
به‌هرحال مجموعه اقتصاد را اگر بدون تغییر بگذارند تا این چند ماه سپری شود، بهتر است چراکه تغییرات، علامت مناسبی به بازار و فعالان اقتصادی نمی‌دهد. می‌توان راهکارهای مثبت اقتصادی را ادامه داد و در جاهایی که نقاط ضعف وجود ندارد، نباید اجازه داد نقاط ضعف بروز کند. مجموعه شرایط دولت و نمره دولت در نگاه جامعه آن‌قدر که بعضی مفسران اقتصادی نزدیک به جناح راست می‌گویند، منفی نیست. جریان راست و اصولگرای تندرو خیلی سعی دارد روی مسائل اقتصادی علیه دولت تبلیغات کند اما مجموعه دولت در این بخش چندان وضع نامناسبی در افکار عمومی ندارد.

*شرق