مرحله جدید اطلاعرسانی در غرب: «بازسازی ایران»
صرفنظر از فوبیایی که برخی عربها از نزدیکی ایران و آمریکا دچار آن شدند (که بیشتر از آنکه یک نزدیکی باشد، تلاشی برای گفتگو است)، از زمان انتخاب رییسجمهور جدید ایران، روزنامه های غربی تمرکز زیادی بر گسترش نگاه خوشبینانه به ایران و بازخوانی و تحلیل نظام روحانیون حاکم بر آن دارند.
روزنامه النهار نوشت: صرفنظر از فوبیایی که برخی عربها از نزدیکی ایران و آمریکا دچار آن شدند (که بیشتر از آنکه یک نزدیکی باشد، تلاشی برای گفتگو است)، از زمان انتخاب رییسجمهور جدید ایران، روزنامه های غربی تمرکز زیادی بر گسترش نگاه خوشبینانه به ایران و بازخوانی و تحلیل نظام روحانیون حاکم بر آن دارند.
به گزارش سرویس بین الملل سایت خبری تیک Tik.ir، در این زمینه به نظر میرسد که روزنامههای غربی ـ از جمله آمریکایی ـ عاملان اصلی ایجاد این موج خوشبینی هستند. این موضوع قابل توجه بود که در سفر اخیر حسن روحانی به نیویورک ، وی در هیچ تله رسانه ای گرفتار نشد، در حالی که احمدینژاد در سفرهای خود به آمریکا با تلههای رسانهای فراوانی مواجه میشد و به خاطر طبیعت و نظرات آشکار خود به سادگی در آنها میافتاد. معروفترین این تلهها، دعوت دانشگاه کلمبیا بود که در آن، مورد اهانت قرار گرفت.
فضای مثبت پیرامون روحانی علیرغم هشدار لابی اسراییل در مورد نیت هستهای ایران و تلاشها و اظهارات تند بنیامین نتانیاهو ادامه یافت، تا جایی که روزنامه نیویورک تایمز در شماره روز ۱۴ اکتبر و در یک گزارش اصلی خود، فعالیتهای هستهای ایران را امری مبالغهآمیز توصیف کرده و تمام بحثهای صورت گرفته را به «تهدید یک شبح» تقلیل داد و خطر هستهای ایران را یک افسانه خواند.
به خاطر آزمون گفتگوی ایران و آمریکا، دهها مقاله در روزنامههای غربی تحت تاثیر قرار گرفته و فضایی که ایجاد کردند عملا باعث موفقیت توافق آمریکا و روسیه در مورد سلاح های شیمیایی سوریه نیز شد، ضمن اینکه ایران نیز شریکی اصلی در این تحول مهم بود.
تاکنون این گونه به نظر رسیده که دو طرف ایران و آمریکا با مهارت زیادی مشغول اداره این بازی هستند. اوباما و گروه مذاکره کننده او مشغول گفتگو هستند. روحانی به مشی اعتدالی خود ادامه میدهد و همزمان تندروها در آمریکا و ایران در کنار نتانیاهو ابراز ناامیدی و تردید میکنند.
گفتوگو در یک زمین خشک و بایر ادامه ندارد، بلکه در زمینی سرشار از جنگ ها ـ به خصوص جنگ سوریه ـ جریان دارد. با این حال مانند تمام آزمونهایی که در مورد یک موضوع متناقض صورت گرفته، پیشبینی نتیجه گفتگوهای ایران و آمریکا نیز بسیار دشوار است و طبیعی است که بدبینی بیشتری نسبت به آن داشته باشیم. دور اول مذاکرات که روزهای ۱۵ و ۱۶ اکتبر صورت گرفت با نخستین دیدار دو هیأت ایرانی و آمریکایی برای نخستین بار از سال ۲۰۰۹ به بعد همراه شد تا فضای گفتگوها نرمتر شود؛ هر چند که پیشرفت قابل ملاحظهای در مسائل مورد اختلاف حاصل نشد و ادامه مذاکرات به ۷ و ۸ نوامبر موکول شد.
به زبان سیاسی به هیچ وجه نباید نقش جنگ سوریه در ایجاد فضای مساعد برای گفتگوی ایران و آمریکا را دست کم گرفت.
رسیدن حسن روحانی به کاخ ریاست جمهوری ایران با محمد خاتمی تفاوت دارد. در حقیقت انتخاب روحانی بیانگر حرکتی استراتژیک در ایران برای گشایش است که مرحلهای جدیدی را نیز در پی دارد، در حالی که ریاست جمهوری خاتمی در شرایطی اتفاق افتاد که درگیری شدیدی بین دو جناح در ایران وجود داشت. به همین دلیل گفتگوها با آمریکا بدون توجه به نتیجه آن، یک گفتگوی واقعی خواهد بود.
درک این واقعیتها از طرف استراتژیستهای امریکایی باعث شده تا ما در برابر یک مرحله اطلاعرسانی جدید در غرب باشیم که میتوانیم آن را «بازسازی ایران» در رسانههای غربی نام دهیم. رسانهها و مراکز مطالعات به کار خود در این زمینه ادامه میدهند و ابزار اصلی دستاوردی هستند که غرب آماده برداشت آن است: تشویق میانهروی اسلامی و استفاده از واقعگرایی.
میتوانیم انتظار داشته باشیم که به زودی رسانههای غربی بر «فرهنگ و تمدن کهن ایران» و مسائل مشابه آن نیز تکیه کنند.
به گزارش سرویس بین الملل سایت خبری تیک Tik.ir، در این زمینه به نظر میرسد که روزنامههای غربی ـ از جمله آمریکایی ـ عاملان اصلی ایجاد این موج خوشبینی هستند. این موضوع قابل توجه بود که در سفر اخیر حسن روحانی به نیویورک ، وی در هیچ تله رسانه ای گرفتار نشد، در حالی که احمدینژاد در سفرهای خود به آمریکا با تلههای رسانهای فراوانی مواجه میشد و به خاطر طبیعت و نظرات آشکار خود به سادگی در آنها میافتاد. معروفترین این تلهها، دعوت دانشگاه کلمبیا بود که در آن، مورد اهانت قرار گرفت.
فضای مثبت پیرامون روحانی علیرغم هشدار لابی اسراییل در مورد نیت هستهای ایران و تلاشها و اظهارات تند بنیامین نتانیاهو ادامه یافت، تا جایی که روزنامه نیویورک تایمز در شماره روز ۱۴ اکتبر و در یک گزارش اصلی خود، فعالیتهای هستهای ایران را امری مبالغهآمیز توصیف کرده و تمام بحثهای صورت گرفته را به «تهدید یک شبح» تقلیل داد و خطر هستهای ایران را یک افسانه خواند.
به خاطر آزمون گفتگوی ایران و آمریکا، دهها مقاله در روزنامههای غربی تحت تاثیر قرار گرفته و فضایی که ایجاد کردند عملا باعث موفقیت توافق آمریکا و روسیه در مورد سلاح های شیمیایی سوریه نیز شد، ضمن اینکه ایران نیز شریکی اصلی در این تحول مهم بود.
تاکنون این گونه به نظر رسیده که دو طرف ایران و آمریکا با مهارت زیادی مشغول اداره این بازی هستند. اوباما و گروه مذاکره کننده او مشغول گفتگو هستند. روحانی به مشی اعتدالی خود ادامه میدهد و همزمان تندروها در آمریکا و ایران در کنار نتانیاهو ابراز ناامیدی و تردید میکنند.
گفتوگو در یک زمین خشک و بایر ادامه ندارد، بلکه در زمینی سرشار از جنگ ها ـ به خصوص جنگ سوریه ـ جریان دارد. با این حال مانند تمام آزمونهایی که در مورد یک موضوع متناقض صورت گرفته، پیشبینی نتیجه گفتگوهای ایران و آمریکا نیز بسیار دشوار است و طبیعی است که بدبینی بیشتری نسبت به آن داشته باشیم. دور اول مذاکرات که روزهای ۱۵ و ۱۶ اکتبر صورت گرفت با نخستین دیدار دو هیأت ایرانی و آمریکایی برای نخستین بار از سال ۲۰۰۹ به بعد همراه شد تا فضای گفتگوها نرمتر شود؛ هر چند که پیشرفت قابل ملاحظهای در مسائل مورد اختلاف حاصل نشد و ادامه مذاکرات به ۷ و ۸ نوامبر موکول شد.
به زبان سیاسی به هیچ وجه نباید نقش جنگ سوریه در ایجاد فضای مساعد برای گفتگوی ایران و آمریکا را دست کم گرفت.
رسیدن حسن روحانی به کاخ ریاست جمهوری ایران با محمد خاتمی تفاوت دارد. در حقیقت انتخاب روحانی بیانگر حرکتی استراتژیک در ایران برای گشایش است که مرحلهای جدیدی را نیز در پی دارد، در حالی که ریاست جمهوری خاتمی در شرایطی اتفاق افتاد که درگیری شدیدی بین دو جناح در ایران وجود داشت. به همین دلیل گفتگوها با آمریکا بدون توجه به نتیجه آن، یک گفتگوی واقعی خواهد بود.
درک این واقعیتها از طرف استراتژیستهای امریکایی باعث شده تا ما در برابر یک مرحله اطلاعرسانی جدید در غرب باشیم که میتوانیم آن را «بازسازی ایران» در رسانههای غربی نام دهیم. رسانهها و مراکز مطالعات به کار خود در این زمینه ادامه میدهند و ابزار اصلی دستاوردی هستند که غرب آماده برداشت آن است: تشویق میانهروی اسلامی و استفاده از واقعگرایی.
میتوانیم انتظار داشته باشیم که به زودی رسانههای غربی بر «فرهنگ و تمدن کهن ایران» و مسائل مشابه آن نیز تکیه کنند.