آنقدر غم بر سر ما ریخته است که فرصت زاری نداریم
مدرنیته و توسعه ای که هیچ مبانی نظری و درونی و بومی نداشتند. فروپاشی پلاسکو نشان فروپاشی آهسته شهری است که زیر پای سرمایه داری رانتی و فساد سیستماتیک سازمان و دولت های در سایه در حال نابودی است.
مدرنیته و توسعه ای که هیچ مبانی نظری و درونی و بومی نداشتند. فروپاشی پلاسکو نشان فروپاشی آهسته شهری است که زیر پای سرمایه داری رانتی و فساد سیستماتیک سازمان و دولت های در سایه در حال نابودی است. پلاسکو نماد کشوری است که زبده ترین نیروهایش در نبود امکانات، در غیاب بودجه های کلانی که در هرجایی جز آمادگی برای بحران و در بهبود خدمات دهی به مردم، خرج می شود. پلاسکو مشتی از خروار شهر متزلزل و لرزانی است که تاب مقاومت در برابر آتش سوزی یک ساختمان چند طبقه را ندارد و در عین حال بر روی گسل های عمیق و غیرفعالی است که می تواند برای همیشه زندگی را در این شهر خاموش کند. پلاسکو نماد پایتخت چند میلیونی ایران با درآمدهای عظیم نفتی است که هنوز از داشتن حتی یک هلی کوپتر آب پاش آتش نشانی محروم است، اگر این پایتخت که مرکز تجمع ثروت و تجدد و پیشرفت است وای به استان ها و شهرستان های محروم و حاشیه. فروپاشی پلاسکو تراژدی نبود، نتیجه اعمال آگاهانه نخبگان سیاسی و اقتصادی و روشنفکران غلطیده در دل قدرت بود. جان انسان های شریف و شجاعی در آتش سوزی پلاسکو بیهوده از دست رفت. زبده ترین سربازان وطن نه در اثر حادثه که در نتیجه نبود امکاناتی که هزینه تامین آن در فساد اقتصادی حیف و میل شده جان شان را از دست دادند.از روز حادثه پلاسکو تبدیل به عرصه تبلیغی برای اقدامات مسئولان بیسیم به دست و هیات اطلاع رسانی همراه شان برای عرض اندام احتمالی در انتخابات آتی شده است و در این میان چیزی که مهم نیست جان انسان های شریفی است که فدا می شود.
پلاسکو، نماد مدرنیته ناموزون ایرانی
از پیچ خیابان حافظ که به سمت جمهوری میپیچید، تنها برجی که تا انتهای خیابان توی چشم میزند همین است، برج پانزده طبقه بتونی، یادگار دوران نیمه تمام نوسازی دهه چهل ایران. ساختمان پلاسکو، کمی پایینتر از چهارراهی است که به آن استانبول میگویند. منطقهای که در دهههای چهل و پنجاه قلب تجارت و دیپلماسی و البته خوشگذرانی و تفریح در تهران بوده است. برج 17طبقهای که اولین ساختمان با اسکلت فلزی در تهران بود و دومین ساختمان بلندی که در آن آسانسور وجود داشت، با سرمایه حبیبالله القانیان ساخته شد. متراژ تقریبی زیربنای ساختمان پلاسکو ۲۹ هزار متر مربع بود و طبقات اول تا چهارم مساحت بیشتری نسبت به سایر طبقات داشتند. بازار شیک و مدرنی که با یک طبقه زیر زمین که حوض و صندلیهایی برای نشستن و وقتگذرانی در آنها قرار گرفته بود، جای مناسبی برای خرید کردن بود و با بقیه مغازهها و بازارهای سنتی فرق داشت؛ یکی از اولین تجربههای ایرانیها از «مرکز خرید» مدرن. این آسمانخراش تمام فولادی و حتی نمای بیرونی آن کلاف کشی و با فولاد بسته شده بود که با این شیوه ساخت استوار، عمر مفید آن را ۲۰۰ سال تخمین میزدند. هر سال عید در طبقه اول این پاساژ که هفت حوض داشت، هفت سین چیده میشد. عمده واحدهای این ساختمان با مرور زمان و در سالهای انتهایی عمر آن به کارگاههای تولیدی تبدیل شده بود که با کاربری آن همخوانی نداشت. پایین این ساختمان مغازههای آکواریمی و ماهی فروشی بوده است. طبقات اول تا چهارم این ساختمان دارای مساحت بیشتری نسبت به سایر طبقات بودند و بیشتر در این طبقات انواع پوشاک، به ویژه پوشاک مردانه به فروش می رسید. در سایر طبقات نیز اکثراً تولیدیها و یا دفاتر پخش پوشاک مستقر بودند. پاساژ پلاسکو، بعد از بازار تهران، از بزرگترین و معروفترین بورس توزیع پوشاک در تهران بود. پاساژ پلاسکو، یکی از نخستین مراکز خرید مدرن در ایران بود که با بازار سنتی فرق بسیاری داشت؛ مکانی لوکس و مرتفع که مغازه های بسیاری را با دکورها و ویترین های رنگارنگ در دل خود جای داده بود و به همراه رستوران سلف سرویس در بالاترین طبقه و مکان هایی برای استراحت مشتریان، به یکی از پر رونق ترین مکان های اقتصادی ایران تبدیل شده بود. حبیبالله القانیان، رئیس انجمن کلیمیان تهران و مالک شرکت پلاسکو، بزرگترین کارخانجات صنایع پلاستیکسازی ایران بود. وجه تسمیه ساختمان پلاسکو این است که القانیان در اصل مالک کارخانه پلاسکو بود که از جمله مصنوعاتش ظرفهای ملامین و پلاستیک بوده است. تکمیل ساختمان از سال ۳۹ تا ۴۱ طول کشید و وقتی که سر برآورد، در تمام تهرانی که آن روزها حدود دو میلیون نفر جمعیت داشت دیده میشد. پس از اسلامی ایران در سال 1357 ساختمان پلاسکو و ساختمان آلومینیم که آن هم متعلق به حبیبالله القانیان بود، به نفع بنیاد مستضعفان مصادره شدند. در ساعت ۷:۵۹ صبح روز پنج شنبه وقوع حادثه حریق در ساختمان پلاسکو به آتش نشانی اطلاع داده شد و در پی آن بیش از ۲۰۰ آتش نشان در قالب ۱۰ ایستگاه به محل اعزام شده و موفق به مهار و اطفای حریق در این ساختمان شدند اما دقایقی بعد دوباره این ساختمان شعلهور شد و لحظاتی پیش این ساختمان به طور کامل فروریخت. این اتفاق در حالی روی داد که تعدادی از نیروهای دستگاههای امدادی در حال عملیات در محل حادثه بودند.
شجاعانی که قربانی فساد اقتصادی سیستم مدیریت شهری شدند
قسمت دردناک و تلخ ماجرای آتش سوزی پلاسکو نه فرویختن ساختمان و از دست رفتن سرمایه مادی که از دست رفتن و کشته شدن تعدادی از آتش نشانان جان بر کف بود. کسانی که برای نجات جان مردم و مال مردم تن به آتش زدند. آتش نشانان همیشه آماده ای که به ناحق مظلوم ترین سربازان دفاع از مردم سرزمین هستند. قطعا ضایعه از دست دادن زبده ترین نیروهای امدادی آن هم در حادثه ای که به راحتی قابل پیشگیری بود ضربه جبران ناپذیری است. آتش نشان بودن کاری نیست که هر کسی توان و جسارت و جرات به عهده گرفتن آن را داشته باشد. چند درصد از ما حاضر هستیم که برای حراست از جان و مال مردم به استقبال خطر برویم. درد سختی مرگ این عزیزان در ناله و فریاد آن آتش نشانی است که در سوگ از دست دادن همکارش گریه کنان می گفت :« بهش گفتم نرو، گفت نه، مال و دارای مردم اون تو داره می سوزه» تلخی ماجرا را باید در جرثقیل های ناتوانی دید که به سختی تا کمر برج 17 طبقه ای که در بالاترین طبقات آن آتش شعله کشیده بود دید. چهره تلخ و غم انگیز ماجرا در فریاد غمگین آتش نشانی بود که بر سر مرتضی طلایی نایب رئیس شورای شهر برای عدم تخصیص بودجه کافی برای تجهیز امکانات آتش نشانی و بی تفاوتی شورای و شهرداری نسبت به بودجه هایی که فقط روی کاغذ می آیند، کشید. سختی کار آتش نشانی را در کنار میزان حقوق ناچیز و اندک آنان کنارهم بگذارید آن وقت یک لحظه تصور کنید، ببینید چقدر حاضرید آتش نشان شوید؟ آتش نشانانی که باید هر روز آماده خطر باشند. تمرینات سخت و آمادگی همیشه بدنی و حقوق ناچیزی که آن ها را مجبور می کند در ساعت های بیکاری برای امرار معاش به شغل دوم روی بیاورند. فرقی نمی کند برای نجات جان یک گربه یا یک انسان باشد، آتش نشان همیشه آماده است. طبیعی است که به محض برگشتن از عملیات سخت هنوز دوش نگرفته و استراحت نکرده آژیر خطر و عملیات بعدی آغاز شود و به سرعت عازم شوید. بخش زیادی از عملیات توجیه و نجات در مسیر انجام می شود. آتش نشان می داند اگر ظرف 8 دقیقه به محل حریق نرسد همه چیز تمام می شود. 8 دقیقه ای که ماشین ها و مردمی که برای دیدن حادثه تجمع کرده اند بیشتر می شود چرا که هنوز مردم ما آموزش ندیده اند که باید در چنین مواقعی عملیات نجات را تسریع کرد و نه برای گرفتن سلفی یا عکاسی از محل با تجمع امداد رسانی را با مشکل مواجه ساخت. البته که در این میان مردمی که چنین مشکلاتی را به وجود می آورند مقصر هستند اما مقصران اصلی سیستم آموزش ناکافی است که به آن ها نمی گوید که چگونه مزاحمت ایجاد نکنند.
حسین ایمانی جاجرمی جامعه شناس شهری در صفحه مجازی خود از سختی های کار آتش نشانی و مظلومیت آنان در ایران چنین نوشته است:« زمانی در فاصله سال های ١٣٧٤ تا ١٣٧٧ در ستاد هماهنگی امور ایمنی و آتش نشانی کشور به عنوان دبیر ستاد در وزارت کشور کار می کردم، موقعیتی که امکان آشنایی نزدیک با آتش نشانان فداکار و مظلوم را در سراسر کشور به من داد. در آن سال ها تلاش بسیار کردیم تا وضعیت آتش نشانی های شهرداری ها بهتر شود و اقدامات خوبی هم انجام شد مانند تعیین ٧ مهر به عنوان روز ملی آتش نشانی، اخذ موافقت مقام معظم رهبری و فرماندهی کل قوا برای استفاده از خدمات سربازان وظیفه لیسانس به بالا در آتش نشانی ها، طراحی آرم یکسان برای آتش نشانی های کشور که شادروان مرتضی ممیز انجام داد، طراحی و تصویب درجه و لباس برای آتش نشان ها و کارهای خوب دیگری که همکارانم پس از من انجام دادند اما موضوعاتی بود که هیچگاه حل نشد و همیشه آتش نشان ها از آن ها گله داشتند، مانند شهید محسوب نشدن آتش نشان ها در صورت فوت در هنگام حوادث یا جریمه شدن خودروهای آتش نشانی در هنگام ماموریت. مشکل به ماهیت حقوقی آتش نشانی ها برمی گشت که بخشی از سازمان اداری شهرداری ها بودند و قوانین برای آن ها اقتدار سازمان های شبه نظامی را به رسمیت نمی شناخت. حتی برای راه اندازی آتش نشانان داوطلب هم کارهایی انجام شد اما مشکلات حقوقی برای مدیران آتش نشانی ها پدید آورد زیرا قوانین موجود تنها برای بسیج و هلال احمر امور داوطلبانه را به رسمیت می شناخت. شاید حادثه تلخ ریزش ساختمان پلاسکو و شهادت تعدادی از آتش نشانان مظلوم و فداکار تلنگری برای اقدامات جدی در جهت ارتقای سازمان های آتش نشانی باشد».
فرافکنی مقصران اصلی
هیچ شکی نیست که اصلی ترین مقصران حادثه تلخ از دست دادن آتش نشانان شجاع نه مردمی که برای گرفتن عکاسی و فیلمبرداری و مشاهده حادثه تجمع کرده بودند و نه بی مبالاتی کسبه ای که نکات ایمنی را رعایت نکرده بودند، نیستند. مقصران اصلی این حادثه کسانی هستند که بودجه های کلانی را که باید صرف بهبود زیرساخت ها، مدیریت بحران، امکانات و ... شود خرج بازی ها و تبلیغات سیاسی و باند و گروه کشی می کنند. مقصر اصلی این حادثه سیستم مدیریت شهری است که برای پرداخت نکردن یک قبض بلوک سیمانی روی اداره می کشد، دستفروش را جلوی چشم فرزندش می کشد و فقط به بیانیه و اخطار کتبی نسبت به ایمن نکردن تجهیزات آتش نشانی در پلاسکو بسنده می کند. بلافاصله بعد از حادثه و روشن شدن کمبود امکاناتی که جان آتش نشانان شجاع مان را گرفت برخی مدیران شهری در صفحات مجازی خود برای شانه خالی کردن از بار مسئولیت اقدام به انتشار عکس هایی از اخطار کتبی به مالکین پلاسکو کردند اما فراموش کردند که آخرین تذکر کتبی مربوط به سال 93 است و از سال 93 تا 95 دوسال گذشته، که اگر در این 2 سال همچنان تجهیزات ایمن سازی به روز و بهبود نشده است چرا شهرداری پیگیر این بی مبالاتی کسبه نبوده و اگر تجهیز شده است دیگر تقصیری متوجه کسبه نیست. رحمت الله حافظی رئیس کمیسیون خدمات شهری شورای شهر تهران در تیرماه امسال ضمن انتقاد از عدم تامین اعتبار برای تجهیز خدمات آتش نشانی، از همکارانش در شورای شهر خواست هر چه سریعتر لایحه به روز رسانی تجهیزات آتش نشانی را مصوب کنند. حافظی گفته بود از 140 میلیارد تومان اعتبار از محل دو درصد عوارض برای ارتقای تجهیزات آتش نشانی مصوب شد که بر اساس آخرین گزارشات تاکنون 25 میلیارد تومان از این منابع به آتش نشانی پرداخت شده است. وی با اشاره به لایحه به روز رسانی تجهیزات آتش نشانی، گفت: برای این لایحه ابتدا شهرداری بودجه هزار میلیارد تومانی پیش بینی کرده بود. این لایحه طی جلسات متعدد در نهایت به 600 میلیارد تومان در طی برنامه پنج ساله تقلیل یافت. چگونه است که بودجه ارگانی همچون آتش نشانی در این حد تقلیل می یابد اما بودجه بسیاری از برنامه های بیهوده روز به روز افزایش می یابد؟ جان انسان ها مهم است یا بیلبوردهای تبلیغی فرهنگ سازی های غلط شهرداری؟ چه کسی پاسخگوی جان آتش نشانان فداکار است؟ مدیران شهر می دانند که جدا از از دست دادن جان چنین انسان های شجاعی که خود فاجعه ای عمیق است، برای جایگزینی آن ها چند برابر باید هزینه کرد؟
البته در این میان نباید از نقش تشدید کننده مردمی که در حوادثی این چنینی با تجمع خود در مسیر امداد رسانی را مسدود می کنند و کار را سخت می کنند غافل شد. اگرچه که عامل اصلی چنین فاجعه ای کمبود امکانات است اما نباید فراموش کرد بسیاری از کسانی که به تماشای پلاسکوی سوخته رفتند، کسانی که عکس و فیلم های سلفی هایشان را شبکه ها پخش کردند، آنانی که بی توجه به آژیر ماشین های آمبولانس و آتش نشانی کار امداد رسانی را سخت می کنند هم مقصرند. تماشاگران حاضر در صحنه به تماشای پلاسکو و پلاسکوها نمی روند،. با روحیه سادومازوخیست گونه به تماشای مرگ هم نوعانشان می روند.
علت آتش سوزی از زبان کسبه پلاسکو
کسبه پلاسکو حالا سقف دخل زندگیشان روی سرشان خراب شده و مانند اشباحی دور تا دور خیابانهای منتهی به پلاسکو میچرخند و بعضا سیگار دود میکنند. یکی از کسبه ماجرای آتش سوزی را برای رسانه ها این گونه تعریف می کند: «ساعت ۷ زیارت عاشورا برگزار شد. چایی میدادن که بوی گاز اومد. یکی از کارکنان ساختمون اومد چراغو روشن کرد. یهو همه چیز منفجر شد. بعد که آتشنشانی اومد، ساختمونو تخلیه کردن. بعد هم ساختمون خم شد و ریخت» ریزش پلاسکو برای خیلی از کاسبان هنوز باورپذیر نیست. آنها از هفتههای نخست آذرماه سفارشهای عید خود را دریافت کردهاند و انبارهای آنها پر از جنس بوده است. تخمین زدهاند حدود ۷۰۰ تا ۸۰۰ میلیارد تومان جنس در پلاسکو دپو شده باشد؛ شاید هم بیشتر. بخش زیادی از این لباسها در طبقههای فوقانی جا داده شده است. یکی از آنان میگوید: «از بعد از ماه محرم حدود ۴۰۰ میلیون تومان کت و شلوار سفارش دادم و تا آخر محرم و صفر حدود ۱۰۰ میلیونش رو فروختم. باقی رو برای عید دپو کرده بودم ولی حالا همهش پودر شده. خیلی زود هم پودر شد. انبار من طبقه هفتم بود و فقط یه آتشنشان نذاشت بمیرم. به اصرار میخواستم برم و چکها و حدود ۵۰ میلیون پول نقد مشتری رو بردارم. خونهخراب شد.» بخش زیادی از کسانی که دیروز در حاشیه خیابانهای منتهی به پلاسکو بودند، کسبه این منطقه بودند. نیروهای پلیس و امدادی تمامی خیابانهای منتهی به پلاسکو را مسدود کردهاند و فقط برخی کسبه میتوانند با نشاندادن کارتهای مغازه خود کمی جلو بیایند و سر خیابان لالهزار بیاستند. یکی از کسبه میگوید: «بخش خیلی زیادی از لباسهایی که توی کل کشور فروخته میشه رو پلاسکو تامین میکنه. حالا همه چکها و حوالهها دود شد رفت هوا. قراره همه کسبه جمع بشن و هیاتمدیره بیانیه بده». خانواده کسبه پلاسکو نیز همراه آنها هستند. یکی از عمدهفروشهای پیراهن مردانه در پلاسکو میگوید: «ظهر خونوادم به زور منو بردن خونه اما یه لحظه شبکه شش رو دیدم اعصابم به هم ریخت. انگار میخوان ما رو مقصر کنن. دوباره پاشدم اومدم اینجا. پلاسکو ایمن نبود درست، اما هیچ وقت من یادم نمیاد کسی اومده باشه در مغازه من و هشدار بده یا گیر بده که چرا سیستم ایمنی درستی ندارید. هیاتمدیره هم بارها پیگیر ایمن کردن بود اما ظاهرا پول خیلی سنگینی میخواستن واسه ایمنسازی».
علت آتش سوزی پلاسکو چه بود؟
در تماسی که با احمد حکیمیفر، عضو شورای شهر تهران داشتیم در خصوص علت حادثه و مطالبه حقوق مردم نسبت به مدیریت معیوب شهری پرسیدیم که او گفت :« متاسفانه بارها ما تذکر می دهیم، بعد از هر حادثه تلاش می کنیم اما محکوم به سیاسیکاری شدیم، صدایمان شنیده نشد» او همچنین راجع به بودجه مصوب اما اختصاص نیافته به آتش نشانی گفت :« دربرنامه ها و توصیه های ما همیشه مباحث آموزش و ارتقای اطلاعات و آمادگی پرسنل و بهبود تجهیزات در دستور کار است اما متاسفانه مسائل زیادی است که به آن عمل نمی شود امیدواریم در بودجه امسال و جلساتی که در آینده نزدیک تشکیل خواهد شد برنامه هایی برای جلوگیری از تکرار چنین وقایعی تصویب شود».
طبق خبرهای رسیده رییس پژوهشکده ساختمان و ابنیه فنی مرکز تحقیقات راه، مسکن و شهرسازی گفت تراکم بالای مواد قابل اشتعال و نبود وجود سیستم اطفاء حریق استاندارد مهمترین عوامل وقوع حادثه آتش سوزی و ریز ساختمان پلاسکو بود. علی بیتاللهی اظهار کرد: ساختمان پلاسکو از یک سو در بردارنده مواد قابل اشتعال نظیر منسوجات و پوشاک بود و از سوی دیگر طبق ارزیابیهای اولیه، فاقد سیستم اطفاء حریق استاندارد که در وضعیت حرارتهای بالا باید به طور اتوماتیک به کار بیفتد و آتش را خاموش کند که متاسفانه در ساختمان پلاسکو وجود نداشته است. وی افزود: طبقات فوقانس ساختمان ابتدا دچار حریق می شود و با توجه به اینکه این ساختمان دارای سازه فلزی یکپارچه بوده است، بر اثر حرارت مقاومت وزنی خود را از دست می دهد. طبقاتی که کانون حریق بوده نرم می شود و نمی تواند وزن طبقات فوقانی را تحمل کند.
رییس پژوهشکده ساختمان مرکز تحقیقات با بیان اینکه در ساختمانهای یکپارچه از دست رفتن توان یک ستون باعث صدمه به کل سازه می شود گفت: در این حادثه طبقات فوقانی روی طبقه ای که تحت تاثیر آتش با حرارت بسیار بالا بوده فرو ریخته و کل اسکلت نتوانسته وزن سازه های فرو ریخته را تحمل کند، بنابراین فروریزش کلی اتفاق افتاده است.