مطهری:حمایتم ازهاشمی ارتجاع نبود/هیچکس به اندازه من به خاتمی انتقاد نداشت/احمدینژاد موجودیناشناخته
علی مطهری می گوید معمولا اصولگراها با مواضع سیاسیام خیلی موافق نیستند و در مسائل فرهنگی اصلاحطلبان با مواضع من خیلی موافق نیستند.
علی مطهری نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی در گفتگو با فارس به بیان نکاتی پیرامون انتخابات سال 88، دولت روحانی، هاشمی رفسنجانی و خاتمی، اصلاح طلبان و ... پرداخته است که اهم آن در ادامه می آید:
* اکثر اصولگرایان نسبت به مسئله حفظ نظام دید خاصی دارند که به عقیده من دیدگاه درستی نیست. آنها در مسئله حفظ نظام، ضایع شدن حقوق مردم را خیلی مهم تلقی نمیکنند. نوع برخوردی که با معترضان سال 88 صورت گرفت این مطلب را تأیید میکند، یا موضوع ستار بهشتی که برخی با پیگیری آن مخالف بودند و پرداختن به این مسائل را تضعیف نظام تلقی میکردند در حالی که من این را تقویت نظام میدانم چرا که اگر نقصی درون نظام وجود دارد باید به وسیله خود ما گفته و اصلاح شود و این طور نباشد که افرادی که رابطه خوبی با انقلاب ندارند این موضوعات را مطرح کنند. به جای اینکه خانم شیرین عبادی این مسائل را بگوید، ما باید بگوییم.
* معمولا اصولگراها با مواضع سیاسیام خیلی موافق نیستند و در مسائل فرهنگی اصلاحطلبان با مواضع من خیلی موافق نیستند. مخالفت هردو گروه مبنایی است، یعنی اختلاف در بینش و برداشت است. مثلا برداشت من از اصل ولایتفقیه ، آزادی بیان و حفظ نظام با برداشت بسیاری از اصولگرایان متفاوت است و برداشتم از آزادیهای اجتماعی با برخی اصلاحطلبان متفاوت است.
* فتنه 88 محصول عملکرد همه ما بود نه یک گروه خاص، و ریشه آن هم اعتقاد به مکتب لیبرالیسم نبود، بلکه بیعدالتی و قدرتپرستی بود.
*من در گروههای شناخته شده چنین چیزی نمیبینم که به نظام، امام و قانون اساسی بیاعتقاد باشند و بخواهند مکتب لیبرالیسم و اباحهگری را رواج دهند.
*{درپاسخ به سوالی مبنی براینکه اتاق فکر میرحسین موسوی که درحال حاضر در لندن مستقر است و افرادی همچون کدیور، گنجی، بازرگان در آن حضور دارند و میگویند باید از خط امام بگذریم اما با ادعای خط امام جلو آمدند}: این اتاق فکر بعدا تشکیل شد نه قبل از انتخابات و با اطلاع آقای موسوی. بعد از آن حوادث و خشونتهایی که رخ داد، آنها تشکیلاتی درست کردند و شاید خود آقای موسوی مطلع و حتی راضی نبود. ما نمیدانیم.
*{در پاسخ به سوالی مبنی براینکه آیا امام مخالف آزادی بود؟}: البته در دوره جنگ ممکن است که امام دستوری داده باشند که با آزادیها در شرایط عادی منافات داشته باشد. یادم هست که برای روزنامه میزان که متعلق به نهضت آزادی بود، امام یک بار صحبت کردند و گفتند قلمهای مسموم بایدشکسته شود. آن سخن، در آن شرایط خاص و مربوط به دوره جنگ بود، یعنی اگر رسانهای باشد که اراده مردم را در جنگ سست کند، کشوری که در حال جنگ است نمیتواند اجازه دهد چنین کاری انجام شود. بنابراین در جنگ همیشه محدودیتهایی به وجود میآید و برخی آزادیها محدود میشود.
*{در پاسخ به سوالی مبنی براینکه در فتنه 88 به نظر شما لزومی نداشت که محدودیتی ایجاد شود؟}: در فتنه 88 به نظرم نیازی نبود محدودیتی ایجاد شود.
*اعتراض به نتیجه انتخابات و ادعای تقلب وجود داشت که اکثر معترضین صادق بودند. مناظره از عوامل اصلی و جرقه فتنه بود. من معتقدم که اگر آقای موسوی و کروبی و احمدینژاد همان ماههای اول به طور همزمان محاکمه علنی میشدند، فتنه همان روزها تمام شده بود اما چون یک طرف دیده نشد و متأسفانه فقط از یک طرف انتقاد شد و به آنها نیز آزادی داده نشد که حرف بزنند...
*از روز بعد انتخابات موسوی و کروبی را به تلویزیون دعوت میکردید تا ببینید چه میگویند. من خودم در جریان بودم. به آقای ضرغامی پیغام دادم که آنها را زودتر به تلویزیون بیاورید تا حرف بزنند و از این طرف هم جواب داده شود تا بحران اوج نگیرد ولی زمانی اقدام کردند که دیر شده بود. در مجموع بحران بد مدیریت شد. از دو سه روز قبل از انتخابات افراد ستادشان را بازداشت و یک فضای امنیتی ایجاد کردند. شب انتخابات پیامکها قطع شد، اینترنت را قطع کردند؛ نحوه اعلام نتیجه انتخابات و همه اینها شبهه تقلب را تقویت میکرد.
*{در پاسخ به سوالی مبنی براینکه شما هر دو طرف را به یک اندازه در فتنه 88 مقصر میدانید؟}: این طور نیست. من میگویم یک طرف را رها نکنید. هرسه مجرم و لااقل متهم بودند و باید محاکمه میشدند و نظام نباید از یک طرف دعوا جانبداری میکرد، بلکه باید به دو طرف اجازه اظهارنظر میدادند و موضوع را به نظر شورای نگهبان موکول میکردند و سختگیری، بعد از اعلام نظر شورای نگهبان شروع میشد. ولی دیدیم که سختگیریها از چند روز قبل از انتخابات شروع شد. به هرحال شروع فتنه با احمدینژاد بود و او هیزم فتنه را فراهم کرد و موسوی آن را شعله ور کرد.
* در همه انتخاباتها میگویند که نکند تقلب شود. انتخابات 92 مگر نبود، همیشه بحث تقلب وجود دارد اما مهم این است که ما چگونه آن را مدیریت کنیم. اگر عدهای به نتیجه انتخابات اعتراض دارند، به جای اینکه باتوم را بلند کنیم و بزنیم، بگوییم حرفتان را بزنید و اجازه تجمع بدهیم تا هیجان پایین بیاید.
*{در پاسخ به سوالی مبنی براینکه در ماجرای 88 قائل به برنامهریزی نبودید؟}: اصلا. اگر برنامهریزی بود، از این طرف بود.
* ما الان افرادی داریم که میگویند حاضر هستیم حرف بزنیم و اسناد کافی هم در اختیار داریم. از جمله حرفهای برخی فرماندهان سپاه که برنامه این بود که قطعاً آقای احمدینژاد انتخاب شود و میگویند در هر دادگاهی ثابت میکنیم که تقلب شده است.
* تا زمانی که شما به آنها آزادی ندهید که بیایند حرفشان را بزنند، این حرفها همه باطل است. شما اجازه بدهید آنها از خودشان دفاع کنند؛ موسوی، کروبی، هاشمی و خاتمی و دیگران حرفشان را بزنند تا مردم قضاوت کنند. آنها اصل انقلاب و نظام را قبول دارند، رهبری را هم قبول دارند فقط این وسط آقای احمدینژاد آمد و کشور را به هم ریخت و همه را به جان یکدیگر انداخت.
* ولایتفقیه این نیست که نظرات ما عین نظر ولیفقیه باشد، ممکن است در برخی موارد نظرمان فرق کند. اصل این است آنجایی که حکم و دستوری بود، عمل کنیم. اختلاف در معنی حاکم بودن است. حاکم بودن ولیفقیه به معنی پادشاهی نیست بلکه به معنی نظارت و ولایت ایدئولوژیک است و حاکم را که رئیس جمهور باشد مردم انتخاب میکنند.
* شهید مطهری گفتهاند روحانیون بهتر است پستهای اجرایی دولتی نگیرند مگر در صورت اضطرار اما دیدیم هاشمی مظلوم واقع شده است! 8 سال ایشان تحت تبلیغات تخریبی و فشار بود. همیشه وظیفه داریم از مظلوم دفاع کنیم. به علاوه احساس کردم تفکر ایشان در مسائل اجتماعی و سیاسی، تفکری درست و راه نجات کشور است؛ لذا از ایشات حمایت کردیم.
*در سال 88 کسی قصد برهم زدن نظم کشور را نداشت. دستگاه اطلاعات به دنبال انتقامگیری از حوادث سال 78 بود. به هرحال تا زمانی که کسی دست به اقدام عملی نزده است حق بازداشت او را نداریم. مثل برخوردی که با منافقین شد. امام تا زمانی که آنها دست به اسلحه نبردند با آنها برخورد نکرد.
*{در پاسخ به سوالی مبنی براینکه آیا بازگشت شما به هاشمی ارتجاع نبود؟ }: بازگشت نبود، مگر ما جدا شده بودیم؟ انتقاد داشتیم. آن زمان حرف من این بود که فرزندان ایشان در پستهای اقتصادی قرار نگیرند برای اینکه متهم نشوند (اتقوا مواضع التهم) نه اینکه بگویم اینها اختلاس کردند، گفتم بهتر است که اینها در پستهای اقتصادی قرار نگیرند تا بهانهای شود برای مخالفان، علیه شما تبلیغات بکنند. انتقاد ما این بود وگرنه انتقاد اساسی به ایشان نداشتیم. اما بعد که دیدیم این حملههای ناجوانمردانه به ایشان میشود، دفاع کردیم.
*تنها کسی که در کشور فریب آقای احمدینژاد را نخورد آقای هاشمی بود و گفت او برای کشور خطر دارد. این هنری بود که ایشان داشت و امروز هم روشن شد که حرفهای ایشان درست بوده است.
*من درباره نوع تفکر آقای مشایی داد میزدم، اما به ما حمله میکردند. اصولگراها چه زمانی آمدند انتقاد کردند؟ فقط زمانی که این آدم خانهنشین شد و چون به دستور آقا بیاعتنایی کرد همه آمدند. انگار باقی کارهایش درست بوده است. خیلی دیر وارد شدند. نوع نگاهی که به ولایت فقیه دارند دست و بالشان را بسته است. در جریان سال 88 چرا اینطور شد؟ 90 درصد اصولگرایان میگفتند مدیریت احمدینژاد صلاح نیست ادامه داشته باشد، بعد رفتیم روی آقای ولایتی، همه در جلسات خصوصی گفتند این طرح خوب است؛ بنابراین ما با آقای خاتمی و هاشمی هم درباره آقای ولایتی صحبت کردیم تا آن وضع ادامه پیدا نکند ، آنها هم پذیرفتند ولیهمه گفتند تمایل آقا به احمدینژاد است. این کار غلطی است که رهبری را در موضوع انتخابات داخل کنیم. یکی از منشأهای فتنه 88 همین تفکر بود که دائم راه افتادند و گفتند نظر آقا به احمدینژاد است. اما این وضعیت در انتخابات 92 اصلاح شد چون خود رهبری این آسیب را درمان کردند و به صراحت فرمودند نظر من را هیچ کس نمیداند. دوم اینکه ایشان به سپاه و بسیج چند بار تاکید کردند که دخالت نکنید و از این رو انتخابات 92 انتخابات خوبی شد. پس ببینید 88 یک اشکالاتی از خودمان بود. یک اشکال اینکه یک عده گفتند نظر آقا به احمدینژاد است و اشکال دوم اینکه سپاه و بسیج وارد شدند.
*من حرف خودم را میگویم و کاری به این ندارم که چه کسی مرا تحویل میگیرد. در این 8 سال اصلاحطلبان تحت فشار بودند و از آنها دفاع کردم، همان طور که در دوره اصلاحات انتقاد میکردم. اینها تیپ مجلس ششمی نیستند که شما اینقدر میترسید.
* یک وقت خانم فائزه هاشمی در مجلس پنجم برای کسی که فوت کرده بود گفت یک دقیقه سکوت کنید، ما انتقاد کردیم که یک دقیقه سکوت روش غربیهاست، ما حمد و سوره داریم نه یک دقیقه سکوت. بنابراین به وضعیت فرهنگی آن دوره انتقاد داشتم. همین طور در دوره اصلاحات. شما کسی را نمیتوانید پیدا کنید که در دوره اصلاحات به اندازه من به آقای خاتمی انتقاد کرده باشد؛ مستندات وجود دارد و مقالات آن هست.
*در دوره آقای احمدینژاد هم فکر میکردیم ایشان مورد خوبی است ولی بعد از یک سال متوجه شدم ایشان نگاه فرهنگی خاصی دارد. اولین انتقاد من در سال 85 به ایشان بود و بعد در سال 87 که وارد مجلس شدم احساس کردم انتقادهای زیادی به ایشان وارد است. اینکه با جسارت میگوید من فلان قانون را اجرا نمیکنم یا راجع به مسائل فرهنگی بسیار لیبرال فکر میکند، احساس کردم خطر در اینجاست و اگر درست عمل میشد ایشان باید همان جا که گفت من قانون را عمل نمیکنم، بلافاصله توسط مجلس برکنار میشد. متاسفانه مجلس کوتاهی کرد.
* الان بحث رابطه با آمریکا مطرح نیست، الان بحث مذاکره بر سر حل مساله هستهای مطرح است. با توجه به اینکه در مسئلة انرژی هستهای تا حد خوبی پیش رفتهایم و در منطقه خاورمیانه هم الان موثر هستیم و آمریکاییها به ما نیاز دارند و از طرفی اوباما هم قدری با رؤسای جمهور سابق آمریکا متفاوت است، فرصت خوبی است که مذاکرات هستهای انجام شود و به این وسیله بعضی از تحریمهای ظالمانهای که بر ما شده از بین برود. در مجموع کار مفیدی است. چه به نتیجه برسد و چه نرسد به سود ماست.
*{در پاسخ به سوالی مبنی براینکه قائل به مبارزه جمهوری اسلامی و آمریکا نیستید؟}: حالا باشیم، نباید مذاکره کنیم؟ پیغمبر هم با ابوسفیان مذاکره کرد. ما به خاطر مسئله فلسطین تا زمان موجود بودن اسرائیل با آمریکا مبارزه داریم.
*ظاهرا مقصود آقای هاشمی از حذف شعار مرگ بر آمریکا، حذف این شعار از رسانهها و به طور رسمی بوده است. آقای هاشمی از یاران نزدیک امام بوده، باید حرفشان را قبول کنیم.
*{در پاسخ به سوالی مبنی براینکه امام فرموند هر چیزی یا باید صوت من باشد یا دست خط من؟} فکر میکنم خاطرات یاران نزدیک امام مثل آقای هاشمی، رهبر انقلاب و آقای مهدوی کنی از این قاعده مستثنی است. ما به آقای هاشمی اعتماد داریم و اگر چیزی میگوید حتما درست است.
* شورای نگهبان آقای جلیلی را تایید کرد، ایشان نقص عضو دارند، حالا علتش هرچه بوده، جهاد فی سبیلالله بوده یا چیز دیگر کاری نداریم، رئیسجمهور گاهی باید برود سر پروژه در کوه و بیابان، چرا آنجا چیزی نمیگویید. حرفم مصداق توهین نبود، فقط میخواستم بگویم شما که ناتوانی جسمی را ملاک قرار دادید معیارتان چه بوده؟ جنبة طنز هم داشت که آقای هاشمی یک کشتی با آقای حداد بگیرد و یک مسابقه دو با آقای جلیلی بدهد.هیچ کدام از آنها هم ناراحت نشده بودند. من بعد از آن آقای جلیلی را دیدم و آقای حداد را، هیچ کدام ناراحت نشده بودند.
* معتقدم دولت نسبت به مسائل فرهنگی بیتفاوت نباشد چون نقص اصلاحطلبان این است که در مسائل فرهنگی، باز فکر میکنند و ممکن است اینها به جامعه آسیب برسانند و قشر متدین آزرده شوند. آقای روحانی تا حالا خوب عمل کرده. آقای احمدینژاد فضا را خراب کرد. راجع به این مسائل به گونهای صحبت کرد که اجتماع اینطور فهمید که حکومت دو شقه است یک بخش از حکومت میخواهد حجاب رعایت شود و بخش دیگر بیتفاوت است. خیلی چراغ سبز نشان داد به افرادی که در این مسائل سهلانگار هستند. به نظر من آسیب جدی به فضای فرهنگی و اخلاقی کشور زد و این وضع فعلی حجاب ما بیشتر ناشی از رویکرد آقای احمدینژاد و مشایی است که اصلاً تفکر اینها همین بود. در جلسات خصوصی هم نظرشان این بود که حجاب باید اختیاری باشد. بنابراین این دولت در این زمینه خیلی روشنفکری نکند، خیلی باز فکر نکند که جامعه آسیب ببیند.
*اگر قرار باشد احساس انحراف بکنیم، 100 درصد حرف خودمان را میزنیم و با کسی رودربایستی نداریم. ما به عنوان نماینده از ابزارهای خودمان استفاده میکنیم. تذکر، سوال از وزیر، استیضاح، اگر لازم باشد سوال از رئیسجمهور.
*{در پاسخ به سوالی درباره نقل خاطره از امام خمینی از سوی نعیمه اشراقی}: برخی خاطرات خانوادگی قابل نقل نیست و ممکن است از آن توهین به یک قشر جامعه برداشت شود و شأن امام را پایین بیاورد. ترسیم فضایی که مثلا یک لطیفه برای امام نقل شده است کار مشکلی است و ممکن است سوء برداشت شود. لذا بهتر است این گونه خاطرات اصلا نقل نشود. البته خانم اشراقی انتساب آن خاطره به خودشان را تکذیب کردند.
آیتالله خامنه ای:ولیفقیه
هاشمیرفسنجانی: دلسوز انقلاب
آیتالله مصباح: دقیق در مسائل فکری
آیتالله مهدویکنی: روحانی روشنبین
موسویخوئینیها:روحانی روشنفکر
احمدینژاد:موجود ناشناخته
مشایی:پانایرانیسم
میرحسین موسوی: معترض
کروبی:معترض
سیدمحمد خاتمی:روشنفکر خوشاخلاق
ناطق نوری:روحانی روشنبین
علی لاریجانی: سیاستمدار معتدل و زیرک
ولایتی:سیاستمدار خوشذات
حدادعادل: ادیب و فرهنگ شناس متدین
سعید جلیلی: سیاستمدار آرمانگرا
حسینیان:روحانی خوشمشرب
باهنر: سیاستمدار کهنهکار
ابراهیم یزدی:ادامه بازرگان
دستجردی: نمونه زن مسلمان امروزی
فتنه 88: نتیجه عملکرد همه با هم
یکشنبه سیاه: مایه شرمساری آقای احمدینژاد
دکتر علی مطهری: مرد خدا!
علی مطهری نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی در گفتگو با فارس به بیان نکاتی پیرامون انتخابات سال 88، دولت روحانی، هاشمی رفسنجانی و خاتمی، اصلاح طلبان و ... پرداخته است که اهم آن در ادامه می آید:
* اکثر اصولگرایان نسبت به مسئله حفظ نظام دید خاصی دارند که به عقیده من دیدگاه درستی نیست. آنها در مسئله حفظ نظام، ضایع شدن حقوق مردم را خیلی مهم تلقی نمیکنند. نوع برخوردی که با معترضان سال 88 صورت گرفت این مطلب را تأیید میکند، یا موضوع ستار بهشتی که برخی با پیگیری آن مخالف بودند و پرداختن به این مسائل را تضعیف نظام تلقی میکردند در حالی که من این را تقویت نظام میدانم چرا که اگر نقصی درون نظام وجود دارد باید به وسیله خود ما گفته و اصلاح شود و این طور نباشد که افرادی که رابطه خوبی با انقلاب ندارند این موضوعات را مطرح کنند. به جای اینکه خانم شیرین عبادی این مسائل را بگوید، ما باید بگوییم.
* معمولا اصولگراها با مواضع سیاسیام خیلی موافق نیستند و در مسائل فرهنگی اصلاحطلبان با مواضع من خیلی موافق نیستند. مخالفت هردو گروه مبنایی است، یعنی اختلاف در بینش و برداشت است. مثلا برداشت من از اصل ولایتفقیه ، آزادی بیان و حفظ نظام با برداشت بسیاری از اصولگرایان متفاوت است و برداشتم از آزادیهای اجتماعی با برخی اصلاحطلبان متفاوت است.
* فتنه 88 محصول عملکرد همه ما بود نه یک گروه خاص، و ریشه آن هم اعتقاد به مکتب لیبرالیسم نبود، بلکه بیعدالتی و قدرتپرستی بود.
*من در گروههای شناخته شده چنین چیزی نمیبینم که به نظام، امام و قانون اساسی بیاعتقاد باشند و بخواهند مکتب لیبرالیسم و اباحهگری را رواج دهند.
*{درپاسخ به سوالی مبنی براینکه اتاق فکر میرحسین موسوی که درحال حاضر در لندن مستقر است و افرادی همچون کدیور، گنجی، بازرگان در آن حضور دارند و میگویند باید از خط امام بگذریم اما با ادعای خط امام جلو آمدند}: این اتاق فکر بعدا تشکیل شد نه قبل از انتخابات و با اطلاع آقای موسوی. بعد از آن حوادث و خشونتهایی که رخ داد، آنها تشکیلاتی درست کردند و شاید خود آقای موسوی مطلع و حتی راضی نبود. ما نمیدانیم.
*{در پاسخ به سوالی مبنی براینکه آیا امام مخالف آزادی بود؟}: البته در دوره جنگ ممکن است که امام دستوری داده باشند که با آزادیها در شرایط عادی منافات داشته باشد. یادم هست که برای روزنامه میزان که متعلق به نهضت آزادی بود، امام یک بار صحبت کردند و گفتند قلمهای مسموم بایدشکسته شود. آن سخن، در آن شرایط خاص و مربوط به دوره جنگ بود، یعنی اگر رسانهای باشد که اراده مردم را در جنگ سست کند، کشوری که در حال جنگ است نمیتواند اجازه دهد چنین کاری انجام شود. بنابراین در جنگ همیشه محدودیتهایی به وجود میآید و برخی آزادیها محدود میشود.
*{در پاسخ به سوالی مبنی براینکه در فتنه 88 به نظر شما لزومی نداشت که محدودیتی ایجاد شود؟}: در فتنه 88 به نظرم نیازی نبود محدودیتی ایجاد شود.
*اعتراض به نتیجه انتخابات و ادعای تقلب وجود داشت که اکثر معترضین صادق بودند. مناظره از عوامل اصلی و جرقه فتنه بود. من معتقدم که اگر آقای موسوی و کروبی و احمدینژاد همان ماههای اول به طور همزمان محاکمه علنی میشدند، فتنه همان روزها تمام شده بود اما چون یک طرف دیده نشد و متأسفانه فقط از یک طرف انتقاد شد و به آنها نیز آزادی داده نشد که حرف بزنند...
*از روز بعد انتخابات موسوی و کروبی را به تلویزیون دعوت میکردید تا ببینید چه میگویند. من خودم در جریان بودم. به آقای ضرغامی پیغام دادم که آنها را زودتر به تلویزیون بیاورید تا حرف بزنند و از این طرف هم جواب داده شود تا بحران اوج نگیرد ولی زمانی اقدام کردند که دیر شده بود. در مجموع بحران بد مدیریت شد. از دو سه روز قبل از انتخابات افراد ستادشان را بازداشت و یک فضای امنیتی ایجاد کردند. شب انتخابات پیامکها قطع شد، اینترنت را قطع کردند؛ نحوه اعلام نتیجه انتخابات و همه اینها شبهه تقلب را تقویت میکرد.
*{در پاسخ به سوالی مبنی براینکه شما هر دو طرف را به یک اندازه در فتنه 88 مقصر میدانید؟}: این طور نیست. من میگویم یک طرف را رها نکنید. هرسه مجرم و لااقل متهم بودند و باید محاکمه میشدند و نظام نباید از یک طرف دعوا جانبداری میکرد، بلکه باید به دو طرف اجازه اظهارنظر میدادند و موضوع را به نظر شورای نگهبان موکول میکردند و سختگیری، بعد از اعلام نظر شورای نگهبان شروع میشد. ولی دیدیم که سختگیریها از چند روز قبل از انتخابات شروع شد. به هرحال شروع فتنه با احمدینژاد بود و او هیزم فتنه را فراهم کرد و موسوی آن را شعله ور کرد.
* در همه انتخاباتها میگویند که نکند تقلب شود. انتخابات 92 مگر نبود، همیشه بحث تقلب وجود دارد اما مهم این است که ما چگونه آن را مدیریت کنیم. اگر عدهای به نتیجه انتخابات اعتراض دارند، به جای اینکه باتوم را بلند کنیم و بزنیم، بگوییم حرفتان را بزنید و اجازه تجمع بدهیم تا هیجان پایین بیاید.
*{در پاسخ به سوالی مبنی براینکه در ماجرای 88 قائل به برنامهریزی نبودید؟}: اصلا. اگر برنامهریزی بود، از این طرف بود.
* ما الان افرادی داریم که میگویند حاضر هستیم حرف بزنیم و اسناد کافی هم در اختیار داریم. از جمله حرفهای برخی فرماندهان سپاه که برنامه این بود که قطعاً آقای احمدینژاد انتخاب شود و میگویند در هر دادگاهی ثابت میکنیم که تقلب شده است.
* تا زمانی که شما به آنها آزادی ندهید که بیایند حرفشان را بزنند، این حرفها همه باطل است. شما اجازه بدهید آنها از خودشان دفاع کنند؛ موسوی، کروبی، هاشمی و خاتمی و دیگران حرفشان را بزنند تا مردم قضاوت کنند. آنها اصل انقلاب و نظام را قبول دارند، رهبری را هم قبول دارند فقط این وسط آقای احمدینژاد آمد و کشور را به هم ریخت و همه را به جان یکدیگر انداخت.
* ولایتفقیه این نیست که نظرات ما عین نظر ولیفقیه باشد، ممکن است در برخی موارد نظرمان فرق کند. اصل این است آنجایی که حکم و دستوری بود، عمل کنیم. اختلاف در معنی حاکم بودن است. حاکم بودن ولیفقیه به معنی پادشاهی نیست بلکه به معنی نظارت و ولایت ایدئولوژیک است و حاکم را که رئیس جمهور باشد مردم انتخاب میکنند.
* شهید مطهری گفتهاند روحانیون بهتر است پستهای اجرایی دولتی نگیرند مگر در صورت اضطرار اما دیدیم هاشمی مظلوم واقع شده است! 8 سال ایشان تحت تبلیغات تخریبی و فشار بود. همیشه وظیفه داریم از مظلوم دفاع کنیم. به علاوه احساس کردم تفکر ایشان در مسائل اجتماعی و سیاسی، تفکری درست و راه نجات کشور است؛ لذا از ایشات حمایت کردیم.
*در سال 88 کسی قصد برهم زدن نظم کشور را نداشت. دستگاه اطلاعات به دنبال انتقامگیری از حوادث سال 78 بود. به هرحال تا زمانی که کسی دست به اقدام عملی نزده است حق بازداشت او را نداریم. مثل برخوردی که با منافقین شد. امام تا زمانی که آنها دست به اسلحه نبردند با آنها برخورد نکرد.
*{در پاسخ به سوالی مبنی براینکه آیا بازگشت شما به هاشمی ارتجاع نبود؟ }: بازگشت نبود، مگر ما جدا شده بودیم؟ انتقاد داشتیم. آن زمان حرف من این بود که فرزندان ایشان در پستهای اقتصادی قرار نگیرند برای اینکه متهم نشوند (اتقوا مواضع التهم) نه اینکه بگویم اینها اختلاس کردند، گفتم بهتر است که اینها در پستهای اقتصادی قرار نگیرند تا بهانهای شود برای مخالفان، علیه شما تبلیغات بکنند. انتقاد ما این بود وگرنه انتقاد اساسی به ایشان نداشتیم. اما بعد که دیدیم این حملههای ناجوانمردانه به ایشان میشود، دفاع کردیم.
*تنها کسی که در کشور فریب آقای احمدینژاد را نخورد آقای هاشمی بود و گفت او برای کشور خطر دارد. این هنری بود که ایشان داشت و امروز هم روشن شد که حرفهای ایشان درست بوده است.
*من درباره نوع تفکر آقای مشایی داد میزدم، اما به ما حمله میکردند. اصولگراها چه زمانی آمدند انتقاد کردند؟ فقط زمانی که این آدم خانهنشین شد و چون به دستور آقا بیاعتنایی کرد همه آمدند. انگار باقی کارهایش درست بوده است. خیلی دیر وارد شدند. نوع نگاهی که به ولایت فقیه دارند دست و بالشان را بسته است. در جریان سال 88 چرا اینطور شد؟ 90 درصد اصولگرایان میگفتند مدیریت احمدینژاد صلاح نیست ادامه داشته باشد، بعد رفتیم روی آقای ولایتی، همه در جلسات خصوصی گفتند این طرح خوب است؛ بنابراین ما با آقای خاتمی و هاشمی هم درباره آقای ولایتی صحبت کردیم تا آن وضع ادامه پیدا نکند ، آنها هم پذیرفتند ولیهمه گفتند تمایل آقا به احمدینژاد است. این کار غلطی است که رهبری را در موضوع انتخابات داخل کنیم. یکی از منشأهای فتنه 88 همین تفکر بود که دائم راه افتادند و گفتند نظر آقا به احمدینژاد است. اما این وضعیت در انتخابات 92 اصلاح شد چون خود رهبری این آسیب را درمان کردند و به صراحت فرمودند نظر من را هیچ کس نمیداند. دوم اینکه ایشان به سپاه و بسیج چند بار تاکید کردند که دخالت نکنید و از این رو انتخابات 92 انتخابات خوبی شد. پس ببینید 88 یک اشکالاتی از خودمان بود. یک اشکال اینکه یک عده گفتند نظر آقا به احمدینژاد است و اشکال دوم اینکه سپاه و بسیج وارد شدند.
*من حرف خودم را میگویم و کاری به این ندارم که چه کسی مرا تحویل میگیرد. در این 8 سال اصلاحطلبان تحت فشار بودند و از آنها دفاع کردم، همان طور که در دوره اصلاحات انتقاد میکردم. اینها تیپ مجلس ششمی نیستند که شما اینقدر میترسید.
* یک وقت خانم فائزه هاشمی در مجلس پنجم برای کسی که فوت کرده بود گفت یک دقیقه سکوت کنید، ما انتقاد کردیم که یک دقیقه سکوت روش غربیهاست، ما حمد و سوره داریم نه یک دقیقه سکوت. بنابراین به وضعیت فرهنگی آن دوره انتقاد داشتم. همین طور در دوره اصلاحات. شما کسی را نمیتوانید پیدا کنید که در دوره اصلاحات به اندازه من به آقای خاتمی انتقاد کرده باشد؛ مستندات وجود دارد و مقالات آن هست.
*در دوره آقای احمدینژاد هم فکر میکردیم ایشان مورد خوبی است ولی بعد از یک سال متوجه شدم ایشان نگاه فرهنگی خاصی دارد. اولین انتقاد من در سال 85 به ایشان بود و بعد در سال 87 که وارد مجلس شدم احساس کردم انتقادهای زیادی به ایشان وارد است. اینکه با جسارت میگوید من فلان قانون را اجرا نمیکنم یا راجع به مسائل فرهنگی بسیار لیبرال فکر میکند، احساس کردم خطر در اینجاست و اگر درست عمل میشد ایشان باید همان جا که گفت من قانون را عمل نمیکنم، بلافاصله توسط مجلس برکنار میشد. متاسفانه مجلس کوتاهی کرد.
* الان بحث رابطه با آمریکا مطرح نیست، الان بحث مذاکره بر سر حل مساله هستهای مطرح است. با توجه به اینکه در مسئلة انرژی هستهای تا حد خوبی پیش رفتهایم و در منطقه خاورمیانه هم الان موثر هستیم و آمریکاییها به ما نیاز دارند و از طرفی اوباما هم قدری با رؤسای جمهور سابق آمریکا متفاوت است، فرصت خوبی است که مذاکرات هستهای انجام شود و به این وسیله بعضی از تحریمهای ظالمانهای که بر ما شده از بین برود. در مجموع کار مفیدی است. چه به نتیجه برسد و چه نرسد به سود ماست.
*{در پاسخ به سوالی مبنی براینکه قائل به مبارزه جمهوری اسلامی و آمریکا نیستید؟}: حالا باشیم، نباید مذاکره کنیم؟ پیغمبر هم با ابوسفیان مذاکره کرد. ما به خاطر مسئله فلسطین تا زمان موجود بودن اسرائیل با آمریکا مبارزه داریم.
*ظاهرا مقصود آقای هاشمی از حذف شعار مرگ بر آمریکا، حذف این شعار از رسانهها و به طور رسمی بوده است. آقای هاشمی از یاران نزدیک امام بوده، باید حرفشان را قبول کنیم.
*{در پاسخ به سوالی مبنی براینکه امام فرموند هر چیزی یا باید صوت من باشد یا دست خط من؟} فکر میکنم خاطرات یاران نزدیک امام مثل آقای هاشمی، رهبر انقلاب و آقای مهدوی کنی از این قاعده مستثنی است. ما به آقای هاشمی اعتماد داریم و اگر چیزی میگوید حتما درست است.
* شورای نگهبان آقای جلیلی را تایید کرد، ایشان نقص عضو دارند، حالا علتش هرچه بوده، جهاد فی سبیلالله بوده یا چیز دیگر کاری نداریم، رئیسجمهور گاهی باید برود سر پروژه در کوه و بیابان، چرا آنجا چیزی نمیگویید. حرفم مصداق توهین نبود، فقط میخواستم بگویم شما که ناتوانی جسمی را ملاک قرار دادید معیارتان چه بوده؟ جنبة طنز هم داشت که آقای هاشمی یک کشتی با آقای حداد بگیرد و یک مسابقه دو با آقای جلیلی بدهد.هیچ کدام از آنها هم ناراحت نشده بودند. من بعد از آن آقای جلیلی را دیدم و آقای حداد را، هیچ کدام ناراحت نشده بودند.
* معتقدم دولت نسبت به مسائل فرهنگی بیتفاوت نباشد چون نقص اصلاحطلبان این است که در مسائل فرهنگی، باز فکر میکنند و ممکن است اینها به جامعه آسیب برسانند و قشر متدین آزرده شوند. آقای روحانی تا حالا خوب عمل کرده. آقای احمدینژاد فضا را خراب کرد. راجع به این مسائل به گونهای صحبت کرد که اجتماع اینطور فهمید که حکومت دو شقه است یک بخش از حکومت میخواهد حجاب رعایت شود و بخش دیگر بیتفاوت است. خیلی چراغ سبز نشان داد به افرادی که در این مسائل سهلانگار هستند. به نظر من آسیب جدی به فضای فرهنگی و اخلاقی کشور زد و این وضع فعلی حجاب ما بیشتر ناشی از رویکرد آقای احمدینژاد و مشایی است که اصلاً تفکر اینها همین بود. در جلسات خصوصی هم نظرشان این بود که حجاب باید اختیاری باشد. بنابراین این دولت در این زمینه خیلی روشنفکری نکند، خیلی باز فکر نکند که جامعه آسیب ببیند.
*اگر قرار باشد احساس انحراف بکنیم، 100 درصد حرف خودمان را میزنیم و با کسی رودربایستی نداریم. ما به عنوان نماینده از ابزارهای خودمان استفاده میکنیم. تذکر، سوال از وزیر، استیضاح، اگر لازم باشد سوال از رئیسجمهور.
*{در پاسخ به سوالی درباره نقل خاطره از امام خمینی از سوی نعیمه اشراقی}: برخی خاطرات خانوادگی قابل نقل نیست و ممکن است از آن توهین به یک قشر جامعه برداشت شود و شأن امام را پایین بیاورد. ترسیم فضایی که مثلا یک لطیفه برای امام نقل شده است کار مشکلی است و ممکن است سوء برداشت شود. لذا بهتر است این گونه خاطرات اصلا نقل نشود. البته خانم اشراقی انتساب آن خاطره به خودشان را تکذیب کردند.
آیتالله خامنه ای:ولیفقیه
هاشمیرفسنجانی: دلسوز انقلاب
آیتالله مصباح: دقیق در مسائل فکری
آیتالله مهدویکنی: روحانی روشنبین
موسویخوئینیها:روحانی روشنفکر
احمدینژاد:موجود ناشناخته
مشایی:پانایرانیسم
میرحسین موسوی: معترض
کروبی:معترض
سیدمحمد خاتمی:روشنفکر خوشاخلاق
ناطق نوری:روحانی روشنبین
علی لاریجانی: سیاستمدار معتدل و زیرک
ولایتی:سیاستمدار خوشذات
حدادعادل: ادیب و فرهنگ شناس متدین
سعید جلیلی: سیاستمدار آرمانگرا
حسینیان:روحانی خوشمشرب
باهنر: سیاستمدار کهنهکار
ابراهیم یزدی:ادامه بازرگان
دستجردی: نمونه زن مسلمان امروزی
فتنه 88: نتیجه عملکرد همه با هم
یکشنبه سیاه: مایه شرمساری آقای احمدینژاد
دکتر علی مطهری: مرد خدا!