کیهان: خداداد عزیزی هم باید در سریال "پژمان" بازی می کرد
روزنامه کیهان یادداشتی انتقادی از علی اکبر باقری ارومی منتشر کرده است. در این یادداشت می خوانیم:
"سریال
ها و برنامه های طنزآمیز سیما همواره چالش برانگیز و حاشیهساز بوده اند.
طی چند ماه گذشته نیز تعدادی سریال کمدی پخش شد که در میان «پژمان» بیشتر
توجه مخاطب را جلب می کرد.
سروش صحت به عنوان
کارگردان و برادران قاسم خانی به عنوان نویسندگان فیلمنامه این سریال، از
طنزپردازهای باسابقه و قدیمی سینما و تلویزیون هستند. اما عجیب است که با
این سابقه و تجربه، سریالشان فاقد شخصیت پردازی بوده و کاراکترها به درستی
واقع نمی شود. این ایراد متاسفانه در کارهای مهران مدیری هم به چشم می
خورد، البته با انحرافی ملایمتر. سریال جدید سروش صحت نیز همچون آثار
قبلیاش شخصیت هایش را بر ابعاد اجتماعی قرار داده است، اما هیچ کدام از
آدمهای این سریال نمایانگر صلابت یک شخصیت اجتماعی نیستند. این کارگردان
همیشه از این قضیه دفاع می کرد که چرا طنز پردازان کشور را از پرداختن به
شخصیتهای واقعی اجتماع باز می دارند و دست و پای آنان را می بندند، در
حالی که خود این هنرمند گرامی در سریال طنز «ساختمان پزشکان» که می خواست
در قالب طنز به مشکلات یک روان شناس جوان بپردازد دیدیم که بیشتر به
جنبههای منفی شخصیت مدنظر خود پرداخت.
اگر این
بحث را بهانه ای برای ورود به سریال «پژمان» بدانیم راه به خطا نبرده ایم
چرا که در این سریال نیز ما قرار است به طنز به مسائل و حواشی دنیای فوتبال
و فوتبالیست ها بپردازیم. مسئله اصلی این است که نویسندگان طنز پرداز
سریالهای طنز ما به طور جدی به شخصیتها نمیاندیشند، بلکه آنان از ابتدا
شخصیت های طنز را در دایره لودگی و خنداندن مردم تصور میکنند. چون برای
شخصیت های طنز اصولا" یک ساختار جدی قائل نیستند و بیشتر میل دارند وقتی
وارد این حیطه میشوند مردم را باشخصیت های واقعی مواجهه ندهند و بیشتر
وارد یک فضای غیر واقعی و شاد شوند.
مثلا قرار
بود در این سریال شخصیت یک ورزشکار موفق در زمان خود و ناموفق در زمان حال
را ببینیم که در حال حاضر علی رغم اینکه باید دوران بازنشستگی را تجربه کند
از قبول آن امتناع میورزد و فکر میکند که هنوز در دوران اوج قرار دارد و
دوست دارد خود را درهمان قالب موفقیت های پیشین قرار دهد. در این سریال
صرفا روی موفقیتهای مادی فوتبالیست ها یا بازیگران سینما تمرکز شده. یعنی
این گونه جلوه پیدا کرده که اگر کسی بخواهد این دو عرصه را درنوردد و
موفقیت را طی کند قرین با مسائل مادی و دلبستگی به تجملات دنیا خواهد بود و
چیز دیگری غیر ازآن را جست وجو کردن باطل است و راه به جایی نمیبرد.
البته رویکرد سریال برای نفی این عوارض با زبان طنز درست است. اما اگر
آدمهای موفق را در یک ترازو و ناموفق را در کفه دیگر ترازو نشان می داد
این تناقض می توانست به پیشبرد داستان بسیار کمک کند و ما را با واقعیات
عرصه فوتبال و بازیگری بیشتر آشنا کند.
مثلا"
پرداختن به زندگی فوتبالیست یا بازیگری که بدون اسراف و ریخت وپاش و
ماشینهای آنچنانی زندگیاش را می کند میتوانست به پیشبرد داستان کمک
شایانی کند. مثال خیلی شفافی که می توان در این مورد زد، خدادادعزیزی است
که هم خود انسان طنازی است و هم یک آدم موفق در این عرصه است که گل صعود به
جام جهانی 98 وی خاطرهای بیاد ماندنی شده.
باید روح طنز یک کار
هنری آن قدر ظرفیت پیدا و پنهان را در خود داشته باشد که بتواند قدرت
مانور را در نگاه تماشاچی پیدا کند. بنابراین موقعیت طنز و بهجت آفرینی
متعلق به انسانهایی نیست که در موقعیت عدم توفیقات اند.
نکته
آخری که باید به آن اشاره کرد این است که موضوع این سریال و زن و مردی که
درآن به تصویر کشیده شده اند آن قدر دچار افراط و تفریط در بروز رفتارهای
هیستریک هستند که انسان فرق بین درست و غلط و نمادهای آن را هرگز درک
نمیکند. مثلا" خواهر پژمان در این سریال آن قدر خود را دوستدار حرکات
اجتماعی نشان می دهد که گاهی انسان نمی تواند بین شخصیت او به عنوان یک
مادر و یک خانم طرفدار رفتارهای اجتماعی بالانس ایجاد کند. خواهر بهرام و
دکتر راد در نقطه مقابل بازسازی می شوند و هیچ کس در نقطه تعادل قرار
ندارد. رفتارهای آدم ها در این سریال با هم آن قدر وقیحانه است که از بزرگ
ترها نیز این وقاحت افراطی سر می زند و خلاصه اینکه همه آدم ها در این
سریال گوی لودگی و افراط وتفریط را از یکدیگر ربودهاند و شما از اول تا
آخر این سریال هیچ شخصیت دارای نقش مثبتی را مشاهده نمیکنید."
شاید اصل و ریشه خیلی ازین بی احترامی های موجود در سریال پرمان را که البته کاملا طنز هم هست را بشود به صورت خیلی جدی تو خود کیهان پیدا کرد...
خلاصه که از کوزه همان تراود که در اوست