کد خبر: ۱۶۷۲۰۶
تاریخ انتشار: ۰۴ خرداد ۱۳۹۶ - ۱۷:۳۲
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
تعداد بازدید: ۳۱۴۲

۳ نمونه از چنگ انداختن به صورت دموکراسی بعد از انتخابات

شکست جریان سیاسی اصولگرا در انتخابات ریاست‌جمهوری و در شوراهای شهر و روستا، مجددا بحث دموکراسی اسلامی و غربی را وارد عرصه سیاسی و محافل رسانه‌ای کرد.
شکست جریان سیاسی اصولگرا در انتخابات ریاست‌جمهوری و در شوراهای شهر و روستا، مجددا بحث دموکراسی اسلامی و غربی را وارد عرصه سیاسی و محافل رسانه‌ای کرد.

به گزارش پایگاه خبری تیک (Tik.ir) ؛ پیش‌تر در سال ٧٦ هم وقتی حماسه دوم خرداد خلق شد، این جریان دریافت که با رای مردم به جایی نمی‌رسد و بنابراین تلاش کردند تا اصل دموکراسی و برابری رای شهروندان را زیر سوال ببرند و برخی از آنان در جلسات به صراحت بیان می‌کردند که در نظام اسلامی معنا ندارد رای بزرگان نظام با مردم عادی برابر باشد. برخی از آنان پای را از این هم جلوتر گذاشته و تاکید داشتند که مفاهیمی مانند انتخابات ربطی به اسلام ندارد و باید سازوکاری را ایجاد کنیم که مسوولان اجرایی کشور از سوی نهادهای بالاتر به صورت انتصابی تعیین شوند زیرا مردم واجد حق نیستند تا بتوانند این حق را به دیگران واگذارند! طبعا در این زمینه باید مباحث جدی نظری را پی گرفت و نقدهایی فکری و اعتقادی به این نگرش را مطرح کرد اما در این مختصر بر آنم تا به سه نمونه از واکنش چهره‌های اصولگرا در این باره اشاره کرده و در حد اجمال نظرم را بیان کنم.

١- آیت‌الله علم‌الهدی و خطر «ناس»
اخیرا صدای جناب علم‌الهدی در شبکه‌های اجتماعی منتشر شده که در آن به خطر «ناس» اشاره دارد. ایشان در تفسیر آیه «تبلیغ» به این فراز می‌رسد که «ولله یعصمک من الناس» و از آن نتیجه می‌گیرد که خطر ناس غیر از خطر خواص است. وی تاکید می‌کند که اگر توده‌های مردم (ناس) از حق جدا بشوند طبعا کار به جایی مثل کربلا می‌کشد که ١٢٠ هزار نفر در یک طرف قرار می‌گیرند و ٧٢ تن در طرف دیگر. متاسفانه جناب علم‌الهدی این بحث را به مقوله انتخابات در ایران پیوند می‌زند و جریان‌های سیاسی درون نظام را که با هم رقابت سیاسی دارند، به مثابه جبهه حق و باطل معرفی می‌کند. علم‌الهدی مدعی می‌شود: «خطر جابه‌جا کردن توده در دروازه مردم‌سالاری است. جریان‌های سیاسی از همین دروازه مردم‌سالاری وارد می‌شوند و توده مردم را در مقابل خدا و قرآن و پیامبر و ولایت قرار می‌دهند که یا با ولایت می‌جنگند یا بی‌تفاوت می‌شوند. اگر کسی که با ولایت مشکل داشت و توانست توده مردم را جابه‌جا کند و مردم را در برابر ولایت قرار دهد در آن صورت برای ما هم خطر سقیفه بنی‌ساعده پیش خواهد آمد.»این سخنان نوعی نقادی دموکراسی و مردمسالاری است و میزان ندانستن رای مردم. ایشان به جای آنکه نقش عملکرد جریان اصولگرا در فاصله گرفتن توده مردم از آنان را مطرح کند و به جای آنکه ناکارآمدی شعارها و برنامه‌های خود را بپذیرد به سراغ تاریخ می‌رود و خود و دوستانش را در جایگاه خدا و پیامبر و امام می‌نشاند و رای اکثریت را که مبنای اداره کشور و میزان برای تعیین مدیران سیاسی جامعه است، یک خطر و تهدید معرفی می‌کند.

٢- روزنامه جوان و سرمقاله عبدالله گنجی
بعد از انتخاب مجدد دکتر روحانی به ریاست‌جمهوری، عبدالله گنجی در روزنامه جوان نوشت: «روحانی رای آورد و رییس‌جمهور است اما پیروز نشد. در فرهنگ ایرانی – اسلامی هیچ آورده‌ای پیروزی قلمداد نخواهد شد مگر با اخلاق، یکرنگی، صداقت و تواضع همراه باشد. بنابراین روحانی پیروز این صحنه نبود، پیروز کسی است که وقتی پایه‌های رای را لرزان می‌بیند به هر دستگیره‌ای برای نجات دست نیندازد و هدف، وسیله را توجیه نکند».

وی در فرازی دیگر از یادداشت خود نوشت: «او اکنون رییس‌جمهور ما است اما با شاخص‌های دموکراسی رای آورد نه مردم‌سالاری دینی... او رای‌ آورد اما پیروز نشد. اگر او را پیروز بدانیم دموکراسی غربی را جایگزین مردم‌سالاری دینی کرده‌ایم.»

در این نوشته نویسنده سعی می‌کند اولا میان دموکراسی و مردم‌سالاری دینی تمایز اخلاقی قایل شود و ثانیا درصدد است دکتر روحانی را به نقض موارد اخلاق دینی در هنگام تبلیغات متهم کند. ما به هر دو وجه قضیه اعتراض داریم. اخلاق انتظاری است که هم در دموکراسی رعایت آن را انتظار می‌کشیم و هم در مردم‌سالاری دینی و متاسفانه در غرب رعایت می‌شود و نه در جوامع اسلامی از جمله ایران. آیا نویسنده می‌تواند مدعی شود که جناب قالیباف و رییسی بیش از دیگران به اخلاق دینی در عرصه سیاست پایبند بوده‌اند؟ آیا نمی‌توان فهرست بلندبالایی از مصادیق عملکرد و سخنان و مواضع نامزدهای مورد حمایت ایشان را نشان داد که با هدف کسب قدرت مطرح شدند و رنگی از اخلاق و دین در آن نیست؟واقعیت این است که روحانی حداکثر با همان شیوه‌ای برخورد کرد که مخالفانش انجام دادند بگذریم که ما معتقدیم در مجموع دولت مظلوم بوده است و تهاجمی کم‌نظیر و بی‌نظیر از سوی مخالفان سازمان‌یافته دولت در این ایام جریان یافت و اگر کسی قابل دفاع باشد همین دکتر روحانی است. اخلاق، مرز میان دموکراسی با مردمسالاری دینی نیست و بهتر است بدون عذرتراشی تسلیم رای مردم شویم و برای دلداری دادن به خود، دیگران را متهم نکنیم.