کد خبر: ۱۶۷۶۳
تاریخ انتشار: ۲۵ آبان ۱۳۹۲ - ۱۰:۳۰
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
تعداد بازدید: ۶۹۵

از هفت جيراني تا هفت گبرلو

روزنامه اعتماد نوشت:

18 آبان سال 88 مدير وقت گروه اجتماعي شبكه سه اينچنين گفت: «شبكه سه در ادامه برنامه پرمخاطب 90 در حوزه فوتبال قصد دارد برنامه «هفت» را با موضوع مباحث چالشي حوزه فرهنگ و هنر توليد كند. تهيه‌كنندگي اين برنامه زنده به عهده فريدون جيراني است و هنوز مجري آن مشخص نشده است.»

طرح اين برنامه را طبق شنيده‌ها خود جيراني پيشنهاد كرده بود و قرار بود هفت، نود سينمايي باشد. جيراني به جز پيشينه پر بار فيلمنامه‌نويسي، كارگرداني و مطبوعاتي‌اش، در حوزه اجراي تلويزيوني نيز مدتي در برنامه دو قدم مانده به صبح شبكه چهار سيما، اجراي بخش سينمايي را بر عهده داشت و آنجا نيز فراستي در كنار او ديده مي‌شد. شكل اجراي خاص جيراني در ابتدا كمي غير معمول به نظر مي‌رسيد و بسياري مي‌گفتند‌ اي كاش اجراي برنامه را به فرد ديگري واگذار مي‌كرد اما بعدها همين شكل اجرا به علاوه اشراف او بر تاريخ سينماي جهان و معضلات سينماي ايران با چاشني مسعود فراستي موجب شد تا آرام آرام هفت جاي خود را حداقل در ميان سينماگران و علاقه‌مندان به سينما باز كند. خنده‌هاي ريز و ممتد جيراني و ژست‌ها و نگاه عاقل اندر سفيه فراستي و انتقادهاي هميشگي او حتي ديگر براي افرادي كه دغدغه سينما نداشتند هم، شهره شده بود و سوژه برنامه‌هاي طنز سيما. ديالوگ‌هاي فريدون جيراني و مسعود فراستي با هم يا با ميهمان برنامه يا مثال‌هاي تاريخ سينمايي كه در نقد فيلم‌هاي ايراني زده مي‌شد موجب شد تا برنامه هفت براي هنرجويان و دانشجويان سينما به كلاسي آموزشي تبديل شود. بسياري به نوع نقدهاي عالمگير فراستي كه زمين و زمان را در بر مي‌گرفت يا گزارش دور از شأني كه درباره فريماه فرجامي، بازيگر سابق و خوب سينماي ايران از اين برنامه پخش شد، ايراداتي مي‌گرفتند ولي آنچه مسلم است فضاي نقدي كه در اين برنامه (آن هم در آن فضاي خاص) ايجاد شد با توجه به پيشينه اندك ما ايرانيان درباره نقد و نقد‌پذيري، نقطه مثبتي مي‌تواند تلقي مي‌شود.

اما با همه اين اوصاف در خرداد ماه سال 91، برنامه هفت با اجراي فريدون جيراني به دلايل معلومي تعطيل شد و پس از مدتي تعليق، اين‌بار منهاي جيراني روي آنتن رفت. فراستي مدتي پس از جيراني در هفت، سنگر را حفظ كرد ولي خرده خرده دقايق نقد او رو به كاهش نهاد و مشخص بود كه او نيز رفتني است.

اما هفت گبرلو هفت ديگري شد. گبرلو با استفاده از تجربه جيراني اصالت را ابتدا به بودن و ماندن داد و در ابتدا محافظه‌كار آغاز كرد اما با از دست دادن مخاطباني كه اين برنامه با جيراني و فراستي و به سختي به دست آورده بود، سعي كرد سياست يكي به نعل و يكي به ميخ را پيشه كند. اجراي گبرلو نيز نسبت به جيراني معمول‌تر بود و كاملا در استاندارد يك مجري صدا و سيمايي.

با رفتن جيراني و فراستي سطح علمي اين برنامه با افت آشكاري مواجه و برنامه هفت به برنامه‌يي مبدل شد كه بيشتر به مسائل صنفي و روزمره سينماي ايران مي‌پردازد. خب اين مسائل شايد ديگر حتي براي دانشجويان و علاقه‌مندان سينما هم جذابيتي نداشته باشد چه رسد به مخاطبان عام‌تري كه علاقه‌مند اين برنامه شده بودند.

البته نوع پرداخت كليشه‌يي و محافظه‌كارانه به اين مسائل هم يكي از دلايل عدم رضايت مخاطبان قبلي اين برنامه است. آيتم خبرخوان اين برنامه كه تيتروار اظهارنظرهاي دست‌اندركاران سينماي ايران را منعكس مي‌كند نيز از نظر انتخاب تيترها، ناخودآگاه آدمي را به ياد مجلات و روزنامه‌هايي مي‌اندازد كه فقط درصدد پركردن صفحات خود هستند.

گبرلو هم از نظر تحصيلات و هم در حوزه‌هايي كه تاكنون فعاليت كرده با سينما به صورت مستقيم در ارتباط بوده، پس مي‌تواند با به كار‌گيري بدنه كارشناسي قوي‌تر و صاحبنظر‌تر سطح كيفي آسيب خورده برنامه هفت را ترميم كند. از هفتي كه جيراني ساخت تا هفتي كه گبرلو ادامه مي‌دهد فاصله‌يي است البته نه غير قابل جبران، بلكه قابل ترميم. به شرط آنكه اين فاصله با نگاهي نقادانه نسبت به خود و بهره بردن و ارج نهادن به نظر كارشناسان زبده‌تر پر شود و تازه پس از آن است كه مي‌توان گامي به سمت جلو نيز برداشت.