تصاویر: یک شهر به دنبال برآوردن آرزوی کودک‌سرطانی

دخترمن هم آرزوهاي بسيار داشت او 22سال داشت دانشجوي رشته مهندسي صنايع بود 8 سال بود كه با بيماري سرطان خون مبارزه كرده بود آرزوهاي او ازجنس آرزوهاي انسانهاي معمولي بود او دلش ميخواست كه زنده باشد تا مانند يك انسان معمولي زندگي كند نمي دانم چرا تقدير خداوند با ما چنين كرد شايد اگر مانند سالهاي اول بيماري داروهايي كه ميخواستيم براحتي پيدا مي شد و ديگر مجبور نبوديم داروي مشابه با اثرات جانبي زبانبار بدستمان برسد آنگاه قلب دخترم نه بخاطر بيماري سرطان خون بلكه بخاطر اثر مخرب آن ازكارنمي افتادو من هم امروز با حسرت نظارگره زندگي عادي مردم نبودم پدري هستم كه سالها آنچه داشتم و نداشتم دراين ميدان بكار بستم اما داشته هاي من فقط كافي نبود، لازم بود اماكافي نبود اگر همان دارويي را كه دكتر تجويز كرده پيدا كرده بودم اگر درمورد عوارض آن دقت مي شد دختر من اكنون زنده و دركنارمان بود .افسوس ،آتش حسرتي كه دردل من است ازمن مرده متحركي ساخته هرآنچه دراين 22 سال براي آن زحمت كشده و دخترم دراين 8 سال ازبيماري تحمل كرده بود به يكباره نابودشدو فروريخت.

ما را درغم خود شريك بدانيد

خدایا چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

اقای ناشناس امیدوارم خداوند ب هشما صبر بدهد و دخترتان را هم مورد رحمت و امرزش خود قرار بدهد

روح دختر گلتان شاد باشه با چشماني اشكبار اين مطلب را مي نويسم

بیچار بچه های مریض ایرانی که به خاطر تحریم آرزوشون پیدا شدن دارو یا جور شدن پول بابا برای خریدن داروعه. تحریم حتی آرزوی بچه های مریض رو هم عوض میکنه.

برادر من هم همینطوری رفت خداروح همه اسیران خاک از جمله دختر شما رو شادکنه