به گزارش تیک، پیش بینی گزارشگر این روزنامه آمریکایی درست بود. در هفته پر خبر مجمع
عمومی سازمان ملل این روسای جمهوری ایران و آمریکا بودند که به عنوان چهره
اول رسانههای جهان درخشیدند. اوباما و روحانی در روزهای پایانی مجمع عمومی
بار دیگر به صدر اخبار بازگشتند. تماس تلفنی اوباما با رئیس جمهور ایران
نه تنها در روابط دو کشور بهعنوان تحولی بزرگ تعبیر میشد، از نگاه
تحلیلگران و کارشناسان رسانهای نيز گشایشی جدید در معادلات منطقهای
بهشمار میرفت.
جلوتر از رسانهها
در آن روز تاریخی حسن روحانی که نیویورک را به مقصد تهران ترک میگفت،
گوشی را برداشت و به تماس «پرزیدنت اوباما» پاسخ داد. او پیشتر در ضیافت
ناهار آقای دبیرکل حاضر نشد تا گفتوگوی احتمالی میان دو رئیس جمهور رخ
ندهد، اما او حالا نهتنها با اوباما صحبت کرد بلکه فایل صوتی ۱۵ دقیقهای
ضبط شده از سخنان دو رئیس جمهور در اختیار تمام مردم دنیا قرار گرفت. این
کار بوسیله توئیتر رئیس جمهور ايران انجام شد.
توئیتری که در نیویورک به شهرت جهانی رسید و نیویورک تایمز در گزارشی از
توئیتر روحانی نوشت: این چشم انداز ظاهرا منطقی، پس از مواضع مقابلهجویانه
محمود احمدینژاد، رئیس جمهور قبلی با چندین اقدام دیگر روحانی تقویت شده
است. لوموند هم میگوید که توئیتر روحانی از رسانهها جلوتر است.
صفحۀ دکتر روحانی در زمان تبلیغات ریاست جمهوری ایجاد شد. در ابتدا
پیامهای فارسی روی آن گذاشته میشد، اما به مرور زمان و برای گسترش ارتباط
با غرب پیامهای انگلیسی نیز روی آن گذاشته شد. توئیتری که در نیویورک به
شهرت جهانی رسید، در تهران وجودش تکذیب شده بود.
همان اندازه که توئیتر رئیس جمهور در خارج از کشور شناخته شده است صفحه
فیسبوک محمدجواد ظریف در داخل کشور چنان پرمخاطب شده که در قامت یک
خبرگزاری عمل میکند.
غوغای رئیس دستگاه دیپلماسی
تحرک پرشتاب و محوری دستگاه دیپلماسی کشورمان تنها آغازگر گشایشی بزرگ در
مناسبات بین المللی و منطقهای ایران نبود بلکه اقدامات جسورانه وزیر خارجه
دولت تدبیر و امید فضای رسانهای جدیدی را در کشور گشوده بود.
محمد جواد ظریف بعد از کنار گذاشته شدن از دم و دستگاه وزارت خارجه به مدت
۶ سال تمام به تدریس پرداخت و بارها در محافل و مجامع مختلف گفت که دیگر
به جایگاه دیپلماتیک خود بر نمیگردد، اما او زیر حرف خود زد و به وزارت
خارجه برگشت آنهم در نقش رئیس دستگاه سیاست خارجی.
خبرنگار تایم بعدها به نقل از ظریف نوشت که «این بار میخواهم پروژهام
را موفق به پایان برسانم.» تمایل و کشش زیاد ظریف برای «پایان خوش» موجب شد
که پیش از آغاز بهکار شرط و شروطی را تعیین کند.
شروطی که برای چند روز وزارت وی را از قطعیت انداخت، اما نهایتا روحانی و
ظریف روی یک چارچوب همکاری توافق کردند. چارچوبی پیچیده و متفاوت که باید
از تیم مذاکره کننده با غربیها در مقابل تندروهای داخلی مراقبت میکرد
برای این هدف سازوکارهای مختلفی پیش بینی شد که یکی از آنها تغییر رویکرد
وزیر خارجه در تعامل با افکار عمومی بود. راس یکی از مهمترین
وزارتخانههای کشور بیمقدمه و با سرعت خود را در معرض توجه مخاطبان ایرانی
شبکه اجتماعی فیس بوک قرار داد. افرادی عمدتا از نخبگان تحصیلکرده و به
حاشیه رفته جامعه که از کف خیابانها و سالنهای گفتوگو به پشت کیبوردها
خزیده بودند.
ابزاری غیر قانونی!
هنوز ساعتی از پایان بررسی رای اعتماد نمایندگان به وزرای پیشنهادی نگذشته
بود که روی صفحه فیس بوکش این جمله نقش بست: «از محبت تمامی دوستان
بسیار سپاسگزارم. محمد جواد ظریف.»
آقای وزیر که در طول مدت زمان بررسی رای اعتماد از سوی مجلس در صفحه فیس
بوک خود تنها عکس منتشر میکرد، با انتشار این پیام تشکر نشان داد که برایش
مخاطبان داخلی از اهمیت بالايي برخوردار است. او خیلی زود در فیسبوک
غوغایی به پا کرد. میگویند از لحاظ لایک در ثانیه رکورد زده است.
هر چند که تعداد افرادی که او را پسندیدهاند از پیج طنز «مملکتی که
داریم» کمتر است! محمد جواد ظریف در مدت یک ماه توانست به اندازه اداره
دیپلماسی رسانهای وزارت خارجه و شاید هم بیشتر از آن از فضای مجازی بهره
برداری کند. مخالفان افراطیاش صفحه وی را هک کردند كه خبر آن را ميان
زمین و آسمان به مردم گزارش داد. ظریف از این کانال نه تنها در تحولات
داخلی بلکه در جریان بحرانهای منطقهای مانند سوریه هم نقشآفرینی کرد. در
قضیه هولوکاست برای جامعه بانفوذ یهودیان پیام مصالحه داد و گفت که دولت
جدید مانند احمدینژاد سر نزاع ندارد.
روحانی و ظریف در حالی از شبکههای اجتماعی استفاده میکنند که طبق
قوانین جمهوری اسلامی بهرهمندی از این شبکهها غیر قانونی است. توسل
دولتمردان به ابزار غیرقانونی به منظور رسیدن به اهداف دولت توسل به
استاندارد دوگانه است. استانداردهایی که بهره گیری قدرتهای سلطه از آن
همواره مورد انتقاد ایران بوده است. در هر صورت بهره گیری از توئیتر و فیس
بوک انقلابی بزرگ در عرصه دیپلماسی ایران پدید آورده است.
جامعه مجازی در تعارض با جامعه مدنی
بهرهمندی ظریف و روحانی از توئیتر و فیس بوک هر چه بر رونق شبکههای
اجتماعی بهخصوص فیس بوک میافزود یادآور واقعیتی تلخ هم بود «جامعه مجازی
در تعارض با جامعه مدنی» است. این نظریه که برای نخستین بار از سوی کاستلز
عنوان شده بود میگفت: «باگسترش شبکههای اجتماعی، جوامع مدنی (همانند
دولتهای ملی) تحلیل میروند و از هم گسسته میشوند زیرا دیگر پیوستگی و
استمراری میان منطق اعمال قدرت در شبکه جهانی و منطق ارتباط در جوامع و
فرهنگها وجود ندارد. مانوئل کاستلز اسپانیایی که در کتاب سه جلدی «عصر
اطلاعات: اقتصاد، جامعه و فرهنگ» مفهوم «جامعه شبکهای» را در جامعه جهانی
مطرح کرده است بر این باور است که حضور فعال تودهها در شبکههای اجتماعی
در حقیقت «بازسازی هویتهای دفاعی (مقاومت) بر محور اصول مشترک» است. این
حضور گرچه فعال و موثر است ولی همچون مناسبات جوامع غیر شبکهای به گفتمان
محوری متکی نیست. بلکه خرده گفتمانها هستند که در شبکههای اجتماعی جولان
میدهند و گاهی هم البته به اشتراکی میرسند.
اگر نظریه کاستلز محور تصمیم گیری و کنش سیاسی تلقی شود رجوع به فیس بوک
برای جلب حمایت افکار عمومی الزاما نمیتواند به نتیجه دلخواه سیاست مداران
منجر شود. از طرف دیگر این ادعای برخی کنشگران سیاسی که حضور فعال خود در
فیس بوک را در پیروزی دولت اعتدال موثر دانستهاند نمیتواند درست باشد.
اساسا خرده فرهنگهای مجازی در جامعهای که زیر ساختهای ارتباطیاش کاملا
تحت اعمال قدرت حاکمیت است نمیتوانند به عامل تغییرات بنیادی تبدیل شوند.
بخشی از عوامل تغییر نه همه آن!
در هر صورت بهنظر میرسد ظریف و دیگرانی از کابینه که به دنیای مجازی
پیوستند نگرشی متفاوت دارند. نگرشی که به این مفهوم نزدیک است «اگر تحولات
تکنولوژیک در ادامه دیگر تحولات باشد یا در بطن و زمینه تحولات دیگری اتفاق
بیفتد یا همزمان با تحولات دیگر باشد، به عنوان بخشی از عوامل تغییر دهنده
جامعه، میتواند نقش داشته باشد. اما به عنوان یک متغیر مستقل بیشتر
اخلالگر است تا سازنده.»
این سخنان را حسام الدین آشنا مشاور فرهنگی رئیس جمهور و استاد ارتباطات
مطرح کرده است. این سخنان سالها قبل از پیروزی دولت اعتدال در گفتوگویی
از سوی دکتر آشنا مطرح شده است. از آشنا بهعنوان تئوریسین استفاده
دولتیها از شبکههای مجازی نام برده شده است با این حال او هیچگاه این
موضوع را تايید نکرده است. اما صدها مقاله، سخنرانی و تحلیل حسام الدین
آشنا درباره شبکههای اجتماعی در کنار حضور در سمینارها و همایشهای مختلف
این گمانه زنی را دور از ذهن نمیکند. آشنا در دورهای که به مرکز قدرت
اجرایی کشور نزدیک نبوده است، چنین میگوید: «برای جامعه اطلاعاتی فقط یک
تعریف وجود ندارد و کاملا بستگی دارد که از زاویه کدام مکتب به آن بنگرید.
با اینحال وقتی در سطح سیاستگذاری ملی صحبت میکنیم، تعاریف مشکل زیادی را
حل نمیکنند. ما احتیاج به هدفگیریهای روشنی داریم که تغییرات مشخصی را
موجب شوند. آن تغییرات مشخص در جامعه، ممکن است بهنام جامعه اطلاعاتی باشد
یا اسم دیگری داشته باشد. حرف من این است که بهجای سعی در تغییر جامعه بر
اساس تعاریف دیگران، ابتدا تصمیم بگیریم که چه تغییراتی را در جامعه
میخواهیم و بعد برایش نامی انتخاب کنیم. وقتی شما تعریفتان وارداتی باشد،
سیاستگذاریتان هم وارداتی خواهد بود. اما اگر آمدید خلأ و نیازهای جامعه
خودتان را بررسی کردید و تغییرات لازم را در قالبی دموکراتیک و در ساختار
مردمگرایانهای مشخص کردید و به آنها پرداختید، پس از آن ممکن است خودتان
یا دیگران هر اسمی را برای آن انتخاب کنند.»
اقدامات اخیر برخی دیگر از دولتیها مانند پاسخگویی ایمیلی به سوالات
مردم و همچنین احتمال استفاده از شبکههای اینترنتی و نرمافزارهای موبایلی
در سفرهای استانی حکایت از آن دارد که ظاهرا دولت در مسیری که دکتر آشنا
سالها پیش درباره آن اندیشیده است حرکت میکند. هر چند که هنوز نمیتوان
این ادعا را داشت که همه فعالیتهای دولتیها از صفر تا صد اکنون بر اساس
برنامهای از پیش طراحی شده بوده است.