روایت اکونومیست از
بازار لفاظی ایران و آمریکا
دولت اوباما به عنوان مقدمهای دیپلماتیک برای بهبود روابط با دولت تازه انتخاب شدهی حسن روحانی، رییسجمهور میانهرو، شناسایی متخلفان جدید تحریمهای اقتصادی علیه ایران را از تابستان امسال، محدود کرده است. این خبر، خبر خوبی است! یکی از راههایی که از طریق آن میتوان به خوب بودن این خبر اعتماد کرد، این است که مردم با وجود داشتن تصورات وحشتناک درباره روابط ایران و امریکا از این خبر استقبال کردهاند.
اکونومیست در گزارشی تحت عنوان "بازار لفاظی ایران و آمریکا" نوشت: به گفته ی «الی لیک» و «جاش راگین»، دولت اوباما به عنوان مقدمهای دیپلماتیک برای بهبود روابط با دولت تازه انتخاب شدهی حسن روحانی، رییسجمهور میانهرو، شناسایی متخلفان جدید تحریمهای اقتصادی علیه ایران را از تابستان امسال، محدود کرده است. این خبر، خبر خوبی است! یکی از راههایی که از طریق آن میتوان به خوب بودن این خبر اعتماد کرد، این است که مردم با وجود داشتن تصورات وحشتناک درباره روابط ایران و امریکا از این خبر استقبال کردهاند.
به گزارش سرویس بین الملل سایت خبری تیک Tik.ir، طبق این گزارش، دولت اوباما، بر اساس لیست فعلی متخلفان، اجرای تحریمهای موجود علیه ایران را ادامه میدهد. اما قاعدتا، وزارت خزانهداری طی یک روند دایمی، متخلفان جدید را بر اساس اطلاعات جدید، شناسایی کرده و سپس داراییهای آنها را مسدود خواهد کرد. به نوشته آنها، «در این بازی موش و گربه»: «وزارت خزانهداری، مانند همیشه، اشخاص [حقیقی و حقوقی] جدیدی را به عنوان ناقضان تحریمها مشخص و ایران را وادار به پذیرفتن این مساله میکند. شش هفته پیش از انتخابات ایران در ماه ژوئن، وزارت خزانهداری، هفت اعلامیه صادر کرد که شامل اسامی بیش از صد نفر از اشخاص، شرکتها، هواپیماییها و کشتیهای دریایی بود. با این حال ، از ۱۴ ژوئن، که روحانی به ریاستجمهوری رسید، وزارت خزانهداری تنها دو اعلامیه در این زمینه صادر کرده که در آنها از شش شخص و 4 شرکت به عنوان ناقضان تحریمها علیه ایران نام برده شده است.»
آنها در این زمینه به تریتا پارسی، از شورای ملی ایرانی-امریکایی گفته اند که دولت اوباما، با وقفه در اعلام رسمی ناقضان جدید، انگیزهای برای رایدهندگان انتخابات به وجود آورده است. در اصل، دولت به طور ضمنی وعده داده که، «روحانی» میانهرو را انتخاب کنید و پس از آن میتوانید انتظار داشته باشید که روزنه امیدی در روابطتان با امریکا شکل بگیرد.
با انتخاب روحانی، و پس از آن مذاکرات بر سر برنامه هستهای ایران، امریکا نشان داد که چنین مشوقهایی را ارایه خواهد کرد. اثبات این مساله به خصوص از این جهت اهمیت دارد که روابط حسنه میان دو کشور، در اوایل سال ۲۰۰۰، که مستلزم همکاری نزدیک در افغانستان پس از حملات یازدهم سپتامبر بود، زمانی پایان گرفت که دولت جورج بوش به طور ناگهانی و بدون هیچگونه توضیحی، ایران را به عنوان بخشی از «محور شرارت» که شامل عراق و کره شمالی بود، محکوم کرد.
بهترین نکته در خصوص ایجاد وقفه در اعلام رسمی ناقضان جدید، به عنوان یک مشوق، قابلیت انعطافپذیری آن است. اگر ایران از مذاکرات هستهای اجتناب کند، وزارت خزانهداری همواره میتواند یک گام به عقب برداشته، ناقضان جدید را اعلام و اعمال قانون در خصوص آنها را تضمین کند. تعیین متخلفان جدید، تحت کنترل امریکا قرار دارد و این مساله به دولت اجازه میدهد که از آن به عنوان نشانهای بر حسن نیت خود در مذاکرات استفاده کند، بیآنکه نیاز باشد در صورت شکست مذاکرات چیزی را تسلیم کند.
اما «لیک» و «راگین» در گزارش خود نوشتهاند که «مارک دوبوویتز» مدیر بنیاد دفاع از دموکراسی با تحریمها علیه ایران مخالف است. دوبوویتز، ادعا کرده که عدم تعیین متخلفان جدید بدان معنی است که از تابستان امسال، امریکا به ایران اجازه داده تا مقدار زیادی از نفت خود را در بازار سیاه بفروشد.
«دوبوویتز» در حالی که تلاش میکند با استفاده از غول چراغ جادو سخناناش را به موضوع مربوط کند، میگوید: «به نظر میرسد اوباما برای چانهزنی با استادان مذاکره، تصمیم گرفته تا وارد بازار هستهای ایران شود.»
برای من اینگونه به نظر میرسد که اوباما تنها برای آنکه بتواند روی یک قالی جادویی شناور بایستد و برقصد، لامپی را روشن کرده که در آن یک غول هسته ای وجود دارد.
یکی از مقامات اسرائیل، امریکاییها را با توریستهای سرگردان در بازار خاورمیانه مقایسه کرده است. این مقام ارشد اسراییلی میگوید: «ایرانیها هزاران سال است که از این تاکتیکها استفاده میکنند؛ حتی پیش از آنکه امریکا به وجود بیاید. نگرانی ما این است که اوباما به دنبال راهی برای نجات باشد.»
در هر صورت، ظاهرا دوبوویتز، فکر میکند که اوباما نباید در ازای مذاکره بر سر محدود کردن برنامه هستهای ایران، ارایه برخی امتیازات در مساله تحریمها را به این کشور پیشنهاد کند. یا در صورت پیشنهاد، نباید این امتیازات را در اختیار آنها قرار دهد. این مساله جالب است. چرا که هدف از این تحریمها، وادار کردن ایران به محدود کردن برنامه هستهای این کشور است. اگر امریکا تحت هیچ شرایطی، تحریم ها را کاهش ندهد، چگونه به این هدف دست پیدا خواهد کرد؟ بازی نهایی «دوبوویتز» در اینجا دقیقا چیست؟ او سال گذشته، در مقالهای در نشنال پست تورنتو، هدف از این تحریم ها را توضیح داده بود:
دوبوویتز به تازگی نوشته: «استفاده از تحریمها به منظور تغییر دادن ذهنیت ایران یک توهم است.»
به گزارش سرویس بین الملل سایت خبری تیک Tik.ir، طبق این گزارش، دولت اوباما، بر اساس لیست فعلی متخلفان، اجرای تحریمهای موجود علیه ایران را ادامه میدهد. اما قاعدتا، وزارت خزانهداری طی یک روند دایمی، متخلفان جدید را بر اساس اطلاعات جدید، شناسایی کرده و سپس داراییهای آنها را مسدود خواهد کرد. به نوشته آنها، «در این بازی موش و گربه»: «وزارت خزانهداری، مانند همیشه، اشخاص [حقیقی و حقوقی] جدیدی را به عنوان ناقضان تحریمها مشخص و ایران را وادار به پذیرفتن این مساله میکند. شش هفته پیش از انتخابات ایران در ماه ژوئن، وزارت خزانهداری، هفت اعلامیه صادر کرد که شامل اسامی بیش از صد نفر از اشخاص، شرکتها، هواپیماییها و کشتیهای دریایی بود. با این حال ، از ۱۴ ژوئن، که روحانی به ریاستجمهوری رسید، وزارت خزانهداری تنها دو اعلامیه در این زمینه صادر کرده که در آنها از شش شخص و 4 شرکت به عنوان ناقضان تحریمها علیه ایران نام برده شده است.»
آنها در این زمینه به تریتا پارسی، از شورای ملی ایرانی-امریکایی گفته اند که دولت اوباما، با وقفه در اعلام رسمی ناقضان جدید، انگیزهای برای رایدهندگان انتخابات به وجود آورده است. در اصل، دولت به طور ضمنی وعده داده که، «روحانی» میانهرو را انتخاب کنید و پس از آن میتوانید انتظار داشته باشید که روزنه امیدی در روابطتان با امریکا شکل بگیرد.
با انتخاب روحانی، و پس از آن مذاکرات بر سر برنامه هستهای ایران، امریکا نشان داد که چنین مشوقهایی را ارایه خواهد کرد. اثبات این مساله به خصوص از این جهت اهمیت دارد که روابط حسنه میان دو کشور، در اوایل سال ۲۰۰۰، که مستلزم همکاری نزدیک در افغانستان پس از حملات یازدهم سپتامبر بود، زمانی پایان گرفت که دولت جورج بوش به طور ناگهانی و بدون هیچگونه توضیحی، ایران را به عنوان بخشی از «محور شرارت» که شامل عراق و کره شمالی بود، محکوم کرد.
بهترین نکته در خصوص ایجاد وقفه در اعلام رسمی ناقضان جدید، به عنوان یک مشوق، قابلیت انعطافپذیری آن است. اگر ایران از مذاکرات هستهای اجتناب کند، وزارت خزانهداری همواره میتواند یک گام به عقب برداشته، ناقضان جدید را اعلام و اعمال قانون در خصوص آنها را تضمین کند. تعیین متخلفان جدید، تحت کنترل امریکا قرار دارد و این مساله به دولت اجازه میدهد که از آن به عنوان نشانهای بر حسن نیت خود در مذاکرات استفاده کند، بیآنکه نیاز باشد در صورت شکست مذاکرات چیزی را تسلیم کند.
اما «لیک» و «راگین» در گزارش خود نوشتهاند که «مارک دوبوویتز» مدیر بنیاد دفاع از دموکراسی با تحریمها علیه ایران مخالف است. دوبوویتز، ادعا کرده که عدم تعیین متخلفان جدید بدان معنی است که از تابستان امسال، امریکا به ایران اجازه داده تا مقدار زیادی از نفت خود را در بازار سیاه بفروشد.
«دوبوویتز» در حالی که تلاش میکند با استفاده از غول چراغ جادو سخناناش را به موضوع مربوط کند، میگوید: «به نظر میرسد اوباما برای چانهزنی با استادان مذاکره، تصمیم گرفته تا وارد بازار هستهای ایران شود.»
برای من اینگونه به نظر میرسد که اوباما تنها برای آنکه بتواند روی یک قالی جادویی شناور بایستد و برقصد، لامپی را روشن کرده که در آن یک غول هسته ای وجود دارد.
یکی از مقامات اسرائیل، امریکاییها را با توریستهای سرگردان در بازار خاورمیانه مقایسه کرده است. این مقام ارشد اسراییلی میگوید: «ایرانیها هزاران سال است که از این تاکتیکها استفاده میکنند؛ حتی پیش از آنکه امریکا به وجود بیاید. نگرانی ما این است که اوباما به دنبال راهی برای نجات باشد.»
در هر صورت، ظاهرا دوبوویتز، فکر میکند که اوباما نباید در ازای مذاکره بر سر محدود کردن برنامه هستهای ایران، ارایه برخی امتیازات در مساله تحریمها را به این کشور پیشنهاد کند. یا در صورت پیشنهاد، نباید این امتیازات را در اختیار آنها قرار دهد. این مساله جالب است. چرا که هدف از این تحریمها، وادار کردن ایران به محدود کردن برنامه هستهای این کشور است. اگر امریکا تحت هیچ شرایطی، تحریم ها را کاهش ندهد، چگونه به این هدف دست پیدا خواهد کرد؟ بازی نهایی «دوبوویتز» در اینجا دقیقا چیست؟ او سال گذشته، در مقالهای در نشنال پست تورنتو، هدف از این تحریم ها را توضیح داده بود:
دوبوویتز به تازگی نوشته: «استفاده از تحریمها به منظور تغییر دادن ذهنیت ایران یک توهم است.»