حمله ی بی سابقه روزنامه اسرائیلی به رئیس جمهور آمریکا:
اوباما یک بی عرضه با احساسات ضداسرائیلی است که اشتیاق ناامید کننده ای نسبت به ایرانیان خندان دارد/ما به لطف او به شکل بی سابقه ای منزوی شده ایم
تحقیقات دیلی پست نشان میدهد که «دولت اوباما تحریمها علیه ایران را پس از انتخابات ریاستجمهوری ایران در ژوئن گذشته و ماهها پیش از شروع دور فعلی مذاکرات هستهای در ژنو کاهش داده است... .» بر اساس این گزارش، بیانیههای وزارت خزانهداری نشان میدهد «که دولت ایالات متحده پس از انتخابات ریاستجمهوری این کشور در ماه ژوئن، انتشار فهرست سیاه مالی اشخاص و سازمانهایی را که در مساله فرار از تحریمها به ایران کمک کرده اند، متوقف کرده است.»
«نوآ بِک» طی مقاله ای در «یدیعوت احارونت» با عنوان «آیا اسرائیل می تواند از شر اوباما نجات پیدا کند؟» نوشت: بهار سال ۲۰۱۲، وقتی کتاب «آخرین اسراییلی» را نوشتم فکر میکردم که فرضیه بدبینانه این روایت هشدارآمیز من درباره سلاحهای هستهای ایران ریشه در واقعیت دارد. من از رییسجمهور ایالات متحده تصویر یک رییسجمهور منفعل و ضعیف را در ذهن داشتم که واکنشاش به فعالیت های هستهای ایران، تنها گذاشتن اسراییل در مواجهه با این تهدید بود. اما چیزی به مراتب بدتر اتفاق افتاد: دولت اوباما با تلاش زیاد، خنثی کردن فعالیت های هستهای ایران را برای اسراییل مشکلتر کرد و اکنون احتمال بالایی وجود دارد که ایران زرادخانه هستهای خود را گسترش دهد.
به گزارش سرویس بین الملل سایت خبری تیک Tik.ir، چند ماه پس از انتشار تریلر آخرالزمانی من، نیویورک تایمز گزارش کرد که «تبادل نظر محرمانه میان مقامات امریکایی و ایرانی، که تقریبا با شروع دوره ریاستجمهوری اوباما آغاز شد»، منجر به مذاکرات رو در رو بر سر برنامه هستهای ایران شد. آیا اوباما از مدتها قبل و طی این مذاکرات محرمانه، مجوز در اختیار داشتن توانایی هستهای را به ایران واگذار کرده است؟ در اینصورت، مذاکرات فعلی ژنو، صرفا مجوزی بینالمللی است برای آنچه ایران و امریکا پیش از این نیز به شکل خصوصی بر سر آن توافق کرده بودند.
تحقیقات دیلی پست نشان میدهد که «دولت اوباما تحریمها علیه ایران را پس از انتخابات ریاستجمهوری ایران در ژوئن گذشته و ماهها پیش از شروع دور فعلی مذاکرات هستهای در ژنو کاهش داده است... .» بر اساس این گزارش، بیانیههای وزارت خزانهداری نشان میدهد «که دولت ایالات متحده پس از انتخابات ریاستجمهوری این کشور در ماه ژوئن، انتشار فهرست سیاه مالی اشخاص و سازمانهایی را که در مساله فرار از تحریمها به ایران کمک کرده اند، متوقف کرده است.»
اشتیاق ناامید کننده اوباما نسبت به ایرانیان خندان، هرگونه مذاکره را محکوم به شکست میکند و نشانهای است از آنکه آمریکا بیش از هر چیز، از مواجهه با این مساله، میترسد. رویکردهای احساساتی او در برابر ضروریترین تهدید علیه امنیت ملی در جهان، همچنین موجب شده تا اقدام نظامی ایالات متحده، عملا از نقطهنظر روابط عمومی و دیپلماتیک غیرممکن به نظر برسد، چرا که رویکرد او، این ایدهی سادهلوحانه را ترویج کرده است که دیپلماسی، مشکلی را که یک دهه مذاکره نتوانست از بین ببرد، حل خواهد کرد. تا زمانی که ایرانیها «مذاکره» را ادامه دهند، افکار عمومی جهان نیز مخالف حمله اسراییل خواهد بود، بنابراین تا وقتی فرصت اقدام از سوی اسراییل دیر شود، قاعدتا ایران، راههایی برای ادامه مذاکره پیدا خواهد کرد.
رفتار اوباما نسبت به متحدان کلیدیاش در خاورمیانه کاملا دوگانه بوده است. در جریان مبارزات انتخابانی یا سخنرانی در جمع حامیان اسراییل، او قاطعانه، گزینه بازدارندگی را به عنوان سیاستی برای مقابله با سلاحهای هستهای ایران رد کرد، اما در حال حاضر نه تنها از این گزینه استفاده میکند، بلکه به نظر میرسد این تنها گزینه موجود او باشد. (این در حالی است که همان تضمین توخالی حمایتاش از اسراییل و فریب نخوردن از سوی ایرانیهای خندان را تکرار میکند.)
اوباما، با وجود این تضمینهای مکرر، برآوردهای اسراییل مبنی بر زمان مورد نیاز ایران برای توسعه تواناییهای هستهایاش را رد کرده و با یک زمانبندی خوشبینانه، حداقل یک سال زمان برای مذاکرات بیشتر در نظر گرفته است. پس از آن، موسسه علوم و امنیت بینالمللی (ISIS) ، تخمینهای اسراییل مبنی بر زمان چند هفتهای مورد نیاز ایران تا رسیدن به توانایی تولید سلاح هستهای را تایید کرد. اوباما، با نادیده گرفتن این حقایق مهم و به واسطه تغییرات ظاهری ایران از احمدینژاد به روحانی، پوششی دیپلماتیک برای برنامه هستهای ایران ایجاد کرده است.
در ویدئویی که در آن روحانی بابت مهارتاش در دیپلماسی به خود میبالد، تنها یکی از ترفندهای این بازی آشکار می شود. بنابراین در این مدت اوباما باید متوجه شده باشد که «مذاکره»، عاملی فریبنده بوده که موجب شده او در موقعیت بازدارندگی، سقوط کند.
با وجود تضمین های مکرر از سوی جان کری، وزیر امور خارجه، که «عدم دستیابی به توافق، بهتر از رسیدن به یک توافق بد است» مذاکرات فعلی ژنو، دقیقا به همان سمت میرود: توافقی بد با ایران که این کشور را با قابلیت هستهای که بنا بود یک «راه حل» دیپلماتیک، از عملی شدن آن جلوگیری کند، رها میکند.
از سوی دیگر، پس از واکنش ضعیف اوباما به عبور سوریه از «خط قرمز» این کشور در استفاده از سلاحهای شیمیایی، تهدید نظامی امریکا علیه سلاحهای هستهای ایران تمام اعتبار خود را از دست داده، و حتی تغییر رفتار هستهای ایرانیها بدون استفاده از نیروی نظامی دشوارتر کرده است. بنابراین تولید این تسلیحات عملا نتبجه این مذاکرات ضعیف و استراتژی اوباما درباره ایران است.
تنها یک بیعرضگی حماسی یا احساسات ضد اسراییلی از سوی کسی که نگرانی حضور مجدد را در انتخابات به عنوان کاندیدا ندارد، میتواند اقدامات اوباما در قبال ایران را توضیح دهد. و هیچ خطری بالاتر از ایران دنیا را تهدید نمیکند.
در حال حاضر اشارههایی پیرامون کابوس گسترش سلاحهای هستهای که اتمی شدن ایران را به دنبال خواهد داشت، وجود دارد: عربستان سعودی در حال حاضر در انتظار خریدن سلاحهای هستهای از پاکستان است، اوباما از سال ۲۰۰۹ از این مساله آگاهی دارد و ظاهرا نسبت به نتیجه آن بی تفاوت است، به همان اندازه که برای امنیت اسراییل، اهمیتی قایل نیست. چه چیز دیگری میتواند موافقت او با پیشنهاد وحشتناک اعطای قابلیت تولید سلاحهای هستهای در ژنو به ایران را توضیح دهد؟
شدت یافتن تهدید وجودی علیه اسراییل به اندازه کافی بد به نظر میرسد. با این حال، اوباما از جهات دیگر نیز یک متحد بسیار بد بوده است. دولت اوباما، با وجود آنکه خود او جسورترین رییسجمهور تاریخ در مجازات خبرچینها بوده (به جز زمانی که نسبت به آنها نظر مناسبی دارد) بارها اطلاعات حساس اسراییل را که میتواند به راحتی باعث بروز جنگ میان سوریه و این کشور شود به بیرون درز داده است. اوباما، دههها اتحاد با مصر را (که کلید امنیت اسراییل است) بر سر برخی اعمال خشونتها از سوی این دولت شتابزده به کناری گذاشت.
خصومت رو به افزایش کری نسبت به اسراییل و همچنین گزارشهایی مبنی بر قصد امریکا در تحمیل چشم انداز بدون شک مخاطره آمیزش از صلح در اسراییل را نیز باید اضافه کرد. این بدترین کابوس اسراییل در کاخ سفید است. طنز مساله در این جاست که هرچه اسراییل به دلیل خیانت اوباما کمتر احساس امنیت کند، کمتر آنگونه که اوباما تمایل دارد، رفتار خواهد کرد.
در شرایط کنونی، مواجه نشدن اسراییل با تهدیدها و چالشهای کافی، میتواند اوباما را تا ۳۸ ماه آینده که در دفتر ریاستجمهوری است از این کابوس نجات دهد. انزوای بیسابقه اسراییل که به به لطف اوباما شکل گرفته، انتخابهای مشخصی را پیش روی رهبری اسراییل قرار داده که به شکل غیرقابل تصوری دشوار است. ایران با مساحتی ۷۵ برابر، جمعیتی ده برابر و اقتصادی دو برابر بزرگتر نسبت به اسراییل به جالوت شبیه است و بارها اسراییل را تهدید به نابودی کرده است. اکنون که اسراییل با خیانت اوباما روبرو شده باید چه واکنشی نشان دهد؟
به گزارش سرویس بین الملل سایت خبری تیک Tik.ir، چند ماه پس از انتشار تریلر آخرالزمانی من، نیویورک تایمز گزارش کرد که «تبادل نظر محرمانه میان مقامات امریکایی و ایرانی، که تقریبا با شروع دوره ریاستجمهوری اوباما آغاز شد»، منجر به مذاکرات رو در رو بر سر برنامه هستهای ایران شد. آیا اوباما از مدتها قبل و طی این مذاکرات محرمانه، مجوز در اختیار داشتن توانایی هستهای را به ایران واگذار کرده است؟ در اینصورت، مذاکرات فعلی ژنو، صرفا مجوزی بینالمللی است برای آنچه ایران و امریکا پیش از این نیز به شکل خصوصی بر سر آن توافق کرده بودند.
تحقیقات دیلی پست نشان میدهد که «دولت اوباما تحریمها علیه ایران را پس از انتخابات ریاستجمهوری ایران در ژوئن گذشته و ماهها پیش از شروع دور فعلی مذاکرات هستهای در ژنو کاهش داده است... .» بر اساس این گزارش، بیانیههای وزارت خزانهداری نشان میدهد «که دولت ایالات متحده پس از انتخابات ریاستجمهوری این کشور در ماه ژوئن، انتشار فهرست سیاه مالی اشخاص و سازمانهایی را که در مساله فرار از تحریمها به ایران کمک کرده اند، متوقف کرده است.»
اشتیاق ناامید کننده اوباما نسبت به ایرانیان خندان، هرگونه مذاکره را محکوم به شکست میکند و نشانهای است از آنکه آمریکا بیش از هر چیز، از مواجهه با این مساله، میترسد. رویکردهای احساساتی او در برابر ضروریترین تهدید علیه امنیت ملی در جهان، همچنین موجب شده تا اقدام نظامی ایالات متحده، عملا از نقطهنظر روابط عمومی و دیپلماتیک غیرممکن به نظر برسد، چرا که رویکرد او، این ایدهی سادهلوحانه را ترویج کرده است که دیپلماسی، مشکلی را که یک دهه مذاکره نتوانست از بین ببرد، حل خواهد کرد. تا زمانی که ایرانیها «مذاکره» را ادامه دهند، افکار عمومی جهان نیز مخالف حمله اسراییل خواهد بود، بنابراین تا وقتی فرصت اقدام از سوی اسراییل دیر شود، قاعدتا ایران، راههایی برای ادامه مذاکره پیدا خواهد کرد.
رفتار اوباما نسبت به متحدان کلیدیاش در خاورمیانه کاملا دوگانه بوده است. در جریان مبارزات انتخابانی یا سخنرانی در جمع حامیان اسراییل، او قاطعانه، گزینه بازدارندگی را به عنوان سیاستی برای مقابله با سلاحهای هستهای ایران رد کرد، اما در حال حاضر نه تنها از این گزینه استفاده میکند، بلکه به نظر میرسد این تنها گزینه موجود او باشد. (این در حالی است که همان تضمین توخالی حمایتاش از اسراییل و فریب نخوردن از سوی ایرانیهای خندان را تکرار میکند.)
اوباما، با وجود این تضمینهای مکرر، برآوردهای اسراییل مبنی بر زمان مورد نیاز ایران برای توسعه تواناییهای هستهایاش را رد کرده و با یک زمانبندی خوشبینانه، حداقل یک سال زمان برای مذاکرات بیشتر در نظر گرفته است. پس از آن، موسسه علوم و امنیت بینالمللی (ISIS) ، تخمینهای اسراییل مبنی بر زمان چند هفتهای مورد نیاز ایران تا رسیدن به توانایی تولید سلاح هستهای را تایید کرد. اوباما، با نادیده گرفتن این حقایق مهم و به واسطه تغییرات ظاهری ایران از احمدینژاد به روحانی، پوششی دیپلماتیک برای برنامه هستهای ایران ایجاد کرده است.
در ویدئویی که در آن روحانی بابت مهارتاش در دیپلماسی به خود میبالد، تنها یکی از ترفندهای این بازی آشکار می شود. بنابراین در این مدت اوباما باید متوجه شده باشد که «مذاکره»، عاملی فریبنده بوده که موجب شده او در موقعیت بازدارندگی، سقوط کند.
با وجود تضمین های مکرر از سوی جان کری، وزیر امور خارجه، که «عدم دستیابی به توافق، بهتر از رسیدن به یک توافق بد است» مذاکرات فعلی ژنو، دقیقا به همان سمت میرود: توافقی بد با ایران که این کشور را با قابلیت هستهای که بنا بود یک «راه حل» دیپلماتیک، از عملی شدن آن جلوگیری کند، رها میکند.
از سوی دیگر، پس از واکنش ضعیف اوباما به عبور سوریه از «خط قرمز» این کشور در استفاده از سلاحهای شیمیایی، تهدید نظامی امریکا علیه سلاحهای هستهای ایران تمام اعتبار خود را از دست داده، و حتی تغییر رفتار هستهای ایرانیها بدون استفاده از نیروی نظامی دشوارتر کرده است. بنابراین تولید این تسلیحات عملا نتبجه این مذاکرات ضعیف و استراتژی اوباما درباره ایران است.
تنها یک بیعرضگی حماسی یا احساسات ضد اسراییلی از سوی کسی که نگرانی حضور مجدد را در انتخابات به عنوان کاندیدا ندارد، میتواند اقدامات اوباما در قبال ایران را توضیح دهد. و هیچ خطری بالاتر از ایران دنیا را تهدید نمیکند.
در حال حاضر اشارههایی پیرامون کابوس گسترش سلاحهای هستهای که اتمی شدن ایران را به دنبال خواهد داشت، وجود دارد: عربستان سعودی در حال حاضر در انتظار خریدن سلاحهای هستهای از پاکستان است، اوباما از سال ۲۰۰۹ از این مساله آگاهی دارد و ظاهرا نسبت به نتیجه آن بی تفاوت است، به همان اندازه که برای امنیت اسراییل، اهمیتی قایل نیست. چه چیز دیگری میتواند موافقت او با پیشنهاد وحشتناک اعطای قابلیت تولید سلاحهای هستهای در ژنو به ایران را توضیح دهد؟
شدت یافتن تهدید وجودی علیه اسراییل به اندازه کافی بد به نظر میرسد. با این حال، اوباما از جهات دیگر نیز یک متحد بسیار بد بوده است. دولت اوباما، با وجود آنکه خود او جسورترین رییسجمهور تاریخ در مجازات خبرچینها بوده (به جز زمانی که نسبت به آنها نظر مناسبی دارد) بارها اطلاعات حساس اسراییل را که میتواند به راحتی باعث بروز جنگ میان سوریه و این کشور شود به بیرون درز داده است. اوباما، دههها اتحاد با مصر را (که کلید امنیت اسراییل است) بر سر برخی اعمال خشونتها از سوی این دولت شتابزده به کناری گذاشت.
خصومت رو به افزایش کری نسبت به اسراییل و همچنین گزارشهایی مبنی بر قصد امریکا در تحمیل چشم انداز بدون شک مخاطره آمیزش از صلح در اسراییل را نیز باید اضافه کرد. این بدترین کابوس اسراییل در کاخ سفید است. طنز مساله در این جاست که هرچه اسراییل به دلیل خیانت اوباما کمتر احساس امنیت کند، کمتر آنگونه که اوباما تمایل دارد، رفتار خواهد کرد.
در شرایط کنونی، مواجه نشدن اسراییل با تهدیدها و چالشهای کافی، میتواند اوباما را تا ۳۸ ماه آینده که در دفتر ریاستجمهوری است از این کابوس نجات دهد. انزوای بیسابقه اسراییل که به به لطف اوباما شکل گرفته، انتخابهای مشخصی را پیش روی رهبری اسراییل قرار داده که به شکل غیرقابل تصوری دشوار است. ایران با مساحتی ۷۵ برابر، جمعیتی ده برابر و اقتصادی دو برابر بزرگتر نسبت به اسراییل به جالوت شبیه است و بارها اسراییل را تهدید به نابودی کرده است. اکنون که اسراییل با خیانت اوباما روبرو شده باید چه واکنشی نشان دهد؟
انشا الله با همکاری امریکا و ایران ریشه رژیم صهیونیستی هم کنده خواهد شد
پاسخ ها
فیروز
| | ۱۹:۲۹ - ۱۳۹۲/۰۹/۰۳
آدم های تندرو وبی منطق در هر جای دنیا که باشند عامل شرن
باید دید شریعتمداری چه نظری دارد ؟
مثاینکه .... اسرائیلیها هم مثل مسولین سایت جهان به شدت سوخته و داره ازش دود بلند میشه... اگر یه سری به سایت جهان بزنید خواهید دید که اونها بدتر از صهیونیست ها درباره این توافق نامه حرف میزنند.... صهیونیست ها و امثال مسولین جهان در کشور خودمون همون شیطان صفت هایی هستند که خداوند آوریده.... به نظر من منافقین کفتار صفت داخلی هزاران بار از صهیونیست ها برای مملکت و مردم ما خطرناکترند
اوباما مسلمانی است که جلوی صهیونیست ها ایستاده است دمش گرم. از او انتظار بیش از این نیز نمی رفت. اسرائیلی ها باید هم نگران و ناراحت باشند.
واقعا که این اسراییل خیلی پررو شده است - حتی کسانی هم که به دلایل هولوکاست به او اندک سمپاتی داشتند با این اظهارات تند ابلهانه و غیر منطقی و ضد ایرانی بکلی روی برگردان و متنفر نموده است - در واقع جای تاسف است که رهبران کشورهای مقتدر جهان چون فرانسه و ... حالت پادوی اسراییل را پیدا کرده اند و برایش خوش رقصی میکنند و مانند نوکر جلویش کرنش و پاچه خواری میکنند!
این تنها اسرائیل نیست که نانش آجرشده کسانی دیده میشوند که باشعارمیهن دوستی وسرود ای ایران وادعای پایبندبودن به دموکراسی صرفابخاطرمنافع شخصی درصف ستون پنجم دشمن پیوسته اند وازپس کمترین دلیلی برایشان باقی می ماند که چیزی را دردردکانهایشان (تلویزیون ورادیوورسانه های برون مرزی)عرضه وهمنوعان خود راسرکیسه کنند ،امروزدامن زدن بخطرحمله نظامی به ایران دیگرنمیتواند دکانی پررونق باشد
منافقان داخلى وكسانى كه از اين تحريمها استفاده ميكنند مخالفت دارند
تاريخ مصرف اسرائيل براي غرب تمام شده و در بر دارنده منافعي برايشان نيست و بلكه مضر و مخل هم هست