کد خبر: ۱۸۵۴۰
تاریخ انتشار: ۱۰ آذر ۱۳۹۲ - ۰۸:۰۰
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
تعداد بازدید: ۶

اتحاد عجیب و طعنه‌آمیز عربستان و اسرائیل علیه ایران و آمریکا

در نهایت توافق میان ایران و گروه 1+5 (پنج عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل به علاوه آلمان) شنبه شب حاصل شد.
«جورج فریدمن» در «استراتفور» نوشت: در نهایت توافق میان ایران و گروه 1+5 (پنج عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل به علاوه آلمان) شنبه شب حاصل شد. ایرانی‌ها با اعمال محدودیت‌های معینی بر برنامه هسته‌ای خود و گروه 1+5 با حذف برخی از تحریم‌های اقتصادی موافقت کردند. مذاکرات بعدی، به شرط پیروی دو طرف از مفاد قرارداد کنونی، برای شش ماه بعد و با هدف تلاش برای دستیابی به یک راه‌حل دائمی برنامه‌ریزی شده است. نقش‌آفرینان کلیدی این پیمان آمریکا و ایران بودند. تنها چند ماه پیش، تصور این حقیقت ساده که روزی وزیر خارجه آمریکا آزادانه با وزیر امور خارجه ایران ملاقات خواهد کرد، بسیار دشوار بود و در آغاز شکل‌گیری جمهوری اسلامی حتی غیرممکن به نظر می‌رسید.

به گزارش سرویس بین الملل سایت خبری تیک Tik.ir، هدف واشنگتن نابودی سلاح‌های هسته‌ای ایران پیش از ساخته شدن آنها است، آن هم به شیوه‌ای که آمریکا برای نابود کردن آنها مجبور به دست بردن به اقدامی نظامی نشود. در حالی که عموماً تصور می‌شود که آمریکا می‌تواند هر زمان که اراده کند با حملاتی هوایی، برنامه هسته‌ای ایران را نابود کند، اما درست مانند غالب گزینه‌های نظامی، انجام چنین کاری بسیار دشوار و پرخطرتر از آن خواهد بود که ممکن است در وهله نخست به نظر برسد. آمریکا در حال حاضر، عملاً یک نبرد هوایی خطرناک و غیرقابل پیش‌بینی را با سطحی از کنترل بر برنامه هسته‌ای ایران تاخت زده است.

منطق در اینجا، فرآیندی را پیشنهاد می‌دهد که بتواند در برابر نظارتی بر فعالیت‌های هسته‌ای ایران با هدف ممانعت از ساخت یک سلاح هسته‌ای در چارچوب آن، منجر به حذف تمام تحریم‌ها شود. به تصور من، در صورتی که این حرکت، ترفندی از سوی ایران برای خرید زمان با هدف تکمیل سلاح و آزمایش آن نباشد، می‌توان در عرض شش ماه به چنین قراردادی دست یافت. یک حقه ایرانی برای ایجاد پوششی برای ساخت سلاحی هسته‌ای، به علاوه به یک موشک قابل اطمینان و سکوی پرتابی که از دید ماهواره‌های جاسوسی و سیا، آژانس امنیت ملی، موساد، MI6، و دیگر سازمان‌های اطلاعاتی مخفی بماند نیز نیاز خواهد داشت. ایرانی‌ها احتمالاً نمی‌توانند این شرایط را ایجاد کرده، و هر گونه تلاشی در این زمینه منجر به تحریک حملاتی هوایی خواهد شد که ممکن است بسیار خطرناک بوده و ایران را از نظر اقتصادی به نقطه صفر بازگرداند. هر چند که این سناریو یک احتمال ممکن است، اما اگر با دقت مورد تحلیل قرار گیرد، بسیار بعید و دور از ذهن به نظر می‌رسد.

در حالی که آمریکا، انگلیس، فرانسه، چین، روسیه، و آلمان در این توافق حضور دارند، دو گروه شدیداً با آن مخالفند: اسرائیلی‌ها و سعودی‌ها؛ و با وجود آنکه هیچ یک از این دو از قدرت تأثیرگذاری بر گروه 1+5 برخوردار نیستند، اما با این حال هنوز نیروهای مهمی به شمار می‌آیند. اتحاد اسرائیل و عربستان سعودی در کنار هم بر سر این مسئله، ممکن است اندکی عجیب و طعنه‌آمیز به نظر برسد؛ اما تنها در ظاهر: هر دو از دشمنان سرسخت ایران، و هم‌پیمانان نزدیک آمریکا هستند؛ و هر یک این توافق را به مثابه خیانتی به روابط خود با واشنگتن ارزیابی می‌کند.

این توافق را می‌توان به نوعی حاوی تغییرات عمیق‌تری در روابط آمریکا با عربستان سعودی به شمار آورد تا رابطه واشنگتن و تل‌آویو. عربستان سعودی از زمان شکل‌گیری خود پس از جنگ جهانی اول، ابتدا زیر سلطه انگلیس و بعدها تحت حمایت آمریکا قرار گرفت. این کشور به رهبری آل سعود، به نقش‌آفرینی کلیدی در نظام جهانی تبدیل شد؛ تنها به یک دلیل واحد: عربستان یک تولیدکننده عمده نفت است. به علاوه عربستان کلیددار مکه و مدینه، دو شهر مقدس مسلمانان نیز هست، که در کنار ثروت خیره‌کننده آل سعود، منجر به ایجاد نفوذ بیشتر این کشور در جهان اسلام شده است.

انگلیس و آمریکا به سبب منافع خود، از عربستان سعودی در برابر دشمنانش که غالباً بخشی از جهان اسلام بودند، حفاظت می‌کردند. آمریکا زمانی از عربستان در برابر سوسیالیست‌های عرب رادیکالی محافظت کرده بود که تهدیدی برای براندازی نظام سلطنتی در شبه‌جزیره عرب محسوب می‌شدند. بعدها نیز پس از اینکه صدام حسین به کویت حمله کرد، از عربستان در برابر او محافظت کرد؛ و مهم‌تر اینکه، آمریکا از عربستان سعودی در برابر ایران نیز محافظت کرده است.

در غیاب آمریکا در خلیج‌فارس، ایران پرتوان‌ترین قدرت نظامی منطقه‌ای می‌شد. به علاوه، سعودی‌ها یک اقلیت شیعی در کشور خود دارند که تمرکز جمعیتی آنها در مناطق نفت‌خیز شرقی است. میان این گروه و ایرانی‌ها، که آنها نیز شیعه هستند، احساس قرابتی وجود دارد، و به تبع این قدرت را به تهران داده است که بتواند منجر به ایجاد ناآرامی‌هایی در عربستان سعودی شود.

تا پیش از شکل‌گیری این توافق با ایران، آمریکا تعهد بی‌چون و چرایی برای حفاظت از عربستان سعودی در برابر ایرانی‌ها داشت. اما با توجه به قرارداد اخیر، و قراردادهای احتمالی متعاقب آن، این تعهد با موانع فزاینده‌ای رو به رو خواهد شد. از دید سعودی‌ها، مشکل این است که در حالی که شکاف ایدئولوژیک عمیقی میان آمریکا و ایران وجود دارد، اختلاف واشنگتن و تهران بر سر منافع مهم‌تر خود، با موانع بسیار ناچیزی رو در رو است. آمریکا نمی‌خواست ایران سلاح هسته‌ای بسازد. ایرانی‌ها نمی‌خواستند آمریکا مانعی بر سر راه توسعه اقتصادی آنها باشد؛ و حقیقت این است که دستیابی به یک سلاح هسته‌ای از منافع اساسی ایرانی‌ها به شمار نمی‌آید، همانطور که در نبود یک برنامه هسته‌ای ایرانی، فلج کردن اقتصاد ایران نیز از منافع اساسی آمریکا نخواهد بود.

اگر آمریکا و ایران بتوانند بر سر این دو اقدام متقابل با یکدیگر به توافق برسند، مسائل اساسی رفع خواهند شد. به علاوه در این میان چیزی وجود دارد که این دو کشور را به سمت یکدیگر می‌کشد. ایرانی‌ها خواهان جذب سرمایه در بخش نفت و دیگر بخش‌های اقتصادی خود هستند. شرکت‌های نفتی آمریکایی عاشق سرمایه‌گذاری در ایران هستند، درست مانند دیگر بخش‌های تجاری آمریکا که چشم به بازار ایران دوخته‌اند. با کم‌رنگ شدن مسائلی که موجب اختلاف دو کشور می‌شود، و با از سر گطیری روابط اقتصادی -گامی که به سبب ماهیتش، عملاً به بخشی از یک توافق مالی بدل خواهد شد- به تدریج منافع دوجانبه اهمیت خود را بیش از پیش نشان خواهند داد.

اسرائیلی‌ها نسبت به سعودی‌ها قدرت مانور بیشتری دارند. اسرائیل می‌تواند با عراقی هوادار ایران کنار بیاید. سعودی‌ها نمی‌توانند؛ از دید آنها، نمی‌توان جلوی ایران را گرفت، و بحث تنها بر سر زمان است، زمانی که طول می‌کشد تا قدرت ایران چنان گسترش یابد که به قلمروی نفوذ آنها برسد.

با گشایش درها به روی ایران، آمریکا دیگر به واسطه روابط خود با اسرائیل و عربستان محدود نخواهد شد. آنها به حال خود رها نخواهند شد، اما آمریکا منافع گسترده‌تری نسبت به این روابط نیز دارد، و در همین حین موارد معدودی وجود دارند که می‌توانند منافع آمریکا را به مداخله مستقیم سربازان آمریکا گره زنند. سعودی‌ها باید خودشان تلاش کنند که بتوانند توازن قوای عربستان را با ایران حفظ کنند، و اسرائیل باید به مسیر خود در دنیایی که در آن هیچ تهدید راهبردی‌ای وجود ندارد، ادامه دهد -در این دنیا تنها معضلات راهبردی وجود دارد، که همه با آن مواجهند و تهدیدی وجودی محسوب نمی‌شود؛ و این دنیایی نیست که اسرائیلی‌ها یا سعودی‌ها بتوانند خود را در آن با صلابت کامل و اتکای به آمریکا همیشه پا بر جا نگاه دارند.