خاتمی گفت روحانی نه نلسون ماندلاست نه بازرگان
زیباکلام می گوید رابطه دولت با مجلس تقریبا مناسب است. به جز یک اقلیت نزدیک به جبهه پایداری، آیتالله مصباح و احمدینژاد، بدنه مجلس و اصولگرایان مخالفت اساسی با روحانی ندارند.
به گزارش تیک، هفتهنامه مثلث در شماره جدید خود گفتوگویی با این استاد دانشگاه درباره حسن روحانی پس از عبور دولتش از صدروزگی انجام داده است که گزیده آن در پی میآید:
* آقای روحانی قطعا یک اصلاحطلب به آن معنا که از آقای محمد خاتمی، آقای عبدالله رمضانزاده، آقای مصطفی تاجزاده، آقای سعید حجاریان و آقای عبدالله نوری نام برده میشود، نیست. حتی او در ردیف آقای هاشمی رفسنجانی نیز تعریف نمیشود.
* شاید اگر اصولگرایان حدس میزدند نامزد آنها یعنی آقای سعید جلیلی چهار میلیون و نامزد آقای هاشمی رفسنجانی و اصلاحطلبان 19 میلیون رای میآورد یک فکر دیگری را حمایت میکردند چون دیدیم در کمال بهت و حیرت اکثریت مردم ایران آقای هاشمی رفسنجانی بعد از پایان ثبتنامها رد صلاحیت شد تا مبادا اصلاحطلبان پیروز شوند.
* طی هشت سال مدیریت احمدینژاد در سیاست خارجی علاوه بر آنکه چندین گره کور به مذاکرات هستهای خورد غرب تحریمهای فلجکنندهای را هم در دو سال آخر دولت دهم به ایران تحمیل کرد. به نظر من بعد دیگر بحرانی که دولت در سیاست خارجی به وجود آورد ستیز و قهر ایران با همه دنیا بود. منظورم از دنیا قدرتهای اقتصادی همچون آمریکا، کانادا، برزیل، استرالیا، آرژانتین، ژاپن، کرهجنوبی و اروپاست چون با این کشورها یا رابطه نداشتیم یا مناسباتمان با آنها در حداقل ممکن تعریف شد. در عوض دولت احمدینژاد با ونزوئلا، گینهبیسائو، بورکینافاسو و حبشه روابط خوبی برقرار کرد.
* دکتر روحانی پراگماتیست و واقعگراست چون ضمن آنکه به حل بحران در حوزه سیاست خارجی و مسائل اقتصادی کشور توجه دارد، در عین حال میداند یک سری مسائل جدی در عرصه سیاست داخلی هست که مساله حصر و به موازات آن مساله زندانیان سیاسی را میتوان از جمله این مشکلات دانست. معتقدم بعد از رفع گرهکور مذاکرات با 1+5 که قطعا روی اقتصاد ایران تاثیر خواهد گذاشت، اگر آقای روحانی گامهای جدی و اساسی در جهت حل مسائل سیاسی یادشده برندارد، یقینا با مخالفت، اعتراض و ناامیدی قشرهای کثیری از آن 19 میلیون رایدهنده مواجه خواهد شد
* رابطه دولت با مجلس تقریبا مناسب است. به جز یک اقلیت نزدیک به جبهه پایداری، آیتالله مصباح و احمدینژاد، بدنه مجلس و اصولگرایان مخالفت اساسی با روحانی ندارند. البته یک دلیل آن است که میدانند دو سال دیگر باید از حوزههای انتخابیه خود رای جمع کنند، بنابراین نمیخواهند به عنوان مخالف دولت آقای روحانی شناخته شوند. دلیل دوم این است که در مجموع دارای تمایلات و گرایشات تندروانه مثل جبهه پایداری نیستند. دلیل سوم نیز نوع رابطه نسبتا خوبی است که میان آقای دکتر علی لاریجانی، رئیس مجلس با برخی نمایندگان بانفوذ مجلس مثل آقای کاظم جلالی، آقای مهندس باهنر، آقای احمد توکلی و آقای علی مطهری وجود دارد.
* اگر اتفاق خاصی نیفتد یعنی نامزدهای اصلاحطلب به طور گسترده رد صلاحیت نشوند و شورای نگهبان تمهیدات یک انتخابات خوب را آماده کند، در آن صورت چه آقای روحانی بخواهد و چه نخواهد بسیاری از منتخبان مجلس آینده در اسفند 94 متعلق به طیف اصلاحطلب هستند. البته اقلیت تندرو رادیکال وابسته به اصولگرایان ممکن است رای بیاورند ولی فکر نمیکنم تعداد آنها از 70 یا 80 نفر بیشتر شود. به عبارت دیگر دوسوم مجلس از طیف اصلاحطلبان و اعتدالگرایان خواهد بود و ریاست مجلس را هم آقای ناطق نوری بر عهده خواهد داشت.
* اگر آقای ناطق نوری نامزد شود یقینا رای بالایی میآورد البته در صورتی که اصولگرایان متوسل به حربه نظارت استصوابی نشوند و اجازه دهند انتخابات خوبی برگزار شود.
* به نظرم یک جبهه گسترده مردمی متشکل از اصلاحطلبان، کارگزاران سازندگی و نزدیکان روحانی ایجاد میشود که این طیف در حقیقت بزرگترین ویژگیاش مخالفت با جریانات رادیکال و تندرو در کشور است. امکان دارد در یک حوزه انتخابیه این جبهه از نامزد متمایل به کارگزاران سازندگی و در حوزه انتخابیه دیگر از نامزد همسو با اصلاحطلبان حمایت کند یا در کلانشهرهایی مثل تهران لیستی مرکب از نامزدهای کارگزاران، اصلاحطلبان و نزدیکان آقای روحانی بدهند.
* معتقدم اصولگرایان میانهرو تبدیل به اقلیتی در مجلس آینده خواهند شد. آنها دو گزینه بیشتر پیش رو ندارند؛ یکی اینکه بیایند با اصولگرایان افراطی در مجلس دهم یکدست شوند، دوم آنکه به اکثریت دوسوم نمایندگان که همانا اصلاحطلبان و اعتدالگرایان هستند، بپیوندند. مقصود از اصولگرایان میانهرو طیفی همچون آقایان کاظم جلالی، علی لاریجانی و علی مطهری است که آنان را اصولگرایانی معتدل، واقعبین و میانهرو میدانم.
* سنتیها در یک وضعیت نیمهمستقل خواهند ماند. قطعا به جبهه پایداری و تندروهای اصولگرا نزدیک نخواهند شد اما همچنان فاصلهشان را با اصلاحطلبان حفظ خواهند کرد و یک فراکسیونی در حدود 50 عضو در مجلس تشکیل میدهند.
* اصولگرایان سنتی تا کنون همراه دولت بودهاند. در مجموع سنتیها تا اینجا سعی کردند با دولت همراهی نشان دهند، البته نه خیلی پررنگ، اما در مقایسه با پایداری که مخالف جدی است، میشود گفت 50 -50 با دولت روحانی رفتار کردهاند.
* آقای خاتمی در دو سه مورد اظهارنظری که درباره آقای روحانی کرده، موضع درست و واقعبینانهای داشته. آقای خاتمی خیلی محترمانه به اصلاحطلبان گفت که «از روحانی به اندازه آقای روحانی توقع داشته باشید، روحانی را به مثابه روحانی ببینید چون او نه نلسون ماندلا است نه مهدی بازرگان، پس سعی کنید روحانی را آنچه هست ببینید.» در واقع سعی داشته مطالبات اصلاحطلبان را از روحانی تعدیل کند.
* دولت آقای روحانی دولت آقای هاشمی نیست ولی آقای هاشمی خیلی بیشتر از خاتمی در مقام حمایت و پشتیبانی از روحانی برآمده. در عین حال هاشمی دغدغه مهمی دارد و میخواهد خیلی رسمی و علنی از روحانی حمایت نکند چون آقایان هاشمی و خاتمی هر چه رسمی و علنیتر از روحانی حمایت کنند به همان نسبت اصولگرایان اعتدالی، میانهرو و سنتی با رئیسجمهور مرزبندی خود را پررنگتر میکنند، بنابراین آقای هاشمی سعی کرده علنی از آقای روحانی حمایت نکند تا ناراحتی جناح راست را تحریک نکند یا آن را افزایش ندهد.
به گزارش تیک، هفتهنامه مثلث در شماره جدید خود گفتوگویی با این استاد دانشگاه درباره حسن روحانی پس از عبور دولتش از صدروزگی انجام داده است که گزیده آن در پی میآید:
* آقای روحانی قطعا یک اصلاحطلب به آن معنا که از آقای محمد خاتمی، آقای عبدالله رمضانزاده، آقای مصطفی تاجزاده، آقای سعید حجاریان و آقای عبدالله نوری نام برده میشود، نیست. حتی او در ردیف آقای هاشمی رفسنجانی نیز تعریف نمیشود.
* شاید اگر اصولگرایان حدس میزدند نامزد آنها یعنی آقای سعید جلیلی چهار میلیون و نامزد آقای هاشمی رفسنجانی و اصلاحطلبان 19 میلیون رای میآورد یک فکر دیگری را حمایت میکردند چون دیدیم در کمال بهت و حیرت اکثریت مردم ایران آقای هاشمی رفسنجانی بعد از پایان ثبتنامها رد صلاحیت شد تا مبادا اصلاحطلبان پیروز شوند.
* طی هشت سال مدیریت احمدینژاد در سیاست خارجی علاوه بر آنکه چندین گره کور به مذاکرات هستهای خورد غرب تحریمهای فلجکنندهای را هم در دو سال آخر دولت دهم به ایران تحمیل کرد. به نظر من بعد دیگر بحرانی که دولت در سیاست خارجی به وجود آورد ستیز و قهر ایران با همه دنیا بود. منظورم از دنیا قدرتهای اقتصادی همچون آمریکا، کانادا، برزیل، استرالیا، آرژانتین، ژاپن، کرهجنوبی و اروپاست چون با این کشورها یا رابطه نداشتیم یا مناسباتمان با آنها در حداقل ممکن تعریف شد. در عوض دولت احمدینژاد با ونزوئلا، گینهبیسائو، بورکینافاسو و حبشه روابط خوبی برقرار کرد.
* دکتر روحانی پراگماتیست و واقعگراست چون ضمن آنکه به حل بحران در حوزه سیاست خارجی و مسائل اقتصادی کشور توجه دارد، در عین حال میداند یک سری مسائل جدی در عرصه سیاست داخلی هست که مساله حصر و به موازات آن مساله زندانیان سیاسی را میتوان از جمله این مشکلات دانست. معتقدم بعد از رفع گرهکور مذاکرات با 1+5 که قطعا روی اقتصاد ایران تاثیر خواهد گذاشت، اگر آقای روحانی گامهای جدی و اساسی در جهت حل مسائل سیاسی یادشده برندارد، یقینا با مخالفت، اعتراض و ناامیدی قشرهای کثیری از آن 19 میلیون رایدهنده مواجه خواهد شد
* رابطه دولت با مجلس تقریبا مناسب است. به جز یک اقلیت نزدیک به جبهه پایداری، آیتالله مصباح و احمدینژاد، بدنه مجلس و اصولگرایان مخالفت اساسی با روحانی ندارند. البته یک دلیل آن است که میدانند دو سال دیگر باید از حوزههای انتخابیه خود رای جمع کنند، بنابراین نمیخواهند به عنوان مخالف دولت آقای روحانی شناخته شوند. دلیل دوم این است که در مجموع دارای تمایلات و گرایشات تندروانه مثل جبهه پایداری نیستند. دلیل سوم نیز نوع رابطه نسبتا خوبی است که میان آقای دکتر علی لاریجانی، رئیس مجلس با برخی نمایندگان بانفوذ مجلس مثل آقای کاظم جلالی، آقای مهندس باهنر، آقای احمد توکلی و آقای علی مطهری وجود دارد.
* اگر اتفاق خاصی نیفتد یعنی نامزدهای اصلاحطلب به طور گسترده رد صلاحیت نشوند و شورای نگهبان تمهیدات یک انتخابات خوب را آماده کند، در آن صورت چه آقای روحانی بخواهد و چه نخواهد بسیاری از منتخبان مجلس آینده در اسفند 94 متعلق به طیف اصلاحطلب هستند. البته اقلیت تندرو رادیکال وابسته به اصولگرایان ممکن است رای بیاورند ولی فکر نمیکنم تعداد آنها از 70 یا 80 نفر بیشتر شود. به عبارت دیگر دوسوم مجلس از طیف اصلاحطلبان و اعتدالگرایان خواهد بود و ریاست مجلس را هم آقای ناطق نوری بر عهده خواهد داشت.
* اگر آقای ناطق نوری نامزد شود یقینا رای بالایی میآورد البته در صورتی که اصولگرایان متوسل به حربه نظارت استصوابی نشوند و اجازه دهند انتخابات خوبی برگزار شود.
* به نظرم یک جبهه گسترده مردمی متشکل از اصلاحطلبان، کارگزاران سازندگی و نزدیکان روحانی ایجاد میشود که این طیف در حقیقت بزرگترین ویژگیاش مخالفت با جریانات رادیکال و تندرو در کشور است. امکان دارد در یک حوزه انتخابیه این جبهه از نامزد متمایل به کارگزاران سازندگی و در حوزه انتخابیه دیگر از نامزد همسو با اصلاحطلبان حمایت کند یا در کلانشهرهایی مثل تهران لیستی مرکب از نامزدهای کارگزاران، اصلاحطلبان و نزدیکان آقای روحانی بدهند.
* معتقدم اصولگرایان میانهرو تبدیل به اقلیتی در مجلس آینده خواهند شد. آنها دو گزینه بیشتر پیش رو ندارند؛ یکی اینکه بیایند با اصولگرایان افراطی در مجلس دهم یکدست شوند، دوم آنکه به اکثریت دوسوم نمایندگان که همانا اصلاحطلبان و اعتدالگرایان هستند، بپیوندند. مقصود از اصولگرایان میانهرو طیفی همچون آقایان کاظم جلالی، علی لاریجانی و علی مطهری است که آنان را اصولگرایانی معتدل، واقعبین و میانهرو میدانم.
* سنتیها در یک وضعیت نیمهمستقل خواهند ماند. قطعا به جبهه پایداری و تندروهای اصولگرا نزدیک نخواهند شد اما همچنان فاصلهشان را با اصلاحطلبان حفظ خواهند کرد و یک فراکسیونی در حدود 50 عضو در مجلس تشکیل میدهند.
* اصولگرایان سنتی تا کنون همراه دولت بودهاند. در مجموع سنتیها تا اینجا سعی کردند با دولت همراهی نشان دهند، البته نه خیلی پررنگ، اما در مقایسه با پایداری که مخالف جدی است، میشود گفت 50 -50 با دولت روحانی رفتار کردهاند.
* آقای خاتمی در دو سه مورد اظهارنظری که درباره آقای روحانی کرده، موضع درست و واقعبینانهای داشته. آقای خاتمی خیلی محترمانه به اصلاحطلبان گفت که «از روحانی به اندازه آقای روحانی توقع داشته باشید، روحانی را به مثابه روحانی ببینید چون او نه نلسون ماندلا است نه مهدی بازرگان، پس سعی کنید روحانی را آنچه هست ببینید.» در واقع سعی داشته مطالبات اصلاحطلبان را از روحانی تعدیل کند.
* دولت آقای روحانی دولت آقای هاشمی نیست ولی آقای هاشمی خیلی بیشتر از خاتمی در مقام حمایت و پشتیبانی از روحانی برآمده. در عین حال هاشمی دغدغه مهمی دارد و میخواهد خیلی رسمی و علنی از روحانی حمایت نکند چون آقایان هاشمی و خاتمی هر چه رسمی و علنیتر از روحانی حمایت کنند به همان نسبت اصولگرایان اعتدالی، میانهرو و سنتی با رئیسجمهور مرزبندی خود را پررنگتر میکنند، بنابراین آقای هاشمی سعی کرده علنی از آقای روحانی حمایت نکند تا ناراحتی جناح راست را تحریک نکند یا آن را افزایش ندهد.