کد خبر: ۱۹۴۷۲۴
تاریخ انتشار: ۱۴ آذر ۱۳۹۶ - ۱۰:۱۶
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
تعداد بازدید: ۲۴۱۱
عضو مجلس خبرگان:

برخی از سخنان مرحوم هاشمی درباره «شورای مشورتی رهبری» سوء برداشت کردند / در حق آن مرحوم بی انصافی کردند / جای آیت الله در مجمع تشخیص مصلحت خالی است

سید هاشم بطحایی گلپایگانی، روحانی شیعه و نماینده منتخب مردم استان تهران در پنجمین دوره مجلس خبرگان رهبری است که به عنوان یکی از اعضای لیست «یاران هاشمی» به سرلیستی آن مرحوم، وارد مجلس خبرگان رهبری شد.
او تا پیش از روی کارآمدن محمود احمدی‌نژاد در دولت‌های نهم و دهم از اساتید دانشگاه تهران بود که مثل بسیاری از اساتید دانشگاه به دلیل مخالفت با سیاست‌های احمدی‌نژاد به طور اجباری بازنشسته شد.

به گزارش پایگاه خبری تیک (Tik.ir) ؛ این استاد دانشگاه پس از این ماجرا در اعتراض به این عملکرد و انتقاد از شیوه مرسوم دولت نهم و توضیح اینکه «بادآورده» نیست، خطاب به رئیس دولت وقت نامه‌ای نوشت. بطحایی در این نامه ضمن بیان سوابق علمی خود، تشریح کرده بود که در راستای اغراض داخلی و سیاسی بازنشسته اجباری شده است.

نامه‌ای که قرار بود از طریق غلامحسین الهام، سخنگوی دولت اصولگرای نهم به دست احمدی‌نژاد برسد، ولی هرگز یا به دست او نرسید یا رسید و وقعی به آن ننهادند. این عضو مجلس خبرگان رهبری طی گفت‌وگویی درباره این نامه بی جواب گفت: «دکتر الهام گفت که حتماً به دست دکتر احمدی‌نژاد می‌رسانم و چون وی رئیس شورای عالی انقلاب فرهنگی است موضوع را ترتیب اثر می‌دهد. اما گویا نامه در پست ماند و پستچی مرد و بدون هیچ خبری و هیچ عکس العملی! دکتر الهام به من می‌گفت مدارک شما ارزش دارد و «تاج دارد»، مدارک ما آبکی است. چه شد؟ چرا جوابم را ندادند؟ بسیاری از عناصر دستگاه‌های قضایی، سیاسی و اداری کشور از شاگردانم بودند. بنده که معلم ناشناسی نبودم، پس چرا جوابم را ندادند؟»

لازم به ذکر است که بطحایی مدرک کارشناسی‌ارشد خود را در رشته فلسفه از دانشگاه تهران دریافت کرده است و در سال ۱۳۵۵ برای گرفتن دکتری در رشته فلسفه به مصر رفت و در سال ۱۳۸۰ دکتری خود در رشته فقه و مبانی حقوق اسلامی را از دانشگاه تهران دریافت کرد. همچنین سال ۱۳۶۵ از آموزش و پرورش به آموزش عالی منتقل شد و در گروه حقوق مجتمع آموزش عالی قم (پردیس) تا امروز مشغول تدریس است.

این استاد دانشگاه تهران و عضو مجلس خبرگان رهبری در گفت‌وگو با «ابتکار» به جای خالی آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در مجمع تشخیص و خبرگان رهبری و ... اشاره کرد و گفت که باید از اقدامات و خدمات افراد خدوم سپاسگزاری کرد تا به این واسطه شکر نعمات خدا را به جا آورده باشیم. او همچنین به توضیح نظر مرحوم هاشمی رفسنجانی درباره «شورای مشورتی رهبری» که از طرف برخی منتقدان مورد انتقاد تند قرار گرفته است، پرداخت و گفت که برخی به دنبال مچ‌گیری هستند؛ در حالی که باید در سخنانمان خدا را درنظر بگیریم و از گفته دیگران سوءبرداشت نکنیم.

در ادامه گفت‌وگوی کامل این عضو خبرگان رهبری با «ابتکار» را می خوانیم.
به نظر شما جای خالی آیت الله هاشمی رفسنجانی در مجمع تشخیص مصلحت نظام و مجلس خبرگان چقدر احساس می‌شود؟
به دلیل طرح چنین موضوعی از شما تشکر می‌کنم چرا که مسئله مهمی را بیان کردید. طبق کلام حق اگر کسی از خدمات بندگان خدا تشکر نکرد از خدا تشکر نکرده است. باید اول این نکته را بررسی کنیم که چه ارتباطی وجود دارد بین اینکه اگر انسان از افراد خدوم تشکر نکند یعنی از خدا هم تشکر نکرده است. این بدان معناست که اگر فردی خدمات عینی بنده خدا که قابل مشاهده، حس و لمس است را نادیده بگیرد، قطعا قدردان خدایی که با چشم نمی‌تواند ببیند هم نخواهد بود.
حالا می‌توانم به این پرسش شما پاسخ دهم که مرحوم آیت الله‌هاشمی رفسنجانی، بدون تعارف، تملق و واهمه یکی از ارکان و تئوریسین‌های انقلاب و اداره کنندگان جنگ تحمیلی بوده است که حق بزرگی بر گردن همه ما دارد. در روزگاری که جنگ همه چیز را می‌بلعید و از بین می برد و دشمن کمر به نابودی جمهوری اسلامی بسته بود و از نظر اقتصادی همه منابع درآمدی و چاه‌های نفت و کشتی‌های نفت‌کش ما را نابود می‌کرد، این بزرگ مرد به فرمان امام راحل و لیاقت شخصی خودش با نفت اندک و بشکه نفت 5 دلاری مملکت را به زیبایی گرداند و اداره کرد.

او با این روش بالاخره کشور را از دست جنگ بنیان‌کن و ویرانگر به خوبی رها کرد. بنابراین امروز به حقیقت جای او چه در مجمع تشخیص مصلحت نظام و چه در جایگاه‌های دیگر به وضوح خالی است. البته تردیدی نیست هرکسی جای خودش را دارد و در مجمع تشخیص مصلحت نظام، همه آقایان و حضراتی که امام خمینی(ره) آنها را تایید کرده است، جای خودشان را دارند. ولی مرحوم آقای هاشمی جای خاص خودش را داشت و خاطره و جای او در ذهن و دل مردم به بهترین شکل باقی است. برای آن فقیه از محضر ذات احدیت آرزوی علو درجات دارم.

همچنین برای بازماندگان آن مرحوم به ویژه همسر باوفایش که در روزهایی که ساواک به خانه‌ها می‌ریختند و ایشان را به کرات می‌بردند و شکنجه می‌دادند، همه این سختی‌‌ها را تحمل کردند، آرزوی آرامش و راحتی دارم. همچنین برای شما رسانه‌هایی که خدمات گذشتگان را نادیده نمی‌گیرید و با قلمتان حقایق را بیان می‌کنید و برای نسل جدیدی که جنگ تحمیلی و هجوم ساواک صفاک به منازل مردم را ندیده‌اند حقایق را برملا می‌کنید، آرزوی توفیق و سلامتی دارم.

نکته‌ای که سا‌ل‌های طولانی باعث انتقاد برخی از مرحوم آیت‌الله هاشمی بود طرح مسئله «شورای مشورتی رهبری» است. درباره نظر آیت الله هاشمی رفسنجانی در این خصوص توضیح بدهید.
«شورای مشورتی رهبری» نکته‌ای است که در قانون اساسی به صراحت آمده است و این ماده قانونی صراحتا می گوید اگر فردی شرایط رهبری را نداشت، «شورای رهبری» تشکیل شود. در اصل‏ یکصد و یازدهم قانون اساسی آمده است: «هر گاه‏ رهبر از انجام‏ وظایف‏ قانونی‏ خود ناتوان‏ شود یا فاقد یکی‏ از شرایط مذکور در اصول‏ پنجم‏ و یکصد و نهم‏ گردد، یا معلوم‏ شود از آغاز فاقد بعضی‏ از شرایط بوده‏ است‏، از مقام‏ خود بر کنار خواهد شد. تشخیص‏ این‏ امر به‏ عهده‏ خبرگان‏ مذکور در اصل‏ یکصد و هشتم‏ می‏ باشد. در صورت‏ فوت‏ یا کناره‏ گیری‏ یا عزل‏ رهبر، خبرگان‏ موظفند، در اسرع‏ وقت‏ نسبت‏ به‏ تعیین‏ و معرفی‏ رهبر جدید اقدام‏ نمایند. تا هنگام‏ معرفی‏ رهبر، شورایی‏ مرکب‏ از رئیس‏جمهوری، رئیس‏ قوه‏ قضائیه‏ و یکی‏ از فقهای‏ شورای‏ نگهبان‏ به انتخاب‏ مجمع تشخیص‏ مصلحت‏ نظام‏، همه‏ وظایف‏ رهبری‏ را به‏ طور موقت‏ به‏ عهده‏
می‏ گیرد و چنانچه‏ در این‏ مدت‏ یکی‏ از آنان‏ به‏ هر دلیل‏ نتواند انجام‏ وظیفه‏ نماید، فرد دیگری به‏ انتخاب‏ مجمع، با حفظ اکثریت‏ فقها، در شورا به‏ جای‏ وی‏ منصوب‏ می‏گردد...»

بنابراین حرف مرحوم آیت‌الله هاشمی هم درباره «شورای رهبری» این بود و چیزی جدای از نص صریح قانون‌اساسی نیست. او معتقد بود وقتی اولویتی برای رهبری وجود ندارد، به سراغ روش دوم می‌رویم. نکته قابل توجه اینکه آقای هاشمی هم معتقد بود اگر فردی مثل مقام معظم رهبری که جامعیتی را برای رهبری داشته و دارند، وجود دارد، دیگر جای بحثی نیست. البته -امیدواریم تا قیام امام زمان(عج) ایشان عمر طولانی داشته باشند- ولی در صورتی که چنین فردی وجود نداشته باشد، رهبری به صورت «شورای مشورتی رهبری» تشکیل شود. ولی متاسفانه برخی در حق آن مرحوم بی‌انصافی کردند و از این نکته سوءبرداشت کردند و ایشان را مورد انتقادات تندی قرار دادند. به نظر من انسان باید درقبال حرفی که می‌زند خدا را در نظر بگیرد و به دنبال مچ‌گیری نباشد.

نظر آیت‌الله هاشمی هم درباره این موضوع که برخی حرف و حدیث زیادی برای آن به راه انداختند همین بود که عرض کردم.