آغاز جنگ تعابیر بین ایران و آمریکا
توافق هستهای موقت بین 1+5 و ایران، اگر در پرتو هدف بیان شده توسط دولت «اوباما» بررسی شود، کم و بیش مطلوب است. «اوباما» گفته است که میخواهد مطمئن شود که در حین مذاکره 1+5 با ایرانیان، برنامه هستهای ایران پیشرفت نخواهد کرد.
«موسسه مطالعات امنیت ملّی» اسرائیل نوشت: جنگ تعابیر تازه آغاز شده است. توافق هستهای موقت بین 1+5 و ایران، اگر در پرتو هدف بیان شده توسط دولت «اوباما» بررسی شود، کم و بیش مطلوب است. «اوباما» گفته است که میخواهد مطمئن شود که در حین مذاکره 1+5 با ایرانیان، برنامه هستهای ایران پیشرفت نخواهد کرد.
به گزارش سرویس بین الملل سایت خبری تیک Tik.ir، اما نگرانی اصلی توافق این نیست. مشکلات بالقوه به رویدادهای ماههای آتی مربوط میشود. متأسفانه احتمالاً درک جدید نمیتواند راه را به سوی انجام منظم و صحیح وظیفه آتی - مذاکره برای توافق نهایی- باز کند. ظاهراً ایران تمایلی به قبول شرایط توافق ندارد؛ در عوض، انتظار میرود آنها موارد مورد قبول را نیز به چالش کشیده و بر سر شرایطی مثل اتهام بیاحترامی یا عدم حسن نیت یا هر دو به بحث بپردازند و در عین حال 1+5 را برای کاهش بیشتر تحریمها تحت فشار بگذارند.
یک مشکل دائمی که از آغاز مانعی برای مذاکره موثر با ایران بوده آن است که مسائل حساس مربوط به برنامه هستهای این کشور معمولاً به شیوههای مختلف قابل تعبیر است. متأسفانه خود معاهده منع گسترش سلاح هستهای دریچهای را برای بحث بر سر تفاسیر مختلف میگشاید. برای مثال، این سؤال که آیا کشورهای فاقد سلاح هستهای که عضو معاهده هستند –مثل ایران- حق غنیسازی اورانیوم دارند یا خیر. ایران میگوید «بله» زیرا حق مسلم داشتن برنامه هستهای صلحآمیز را برای خود قائل است. آمریکا میگوید «نه» زیرا برنامه صلحآمیز هستهای بدون غنیسازی بومی اورانیوم نیز قابل حصول است. بعلاوه، متن کامل بند مربوطه در معاهده منع گسترش به وضوح بیان میکند که حق برنامه صلحآمیز مشروط به عدم پیشبرد توانمندی هستهای نظامی است.
اما این سؤالی دیگر را برمیانگیزد که پیچیدگیهای تفسیری خود را دارد: آیا ایران در حال پیشبرد برنامه نظامی است؟ جامعه بینالملل میگوید «بله» و شواهد زیادی در حمایت از این نظر دارد اما ایران میگوید، «متأسفم، تمام این مدارک جعلی است» . از آنجا که برنامه هستهای ایران بر اساس فناوری دو منظوره ساخته شده، ارائه مدارک دشوار میشود و به ویژه آنکه تأسیسات نظامی ایران مانند پارچین خارج از دسترس بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی قرار دارند. متأسفانه، معاهده منع گسترش سلاح هستهای معیارهای واضحی را برای طرح چنین ادعایی ارائه نداده و همین باعث میشود توان جامعه بینالملل برای کسب موضعی متحد و معین کاهش یابد.
توافق موقت تا حد زیادی در معرض این محرکهای تکراری است. هم اکنون دو متن توافق وجود دارد که به اطلاع عموم رسانده شدهاند: یکی از سوی کاخ سفید و دیگری از سوی وزارت خارجه ایران اعلام شده است. این دو متن یکسان نیستند. این اولین بخش از مشکلات پیشرو است.
ایران به بازی تاکتیکی خود ادامه میدهد. تا زمانی که ایران تصمیم نگرفته برنامه هستهای خود را تغییر داده و جنبههای نظامی آن را تعطیل کند، راهبردش کسب خلاصی بیشتر از تحریمها در مقابل کمترین امتیازات هستهای است. تنها تغییر انقلابی واقعی چند ماه گذشته آن بود که برای اولین بار در طول یک دهه ایران در حالی پشت میز مذاکره مینشست که واقعاً مایل به رسیدن به توافق بود. ایران بدون همکاری با جامعه بینالملل نمیتواند به کاهش تحریمها که به شدت بدان محتاج است برسد. این باید به 1+5 یادآور شود که این اهرم ارزشمندترین دارایی آنها بوده و آن را در مقابل چیزی کمتر از یک توافق جامع واقعی از دست ندهند.
در نهایت، با برگشتن به مقوله بحثبرانگیز تفسیر، واضح نیست که چه معیاری برای موفقیت یا شکست شش ماهه آینده وجود دارد. احتمالاً موفقیت در گرو توافق جامع است اما آیا تمام افراد حاضر در صحنه همینطور فکر میکنند؟ هنوز پاسخی برای این سؤال وجود ندارد. تعریف شکست دشوارتر نیز هست. چه زمانی این روند محکوم به شکست تلقی میشود؟ در واقع، آیا اصلاً رویدادی وجود دارد که باعث شود تمام طرفین بگویند «بسیار خوب، دیپلماسی شکست خورد» ؟ و این رویداد چیست؟ با توجه به چهارچوب زمانی –اخیراً شنیدهایم که برای رسیدن به توافق جامع از بازه «شش ماه» سخن میگویند- این چهارچوب میتواند به تعویق افتد. توافق موقت نیز این نکته را ذکر کرده و از وزیر خارجه انگلیس نقل شده که او امیدوار است توافق «ظرف یک سال» حاصل شود. راهی سخت و طولانی در پیش است.
به گزارش سرویس بین الملل سایت خبری تیک Tik.ir، اما نگرانی اصلی توافق این نیست. مشکلات بالقوه به رویدادهای ماههای آتی مربوط میشود. متأسفانه احتمالاً درک جدید نمیتواند راه را به سوی انجام منظم و صحیح وظیفه آتی - مذاکره برای توافق نهایی- باز کند. ظاهراً ایران تمایلی به قبول شرایط توافق ندارد؛ در عوض، انتظار میرود آنها موارد مورد قبول را نیز به چالش کشیده و بر سر شرایطی مثل اتهام بیاحترامی یا عدم حسن نیت یا هر دو به بحث بپردازند و در عین حال 1+5 را برای کاهش بیشتر تحریمها تحت فشار بگذارند.
یک مشکل دائمی که از آغاز مانعی برای مذاکره موثر با ایران بوده آن است که مسائل حساس مربوط به برنامه هستهای این کشور معمولاً به شیوههای مختلف قابل تعبیر است. متأسفانه خود معاهده منع گسترش سلاح هستهای دریچهای را برای بحث بر سر تفاسیر مختلف میگشاید. برای مثال، این سؤال که آیا کشورهای فاقد سلاح هستهای که عضو معاهده هستند –مثل ایران- حق غنیسازی اورانیوم دارند یا خیر. ایران میگوید «بله» زیرا حق مسلم داشتن برنامه هستهای صلحآمیز را برای خود قائل است. آمریکا میگوید «نه» زیرا برنامه صلحآمیز هستهای بدون غنیسازی بومی اورانیوم نیز قابل حصول است. بعلاوه، متن کامل بند مربوطه در معاهده منع گسترش به وضوح بیان میکند که حق برنامه صلحآمیز مشروط به عدم پیشبرد توانمندی هستهای نظامی است.
اما این سؤالی دیگر را برمیانگیزد که پیچیدگیهای تفسیری خود را دارد: آیا ایران در حال پیشبرد برنامه نظامی است؟ جامعه بینالملل میگوید «بله» و شواهد زیادی در حمایت از این نظر دارد اما ایران میگوید، «متأسفم، تمام این مدارک جعلی است» . از آنجا که برنامه هستهای ایران بر اساس فناوری دو منظوره ساخته شده، ارائه مدارک دشوار میشود و به ویژه آنکه تأسیسات نظامی ایران مانند پارچین خارج از دسترس بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی قرار دارند. متأسفانه، معاهده منع گسترش سلاح هستهای معیارهای واضحی را برای طرح چنین ادعایی ارائه نداده و همین باعث میشود توان جامعه بینالملل برای کسب موضعی متحد و معین کاهش یابد.
توافق موقت تا حد زیادی در معرض این محرکهای تکراری است. هم اکنون دو متن توافق وجود دارد که به اطلاع عموم رسانده شدهاند: یکی از سوی کاخ سفید و دیگری از سوی وزارت خارجه ایران اعلام شده است. این دو متن یکسان نیستند. این اولین بخش از مشکلات پیشرو است.
ایران به بازی تاکتیکی خود ادامه میدهد. تا زمانی که ایران تصمیم نگرفته برنامه هستهای خود را تغییر داده و جنبههای نظامی آن را تعطیل کند، راهبردش کسب خلاصی بیشتر از تحریمها در مقابل کمترین امتیازات هستهای است. تنها تغییر انقلابی واقعی چند ماه گذشته آن بود که برای اولین بار در طول یک دهه ایران در حالی پشت میز مذاکره مینشست که واقعاً مایل به رسیدن به توافق بود. ایران بدون همکاری با جامعه بینالملل نمیتواند به کاهش تحریمها که به شدت بدان محتاج است برسد. این باید به 1+5 یادآور شود که این اهرم ارزشمندترین دارایی آنها بوده و آن را در مقابل چیزی کمتر از یک توافق جامع واقعی از دست ندهند.
در نهایت، با برگشتن به مقوله بحثبرانگیز تفسیر، واضح نیست که چه معیاری برای موفقیت یا شکست شش ماهه آینده وجود دارد. احتمالاً موفقیت در گرو توافق جامع است اما آیا تمام افراد حاضر در صحنه همینطور فکر میکنند؟ هنوز پاسخی برای این سؤال وجود ندارد. تعریف شکست دشوارتر نیز هست. چه زمانی این روند محکوم به شکست تلقی میشود؟ در واقع، آیا اصلاً رویدادی وجود دارد که باعث شود تمام طرفین بگویند «بسیار خوب، دیپلماسی شکست خورد» ؟ و این رویداد چیست؟ با توجه به چهارچوب زمانی –اخیراً شنیدهایم که برای رسیدن به توافق جامع از بازه «شش ماه» سخن میگویند- این چهارچوب میتواند به تعویق افتد. توافق موقت نیز این نکته را ذکر کرده و از وزیر خارجه انگلیس نقل شده که او امیدوار است توافق «ظرف یک سال» حاصل شود. راهی سخت و طولانی در پیش است.