کد خبر: ۲۰۶۶۶
تاریخ انتشار: ۲۷ آذر ۱۳۹۲ - ۰۹:۰۰
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
تعداد بازدید: ۱۰

نمکی که بر زخم عربستان سعودی پاشیده شد

طرح عربستان سعودی برای همصدا کردن کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس طی برگزاری نشست موسسه بین المللی مطالعات استراتژیک در منامه با موانعی روبرو شد. این نشست در روز ۷ دسامبر پیش از آغاز به کار جلسه وزیران در کویت برگزار شد.
المانیتور نوشت: طرح عربستان سعودی برای همصدا کردن کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس طی برگزاری نشست موسسه بین المللی مطالعات استراتژیک در منامه با موانعی روبرو شد. این نشست در روز ۷ دسامبر پیش از آغاز به کار جلسه وزیران در کویت برگزار شد.

به گزارش سرویس بین الملل تیک Tik.ir، وزیر امور خارجه عمان٬ یوسف بن علوی با اعلام مخالفت کشورش با این اتحاد و عقب نشینی از طرح ارائه شده تا زمانیکه ابعاد این توافق روشن شود٬‌ مخاطبین را شگفت زده کرد. عمان پیش از این نیز مخالفتش با طرح عربستان را ابراز کرده بود اما مخالفت  دوباره وزیر امور خارجه این کشور در بدترین زمان برای عربستان سعودی اعلام شد: درست در  زمانیکه جابجایی قدرت در سطح منطقه ای و همچنین در سطح جهانی به طور روز افزون موقعیت عربستان را به چالش کشیده است. اظهارات علوی توهم همکاری و امکان اتحاد کشورهای حاشیه خلیج فارس را درست در شرایطی که عربستان از بازیابی قدرتش در منطقه٬ دستکم بین همسایگان خود٬ ناامید شده است بیان می شود.

زبان صریح وزیرامور خارجه عمان چیزی نیست که عربستان عادت به شنیدن آن داشته باشد. به خصوص از طرف شرکایش در شورای همکاری خلیج فارس. پس از فاش شدن نقش سلطان قابوس بن سعید٬‌ حاکم عمان به عنوان میانجی در گفتگوی پنهانی بین ایران و ایالات متحده - که نتیجه آن توافق اخیر ایران با غرب در ژنو بود-  بیان این اظهارت نمکی بر زخم عربستان سعودی پاشید. توافق اخیر  بین ایران و آمریکا خشم عربستان را برانگیخت. برای مدتی طولانی عمان در برابر مخالفت های عربستان سعودی و دیگر کشورهای عرب با ایران در مسائلی مانند سوریه که موجب نگرانی این کشور ها بود٬ مقاومت کرده بود. نقش این کشور در دخالت علنی در امور داخلی همسایگانش با حمایت از مخالفانشان یا تلاش در صدور ایدئولوژی‌اش به آنها مشخص نیست. عمان برای کشورهای غربی متحدی قوی است که می توان در مواقع بحران رویش حساب کرد. بی طرفی آشکار این کشور به تاریخ درونی این کشور٬‌ فرهنگش و روابطش با دنیای خارج باز می گردد.

بر خلاف عربستان سعودی٬ عمان جامعه ای کثرت گرا به معنای واقعی کلمه است. با گروه های قومی و مذهبی مختلف که با آرامش در کنار هم زندگی می کنند. درحالیکه به تازگی تظاهراتی در این کشور در اعتراض به مسائل اقتصادی و نارضایتی های سیاسی روی داد اما هیچ نشانه ای از تنش های فرقه ای یا رقابت های قومی در آنها دیده نمی شود. چند‌ صدایی در جامعه عمان سابقه ای طولانی دارد و محصول روابط تاریخی این کشور با آفریقا و شبه قاره هند است.

تنش های فزاینده در کشورهای عربی و در خود حوزه خلیج فارس باید برای کشوری که در آنها سالها شیعیان٬‌ سنی ها و اباضیان در کنار هم زندگی کرده‌اند نگران کننده باشد. اعراب٬‌ زنگباری ها و بلوچ ها نه تنها در جامعه بلکه در دستگاه دولتی نیز با یکدیگر همزیستی مسالمت آمیز دارند. هر گروهی نقش مهمی در تجارت و نیروهای  نظامی و امنیتی بازی می کند. هویت عمانی از تنوع و کثرت گرایی شکل گرفته و هیچگاه به معنای غلبه یک گروه بر دیگران نبوده است. هویت گروه ها تحت این هویت کلی زنده مانده اند اما هیچگاه برای به هم زدن اتحاد در کشور سیاسی نشده اند. جو موجود در منطقه که نشان دهنده افزایش در تنش های قومی و فرقه ای است٬‌ تهدیدی برای بنیان جامعه عمان محسوب می شود. بنابراین عمان نمی تواند از طرح اتحاد در بین کشور های خلیج فارس که می تواند علیه ایران استفاده شود پشتیبانی کند و خطرات جدی ناشی از این طرح را در مسائل داخلی اش بپذیرد.

همچنین عمان از بابت  سیاست های ستیزه جویانه همسایه کوچک ثروتمندش٬‌ امارات متحده عربی که به تازگی افزایش یافته نیز نگران است. از زمان آغاز بهار عربی، امارات متحده عربی از کشوری بی طرف که همواره صلح طلب بود تبدیل به نیرویی درگیر در منازعات شده است و تلاش می کند تا با پول نفت خود در صحنه سیاسی کشورهایی مانند مصر تاثیر بگذارد.

از این وضعیت در منطقه عمان بهره ای نبرده است. منابع نفتی این کشور کاهش می یابند و نرخ بیکاری روز به روز بیشتر می شود. بسیاری از جوانان عمانی همیشه در جستجوی کار در کشورهای دیگر بوده اند. به کشورهای ساحل شرقی آفریقا رفته اند٬‌ در آنجا گروه هایی تشکیل داده اند و حتی بر سرزمین های آفریقایی حکمرانی کرده اند. آنها از زمان افزایش قیمت نفت در سال ها ۱۹۷۰ در کشورهای دیگر خلیج فارس  نیز کار کرده اند٬‌  ولی از دیدگاه آنها٬‌ همکاری در حوزه کشورهای خلیج فارس  به ادغام اقتصادی عظیم در این منطقه منجر به  ایجاد بازار کار باز برای شهروندانشان نشده است. در سال ۲۰۱۱ پس از تظاهراتی که در شهرهای ساحلی این کشور انجام شد٬‌ شورای همکاری خلیج فارس کمک ۱۰ میلیارد دلاری  به این کشور را تصویب  کرد.

اکنون عمان ممکن است به اندازه دیگر کشورهای عربی ای که از این کمک ها بهره می بردند ناامید نباشد. عمان می تواند همچنان بی طرف بماند و حتی با طرح مورد حمایت عربستان سعودی مخالفت کند. همبستگی اقتصادی کشورهای حوزه خلیج فارس که خواست اکید همه آنها بود، با اتحاد سیاسی همراه نخواهد شد چرا که چنین اتحادی توانایی عمان در بی طرف ماندن در درگیری های آتی منطقه ای با ایران را کاهش خواهد داد. عمان باید از کمک کردن به رسیدن به توافقی پنهان با ایران -دشمن اصلی عربستان سعودی- احساس امنیت کرده باشد. نقش سیاسی عمان در این توافق می تواند به همکاری اقتصادی اش با ایران منجر شود و این امر می تواند جبران کننده خسارت های احتمالی این کشور از جانب کشورهای شورای همکاری خلیج فارس باشد.

از سوی دیگر عمان از لحاظ جغرافیایی و همچنین در روح وفرهنگ خود در طرف عربی خلیج فارس باقی می ماند. این کشور بدون شک می تواند از خطاب های معترضانه عربستان و پروژه های فرقه گرایانه فاصله بگیرد و همزمان به عنوان یکی از بازیگران حوزه خلیج فارس بدون توجه به اینکه این حرکت ها از همکاری به سمت اتحاد می رود٬ ایفای نقش کند. عمان به اندازه کافی آگاه بود که نباید از پروژه اتحادی که علیه دشمنی خارجی جهت گیری شده خشنود باشد چرا که بسیار سریع دریافت که این پروژه بدون چشم اندازی از همزیستی صلح آمیز در ایران، می تواند مشکلات حوزه خلیج فارس را دامن بزند. عمان در تلاشی برای حفظ موقعیتش به عنوان بازیگری مستقل که از درگیر شدن در جنگهای مورد نظر کشورهای دیگر دوری می جوید٬ دیپلماسی را به تقابل ترجیح داد.

۳۰ سال پس از آغاز به کار این شورا، به نظر می رسد شورای همکاری خلیج فارس باید خط کلی‌اش را تغییر دهد. در صورتی که دلیل وجودی این شورا صرفا ایجاد اتحاد علیه ایران باشد٬ ادامه کار آن ممکن نیست.

درحالیکه عربستان سعودی همچنان روی این مسئله اصرار دارد٬ ممکن است کشورهای کوچک دیگر صلح را به جنگ ترجیح دهند. کشورهای دیگر نیز ممکن است اقدامات عمان را تعقیب کنند، با در نظر گرفتن این مسئله که ایالات متحده نشان داده که از نظر این کشور نیز همکاری با ایران بهتر از جنگ با این کشور است. عربستان سعودی ممکن است حاشیه سوق داده شود چرا که کشورهای دیگر حوزه خلیج فارس نیز پروژه های خودشان را در راستای همزیستی مسالمت آمیز با ایران پیش می برند و ترجیح می دهند از مزایای همکاری اقتصادی و مالی با این کشور بهره مند شوند. از آنجایی که سیاست در کشورهای حوزه خلیج فارس -به استثنای بحرین- بر اساس مسائل ایدئولوژیک یا برنامه های فرقه گرایانه صورت بندی نمی شود٬‌ چنین سیاست گذاری هایی آسان تر اجرایی می شوند. کشورهای دیگر حوزه خلیج فارس به دنبال رفاه اقتصادی شان هستند و تمایلی ندارند منافعشان را با راه انداختن جنگ های فرقه ای به خطر بیاندازند.

زمان آن رسیده است که عربستان سعودی به حرف همسایگانش گوش دهد و پروژه های بلندپروازانه و برنامه های توسعه طلبانه ای که منطقه را قطبی کرده و صلح در جوامع کثرت گرا را به خطر انداخته است را رها کند. این جوامع دیگر تحمل کشیده شدن به جنگهای خشن و تنگ نظرانه فرقه ای را ندارند. عربستان باید بپذیرد که تنوعات فرقه ای و قومی منطقه به آسانی همگون نمی شوند و تنها می توانند با عواقبی خطرناک به جناح بندی های سیاسی منجر شوند. جوامع کثرت گرایی که در آنها برابری برای همه بخش های جامعه تضمین شده است و به آنها اجازه می دهد خلاق٬‌ سرزنده و شاداب باشند و نه تنها فرهنگ های رنگارنگ بلکه رفاه اقتصادی و استعداد در کسب و کار را به چشم انداز هیولا وار منطقه اضافه می کنند. تنوعی که به خوبی مدیریت می شود نه تنها نشانه ضعف نیست٬‌ بلکه می تواند نمودی از قدرت باشد. عربستان همچنین باید بداند که رقابت های اقتصادی و سیاسی می توانند کنترل شوند ولی جنگ های مذهبی غالبا طولانی و طاقت فرسا هستند. دلیل آن یک واقعیت ساده است: مقدسات به سادگی تقسیم نمی شوند.