کد خبر: ۲۰۸۳۳
تاریخ انتشار: ۲۸ آذر ۱۳۹۲ - ۱۵:۴۹
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
تعداد بازدید: ۱۴۸۹

رهبر معظم انقلاب: هیئت سکولار نداریم

رهبر معظم انقلاب در دیدار هیئت رزمندگان اسلام فرمودند: چقدر خوب است که در محافل هیئتها، به قرآن‌‌خوانى اهتمام ورزیده شود؛ چقدر خوب است که در این نوحه‌‌خوانى‌‌ها مضامین اسلامى، مضامین انقلابى، مضامین قرآنى نیز گنجانده شود.
رهبر معظم انقلاب در دیدار هیئت رزمندگان اسلام فرمودند: چقدر خوب است که در محافل هیئتها، به قرآن‌‌خوانى اهتمام ورزیده شود؛ چقدر خوب است که در این نوحه‌‌خوانى‌‌ها مضامین اسلامى، مضامین انقلابى، مضامین قرآنى نیز گنجانده شود.
 
دفتر حفظ و نشر آثار آیت‌الله العظمی خامنه‌ای، متن کامل بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار اعضای ستاد مرکزی هیئت رزمندگان اسلام را بازنشر داد که متن کامل آن در ادامه می‌آید:

بسم‌‌الله‌‌الرّحمن‌‌الرّحیم‌‌

هیئت رزمندگان یک پدیده‌‌ى مبارکى است؛ نَفْس اینکه رزمندگان ما هیئت عزادارى تشکیل بدهند - محور و نقطه‌‌ى ثقل اصلى هم عزادارى عاشورا است؛ بقیّه‌‌اى که فرمودید، اینها حواشى لازم و خوبى است، امّا آن نقطه‌‌ى ثقل، احیاى عاشورا، زنده نگه‌‌داشتن عاشورا و عمق‌‌یابى ژرفاى حادثه‌‌ى عاشورا است - چیز بسیار مبارک و مهمّى است.

  یک نکته این است که اصل انتساب هیئت به رزمندگان، یک معناى مهمّى دارد. رزمندگان یعنى کسانى که در مواجهه‌‌ى با دشمن مجاهدت کردند؛ مجاهدت هم اعمّ از مقاتله است؛ مقاتله یعنى جنگ نظامى، مجاهدت مجموعه‌‌اى از انواع مبارزه‌‌ها است؛ جنگ نظامى، جنگ فکرى، جنگ روحى، جنگ اجتماعى، مجموع اینها اسمش مجاهدت است، مجاهدت شامل همه‌‌ى اینها هم هست. آن کسانى که اهل مجاهدت در راه خدایند - یکى از خصوصیّات مجاهدت و معناى جهاد این است که دشمن در مقابل انسان باشد؛ هر تلاشى را جهاد نمیگویند؛ ممکن است کسى یک کار علمى‌‌اى هم بکند [امّا] جهاد نباشد؛ جهاد، آن حرکتى است که در مواجهه‌‌ى با یک خصم، با یک دشمن، انجام میگیرد - و این خصوصیّت را دارند، این روحیّه را دارند، براى همه‌‌ى اجتماعات وجودشان مبارک است؛ چون اجتماعات بشرى خالى از دشمن نیستند - حالا کم یا زیاد؛ یک وقت مثل ما دشمن زیاد دارند، یک وقت هم این قدر دشمن ندارند امّا بالاخره دارند - و اگر چنانچه این جامعه در درون خود یک نیروى مواجه‌‌شونده و مقابله‌‌کننده‌‌اى داشته باشد که همان مبارزین و رزمندگان و مجاهدین هستند، میتواند احساس امنیّت بکند؛ والّا اگر این را نداشته باشد، مثل بدنى است که در درون خودش آن گلبول‌‌هاى سفید را که مثلاً مأمور به مواجهه هستند، نداشته باشد؛ انواع و اقسام بیمارى‌‌ها بر این جامعه ممکن است عارض بشود. اینکه این مجموعه بیایند براى مسئله‌‌ى عاشورا و مسئله‌‌ى عزادارى حسین‌‌بن‌‌على (علیهماالسّلام) تلاش بکنند و کار کنند و آن را گرم و گرامى و زنده بدارند، این خیلى کار مناسب و لازمى است. بنابراین نَفْس این انتساب، یعنى انتساب هیئت عزادارى به رزمندگان، چیز مبارکى است، چیز خیلى خوبى است، این را رها نکنید و هر چه میتوانید حفظ کنید و نگه دارید.

  نکته‌‌ى دیگر این است که اسم هیئت در آن تبادر عرفى، [به معنى‌‌] بى‌‌نظمى است؛ میگویند فلانى هیئتى عمل میکند، یعنى بى‌‌نظم عمل میکند. تقریباً میشود گفت  شما اوّلین کسانى هستید که آمدید این مجموعه‌‌اى را که گویا طبیعتش طبیعت "بى‌‌نظمى" است، تحت نظم درآورید؛ این خیلى چیز خوبى است.

  خب، هیئتى بودن - که به اصطلاح تعبیرى از بى‌‌نظم بودن است - به‌‌خاطر چیست؟ به‌‌خاطر این است که وقتى کسى وارد هیئت امام حسین میشود هیچ‌‌کس به او نمیگوید فلان جا بنشین، فلان جا ننشین؛ فلان جور بنشین، فلان جور ننشین؛ کِى بیا، کِى برو؛ کاملاً همه‌‌ى تحرّکات، برخاسته‌‌ى از اراده‌‌ى مردم و خواست خود مردم است که آن هم ناشى از ایمان آنها است؛ این چیز خیلى خوبى است، این را باید نگه دارید؛ یعنى ارتباط هیئت را به ایمان مردم و عشق مردم، و جاذبه و گیرایى خود هیئت و خود این کانون را براى دلهاى مردم باید نگه دارید، این را باید حفظ کنید، یعنى جورى نشود که حالت ادارى و مانند اینها پیدا بکند.

به نظر من مراکز شماها حسینیّه‌‌ها است. شما مرکز ادارى نمیخواهید؛ حسینیّه، هیئت، مسجد، مراکز شما اینها است. یعنى اگر آمدیم ما اینجا را وابسته کردیم به یک اداره‌‌اى و یک ساختمانى و طبقه‌‌ى اوّل و طبقه‌‌ى دوّم و صندلى گردان و مانند اینها، این دیگر هیئت نمیشود؛ میترسم اشکال پیدا بکند، نمیگویم قطعاً هیئت نمیشود، امّا به نظرم میرسد که طبیعت کار هیئت این است که مردم با عشق و شور و اشک بیایند طرف مجلس امام حسین؛ این است که اثر میکند؛ این است که از دلش این انقلاب میجوشد، یا لااقل مزرَع خوبى براى رشد فضائل انقلابى و معارف انقلابى میشود.

  نکته‌‌ى بعد که خیلى مهم است، همین مسئله‌‌ى تربیت نیروها یا حراست از نیروهاى گوینده و خواننده از خطاها و اشتباهات است؛ این خیلى مهم است. واقعاً یکى از گرفتارى‌‌هاى ما این است؛ حالا اسم مدّاحها بد در رفته، مخصوص مدّاحها نیست، مدّاح و غیر مدّاح ندارد. از کسانى که در این ماجراى منبر رفتن و از عاشورا خواندن وارد بوده‌‌اند - اعم از مدّاح و منبرى و مانند اینها - مواردى دیده شده که حرفهاى نامناسبى از اینها صادر شده. یک وقت حالا من و شما نشسته‌‌ایم، یک حرف غلطى هم از دهان بنده مى‌‌آید بیرون، چیزى نیست، [ چون‌‌] دو نفر پهلو هم نشسته‌‌اند، مهم نیست؛ یک وقت نه، ما هزار نفر، ده هزار نفر، گاهى پنجاه هزار نفر مستمع داریم، گاهى این جمعیّت تبدیل میشود به جمعیّتهاى میلیونى به‌‌خاطر انتشار؛ اینجا باید محاسبه بشودکه تأثیر یک حرف غلط و نامناسب بر روى ذهن مخاطب چیست. یک عدّه‌‌اى همان حرف غلط را قبول میکنند، و یک معرفت غلطى پیدا میکنند؛ یک عدّه‌‌اى آن را استنکار میکنند و این استنکار موجب میشود که از اصل دین زده بشوند؛ بین کسانى و کسانى سرِ این حرف اختلاف مى‌‌افتد؛ ببینید، از چند جهت مجارى فساد به‌‌وجود مى‌‌آید براى یک حرف غلطى که یک نفر میزند. از قدیم دیده بودیم ما - مخصوص حالا نیست؛ از بچّگى میرفتیم روضه و پاى منبر - گاهى روضه‌‌خوان‌‌ها روضه‌‌هایى میخواندند که معلوم بود غلط است، معلوم بود خلاف است، امّا میخواندند؛ براى اینکه حالا چهارنفر مستمع دلشان بسوزد و گریه کنند. مگر به هر قیمتى باید این کار را کرد؟ حادثه را بیان کنید؛ با هنرمندى بیان کنند تا مردم دلشان شیفته بشود و منقلب بشود، نه اینکه خلاف بگویند. حالاها هم میشنوم، منبرى یا مدّاح سر منبر خطاب به امیرالمؤمنین میکند و میگوید آقا هرچه دارى از امام حسین دارى! شما فکرش را بکنید! این چه حرفى است و این چه مُهمل‌‌گویى‌‌اى است که کسى این‌‌جور درباره‌‌ى امیرالمؤمنین حرف بزند؟ امام حسین هرچه دارد از امیرالمؤمنین دارد، امام حسین هرچه دارد از پیغمبر دارد؛ چرا نمیفهمند این معانى و این مسائل را؟ آن‌‌وقت ادّعا هم دارند، هرچه هم به دهنشان بیاید میگویند؛ یعنى اینها را خیلى باید به‌‌نظر من بزرگ بشمُریم.

  یک نکته هم همین مطلبى است که آقاى نجات اشاره کردند که درست هم هست. هیئتها نمیتوانند سکولار باشند؛ هیئتِ امام حسینِ سکولار ما نداریم! هرکس علاقه‌‌مند به امام حسین است، یعنى علاقه‌‌مند به اسلام سیاسى است، اسلام مجاهد است، اسلام مقاتله است، اسلام خون دادن است، اسلام جان دادن است؛ معناى اعتقاد به امام حسین این است. اینکه آدم در یک مجلس روضه یا هیئت عزادارى مراقب باشد که نبادا وارد مباحث اسلام سیاسى بشود، این غلط است. البتّه معناى این حرف این نیست که هر حادثه‌‌ى سیاسى در کشور اتّفاق مى‌‌افتد، ما باید حتماً در مجلس روضه آن را با یک گرایش خاصّى - حالا یا این طرف، یا آن طرف - بیان کنیم و احیاناً با یک چیزهایى هم همراه باشد؛ نه، امّا فکر انقلاب، فکر اسلام، خطّ مبارکى که امام (رضوان الله علیه) در این مملکت ترسیم کردند و باقى گذاشتند، اینها بایستى در مجموعه‌‌ها و مانند اینها حضور داشته باشد.

  به هر حال کار کارِ بزرگى است، کار مهمّى است؛ و شایسته‌‌ترین مجموعه‌‌هایى که میتوانند براى امام حسین عزادارى کنند، واقعاً همین مجاهدین فى‌‌سبیل‌‌الله‌‌اند، همین رزمندگانند، همین جوانها هستند؛ و شما این را قدر بدانید و این را هدایت کنید؛ هدایت کنید. این میتواند یک چشمه‌‌ى خورشید و چشمه‌‌ى نورى باشد براى اِشعاع در مغزها و در فکرها و در دلهاى مخاطبین که بتواند اینها را از لحاظ معارف اسلامى و معارف دینى بالا ببرد.

  چقدر خوب است که در محافل هیئتها، به مسئله‌‌ى قرآن - قرآن‌‌خوانى و معارف قرآنى - اهتمام ورزیده بشود؛ چقدر خوب است که در این نوحه‌‌خوانى‌‌ها مضامین اسلامى، مضامین انقلابى، مضامین قرآنى گنجانده بشود؛  یک وقت هست که سینه میزنند و صد بار با تعبیرات مختلف مثلاً میگویند «حسین واى»، خب این یک کارى است امّا هیچ فایده‌‌اى ندارد و هیچ چیزى از «حسین واى» انسان نمیفهمد و یاد نمیگیرد. یک وقت هست که شما در همین مطلبى که [عزادار] تکرار میکند و حرفى که [با آن] سینه میزند، با زبان نوحه و با زبان شعر، یک مسئله‌‌ى روز، یک مسئله‌‌ى انقلابى، یک مسئله‌‌ى اسلامى، یک معرفت قرآنى را میگنجانید؛ او وقتى تکرار میکند، در ذهن او ملکه میشود؛ این خیلى باارزش است، کارى است که هیچ‌‌کس دیگر غیر از شما نمیتواند این کار را بکند؛ یعنى هیچ رسانه‌‌اى واقعاً قادر نیست که این‌‌جور معارف الهى را با جسم و جان و فکر و روح و احساس و عقل و مانند اینها آمیخته کند. لذا کار کار مهمّى است، کار بزرگى است و امیدواریم که ان‌‌شاءالله خداى متعال بهتان توفیق بدهد و شما را مأجور بدارد که بتوانید به بهترین وجهى ان‌‌شاءالله این کار را پیش ببرید.

والسّلام  علیکم و رحمةالله و برکاته‌‌