کد خبر: ۲۱۶۷۱۹
تاریخ انتشار: ۰۳ خرداد ۱۳۹۷ - ۲۰:۵۰
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
تعداد بازدید: ۸۲۳

ایده گوگل برای مهندسی اجتماعی و هدایت جریان‌های انسانی دنیا

گوگل با اتکا به هوش مصنوعی و داده‌های جمع‌آوری شده از کاربران، برای هدایت جریان‌های اصلی اجتماعی و انسانی در دنیا برنامه دارد.

به گزارش پایگاه خبری تیک (Tik.ir) ؛ گوگل با دانشی که در مورد کاربران خود دارد یک کسب‌وکار چندمیلیارد دلاری به راه انداخته است. اکنون ویدیویی در گوگل تولید شده که نشان‌دهنده‌ی نگاه جاه‌طلبانه‌ی این شرکت به استفاده از اطلاعات کاربران در آینده است.

این ویدیو اواخر سال ۲۰۱۶ توسط نیک فاستر، رئیس طراحی در X (پیشتر با عنوان Google X شناخته شده بود) و یکی از پایه‌گذاران آزمایشگاه آینده‌ی نزدیک (Near Future Laboratory) ساخته شده است. ویدیو که در داخل گوگل به‌اشتراک گذاشته شد، آینده‌ی روند جمع‌آوری داده را نشان می‌دهد؛ آینده‌ای که در آن، گوگل کاربران خود را به‌سمت اهدافشان سوق می‌دهد، دستگاه‌های سفارشی برای جمع‌آوری بیشتر داده تولید می‌کند و حتی رفتار جمعیت جهان برای حل مشکلات جهانی مثل فقر و بیماری را هدایت می‌کند. سخن‌گوی X درمورد ویدیو این‌گونه به پایگاه ورج گفت:

ما درک می‌کنیم چنین ویدیویی می‌تواند کمی خلاف وضعیت نرمال باشد، ولی هدف طراحی آن همین امر بوده است. طرح چنین آزمایشی از سال‌ها پیش توسط تیم طراحی مطرح شده است. تیم از تکنیکی به‌نام طراحی حدسی و نظری برای کشف ایده‌ها و مفاهیم ناخوشایند جهت برانگیختن بحث و گفت‌وگو استفاده می‌کند. ویدیو ارتباطی با هرگونه جریان یا محصولی در آینده ندارد.

جمع آوری دادهتمامی داده‌های جمع‌آوری شده توسط دستگاه‌های شما (اصطلاحا دفتر کل) به‌عنوان یک بسته‌ای از اطلاعاتی که می‌تواند به کاربران دیگر برای بهبود جامعه انتقال پیدا کند، معرفی و ارائه می‌شود.

ویدیوی یادشده که با عنوان Selfish Ledgar (به‌معنی دفترکل خودخواه) منتشر شده، ۹ دقیقه است و با بررسی سابقه‌ای از وراژن‌شناسی لامارکی یا Lamarckian epigenetics شروع می‌شود. وراژن‌شناسی انتقال مشخصه‌های اکتسابی در عمر یک ارگانیسم را نشان می‌دهد. فاستر به‌عنوان راوی فیلم، تصدیق می‌کند که این نظریه از نظر ژنتیکی شاید بی‌اعتبار باشد؛ ولی می‌تواند استعاره‌ی خوبی از داده‌های کاربران باشد. عنوان خودخواه به‌کاررفته برای فیلم هم به‌خاطر تجلیل از کتاب ژن خودخواه سال ۱۹۷۶ ریچارد داوکینز است. نحوه‌ی استفاده ما از موبایل‌هایمان به‌طور مداوم، نحوه‌ی تکامل ما و ماهیت و هویت ما را نشان می‌دهد. فاستر نام چنین مجموعه‌ای از داده‌های ما را دفترکل یا لدگار می‌گذارد و معتقد است که می‌توان از آن برای اصلاح رفتارها استفاده کرد و آنها را از شخصی به شخص دیگر منتقل کرد:

اصول طراحی متمرکز روی کاربر، برای چند دهه است که دنیای محاسباتی دنیا را که در اختیار و سلطه‌ی خود دارد؛ اما اگر نحوه‌ی نگرش و دید ما نسبت‌ به اشیا و اوضاع متفاوت شود، چه اتفاقی می‌افتد؟ اگر بتوان به دفترکل یک اراده یا هدف بخشید چه می‌شود؟ اگر ما روی توسعه‌ی دفترکل تمرکز کنیم و منابع اطلاعاتی بیشتر در اختیار آن قرار دهیم چه می‌شود؟ اگر ما خودمان را به‌جای مالک داده‌ها، تنها نگهابانان، حاملان موقت یا مراقبان آنها بدانیم چه اتفاقی می‌افتد؟

طبق گفته‌ی فاستر، دفترکل دستگاهی که ما از آن استفاده می‌کنیم (داده‌هایی درمورد اقدامات، تصمیمات، ترجیحات، حرکات و روابط ما) می‌تواند مانند اطلاعات ژنتیکی به نسل بعد یا سایر کاربران انتقال داده شود.

اطلاعات تلفن همراهبرنامه Resolutions از گوگل؛ ایده‌ای برای تنظیمات سیستم برای هدفگذاری گسترده‌ی کاربران و هدایت کارهای روزمره آنها به‌سمت هدف

بخش میانی ویدیو درمورد دفترکل، برنامه Resolutions را نشان می‌دهد. Resolutions مفهومی توسط سیستم گوگل است که گوگل در آن از کاربران می‌خواهد تا هدفی برای زندگی خود تعیین کنند. گوگل در ادامه کاربران را برای رسیدن به‌هدف و از طریق گوشی آنها هدایت می‌کند. نمونه‌های زیادی در فیلم وجود دارند که ارزش‌های گوگل به‌عنوان یک سازمان را نشان می‌دهند؛ مثلا وقتی شما می‌خواهید از اوبر یک سرویس خودرو درخواست کنید، گزینه‌های دوستدار محیط زیست را به شما پیشنهاد می‌کند؛ یا شما را به‌سمت خریدن محصولات پروش‌یافته محلی هدایت می‌کند.

Resolutions گوگلنمونه‌ای از گوگل Resolutions که انتخابی را در یک برنامه فروشگاه‌های مواد غذایی به کاربر پیشنهاد می‌کند که بهترین گزینه برای رسیدن‌ به هدف اوست.

البته برنامه‌ برای کاربردپذیری باید به مقادیر زیادی از اطلاعات و تصمیمات کاربر دسترسی داشته باشد. مسائل مربوط‌ به حریم خصوصی یا اثرات منفی خارجی و تبلیغاتی اصلا در ویدیو ذکر نشده‌اند. تقاضای همیشگی دفترکل برای گرفتن اطلاعات بیشتر، شاید بدترین جنبه‌ی کار باشد.

فاستر در ویدیو آینده‌ای را به‌تصویر می‌کشد که مفهوم دفترکل بیشتر از میزان فعلی خوشایند است و پیشنهادات نه‌‌تنها از طرف کاربر، بلکه از طرف خود دفترکل هم ارائه می‌شوند. اینجا جایی است که دفترکل به‌طور فعال به‌دنبال پر کردن شکاف‌ها در مورد دانش خود از افراد است و حتی محصولاتی را برای برداشت داده انتخاب می‌کند که فکر می‌کند برای کاربر مناسب باشند. مثال ذکرشده در ویدیو درمورد مقیاس یک حمام است؛ چون دفترکل هنوز نمی‌داند که وزن کاربر چقدر است و اندازه‌ی متناسب حمام نسبت‌ به وزن کاربر باید چقدر باشد. سپس ویدیو پا را فراتر از زمان می‌گذارد و آینده‌ای علمی‌تخیلی را نشان می‌دهد که دفترکل به‌اندازی باهوش شده است که طرح‌های خود را به‌حالت سه‌بعدی ارائه می‌دهد: به‌ خانه خوش آمدی، دیو، من برای تو یک مقیاس ساخته‌ام.

یک گره پردازش ابری که اطلاعات کاربر را تحلیل می‌کند و در صورت نبودن داده‌های مورد نیاز، مثلا وزن، آن را به کاربر اطلاع می‌دهد.

بینش فاستر درمورد دفترکل از این‌ها هم فراتر می‌رود. او ابزاری برای بهبود خویشتن شخص متصور می‌شود. سیستم می‌تواند شکاف‌های دانش خود را پر کند و مدل رفتار انسانی خودش را تصحیح کند (نه‌ تنها رفتار انسانی که یک فرد خاص ارائه می‌دهد، بلکه رفتار انسانی تمام افراد دنیا و نژاد انسان). فاستر گفت:

سیستم با فکر کردن درمورد اطلاعات کاربران به‌عنوان اطلاعاتی که بین چندین نسل دست‌به‌دست گشته است، می‌تواند کاری کند که کاربران از رفتارها و تصمیمات نسل گذشته خود سود ببرند.

فاستر الگویی را متصور می شود که با توجه‌به رفتارهای انسانی به‌دست آمده است و الگوهای رفتاری را مانند ژنوم انسان، ترتیب‌بندی می‌کند و روز به‌روز پیش‌بینی‌های دقیقی در مورد تصمیمات و رفتارهای آینده آنها ارائه می‌دهد. وی در ادامه چنین نتیجه می‌گیرد:

با گسترش جمع‌آوری داده‌ها و مقایسه‌ی آنها، درک مسائل پیچیده‌ای مثل افسردگی، سلامتی، و فقر هم امکان‌پذیر خواهد شد.

جمع آوری اطلاعات گوگلایده اصلی پشت هر دفترکل این است که تا هر اندازه که می‌تواند داده جمع‌آوری کند؛ با این امید که بلاخره بتواند درمورد مشکلات جهانی به یک بینش و راه حل جامع برسد.

شغل فاستر در X (که به‌عنوان کارگاه فناوری‌های نسل فردای گوگل قلمداد می‌شود) رهبری طرح اهداف آینده‌نگرانه آن است. مفهوم دفترکل علاوه‌ بر بینش‌های علمی‌تخیلی، با نگرش‌ها درخصوص محصولات فعلی گوگل هم هم‌‌راستا است. گوگل‌ فوتوز درحال حاضر با فرض اینکه نگرش شما درمورد نقاط برجسته‌ی زندگی را می‌شناسد، تمامی آلبوم‌ها را براساس تفاسیر هوش مصنوعی‌ از شما ارائه می‌دهد. گوگل مپس و دستیار گوگل هم براساس اطلاعاتی که درمورد مکان‌ها و عادات معمول افراد دارند، پیشنهاداتشان را به آنها ارائه می‌دهند. گرایش تمامی چنین خدماتی به‌سمت به‌دست آوردن اطلاعات بیشتر از شما از جانب گوگل است. حتی نحوه‌ی نگارش افراد در جیمیل هم به‌نوعی خودکار شده است.

در این زمان و وقتی که اصول فناوری جدید و هوش مصنوعی وارد مرزهای جدیدی از زندگی عموم می‌شوند، گوگل هم گاها از اصول اخلاقی جدید درخصوص محصولاتش غافل می‌شود؛ مثلا در مورد تماس صوتی دوپلکس به‌کمک هوش مصنوعی‌ که صدای افراد را به‌طور کاملا طبیعی تقلید می‌کرد، هیاهویی به‌پا شد. به‌طوری که گوگل قول داد هوش مصنوعی خودش کار شناسایی افراد از طریق صدایشان را برعهده بگیرد و در آینده‌ای نزدیک چنین مشکلی نیز برطرف شود؛ مثلا هوش مصنوعی در تلفن کاربر، خودش می‌توانست برای رزرو قرار ملاقات یا گرفتن وقت در آرایشگاه اقدام کند.

دفترکل خودخواه، گوگل را در محور اصلی حل کردن مشکلات حل‌نشدنی دنیا قرار خواهد داد و با استفاده از تمامی اطلاعات ریز و درشت کاربران، رفتار کلی جمعیت جهان و جامعه‌ی جهانی را به‌سوی حل مشکلات هدایت خواهد کرد. البته گفتنی است که چنین آینده‌ای تنها در قالب یک ایده آن هم داخل خود شرکت گوگل مطرح شده است و تنها توسط یکی از مدیران اجرایی تأثیرگذار گوگل کلید خورده است. ولی مشخصا چنین طرح‌هایی نشان می‌دهند که در شرکت‌های بزرگی مثل گوگل چه‌ خبر است، شرکتی که در حال حاضر بزرگ‌ترین جمع‌‌آوری‌کننده اطلاعات شخصی افراد است.