کد خبر: ۲۲۲۰۲
تاریخ انتشار: ۱۳ دی ۱۳۹۲ - ۱۰:۳۸
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
تعداد بازدید: ۱۴۶۹

رمز ماندگاری آثار چارلی چاپلین

ایرنا - چارلی چاپلین به عنوان یکی از نابغه های هنر هفتم آثاری ارزشمند از خود به یادگار گذاشته و این آثار در فهرست بهترین آثار تاریخ سینمای جهان جای دارد. شناختن ِ رمز موفقیت آثار او می تواند الگو و سرمشق سینماگران دوره ها و کشورهای گوناگون از جمله در ایران قرار گیرد.

بیشترین فیلم های برتر جهان از جمله یک صد فیلم برتر تاریخ سینما از بنیاد فیلم آمریکا، انجمن منتقدان سینما و نیز مجله های معتبر، تراژدی و ملودرام هستند و آثار کمدی چاپلین به عنوان یک استثنا در بین آنها، نشانگر اهمیت این فیلمساز و آثارش در تاریخ سینما است.

برخی آثار چارلی چاپلین مانند فیلم «بچه» به عنوان یک اثر هنری و تاریخی برای نگهداری در گنجینه ملی فیلم آمریکا به کتابخانه کنگره معرفی شده و چند اثر دیگر او از جمله جویندگان طلا ( 1925) در رده بهترین فیلم های تمام دوره های تاریخ هنر هفتم قرار گرفته است.

شخصیت پردازی مناسب، روایت گیرا، رعایت اصول فنی فیلمبرداری و تدوین، چهره پردازی، لباس و صحنه درخور، بازی قابل قبول و منحصر به فرد از مهم ترین عوامل موفقیت و ماندگاری آثار این هنرمند بزرگ است.

مفاهیم و مسایل بشری همچون نوع دوستی، ایثار، عشق، فقر، غنا، تلاش، پیروزی، شکست، پیری، بیماری، مرگ، شفقت، سنگدلی، بیکاری، تنهایی، گرسنگی، پرخوری، حرص و طمع، حرمت شکنی، نژادپرستی، احترام به حقوق دیگران، خانواده، از خودبیگانگی، آرزوی داشتن زندگی بهتر، روان پریشی، پلیدی، شادی، غم، جلای وطن و نفرت، در تمام دوران ها مورد توجه اند و پرداختن به این نکات و مفاهیم در آثار چاپلین، رمز ماندگاری آثار او محسوب می شود.

ˈعلی اکبر فرهنگیˈ استاد ارتباطات معتقد است مردم در عین تفاوت های فردی مشترکات فراوانی در زمینه های اجتماعی، تکنولوژیکی، حقوقی و غیره با هم دارند و جدای از تمایزها، زندگی اجتماعی داشته و ادراک واحدی را کسب کرده اند. این ادراک و اشتراکات، آنان را در بسیاری از زمینه ها از جمله فرهنگ و هنر به هم نزدیک کرده و در ارتباط با هم به وفاق رفتاری منتهی ساخته است به طوری که همه ی آنها از یک چیز خوششان می آید یا از یک چیز تنفر پیدا می کنند.

بر اساس نوشته ی او، هنرمندان در جامعه با شناخت ادراکات اجتماعی مردم، به راحتی می توانند در قلمرو مرزها حرکت کرده و با وجود جدایی های فیزیکی به یگانگی روحی و معنوی دست یابند. به این دلیل است که چارلی چاپلین در سراسر جهان شناخته می شود و همه ی مردم در آمریکا، اروپا، آسیا و آفریقا از کارها و آثار او لذت می برند.

عرصه های مختلف اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و عاطفی در آثار چارلی چاپلین نمود دارد و او در بیان تصویری این عرصه ها موفقیت حاصل کرده و حتی نگاه عمیق به زندگی اجتماعی و سیاست در فیلم های عصر جدید و دیکتاتور بزرگ، وی را در ردیف متفکران قرار داده است.

به باور صاحب نظران، چارلی چاپلین با حفط خمیرمایه ی اصلی سینمای خود، در ساخت فیلم های کوتاه، بلند، صامت، گویا ( صدادار) ، رنگی و سیاه و سفید طبع آزمایی کرده و با پیشرفت سینما پیشرفت کرده است.

شخصیت پردازی و ایفای نقشی در خور، یکی از دلایل ماندگاری آثار چارلی چاپلین است به طوری که ˈ ولگرد ˈ به عنوان شخصیت محوری او با لباس و ظاهری خاص، به نماد فیلم های کمدی و حتی سینما تبدیل شده و نقش بی بدیلی را در ماندگاری آثار این هنرمند بازی کرده است.

شلوار گشاد، کت تنگ، کلاه لبه دار، کفش های بزرگ، سبیل کوچک و راه رفتن اردک وار از ویژگی ظاهری شخصیت ˈولگردˈ است که چارلی با استفاده از آنها و نیز حرکات صورت، نقش های ماندگاری را در سینما آفریده و به گفته ی ˈج ب بریستلیˈ بدون از دست دادن استعداد حیرت انگیزش در خنداندن ما ، فیلم های خنده دار را به طنزهای اجتماعی تبدیل کرده است.

نویسندگان کتاب تاریخ سینمای هنری به نقل ازˈ تئودور بوف ˈ نوشته اند که لباس چاپلین نمایشگر تشخص حقیرانه ی اوست، او در نقش مردی اشرافی است که همه چیز خود را از دست داده است، عصا نمادی است برای کسب وقار و سبیل کوچک و چهره گستاخ نماد خود خواهی است.

به اعتقاد یکی از نویسندگان، اهمیت شخصیت ولگرد در آثار چاپلین به حدی است که او پیش از خلق این شخصیت، کمدینی در بین کمدین های بسیاز زیاد دیگر بود ولی با خلق این شخصیت، تشخص یافت.

هر چند ولگرد در آثار چارلی چاپلین تبدیل به تیپ (نمونه ی ایده آل) شده ولی بازی واقع نمای او برای مثال در قسمت (سکانس) ِخوردن کفش در فیلم جویندگان طلا، هر بار گوشه هایی از توانمندی های او را به نمایش می گذارد.

در بیشتر فیلم های چاپلین، بیشتر شخصیت ها حول محور ˈ ولگردˈ می چرخند و او نیز با فرار از دست پلیس و در افتادن با یک فرد زورمند، صحنه های خنده دار و تماشایی را خلق می کند.

تعقیب و گریز پلیس و ولگرد از سوژه های تکراری چاپلین برای خنداندن تماشاچی است که در هر فیلمی به نوعی به نمایش گذاشته می شود و اوج آن در فیلم سیرک و نماهای بسیار زیبای آن است که پس از گذشت سال ها هنوز هم به قول معروف ˈ انسان را از خنده روده بُر می کندˈ.

در فیلم بچه، جان ( بچه ) با یک پسر بزرگتر از خود درگیر می شود و صحنه های هیجان انگیزی خلق می کند که با درگیری ولگرد با برادر بزرگتر پسر زورگو تکمیل می شود.

در فیلم جویندگان طلا نیز، ولگرد یا مرد کوچک با درگیری با 2 فرد تنومند نشان می دهد که او هر چند جثه کوچکی دارد ولی زبر و زرنگ بوده و قادر است با جا خالی دادن به موقع و ضربه زدن و فرار کردن، حریف را از پای درآورد. در این فیلم، ولگرد یا مرد کوچک در درگیری با طبیعت سخت منطقه آلاسکا و نیز گرسنگی، صحنه های زیبایی را خلق و بر آنها غلبه می کند.

در فیلم مهم و فلسفی ˈعصر جدیدˈ درگیری ولگرد (یا کارگر) با پلیس ها و افراد قوی تر به شیوه ای به نسبت جذاب نشان داده شده، اما مهم ترین درگیری در این فیلم جدال انسان با ماشین است که به ویژه در سکانس ماشین غذا دادن به کارگران به شکل بسیار زیبا و در عین حال متاثر کننده ای به نمایش درآمده است.

درگیری بین انسان و جامعه در فیلم عصر جدید در قالب سکانس های اعتصاب، تظاهرات، روابط کارفرما و کارگر مطرح شده ولی در این فیلم از پیروزی ولگرد یا کارگر خبری نیست و اجتماع، او و دختر همراهش را له می کند و از هر نوع امکاناتی محروم می سازد.

ولگرد، زورگو نیست ولی توسری خورهم نیست و در صورت لزوم به زورگویان توسری هم می زند و از مهلکه می گریزد و این امر، همزمان حس ترحم و افتخار را در ببینده پدید می آورد.

خیال پردازی و پناه بردن به رویا ، یکی دیگر از ویژگی های شخصیت ولگرد است و او محرومیت های خود در جهان واقعی را با خیال پردازی جبران می کند. او در فیلمˈ بچهˈ در جهانی خیالی و در خواب به آرزوهای خود می رسد و در فیلم جویندگان طلا در سکانس تدارک شام سال نو، محرومیت هایش در عالم خواب به آخر رسیده و او به دختر دلخواهش می رسد و در فیلم سیرک نیز رقیب عشقی خود را در عالم خیال به باد کتک می گیرد.

چارلی چاپلین در فیلم ˈ جویندگان طلا ˈ بین حقارت و محرومیت با رویا پردازی رابطه ای مسقیم برقرار نموده تا جایی که ˈجیم ˈ به دلیل محرومیت از غذا، مرد کوچک را چون مرغی تصور می کند.

اتفاق و شانس در فیلم زائر ( 1923) که داستان آن شباهت زیادی به مارمولک (ساخته سال 83 کمال تبریزی) دارد، نقش مهمی در فیلم های چارلی چاپلین ایفا و ولگرد به طور اتفاقی مقصد سفر خود را تعیین می کند و حوادث به گونه ای رقم می خورد که او به جای کشیش دهکده معرفی شود.

در فیلم ˈسیرک ˈ یک دزد بطور اتفاقی کیفی را درون جیب او می گذارد و ماجراهای بسیار خنده دار تعقیب و گریز و ورود شانسی او به سیرک را باعث می شود.

رفتار خوب یکی از آرزوهای شخصیت ولگرد است. او در عطش عذرخواهی دیگران می سوزد و این آرزو در برخی فیلم ها از جمله جویندگان طلا و در سکانسی که در لباس ژولیده با مسافر قاچاقی کشتی اشتباه گرفته می شود، به واقعیت می پیوندد.

ولگرد از تنهایی رنج می کشد، او دوست دارد خود را مطرح کند و به دنبال عشق واقعی است؛ عشقی که سرانجام در فیلم جویندگان طلا به آن دست می یابد و نشان می دهد که تنها داستانی پایان خوش دارد که شخصیتش پولدار شود.

بزرگ منشی یکی از ویژگی های ولگرد است. او در فیلم سیرک، عاشق می شود ولی سرانجام پا روی خواسته ی خود می گذارد و زمینه پیوند و ازدواج معشوق خود با شخص لایق تری را فراهم می کند.

در فیلم موسیو وردو نیز وقتی موسیو دانست که عشق زن تازه از زندان آزاد شده به شوهرش پاک و حقیقی است، تحت تاثیر قرار گرفت و نه تنها از کشتن او صرف نظر کرد بلکه مبلغی پول هم به او پرداخت.

ولگرد سعی دارد در اجتماع پذیرفته شود تا جایی که او در فیلم زائر برای پذیرفته شدن در یک خانواده، به مبارزه با هم سلولی سابق خود وادار می شود که البته نتیجه ای در بر ندارد.

ولگرد به دنبال صلح و آرامش است ولی در اکثر مواقع جامعه این موهبت را از او دریغ می کند تا جایی که در آخر فیلم زائر بر اساس یکی از میان نوشته ها، به خیال خود به یک زندگی تازه به همراه صلح و آرامش دست می یابد اما به زودی به اشتباه خود پی می برد و دوباره مصیبت شروع می شود.

در فیلم عصر جدید نیز او در خیال خود خانه و خانواده ای تشکیل می دهد و از امکانات متوسطی بهره مند می شود ولی در عمل از آن نیز محروم می گردد.

خیالبافی و داشتن آرزوی زندگی بهتر، در فیلم عصر جدید و در سکانس بازدید چارلی و دختر کارگر فراری از قسمت های محتلف یک فروشگاه بزرگ، به خوبی به تصویر کشیده شده و نشان می دهد که آنان چقدر دوست دارند که مثل بقیه باشند.

ولگرد بهتر از هر کس دیگری فشار گرسنگی را می فهمد و نه تنها در طبیعت وحشی آلاسکا در فیلم جویندگان طلا، بلکه در شهر و در یک سیرک نیز به خوبی آن را به نمایش می گذارد و شاید از این طریق با این پدیده ی زشت مبارزه می کند.

ولگرد در فیلم جویندگان طلا در سکانس به یاد ماندنی پختن کفش و خوردن آن ( کفش فیلم از جنس آب نبات بوده است) و در فیلم سیرک با دادن تخم مرغی به دخترک، نظر فیلمساز در خصوص گرسنگی را مطرح کرده است.

در فیلم عصر جدید نیز، انسان باید جزیی از چرخ دنده ی ماشینی باشد که خود ساخته باشد در غیر این صورت فقر، گرسنگی و بی خانمانی در انتظار اوست.

حرکت های خاص و بدیع چارلی چاپلین در نقش ولگرد در هر یک از فیلم هایش نظر منتقدان را به خود جلب کرده تا جایی که گفته اند آن چه در فیلم های او و برخی دیگر از کمدین ها مثل باستر کیتون و برادران مارکس خنده می آفریند، لحظات کمیک است و نه طرح نهایی داستان.

لطیفه به عنوان یکی از اشکال ساده بیان ادبی، پایه سینمایی کمدی دانسته شده که چارلی چاپلین به بهترین شکل ممکن آن را در قاب تصویر قرار داده و قطعات خنده داری آفریده است.

فریاد زدن در گوشی پزشکی دکتر در فیلم بچه، تشویق بچه به مبارزه، بستن طنابی که سگ با آن بسته شده به جای کمربند، انداختن قند در فنجان قهوه توسط ولگرد که خود را به بی هوشی زده و نماهای زیبا و خنده دار درون کلبه ی در حال سقوط در فیلم جویندگان طلا، تلاش برای جلوگیری از دزدی در خانه ای که در آن اِسکان دارد در فیلم زائر،نمونه هایی از قطعات کمیک (خنده دار) هستند.



** ˈمعناˈ در آثار چارلی چاپلین

فیلم های چارلی چاپلین با این که صحنه های خنده داری دارند ولی به هیچ وجه از معنا تهی نیستند و نکته های نغزی در آنها مطرح می شود که نمونه آن، میان نویس ˈ زنی که گناهش مادری بودˈ در فیلم بچه است.

فیلم جویندگان طلا و روشنایی صحنه پر از نکته های نغز است و در آنها مسایلی چون تنهایی انسان، پیری، عشق پاک، تاثیر ثروت بر روابط اجتماعی و تاثیر محیط بر انسان مورد کنکاش قرار گرفته است.

در آثار چارلی چاپلین که برخی از آنها ˈ کمدی - درام ˈ نامیده شده اند، همانند زندگی واقعی، غم و شادی و خوشی و ناخوشی با هم درآمیخته اند و این مهم در میان نویس اول فیلم بچه با عنوان ˈ فیلمی پرخنده و شاید پر دردˈ مورد تاکید قرار گرفته است.

ˈ بهزاد عشقی ˈ از نویسندگان و تحلیلگران سینما به این نکته توجه کرده و نوشته است که سینمای چاپلین ترکیب شایسته ای از تراژدی و کمدی است؛ تراژدی به تنهایی نیست زیرا سرگذشت پادشاهان نیست بلکه زندگی مردم عادی را به تصویر می کشد و با ناکامی و مرگ پایان نمی پذیرد و کمدی به تنهایی نیست زیرا که هدفش تنها خنداندن تماشاگر به وسیله بذله ی تصویری نیست و در عمق سینمای چاپلین که فکاهه حکمفرما است، مطالب به شدت تاثر انگیز نیز قابل استخراج است.

ˈ پام براون ˈ نیز در کتاب چارلی چاپلین به این نکته توجه کرده و نوشته است: چارلی در نقش ولگرد فاصله بین فقیر و غنی و موفق و ناموفق را پر می کند، او به افرادی که با خوشبختی فاصله دارند فرصتی می دهد تا به خودشان بخندند و آگاهی می دهد که می توانند در پایان پیروز باشند.

بهزاد عشقی در مقاله سینمای چارلی چاپلین، سینمای این هنرمند را حد واسط رویا آفرینی و واقعیت گرایی می داند و می نویسد که از این نظر او در تاریخ سینما یک اشتثنا است چرا که در عین این که رویا آفرین ( رابطه کاذب بین تماشاگران و ستاره ها) است در مقابل آن ایستاده است.

«ما شخصیت های کارتونی شاید کار احمقانه کنیم ولی احمق نیستیم » یکی از دیالوگ های فیلم انیمیشن - رئال ˈچه کسی برای راجر رابیت پاپوش دوختˈ است که تداعی کننده رفتار ولگرد است چرا که او نیر احمق نیست ولی قادر است بدون اینکه بخندند ، بخنداند و مانند کسانی که لطیفه (جوک) می گویند و خودشان نمی خندند ، کارش بی مزه نباشد.

در فیلم های چارلی چاپلین یک نوع شلختگی هدفمند به چشم می خورد و حرکات هنرپیشه ها و وسایل صحنه هر چند اتو کشیده نیست ولی به شکلی زیبا در خدمت کمدی قرار دارند.

در آثار او، انسانیت و نوع دوستی موج می زند به طوری که در فیلم های بچه و روشنی های صحنه، این نوع نگاه محور داستان فیلم است که در اولی ولگرد، سرپرستی یک بچه را به عهده می گیرد و عشق و محبت خود را نثار او می کند و در دومی نیز بازیگر (چاپلین) با نجات جان دختری که خودکشی کرده، او را به زندگی امیدوار می کند و دست آخر هم با بزرگ منشی از زندگی او بیرون می رود.

در فیلم های چارلی چاپلین، تبدیل شدن یک فرد عادی به هنر پیشه و ستاره ای مشهور، کاری عادی است به طوری که در فیلم بچه، مادر فقیر او، چند سال بعد به ستاره ای مشهور تبدیل می شود و در فیلم روشنی های صحنه نیز دختری که خودکشی کرده تبدیل به ستاره ای در دنیای هنر می شود.

ممکن است تبدیل شدن فردی عادی به ستاره ای مشهور در ساختار داستانی فیلم، منطقی به نظر نرسد ولی شاید منظور چاپلین از طرح چنین مساله ای بیان این واقعیت باشد که در بین افراد عادی استعدادهای زیادی وجود دارد.

چارلی چاپلین در فیلم عصر جدید و در سکانس آواز خواندن و نمایش دادن کارگر و دختر همراهش در یک رستوران به بلندی هر چه تمام تر اعلام می کند که افراد سطح پایین جامعه هم استعداد بالایی در زمینه هنر دارند، اما اجتماع از دادن فرصت برای شکوفا شدن این استعداد خودداری می کند.

در آثار چارلی چاپلین فقر و غنا و اختلاف طبقاتی به شکلی بسیار زیبا به تصویر کشیده شده و در آنها، فقرا در عین حال که با برخی اغنیا درگیر هستند، دوست دارند که جزو آنها باشند و به قول توماس لیفلانگ ( نویسنده کتاب دنیای خنده ) مردم عادی در آثار چاپلین بر روی پرده سینما یک دوست و همدرد یافتند که با طبقه بالا و نخبه گرای جامعه درگیر است.

در فیلم بچه، رویای ولگرد از دنیای اغنیا که به بهشت همانند است، نشان می دهد که فقرا با اصل غنا و ثروت مشکل ندارند و دوست دارند که مثل ثروتمندان زندگی کنند ولی در این راه حاضر نیستند اصل انسانیت و شرافت خود را فدا کنند.

ˈآرتور نایت ˈ در کتاب تاریخ سینما ˈ هزل آمیخته به اندوه ˈ و ˈ شباهت آگاهانه به مردم فقیر ˈ را از ویژگی های شخصیت ولگرد دانسته و توصیفی مناسب از این شخصیت محبوب به دست داده است.

هرچند به نوشته او چارلی چاپلین در همه فیلم ها، لباس ولگرد را حفظ کرد ولی در هر فیلم چیزی با خود داشت که نشانه شغل و مقام خاصی چون نانوا، مستخدم قهوه خانه، کمک دندانساز و نظیر آن بود و چشمه نوآوری ها (ابداعات) چارلی هرگز خشک نمی شد.

چاپلین با دقت بیشتر، از شوخی های فیلم های آن دوره ( قرن بیستم ) که اغلب خنک، خشن و رکیک بودند، دوری کرد و فیلم های او از آثار دیگر فیلم سازان، آرام تر و عادی تر است.

چارلی چاپلین نه تنها به داستان بلکه به طرز کار دوربین هم توجه می کرد و محل دوربینش را با دقت بیشتری انتخاب و رابطه ای موثر بین دوربین و بازیگران برقرار می کرد.

چابکی و دقت حرکات و شیرین کاری های چارلی در ایفای نقش شخصیت ولگرد ( مرد کوچک ) خواص و عوام را یکسان به تحسین وا می دارد و در طول زمان عمق یافته و کامل می شود.

چاپلین در تزیین صحنه ها نیز دقت می کرد و هر چیزی (شیء) که در صحنه بود به کاری می آمد و اشیاء صحنه هر یک به طریقی به بازی گرفته می شدند.

به نوشته ˈ آرتور نایتˈ ، چارلی به همان نسبت که شخصیت ولگرد را رها کرد به همان نسبت از علاقه مردم به آثارش کاسته شد تا جایی که فیلم ˈدیکتاتور بزرگˈ و به ویژه موسیو وردو ، مورد توجه واقع نشد و فیلم روشنایی های صحنه نیز که فیلم عمیقی است با استقبال مردمی مواجه نشد.

امید به آینده یکی از ویژگی های شخصیت ولگرد و آثار چارلی چاپلین است. در آخر فیلم سیرک او از دایره بسته خارج شده و قدم در جاده ای می گذارد که شاید آینده بهتری برای او رقم بزند.

در سکانس پایانی فیلم عصر جدید هم چارلی قدم در جاده می گذارد ولی این بار تنها نیست و سعی می کند دختر همراه خود را به خنده وادارد به امید این که آینده شادتری در انتظار آنان باشد.

البته امید به آینده، مربوط به فیلم های کمدی چارلی چاپلین است ولی در فیلم غیر کمدی یا ˈ کمدی سیاهˈ موسیو وردو ، او با خوشحالی به سوی مرگ و نیستی و اعدام با گیوتین می رود.



** سخت کوشی و تکامل تدریجی چاپلین

بررسی آثار و زندگی چارلی چاپلین نشان می دهد او از افرادی نیست که شهرت، آنان را متوقف می کند زیرا در 27 سالگی بسیار مشهور بود ولی سخت کوشی را رها نکرد و هر روز به موفقیت و پیشرفت بیشتری دست یافت.

بر اساس نوشته ˈ بهزاد عشقی ˈ چارلی و شخصیت ولگرد چنان به یگانگی رسیده اند که تجزیه این دو غیر ممکن است ولی این پرسوناژ تمام جنبه هایش را تنها در یک اثر به دست نمی دهد و هر یک از فیلم های او گوشه هایی از این شخصیت را عیان می سازد.

مبارزه با ناملایمات از دیگر ویژگی های شخصیت چاپلین است، زیرا چنان که در کتاب های مربوط به زندگانی او آمده در شرایطی که از وضعیت فیلم سازی و فشار استودیوها به تنگ آمده بود، با کمک دو تن دیگر از هنرمندان، استودیویی تاسیس کرد و کارگردانی و تهیه کنندگی کارهایش را بر عهده گرفت.

در برخی کتابها نوشته اند که او برای 250 متر فیلم مورد نیاز، 13 هزار متر و در مورد دیگری 96 هزار متر فیلم برداری کرد و هر صحنه را حدود چهار بار نگاه می کرد تا بهترین ها را گزینش کند.

این هنرمند بزرگ بیش از هفت صد بار کارکردن با طناب سیرک را تمرین کرد تا بتواند لحظه ای از آن را برای فیلمی به همین نام ثبت نماید، چرا که او کمال مطلوب را می خواست و هر صحنه را بارها و بارها تکرار می کرد و خودش گفته است که کار، زندگی است و من زندگی را دوست دارم .

تکامل تدریجی چنان که نویسندگان کتاب تاریخ سینمای هنری نوشته اند یکی از ویژگی های کار چاپلین است. او همواره در حال آموختن در مکتب سینما بوده است و این تکامل نه در امتداد یک خط راست بلکه در جهت های مختلف و متنوعی صورت گرفت و پیش رفت.

به نوشته این کتاب، چارلی چاپلین در سال های دهه 1920 از ساختن فیلم کوتاه روی برتافت و یکسره به فیلم طولانی روی آورد و بدین سان شیوه ˈ سنت ˈ یعنی کمدی بیهودگی و نوع فیلم های حادثه ای را پشت سرگذاشت و چارلی خودخواه و عقب افتاده فیلم های گذشته، تبدیل به شخصیت پیچیده پر تناقضی شد؛ او دیگر دشمن سرسخت و شکست ناپذیر محیط خصمانه نبود بلکه حامل تناقضی غم انگیز در خویشتن، شد.

چارلی چاپلین با پذیرش تغییرات فنی در سینما به پیشرفت خود ادامه داد و از میان بزرگان سینمای صامت آمریکا، تنها کسی بود که از مرز آن عبور کرد و به سینمای ناطق رسید و 2 فیلم از مهم ترین آثار خود یعنی روشنایی های شهر و عصر جدید را در نوع فیلمسازی تقدیم سینمای جهان کرد.

توجه به نکات فنی از دیگر دلایل ماندگاری آثار چارلی چاپلین است تا جایی که ˈ الن کیسبی یرˈ در کتاب درک فیلم نوشته است که یکی از بهترین کاربردهای هنرمندانه نمای دور در فیلم جویندگان طلا اثر چارلی چاپلین و در صحنه ای است که گروهی از مردم از دامنه تپه ای بالا می روند.

این نویسنده در خصوص تعامل فیلمساز و اشیاء نوشته است: چارلی چاپلین در مواردی از برداشت بلند استفاده می کند، اما ترجیح می دهد که دوربین را نزدیک موضوع قرار دهد و در نتیجه کمدی او، خیلی خودمانی تر و گرمتر از کار در می آید و این اسلوب در فیلم جویندگان طلا ( هجوم به زمین طلاخیز) پیداست و با این که فضای باز وسیع یوکان ( yukon) محل وقوع داستان فیلم است ولی بیشتر ماجرا در صحنه های داخلی می گذرد.

او افزوده است: در مورد فیلمی چون جویندگان طلا، خنده دار بودن و یک دست بودن، امتیاز مثبتی محسوب می شود، این کیفیت زیبایی شناختی به دلیل نوع فیلم در این مورد خاص با ارزش است.

تدوین فیلم های چارلی چاپلین به ویژه آثار بلند او به خوبی تداوم نماها را حفظ کرده و به همراه موسیقی که چاپلین خود، ساخت آن در آثارش را بر عهده داشته، یک دستی آثار او را باعث شده است.

فیلمبرداری آثار چاپلین بویژه با توجه به امکانات آن دوره به نسبت درخشان است و نماهای درخشانی چون ورود پیرمردی با روزنامه ای حاوی خبر ِ پنهان شدن فرمانده شولتز در محله یهودی ها در فیلم دیکتاتور بزرگ ، در آثار او کم نیست.

گفته شده که او از فیلمبردار خود ˈرولی توتروˈ می خواسته که در نور پردازی و فیلمبرداری بی تکلف باشد و هر نما را آن قدر ادامه دهد که رویداد مورد نمایش آن را ضروری می سازد و این نما وقتی تغییر کند که چشم اندازهای دیگری مطرح باشد یا دور شدن از شی مورد فیلمبردای آن را ایجاب کند یا لازم باشد توجه تماشاگر به جزییات جلب شود یا موضوع و محل نمایش تغییر کند.

ژان میتری در کتاب روان شناسی و زیبایی شناسی سینما این نکته ی تولستوی را که ˈ صاحبان استعدادهای بزرگی چون گوته، شکسپیر، بتهوون و میکل آنژ در کنار آثار زیبایی که خلق کرده اند آثاری هم دارند که نه تنها پیش پا افتاده که مزخرف استˈ، نقل کرده و نوشته است: هیچ کس نمی تواند ادعا کند که فیلمسازان خواه چاپلین، ایزنشتین ، برگمان یا فورد به عنوان هنرمند، معصوم و مصون از خطا هستند.

این گفته ژان میتری را باید در بررسی آثار بزرگان سینما از جمله چارلی چاپلین همواره در نظر داشت ولی نباید وضعیت فنی و صنعت و ابزارها در روزگار آنان را هم از یاد برد و با دید امروزی و وضعیت و پیشرفت های نوین، آن هنرمندان را مورد قضاوت قرار داد.

از: علی حیدر شاه حسینی، پژوهشگر دفتر ایرنا در اراک (استان مرکزی)

پژوهش**559**1459

منابع:

1- مجموعه آثار چارلی چاپلین ( روشنی های صحنه، بچه ، جویندگان طلا، موسیو وردو، عصر جدید، دیکتاتور بزرگ، سیرک و چند فیلم کوتاه ).

2- مجموعه عقاید یک آکتور سینما به کارگردانی منیژه حکمت قسمت دوم سال 1392

3- چارلی چاپلین- پام براون- ترجمه منیژه اسلامی- موسسه فرهنگی منادی تربیت چاپ اول 1385.

4- سینمای چارلی چاپلین ( مقاله) بهزاد عشقی- مجموعه مقالات سینما و سینماگران - سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی- 1386 - چاپ دوم.

5- تعامل فرهنگی - اجتماعی فیلم مردم پسند- علی شیخ مهدی- سوره مهر- چاپ اول 1383.

6- تصاویر دنیای خیالی- بابک احمدی- نشر مرکز- سال 1387- چاپ سوم.

7- تاریخ سینما - آرتور نایت - ترجمه نجف دریابندری- شرکت سهامی انتشار- چاپ نهم 1393 .

8 -تاریخ سینمای هنری- اولریش گرگورو انو پاتلاس ترجمه هوشنگ طاهری-موسسه فرهنگی هنری ماهور- چاپ سوم- 1389.

9- درک فیلم - الن کیسبی یر- ترجمه بهمن طاهری -نشرچشمه-1383- چاپ پنجم.

10- روان شناسی و زیبایی شناسی سینما- ژان میتری-ترجمه شاپور عظیمی-انتشارات سوره مهر-چاپ اول 1388.