کد خبر: ۲۲۶۵۲
تاریخ انتشار: ۱۷ دی ۱۳۹۲ - ۱۳:۰۰
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
تعداد بازدید: ۸

منافع جهان در تنش زدایی در روابط ایران و آمریکا؛ از نفت ارزان تر تا افزایش درآمد جوانان منطقه!

ما اکنون در نقطه ای حساس در خلیج فارس و خاورمیانه قرار گرفته ایم که هر گونه تنش زدایی با ایران می تواند چهره ژئوپولیتیک و اقتصادی منطقه را دگرگون سازد. این فرصت را نباید از دست داد.
هافینگتن پست نوشت: ما اکنون در نقطه ای حساس در خلیج فارس و خاورمیانه قرار گرفته ایم که هر گونه تنش زدایی با ایران می تواند چهره ژئوپولیتیک و اقتصادی منطقه را دگرگون سازد. این فرصت را نباید از دست داد.

به گزارش سرویس بین الملل تیک Tik.ir، چندی پیش، ایران به توافقی با کشورهای ۱+۵ دست یافت که بر اساس آن فعالیت های هسته ای خود را در ازای آزاد سازی ۷ میلیارد دلار از دارایی های خود محدود سازد. ایران بر اساس این توافقنامه، که مدت آن شش ماه تعیین شده است، موافقت کرده است که غنی سازی اورانیوم با غلظت بیش از ۵ درصد را متوقف سازد، اورانیوم با غلظت ۲۰ درصد خود را خنثی کند، از ذخیره اورانیوم با غلظت ۳.۵ درصد خودداری کند، از استفاده از "سانتریفیوژهای نسل بعدی" صرفنظر کند، راکتور پلوتونیوم را تعطیل کند و اجازه بازرسی های گسترده را از تاسیسات هسته ای خود بدهد. امتیازاتی که ایران به دست آورد شامل لغو تحریم های صدور نفت ایران و صادرات طلا و خودرو بود که می تواند درآمدی معادل ۱.۵ میلیارد دلار در اختیار این کشور بگذارد. همچنین آزادسازی ۴.۲ میلیارد دلار در غالب فروش نفت و ذخایر مربوط به ارز دانشجویی پرداختی توسط دولت ایران به دانشجویان نیز در این توافق پیش بینی شده است.

به دنبال این توافق، هیئت های ایرانی به منطقه فرستاده شدند و رهبران کشورهای خلیج فارس هم از "نقش جدید" ایران استقبال کردند در عین حال که نگرانی های خود را نیز از احتمال دستیابی ایران به سلاح هسته ای بیان کردند.

مساله مهم در اینجا پرونده هسته ای ایران نیست، بلکه نقش جغرافیایی و استراتژیک این کشور در منطقه است.

مذاکرات فعلی بر توانایی هسته ای ایران متمرکز است. اعتمادسازی و غلبه بر تردیدها و سردی سه دهه روابط، زمان لازم دارد. در هر دو طرف، بازندگان و تندروها (اسرائیل و عربستان سعودی) سعی دارند مذاکرات را از مسیر خود منحرف کنند. با این وجود فرصتی که با انتخاب حسن روحانی پیش آمده نباید نادیده گرفته شود. راه جدیدی باید در پیش گرفته شود.

هدف نهایی نه در پرونده هسته ای بلکه در تعیین نقش ژئو-استراتژیک آینده ایران در خلیج فارس، خاورمیانه و جنوب شرقی آسیاست. هدف مشارکت فعال ایران در التیام زخم های کهنه منطقه است. تنها صلحی معنی دار میان ایران و آمریکاست که می تواند به ثبات وضعیت در عراق، افغانستان و پاکستان دست یافت و از تبدیل سوریه به دولتی که باعث تزلزل خاورمیانه و کشورهای همسایه نظیر لبنان و اردن شود جلوگیری کرد.

نتایج تنش زادیی در روابط با ایران وسیع است؛ یکی از مزایای این تنش زدایی کاهش هزینه های نظامی در خاورمیانه است. در سال ۲۰۱۲ کشورهای خاورمیانه ۱۳۲ میلیارد دلار صرف هزینه های نظامی کردند که بالاترین درصد درآمد ناخالص ملی است که در این زمینه مصرف می شود و عربستان سعودی با ۸.۹ درصد و عمان با ۸.۴ درصد و اسرائیل با ۶.۲ درصد بالاترین ارقام را دارند.

آزاد کردن این هزینه و استفاده از آن برای سرمایه گذاری در منابع انسانی، زیرساخت ها، تحقیق و توسعه، پروژه های اقتصادی و اجتماعی و کالاهای عمومی می تواند به نیاز شدید به تولید شغل و افزایش کارآیی پاسخ گو و درآمد قشر جوان منطقه را، که تنها شاهد خشونت، جنگ و مرگ و خرابی بوده است، افزایش دهد. راه جدیدی باید در پیش گرفته شود.

تنش زدایی یعنی قیمت نفت ارزان تر

از نظر جهانی، تنش زدایی با ایران به معنی کاهش خطر اخلال در جریان نفت از تنگه هرمز خواهد بود که باعث کاهش ۱۰ تا ۱۵ دلار در قیمت هر بشکه نفت می شود. از سوی دیگر صادرات نفت عراق و ایران نیز افزایش یافته که به نوبه خود به کاهش قیمت نفت می انجامد. کاهش قیمت نفت به رونق و بهبود رکود اقتصاد جهانی می انجامد. با دسترسی ایران به سیستم بانکی و مالی جهانی میزان خطر مبادلات کاهش یافته و هزینه های سرمایه ای و مالی کاهش می یابد.

دو نتیجه مهم دیگر نیز در دراز مدت حاصل می شود. نقش رهبری اوپک با پیوستن مجدد ایران و عراق به صادر کنندگان عمده نفتی تغییر خواهد کرد. تنش زدایی از سوی دیگر ساختن خط لوله های انرژی از چین به قزاقستان و ایران و افغانستان و پاکستان تسهیل می گرداند. ایران، با توجه به موقعیت جغرافیایی آن، در مرکز چنین شبکه ای از تبادلات انرژی قرار می گیرد و "راه ابریشم" جدید شکل خواهد گرفت.

 مزایای اقتصادی تنش زدایی عظیم است

تنش زدایی نه تنها موقعیت استراتژیک ایران را تغییر می دهد بلکه مزایای اقتصادی فراوانی برای ایران و کشورهای خلیج فارس دربر خواهد داشت. ترکیب تحریم های مالی که ایران را نسبت به سیستم بانک جهانی در قرنطینه قرار داد همراه با سوء مدیریت های اقتصادی دوره احمدی نژاد، اقتصاد ایران را در سراشیب سقوط قرار داد. ایران که زمانی ۲ میلیون بشکه نفت در روز صادر می کرد، تنها یک میلیون بشکه نفت صادر می کند. تولید ناخالص ملی در سال ۲۰۱۲ معادل ۱.۹ درصد کاهش یافت و ارزش ریال هم در برابر دلار از ۱۳۰۰۰ ریال در سال ۲۰۱۱ به ۳۰۰۰۰ در تابستان سال گذشته رسید. تورم نیز بین ۴۰ تا ۷۰ درصد در نوسان بوده است. نتیجه آن انتخاب روحانی به ریاست جمهوری بود. اکنون گروهی از تکنوکرات ها فرمان اقتصاد را در دست گرفته اند و تلاش می کنند ثبات را به بازارها بازگردانند. مسلما ایران باید برای جذب سرمایه گذاری دست به اصلاحات وسیعی بزند و هزینه سرمایه گذاری را کاهش دهد و فعالیت های اقتصادی را آزاد کند.

امارات متحده عربی و کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس از این وضعیت سود می برند

امارات شریک اقتصادی اصلی ایران به شمار می آمد. صادرات کشورهای شورای همکاری خلیج در سال ۲۰۰۸ به ۱۳.۴ میلیارد دلار رسید. با اعمال تحریم ها این تجارت سقوط کرد. با تنش زدایی چنین روابط تجاری به شدت توسعه پیدا خواهد کرد.

 کشورهای خلیج فارس می توانند از توان کشاورزی و صنعتی ایران بهره ببرند در حالیکه ایران می تواند از خدمات و زیرساخت های سرمایه گذاری این کشورها استفاده کند. تنش زدایی می تواند منافع مشترکی برای کلیه کشورهای منطقه ایجاد کند.

ایران بر اثر دو دهه تحریم دسترسی محدودی به فن آوری مدرن داشته است. با تنش زدایی ایران باید این وضعیت را جبران کند و سالیانه ۱۵ تا ۲۰ درصد درآمد ناخالص ملی (بین ۶۰ تا ۸۰ میلیارد دلار) را برای مدت ۱۰ سال در این زمینه سرمایه گذاری کند. بنابراین حتی با برآوردی محافظه کارانه ایران فرصت های سرمایه گذاری بین ۶۰۰ تا ۸۰۰ میلیارد دلار را در زمینه های زیرساخت، کشاورزی، نفت و گاز و مسکن ارائه خواهد داد. عراق نیز برای بازسازی به ۷۰۰ میلیارد دلار سرمایه گذاری نیاز خواهد داشت.