4 درس از مجادله علی مطهری و دادستان!
«تاریخ، عبرت است و باید از آن درس گرفت. گاهی مستقیم، گاهی غیر مستقیم؛
ولی باید توجه داشت که تاریخ فقط به داستانهای قدیمی اطلاق نمیشود بلکه
همین که دو سه روزی از یک ماجرا گذشت، تاریخ میشود و میشود از آن درس
گرفت.»
رسول جعفریان با این مقدمه در خبرآنلاین نوشت: «صرف نظر از اینکه حرفهای علی مطهری درست باشد یا نه، ما درسهای اخلاقی جالبی از این مسأله گرفتیم.
اولین درس این بود که این احتمال وجود دارد که به قول آن بنده خدا، نماینده خدابنده در مجلس، ایشان مثل پسر نوح باشد. این بسیار چیز بدی است که کسی پسر نوح باشد. البته خود ایشان هم در تعیین مصداق تردید داشت و معین نکرد که بالاخره ایشان پسر نوح هست یا نیست. مانع ایشان هم حفظ حرمت آقای علی مطهری بود. یعنی حفظ حرمت مانع از این میشود که کسی را به صفتی که دلمان میخواهد متصف کنیم.
دومین درس این بود که بالاخره فهمیدیم معاون رئیسجمهور قبلی، 55 ساعت بازجویی شده بوده (خودش این یکی دو روز اعلام کرده) و با قرار وثیقه آزاد است (دادستان گفت). این نشان میدهد که به هر حال دستگاه قضا، برخی از کارها را در ارتباط با آدمهای آن دولت مخفیانه انجام میدهد (برخی را آشکار مثل زنجانی)، یعنی بالاخره کار انجام میدهد و پس از آن که علی مطهری پشت تریبون انتقاد میکند، آن مسائل از زبان دادستان یا آقای معاون لو میرود. حالا بقیه مسائل را چطور میشود از زبان اینها کشید، چیزی است که باید در آن تأمل کرد.
سومین درس آن بود که پس از سر و صدای علی مطهری - که البته سر و صدا هم نبود، مثل بقیه حرف زده بود، اما ماهیتش قدری متفاوت بود - معلوم شد (طبق گفته جواد لاریجانی) که پرونده آن دو نفر وارد مرحله قضایی شده است. اینکه چرا طول کشیده تا قضایی شده، باز بحث از همان حرمت به میان آمد. یعنی گفتند چون سوابق خوبی داشتهاند، در اینکه این پرونده قضایی شود، قدری تأمل شده است. خوب، این هم نتیجه اخلاقی سوم بود که اگر کسی سوابق خوب داشته باشد، پرونده قضایی او زمان بیشتری میبرد تا رسیدگی شود.
چهارمین درس از رئیس محترم مجلس بود که از رفتار دادستان برای اعلام جرم علیه یک نماینده انتقاد کرد و آن را نادرست شمرد. رئیس بین دو مسأله گیر کرده بود - و واقعا سخت هم هست - که از برادرش دفاع کند یا از برادر همسرش. بالاخره ترجیح داد راه میانه را انتخاب کند. اما عوض اینکه هر دو را تأیید کند، هر دو را رد کرد - این نهایت زرنگی است که ویژه ایشان است - یعنی از هر دو به جای تأیید که محال بود، انتقاد کرد (البته از دادستان به نمایندگی از رئیس قوه). درس اخلاقی ما این است که میشود با زرنگی از جایی از مسیر صعب و سخت رفت که بدون تنه زدن و خوردن، به سلامت گذر کرد.
البته خیلی درسهای دیگر هم میشود از این ماجرا گرفت. باید صبر کرد. عجالتا در فضای مجازی، حوصله درس گرفتن و درس دادن بیش از این نیست.»
رسول جعفریان با این مقدمه در خبرآنلاین نوشت: «صرف نظر از اینکه حرفهای علی مطهری درست باشد یا نه، ما درسهای اخلاقی جالبی از این مسأله گرفتیم.
اولین درس این بود که این احتمال وجود دارد که به قول آن بنده خدا، نماینده خدابنده در مجلس، ایشان مثل پسر نوح باشد. این بسیار چیز بدی است که کسی پسر نوح باشد. البته خود ایشان هم در تعیین مصداق تردید داشت و معین نکرد که بالاخره ایشان پسر نوح هست یا نیست. مانع ایشان هم حفظ حرمت آقای علی مطهری بود. یعنی حفظ حرمت مانع از این میشود که کسی را به صفتی که دلمان میخواهد متصف کنیم.
دومین درس این بود که بالاخره فهمیدیم معاون رئیسجمهور قبلی، 55 ساعت بازجویی شده بوده (خودش این یکی دو روز اعلام کرده) و با قرار وثیقه آزاد است (دادستان گفت). این نشان میدهد که به هر حال دستگاه قضا، برخی از کارها را در ارتباط با آدمهای آن دولت مخفیانه انجام میدهد (برخی را آشکار مثل زنجانی)، یعنی بالاخره کار انجام میدهد و پس از آن که علی مطهری پشت تریبون انتقاد میکند، آن مسائل از زبان دادستان یا آقای معاون لو میرود. حالا بقیه مسائل را چطور میشود از زبان اینها کشید، چیزی است که باید در آن تأمل کرد.
سومین درس آن بود که پس از سر و صدای علی مطهری - که البته سر و صدا هم نبود، مثل بقیه حرف زده بود، اما ماهیتش قدری متفاوت بود - معلوم شد (طبق گفته جواد لاریجانی) که پرونده آن دو نفر وارد مرحله قضایی شده است. اینکه چرا طول کشیده تا قضایی شده، باز بحث از همان حرمت به میان آمد. یعنی گفتند چون سوابق خوبی داشتهاند، در اینکه این پرونده قضایی شود، قدری تأمل شده است. خوب، این هم نتیجه اخلاقی سوم بود که اگر کسی سوابق خوب داشته باشد، پرونده قضایی او زمان بیشتری میبرد تا رسیدگی شود.
چهارمین درس از رئیس محترم مجلس بود که از رفتار دادستان برای اعلام جرم علیه یک نماینده انتقاد کرد و آن را نادرست شمرد. رئیس بین دو مسأله گیر کرده بود - و واقعا سخت هم هست - که از برادرش دفاع کند یا از برادر همسرش. بالاخره ترجیح داد راه میانه را انتخاب کند. اما عوض اینکه هر دو را تأیید کند، هر دو را رد کرد - این نهایت زرنگی است که ویژه ایشان است - یعنی از هر دو به جای تأیید که محال بود، انتقاد کرد (البته از دادستان به نمایندگی از رئیس قوه). درس اخلاقی ما این است که میشود با زرنگی از جایی از مسیر صعب و سخت رفت که بدون تنه زدن و خوردن، به سلامت گذر کرد.
البته خیلی درسهای دیگر هم میشود از این ماجرا گرفت. باید صبر کرد. عجالتا در فضای مجازی، حوصله درس گرفتن و درس دادن بیش از این نیست.»