ماجرای دو پسرخاله پرحاشیه در دانشگاه آزاد
روزنو:دانشگاه آزاد با تمام مشکلاتی که دارد، یکی از پروژههای موفقی است که خارج
از دولت توانسته بصورت مستقل رشد و گسترش پیدا کند. آیتالله هاشمی
رفسنجانی از پایه گذاران این دانشگاه در اوایل انقلاب بود که شاید همین امر
هم سبب شد تا پس از سال ۸۸، جریان افراطی اصولگرا تصاحب صندلی مدیران این
مجموعه را به عنوان یکی از اهداف استراتژیک خود در نظر گیرد که در نهایت
به تغییر مدیریت این دانشگاه و انتصاب فرهاد دانشجو به ریاست آن انجامید.
هرچند مدتی پس از انتخابات ریاست جمهوری، رئیس این دانشگاه به خاطر سوء مدیریت عزل و حمید میرزاده جایگزین وی شد، اما در همین مدت کوتاه هم آنچه در دانشگاه آزاد با مدیریت اصولگرایان رخ داد، بیشباهت به آنچه در کشور با مدیریت احمدینژاد رخ داد نبود.
علاوه بر مدیریت ناکارآمد، تشکلهای دانشجویی این دانشگاه هم طی این مدت کوتاه با مشکلات بسیاری مواجه شدند. ایجاد فضای بسته و محدود برای تشکلهای دانشجویی، حذف تدریجی انجمنهای اسلامی و تشکلهای مستقل و سوق دادن بودجه و امکانات به سمت جریانات خاص سیاسی در عرصه تشکلهای دانشگاه آزاد در دوران مدیریت فرهاد دانشجو، فضای تاریکی را در عرصه تشکلها ترسیم کرد که تا سالیان سال از یاد نخواهد رفت.
اما این روزها موضع گیریهای مغرضانه یک دانشجوی اخراجی علیه مدیریت جدید دانشگاه قابل تامل است. الف-ب که پسرخاله یکی از معاونین فرهاد دانشجو است، پس از عزل پسرخاله خویش از این سمت، اقدام به انجام سلسله مصاحبههایی علیه دانشگاه آزاد نموده است.
وی که به نوعی تریبون جریان افراطی در این مجموعه محسوب میشود در صحبتی که توسط خبرگزاری فارس پوشش خبری داده شده، گفته است که به راستی منافع چه کسانی در خطر بود که چنین شتابزده آقای دانشجو را از دانشگاه برکنار کردند و چرا میرزاده در دوران سرپرستی خود در دانشگاه آزاد بیش از 80 درصد مدیران دانشگاه آزاد را تغییر داد. او تمام این اقدامات را حساب شده دانسته و گفته است: اینکه محسن هاشمی به عنوان معاون عمرانی دانشگاه برگزیده میشود برای بسیاری جای سؤال است و مگر چه اتفاقی میخواهد رخ دهد که چنین فردی را به این منصب برمیگزینند. سپردن مسئولیتها به برخی افراد و همچنین برنامهریزی برای تسخیر بعضی جایگاهها انسان را به تأمل وا میدارد. این مسئول سابق در دانشگاه آزاد سپردن برخی امور همچون معاونت عمرانی دانشگاه آزاد و یا مناطق آزاد را معنادار دانسته و تاکیده کرده است: نباید اجازه دهیم با پول دانشجویان کسی به فکر انتقامجویی باشد.
گفتنیست فرد مذکور به علت پایین بودن سطح علمی و ضعف تحصیلی یک بار از دانشگاه اخراج شده و در حال حاضر با مدرک دیپلم، مجددا در مقطع کارشناسی در حال تحصیل است. وی پیش از این با وساطت پسرخاله خود و در حالی که پروندهاش در کمیته انتصابات دانشگاه آزاد با اکثریت قاطع رد شده بود، بدون هیچ توانمندی و صلاحیت اجرایی و تحصیلی با همان مدرک دیپلم به عنوان نماینده ریاست دانشگاه آزاد در هیئت نظارت بر تشکلهای سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی استان کهگیلویه و بویر احمد منصوب شده بود!
با این وجود الف-ب که دارای روابطی با برخی محافل خاص است، پس از عزل پسرخالهاش از معاونت دانشگاه آزاد چنان عنان از کف داده که به تناقض گویی افتاده و حتی از عزل خویش توسط شخص رئیس جدید دانشگاه آزاد سخن میگوید.
نمونههایی از این دست در سیستم مدیریتی دولت اصولگرای احمدینژاد و نزدیکانش کم نیستند. سخت است که رسانهای بخواهد تمام آن موارد ناراحتکننده را بازتاب دهد، اما اشاره به برخی از آنان شاید بد نباشد و بتواند عبرتی باشد برای آینده کشورمان. اصولگرایان که همزمان با دولت خاتمی و مجلس اصلاحات فریاد برمیآوردند که اگر در قدرت باشند چنین خواهند کرد و چنان، طی ۸ سال گذشته که تمام نهادهای حاکمیتی را در دست داشتند، به اندازه کافی به مردم نشان دادند که سطح و توان مدیریتیشان در چه حدی است.
در این میان هوشیاری جامعه و فعالین اصلاحطلب شاید نقش اساسی را بازی کند که کشور مجددا دچار عقبگرد نشده و چنین سیستم مدیریتی بر آن حاکم نشود. در حالی که بیشترین درآمد نفتی تاریخ در اختیار دولت اصولگرا قرار داشت و ایران میتوانست با آن به یکی از کشورهای پیشرو و توسعهیافته تبدیل شود، پس از گذشت ۸ سال با بر سر کار آوردن مدیران نالایقی چون مورد مذکور، اصولگرایان چیزی بر سر مملکت آوردند که امروز شاهد آنیم. جای تاسف بسیار است که این جریان هنوز هم تقصیر را به گردن نمیگیرد و همچنان مدعیانه طالب قدرت است و حتی راضی به اصلاح امور توسط دولت منتخب نیز نمیشود.
هرچند مدتی پس از انتخابات ریاست جمهوری، رئیس این دانشگاه به خاطر سوء مدیریت عزل و حمید میرزاده جایگزین وی شد، اما در همین مدت کوتاه هم آنچه در دانشگاه آزاد با مدیریت اصولگرایان رخ داد، بیشباهت به آنچه در کشور با مدیریت احمدینژاد رخ داد نبود.
علاوه بر مدیریت ناکارآمد، تشکلهای دانشجویی این دانشگاه هم طی این مدت کوتاه با مشکلات بسیاری مواجه شدند. ایجاد فضای بسته و محدود برای تشکلهای دانشجویی، حذف تدریجی انجمنهای اسلامی و تشکلهای مستقل و سوق دادن بودجه و امکانات به سمت جریانات خاص سیاسی در عرصه تشکلهای دانشگاه آزاد در دوران مدیریت فرهاد دانشجو، فضای تاریکی را در عرصه تشکلها ترسیم کرد که تا سالیان سال از یاد نخواهد رفت.
اما این روزها موضع گیریهای مغرضانه یک دانشجوی اخراجی علیه مدیریت جدید دانشگاه قابل تامل است. الف-ب که پسرخاله یکی از معاونین فرهاد دانشجو است، پس از عزل پسرخاله خویش از این سمت، اقدام به انجام سلسله مصاحبههایی علیه دانشگاه آزاد نموده است.
وی که به نوعی تریبون جریان افراطی در این مجموعه محسوب میشود در صحبتی که توسط خبرگزاری فارس پوشش خبری داده شده، گفته است که به راستی منافع چه کسانی در خطر بود که چنین شتابزده آقای دانشجو را از دانشگاه برکنار کردند و چرا میرزاده در دوران سرپرستی خود در دانشگاه آزاد بیش از 80 درصد مدیران دانشگاه آزاد را تغییر داد. او تمام این اقدامات را حساب شده دانسته و گفته است: اینکه محسن هاشمی به عنوان معاون عمرانی دانشگاه برگزیده میشود برای بسیاری جای سؤال است و مگر چه اتفاقی میخواهد رخ دهد که چنین فردی را به این منصب برمیگزینند. سپردن مسئولیتها به برخی افراد و همچنین برنامهریزی برای تسخیر بعضی جایگاهها انسان را به تأمل وا میدارد. این مسئول سابق در دانشگاه آزاد سپردن برخی امور همچون معاونت عمرانی دانشگاه آزاد و یا مناطق آزاد را معنادار دانسته و تاکیده کرده است: نباید اجازه دهیم با پول دانشجویان کسی به فکر انتقامجویی باشد.
گفتنیست فرد مذکور به علت پایین بودن سطح علمی و ضعف تحصیلی یک بار از دانشگاه اخراج شده و در حال حاضر با مدرک دیپلم، مجددا در مقطع کارشناسی در حال تحصیل است. وی پیش از این با وساطت پسرخاله خود و در حالی که پروندهاش در کمیته انتصابات دانشگاه آزاد با اکثریت قاطع رد شده بود، بدون هیچ توانمندی و صلاحیت اجرایی و تحصیلی با همان مدرک دیپلم به عنوان نماینده ریاست دانشگاه آزاد در هیئت نظارت بر تشکلهای سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی استان کهگیلویه و بویر احمد منصوب شده بود!
با این وجود الف-ب که دارای روابطی با برخی محافل خاص است، پس از عزل پسرخالهاش از معاونت دانشگاه آزاد چنان عنان از کف داده که به تناقض گویی افتاده و حتی از عزل خویش توسط شخص رئیس جدید دانشگاه آزاد سخن میگوید.
نمونههایی از این دست در سیستم مدیریتی دولت اصولگرای احمدینژاد و نزدیکانش کم نیستند. سخت است که رسانهای بخواهد تمام آن موارد ناراحتکننده را بازتاب دهد، اما اشاره به برخی از آنان شاید بد نباشد و بتواند عبرتی باشد برای آینده کشورمان. اصولگرایان که همزمان با دولت خاتمی و مجلس اصلاحات فریاد برمیآوردند که اگر در قدرت باشند چنین خواهند کرد و چنان، طی ۸ سال گذشته که تمام نهادهای حاکمیتی را در دست داشتند، به اندازه کافی به مردم نشان دادند که سطح و توان مدیریتیشان در چه حدی است.
در این میان هوشیاری جامعه و فعالین اصلاحطلب شاید نقش اساسی را بازی کند که کشور مجددا دچار عقبگرد نشده و چنین سیستم مدیریتی بر آن حاکم نشود. در حالی که بیشترین درآمد نفتی تاریخ در اختیار دولت اصولگرا قرار داشت و ایران میتوانست با آن به یکی از کشورهای پیشرو و توسعهیافته تبدیل شود، پس از گذشت ۸ سال با بر سر کار آوردن مدیران نالایقی چون مورد مذکور، اصولگرایان چیزی بر سر مملکت آوردند که امروز شاهد آنیم. جای تاسف بسیار است که این جریان هنوز هم تقصیر را به گردن نمیگیرد و همچنان مدعیانه طالب قدرت است و حتی راضی به اصلاح امور توسط دولت منتخب نیز نمیشود.