معتمدآریا: ارشاد جلوی تیغ حملات بایستد
فاطمه معتمد آریا می گوید: لازمه کار فرهنگی این است که مسئولان فرهنگی حامیاش باشند، چون وظیفه من یا عوامل سینما نیست که ذهنیت ها و اطلاعات غلط نهادهای غیرسینمایی را پاک کنیم تا به بازیگری حمله نکنند یا سردر سینمایی را پایین نیاورند یا به توهین ها در رسانه ها جواب دهند، اینها وظیفه ارشاد است.
فاطمه معتمدآریا، بازیگر نقش های ماندگار، در جشنواره سی وهفتم فجر با دو فیلم «بنفشه آفریقایی» ساخته مونا زندی حقیقی و «جاندار» به کارگردانی حسین امیری دوماری و پدرام پورامیری (جوان ترین کارگردان های اکنون سینمای ایران) حضور دارد؛ جشنوارهای که اتفاقا با بزرگداشت ایشان نیز مصادف شده است. معتمدآریا اما به بزرگداشت اعتقادی ندارد و خواستهاش این است که به جای این تشریفات، مسئولان ارشاد تمام قد پشت سینما بایستند و پشت سینما را در برابر حملات خارج از آن خالی نکنند. در یکی از شب های شلوغ جشنواره در مسیر بازگشت معتمدآریا از فیلم برداری فیلم رضا درمیشیان و در راه یکی از اکران های جشنوارهای فیلم هایش گپ زدیم که حاصل آن اکنون پیش روی شماست.
فاطمه معتمدآریا، بازیگر نقش های ماندگار، در جشنواره سی وهفتم فجر با دو فیلم «بنفشه آفریقایی» ساخته مونا زندی حقیقی و «جاندار» به کارگردانی حسین امیری دوماری و پدرام پورامیری (جوان ترین کارگردان های اکنون سینمای ایران) حضور دارد؛ جشنوارهای که اتفاقا با بزرگداشت ایشان نیز مصادف شده است. معتمدآریا اما به بزرگداشت اعتقادی ندارد و خواستهاش این است که به جای این تشریفات، مسئولان ارشاد تمام قد پشت سینما بایستند و پشت سینما را در برابر حملات خارج از آن خالی نکنند. در یکی از شب های شلوغ جشنواره در مسیر بازگشت معتمدآریا از فیلم برداری فیلم رضا درمیشیان و در راه یکی از اکران های جشنوارهای فیلم هایش گپ زدیم که حاصل آن اکنون پیش روی شماست.
** شما همیشه در انتخاب نقش هایتان بسیار سختگیر هستید و ساده به یک فیلمنامه بله نمیگویید. شنیدم برای حضور در «بنفشه آفریقایی» فیلم نامه های دیگر را رد کردید؛ درست است؟
بله.
** این فیلم نامه چه ویژگی ای داشت که به فیلمنامههای دیگر نه گفتید؟
ویژگی اصلیاش برای من متفاوت بودن موضوعش بود، یعنی موضوعی بود که تا به حال در ایران راجع به آن فکر نشده یا کار نشده بود، نکته بعدی وجود خانم زندی به عنوان کارگردان بود، نکته بعدتر همکاران درجه یکی که قرار بود در این فیلم حضور داشته باشند، همه اینها باعث شدند که فیلم نامههای دیگر را رد کنم.
** حتی شنیدم که حضور فرهاد صبا هم در این فیلم به پیشنهاد شما بوده...
حضور ایشان برای من بسیار مهم و باارزش بود، ولی خود خانم زندی و آقای شجاع نوری یک سری لیست داشتند برای بازیگران، بازیگران مکمل، بازیگران اصلی و عوامل اصلی فیلم که آقای صبا هم یکی از افراد لیست بود که خود آقای شجاع نوری به خصوص و خانم زندی اصرار داشتند که ایشان حضور داشته باشند.
**آقای صبا بعد از سال ها به سینمای ما برگشته بودند. تجربه همکاری با ایشان چطور بود؟ سومین تجربه همکاری تان با ایشان بود؟
بله فکر میکنم سومی بود. «گل پامچال»، «یک بار برای همیشه» و «بنفشه آفریقایی». آقای صبا بعد از سالها برای «بنفشه آفریقایی» به ایران برگشتند، ولی قبلش در کانادا، در ونکوور با چند نفر از فیلمسازان ایرانی و یک یا چند فیلم محصول مشترک کار کرده بودند. من فکر میکنم آقای صبا کوله باری از تجربه همراهشان بود که اینها را باید با نسلی جوان تقسیم میکردند. به نظرم میشود از این تجربیات بهره بهتر و بیشتری برد.
** گفتید که موضوع «بنفشه آفریقایی» چیزی بود که نظر شما را جلب کرد.
بله، وقتی فیلم نامه را خواندم دیدم شخصیت زنی است که با درایت و جسارت و خیلی ثابت قدم کاری نامتعارف را انجام میدهد، این را تقریبا هیچ وقت در هیچ شخصیتی در فیلم های ایرانی ندیده بودم. برای همین مصمم شدم در این نقش حضور داشته باشم البته فیلم نامه چیزهایی داشت که شاید خیلی با ذهنیت من نمیخواند که با خانم زندی راجع به آنها صحبت کردیم. در نهایت سناریو همان چیزی شد که فیلم را ساختند و به نظرم جذاب بود.
** «جاندار» چه ویژگیای داشت که شما را جلب کرد برای حضور؟ با توجه به اینکه فیلم سازانش هم کار اولی هستند؟
من هشت ماه گفتم نه و کارگردان ها هشت ماه تلاش کردند که رأی من را مثبت کنند و در نهایت آنها بردند و مهم ترین مسئلهام هم فیلمنامه بود. اتفاقا «جاندار» هم موضوع خوبی بود که به نظر من پرداخت فیلمنامهاش خیلی انرژی برده بود. نویسنده ها انرژیشان را صرف یک موضوع خاص و هدفمند به همراه تعدادی خرده قصه کرده بودند. فکر میکردم که باید سادهتر باشد و موضوع اصلی و رنگ آمیزیای از قصههای کنارش کافی خواهد بود که در نهایت پس از مدتها بحث و گفت وگو، کارگردانها که نویسندههای فیلم نامه هم هستند، به این نظر نزدیک شدند.
** و در نهایت این اتفاق افتاد؟
در بسیاری از موارد به تفاهم رسیدیم.
** چقدر از آن چیزی که روی پرده نمایش داده میشود، راضی هستید؟
به نظر من برای اولین فیلم دو فیلم ساز این قدر جوان، فوق العاده است؛ خیلی عالی است. آن چیزی که من دیدم، اگر یک فیلم ساز باتجربه میساخت، قطعا میتوانست سکانس هایش را شکل دیگری بگیرد، ولی به نظرم برای دو فیلمساز جوان، فیلمی درآمده که جزء فیلمهای خیلی خوبی است که در این سالها ساخته شده است.
** چطور توانستید با کوله باری از تجربه، به دو جوان دهه هفتادی و 23ساله در مقام کارگردانهای «جاندار» اعتماد کنید و با آنها همراه شوید؟
به خاطر همان تجربهای که اشاره کردید... وقتی فیلمسازی در 23، 24سالگی مشغولیت ذهنیاش چنین موضوعاتی باشد، همین برای اعتماد و افتخار من و بلکه سینما و جامعه ایرانی کافی است.
** امسال شما بعد از مدتها با دو فیلم در جشنواره هستید. چقدر این برای خود شما یک اتفاق محسوب میشود؟
راستش فکر کنم الان تصمیم گرفته شده که دو فیلم من نمایش داده شود؛ یعنی معمولا سالی دو فیلم دارم، ولی گاهی اوقات یکی از آنها حاضر نمیشود و یا یکی از آنها مسئله پیدا میکند. انگار یک شانسی بوده که امسال هر دو آنها را بدون مشکل با هم نشان میدهند
** احتمالا برای کسی مثل شما که جایزههای مختلف را تجربه کردهاید و هیچ جایزه دیگری نمانده که بخواهید تجربه کنید، ولی چقدر هر سال این موقع که میشود به جایزهگرفتن فکر میکنید؟
در این مورد هیچ فکری نمیکنم. حتی یک بحث خیلی مفصلی با دوتا کارگردان جوانمان؛ آقای حسین امیری دوماری و آقای پدرام پورامیری داشتم که اصلا اهمیتی ندارد که فیلم تو در بخشی از یک جشنواره قرار میگیرد یا نمیگیرد، مهم این است که فیلمت ساخته شده و قرار است یک عدهای این فیلم را نگاه کنند و مهم این است که تماشاچیان آن را دوست داشته باشند و با مجموعه ای از مخاطبان ارتباط برقرار کند. اگر این اتفاق بیفتد، آن فیلم برنده است و اگر این اتفاق نیفتد، صدتا جایزه هم به آن بدهند یا در بهترین بخش های مسابقه هم قرار بگیرد، چه فایدهای دارد؟ میشود آن فیلم را گذاشت داخل کمد و درش را بست، ولی فیلمی که با مخاطبش سروکار دارد و مخاطبش را تحت تأثیر قرار میدهد، هیچ طوری نمیشود آن را پنهان کرد، بالاخره تماشاچی خودش را پیدا میکند.
** پس تلویحا میشود گفت که جایزه اصلی را فیلم از مخاطبش میگیرد؟
همین طور است و یک مثال جالبی هم برایشان زدم و گفتم من همیشه برای بهترین کارهایم جایزه نگرفتم. یا در جشنواره نبودند یا اگر بودند به دلایلی جایزه نگرفتم؛ مثل «گیلانه» یا «روسریآبی» یا «هنرپیشه» و...، ولی بعدا از طرف مردم و منتقدان از بهترین کارهایم شناخته شدند بنابراین جایزه اصلی را مردم میدهند.
** امسال در جشنواره از شما تقدیر به عمل آمد و برایتان بزرگداشت گرفتند. این اتفاق که به نوعی فلش بکی به همه سالهای فعالیتتان هم بوده و قدردانی و پاسداشت همه این سال هایی که زحمت کشیدید، برایتان چطور بود و موضع خودتان نسبت به آن چگونه است؟
نمیخواهم به کسی که به من محبت و توجه کرده، بیاحترامی کنم و ممنونم از همه، به خصوص دوستان و همکاران و همه کسانی که با حرفهای دلنشین واقعا مفتخر و شرمندهام کردند، ولی خیلی سال است که همهجوره در مورد سینما و من که جزئی از این سینما بودم بیانصافی و توهین شده و هر کس از هرجا و به هر شکلی که توانسته آن را مورد هجوم قرار داده است؛ ضعف هایش را بزرگ و موفقیت ها و افتخارات بسیار بزرگش را حقیر و گاه سیاه نشان دادهاند. انتظار و بزرگداشت این است که زمانی که سینما مورد حمله قرار میگیرد، وقتی تیغ تیز حمله غیرسینماییها به طرف سینما میآید، وزارت ارشاد اولین جایی باشد که جلویش را بگیرد؛ وزارت ارشادی که حواسش به یک تار موی بازیگر تا فلان جمله در فیلمهاست باید پشت سینما بایستد و اصلا وظیفه اش این است که به اتکای همه افتخاراتی که سینما برای این سرزمین به دست آورده، پشتیبان آن باشد. متأسفانه این حمایت از سینما در وزارت ارشاد بهعنوان متولیان سینما، آنگونه که شایسته این سینماست نبوده است.
** بنابراین ظاهرا دلخوری ها آنقدر است که این تقدیرها به جان شما ننشیند؟
نه، من فقط چیزهایی را یادآوری میکنم که لازمه یک کار فرهنگی هستند. لازمه کار فرهنگی این است که مسئولان فرهنگی حامیاش باشند، چون وظیفه من یا عوامل سینما نیست که ذهنیت ها و اطلاعات غلط مسئولان و نهادهای غیرسینمایی را پاک کنیم تا به بازیگری حمله نکنند یا سردر سینمایی را پایین نیاورند یا به توهین ها در رسانه ها جواب دهند، اینها وظیفه ارشاد است. من دلخوری ای از هیچ کس ندارم، فقط فکر میکنم چطور ممکن است عدهای وظایف خودشان را نشناسند و مسئولیت داشته باشند یا بشناسند و عمل نکنند؟
** حالا با توجه به اینکه این ایام ایامی است که ما میتوانیم بیشتر از همیشه به سینما فکر کنیم، وضعیت و حال و روز سینمای این دوران و این سال ها را شما چطور ارزیابی و تحلیل میکنید؟
به نظرم سینمای ما شاید چندسالی در کما بود و نمیتوانست چشمانش را باز کند و به اتفاقاتی که دور و بر یا درونش میافتاد، واکنش نشان دهد. انگار کم کم دارد از کما بیرون میآید و متوجه اطراف، به خصوص مشکلات درون خودش میشود. بخشی از این هوشیاری به دلیل خطراتی است که سینما را از درون تهدید میکند و بخش دیگر انرژی و نیروی جوانی است که وارد سینما شدهاند و شاید مهمتر از اینها امیدوارم که دیگر نمیشود سینماگران را مورد حملات منکوب کننده قرار داد و آنها را تحقیر و به آنها توهین کرد یا با زور و تحکم با آنها برخورد کرد. انگار کم کم همه دارند سایه رفتارهای خیلی بد و خشن و ناپسند را پس میزنند. هر چه هست، دارد از روی سینما لایه برداری میشود و از زیرش همین طور مدام شکوفههای جوان دانه دانه در حال بیرون آمدن است که امیدوارم به جای پیرهای سینما در هوایی پاک تر و با اندیشه ای عمیق تر رشد کنند.
*ایرنا