نگاهی به شخصیت امام صادق(ع)؛ از حل اختلاف بین شیعیان تا شبهه زدایی
مراجع عظام تقلید با اشاره به کتاب «توحید مفضّل» و رساله «اهلیلجیه» دو یادگار ارزشمند امام صادق(ع) تاکید کردند: اگر امام باقر(ع) و امام صادق(ع) و به دنبال آن امام علی بن موسی الرضا(ع) در دوران مأمون در مقابل شبهات بیگانگان از اسلام دفاع نمیکردند قطعاً اسلام متزلزل میگردید.
حضرات آیات عظام وحید خراسانی، سبحانی، جوادی آملی و مکارم شیرازی در مواقع گوناگون بر نقش موثر امام صادق(ع) در حفظ اسلام از شبهات و انحرافات فکری تاکید کردند که بخشی از دیدگاه های ایشان در زیر تقدیم خوانندگان می شود:
مقامات امام جعفر صادق به عموم مردم فهمانده شود
حضرت آیت الله العظمی وحید خراسانی در مقام بیان شخصیت و علم امام صادق(ع) عنوان می کنند: تمام آنچه انبیاء آوردند از آدم تا به خاتم به ولایت امیر المؤمنین کامل شد. "الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمُ الْإِسْلَامَ دِینًا”. اما آن نبوت وآن امامت هر دو به ثمر نرسید الا وقتی که او بر کرسی نشست و آن غوغای علم را از مبدأ تا معاد، از سماء و العالم، از طهارت تا دیات به پا کرد. چه کسانی را تربیت کرد: هشام پرورد که در کلام بیچاره کرد تمام متکلمین را. اگر فقیه پرورد زراره، عمار، ابوبصیر، لیث [بودند] کسانی که در عظمت آنها باز فکر متحیر است. محمد بن مسلم از زیر دست او بیرون آمد. ابن ابی عمیر، از نفس او زنده شد. ۴ هزار نفر در محضر او چه گرفتند و چه ها از بین رفت و آنچه که مانده،هر حدیثی بحری از حکمت است.
ممکن است بیسوادی تعجب کند ولی آن قدر جلوه کرد که در [کتاب] حیاه الحیوان آن نویسنده محقق سنی می نویسد: جفری است و آن جفر نزد جعفر بن محمد است و در آن جفر تمام آنچه تا قیامت است، مسطور است. این هم کلمه ی مخالف. افسوس! که ما هم قاصریم هم مقصر، نشناختیم، نشناساندیم. مردمی که اهل علم اند، عمری در این مباحث دقیق کار می کنند، باید در این ایام دامن به کمر بزنند، مقامات او را به عامه ی مردم بفهمانند تا روز شهادت او این مملکت یکپارچه عزا و شیون شود. رحم الله من أحیی أمرنا؛ خوشا به حال آن کسانی که به این دعا موفق شدند.
قطب راوندی نقل می کند از ابو حمزه، گفت: در یک سفری با آن امام مسافرت کردیم در صحرا، رسیدیم به نخل یابسه، یک نخل خشکی، امام تکیه داد به آن نخل؛ ابو حمزه نقل می کند، لب ها حرکت کرد اما من نفهمیدم چه گفت، بعد آن کلمه ای که شنیدم خطاب کرد به آن نخله ی خشک، فرمود: أیتها النخله! أطعمینا، ای نخله ما را اطعام کن! ابوحمزه گفت، به مجرد این که این کلمه را گفت: دیدم نخله سبز است، خوشه های خرما معلق است، خم شده تا به دست امام رسیده، چند دانه چید، من هم از آن خرما خوردم. علم آن، قدرت این. گفت: یک اعرابی تماشاگر بود وقتی این منظره را دید گفت: همچو سحری و همچو ساحری در روزگار نیست! تا این کلمه را گفت امام آن اعرابی را خواست، فرمود: سحر نیست، ما وارث انبیا ایم آنچه تمام انبیا دارند نزد من است، یکی از آن ها را نشان دادم. قدرت این است. بعد فرمود: اگر می گویی سحر است می خواهی الان دعا کنم تا تو مسخ شوی. از خود او استفتسار کرد. می خواهی یا نه، تو را الان بر می گردانم به صورت سگی؛ گفت: اگر قدرت داری بکن، تا خواست لب ها حرکت کرد. ابو حمزه گفت: دیدم اعرابی سگی است یتوسوس، دوان دوان رفت رو به خیمه اش. خانواده اش او را زدند، بیرون کردند، خبر ندارند. گفت: سگ برگشت، مقابل امام نشست، من نگاه کردم دیدم از چشم ها اشک می ریزد، سر می جنبد. بعد حضرت فرمود: بیا! تا آمد گفت: حالا باور کردی سحر نیست، الان آدم بشو، گفت: یک مرتبه دیدم این سگ همان آدم است.
امام صادق(ع) از امت اسلام تفرقه زدایی کرد
حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی کار امام صادق(ع) را همان کار پیامبر(ص) وحضرت امیر(ع) می دانند که همان احیای معارف توحید الهی، نفی جبر و نفی تفویض بود و عنوان کردند: امام صادق(س) اینها را احیا و شکوفا کرد.
ایشان به اهمیت پرورش جامعه در منظر امام صادق(ع) اشاره کرده و بیان داشتند: مرحوم کلینی نقل میکند که مفضّلبنعمر میگوید: وجود مبارک امام صادق(سلام الله علیه) یک صندوق خیریه تأسیس کرد و بودجهای در آن صندوق گذاشت و مرا مسئول آن صندوق کرد. فرمود: در شهر بررسی کن هر جا اختلافی بین افراد خانواده هست، اختلافی بین دو نفر هست، اگر توانستی از راه موعظه و نصیحت این اختلاف را به وحدت تبدیل کنی که بسیار خوب است و اگر مسئله مالی و مشکل مالی بود و در اثر مال با هم اختلاف کردند از این صندوق خیریه این مال را بگیر به آنها بده و اختلاف آنها را حل کن، این کار امام صادق در ساختن یک امّت واحده بود.
مفضّلبنعمر طبق نقل مرحوم کلینی میگوید: من یک روز داشتم از کوچههای مدینه عبور میکردم دیدم از خانهای سر و صدا بلند است؛ سعیدبنبیان با دامادشان در میراث بعضی از متوفّاها اختلاف کردند لذا من اینها را دعوت کردم و گفتم مشکل شما چیست؟ گفتند ما اختلاف مالی داریم. نصیحت کردم موعظه کردم دیدم اثر نمیکند، بعد گفتم اختلاف مالی شما چقدر است؟ گفتند فلان مبلغ است، من از صندوق خیریه امام صادق این مبلغ را گرفتم و دادم و اختلاف اینها را حل کردم بعد وقتی که خواستند بروند به آنها گفتم بدانید این مال برای من نیست همه اینها برای وجود مبارک امام صادق است، به من دستور داد اختلاف شیعهها را حل کن، مبادا یک وقت از من قدردانی کنید اگر هم نعمتی هست از وجود مبارک امام صادق است.
آیت الله جوادی آملی به امور دیگری که بدست مبارک آن امام به انجام رسید پرداخته و بیان کردند: آن حضرت شاگردان مخصوص خودش را هم با علوم فراوان تربیت میکرد؛ بخشی را در مسائل فقهی، بخشی را در مسائل تفسیری، بخشی را در مسائل کلامی که تشیع را نجات داد، ولایت را نجات داد، امامت را نجات داد دیگر آن تحریفهایی که راه پیدا کرد همه آن مسائل را به جای اصلاش برگرداند و تفرقهزدایی کرد.
ایشان ادامه دادند: همان مشکلی که وجود مبارک پیامبر داشت و مشکلگشایی که به دست رسالت رسول اکرم انجام شد، همان مشکل در زمان امام صادق(س) بود و همان مشکلگشایی به دست امام صادق(س) حل شد.
مرجع تقلید شیعیان با گستردگی مشکلات اعتقادی مردم در زمان امام ششم علیه السلام بیان داشتند: مشکلات اعتقادی مردم حجاز، مجاوران حجاز و جهان معاصر در ابتدای بعثت پیامبر اسلام، الحاد ، شرک و مشوبیّت اعتقادی و مانند آن بود؛ در عصر امام صادق(سلام الله علیه) هم همین مشکلات محلّی و ملّی از یک سو، منطقهای از سوی دیگر و بینالمللی از سوی سوم وجود داشت.
ایشان با بیان این مطلب که استقامت و پایداری امام صادق علیه السلام اصل اسلام را حفظ کرد، گفتند: این نبود که امام صادق علیه السلام تنها حوزه علمیه داشته باشد و رئیس مذهب باشد و حکم فقهی بیان کند؛ او با ملحدان از یک سو، با مشرکان از سوی دیگر، با کسانی که مشوبیت اعتقادی و اخلاقی داشتند از سوی دیگر، با امویان و عباسیان از سوی دیگر به مبارزه برخاست و ضمن معرفی نظام اسلامی، با استقامت و پایداری این نظام را حفظ کرد.
امام صادق از طریق ترویج فرهنگ اسلامی دشمنان را خلع سلاح می کرد
حضرت آیت الله العظمی سبحانی در کتاب خود با عنوان مناظرات معصومین(ع) در مقدمه مناظره امام جعفر صادق(ع) بیان داشتند: کشورگشایى جهادگران اسلامى، دستاوردهاى خوب و سودمندى داشت، زیرا از این طریق، علوم ریاضى و طبیعى و کیهان شناسى وارد حوزه هاى علمى کشور شد، سپس در سایه تلاش هاى دانشمندان اسلامى، راه کمال را در پیش گرفت ولى انتقال فرهنگ و برخى از اندیشه هاى فلسفى آن سامانها مضرّ و زیان بخش بود، به ویژه مکتب مادّى منسوب به ذیمقراطیس و امثال او که نظام آفرینش را از راه آثار ویژه هر موجود، تفسیر مى کردند و مى گفتند حرکت و نظام، اثر ویژه موجود مادّى است که خود به خود حرکت مى کند و راه کمال را پیش مى گیرد.
خلفاى اموى و اکثر خلفاى عباسى نقل گرا بودند و در برابر این هجوم ویرانگر فرهنگى موضع انفعالى داشتند و جز از طریق (بگیر و ببند و بکش) کارى از آنها ساخته نبود، ولى پیشوایان معصوم، به ویژه امام صادق(علیه السلام) به ترویج فرهنگ اسلامى پرداخته و دشمن را از همین طریق، خلع سلاح مى کردند و نشانه آن، دو رساله ارزشمندى است به نام هاى «توحید مفضّل» و رساله «اهلیلجیه» که از آن حضرت باقى مانده است و خوشبختانه هر دو رساله از آفات زمان مصون مانده و در اختیار همگان قرار دارد.
قیام علمی فراگیر امام صادق(ع)
حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی عنوان کردند: در آغاز دوران امام باقر(ع) دوران سراشیبی حکومت بنی امیه بود، بنی امیه به خودشان و اختلافات خودشان مشغول بودند، از این رو یک آزادی نسبی فراهم گردید، امام باقر(ع) پرچم نشر احکام و علم و دانش را بلند کرد، چراغ علم و دانش را برافروخت، کسانی که در گمراهی و تاریکی و جهل بودند با دیدن این چراغ نورانی به سوی آن حضرت شتافتند و این مسأله در دوران امام صادق(ع) گسترش بیشتری پیدا کرد.
کار به جایی رسید که چهار هزار نفر از محضر امام صادق(ع) درس دین آموختند؛ در عقاید، معارف، فقه، اخلاق و تفسیر و در همۀ مسائل اسلامی از بیانات آن حضرت استفاده کردند و در همه جا یعنی در مدینه، کوفه و مکه سخن از مکتب علمی امام صادق (ع) بود.
امام صادق(ع) دو خدمت مهم دیگر هم به اسلام و مکتب تشیع کرد که اگر آن حضرت را رئیس مذهب میخوانند این دو مولّفه مهم نیز در آن نقش کلیدی دارد.
اول. میدانیم اسلام در آن زمان گسترش عجیبی پیدا کرده بود، تمامی کشورهای تقریبا آباد آن عصر و زمان در زیر پرچم اسلام گرد آمده بودند، لذا از آنجا که این تازه مسلمانان از مذاهب و ملّیتهای مختلف، عقاید و سنتهای مختلف بودند، به تبع آن این آموزههای انحرافی به میان مسلمانان وارد گردید.
گفتار جمعیت مسیحیان، جمعیت زرتشتیان، فلاسفه یونان و فلاسفه روم.. خیلی از مسائل در جامعۀ اسلامی به هم ریخت، حتی طرفداران مکاتب مادی هم عقایدشان را آشکارا در جامعه اسامی مطرح میکردند، امام صادق(ع) در این برهه باید با این افکار التقاط وارداتی مقابله نماید و اسلام اصیل را بر همۀ مردم عرضه نماید، که در عمل نیز آن حضرت به نحو احسن در شبهه زدایی از جامعۀ اسلامی عمل نمود.
دوم. خطر نفوذیها بودند زیرا دیدند فرصت خوبی است و میشود بر ضد اسلام تبلیغات نمود، لذا با خود گفتند اگر نتوانیم حکومت اسلامی را ساقط کنیم لاأقل عقاید اسلامی را از درون مورد هجوم و تهدید قرار میدهیم و جوانان مسلمان را از اسلام دور میکنیم، کار به جایی رسید که مفضل بن عُمر از اصحاب امام صادق(ع) میگوید؛ در مسجد پیغمبر(ص) و در کنار قبر آن حضرت ابن ابی العوجا مادی را دیدم که تبلیغات مادی گری(انکار خدا و دین) میکند، نزدیک رفتم و فریاد کشیدم و او را از این کار بازداشتم، او در جواب گفت به نظر میرسد از اصحاب امام صادق (ع) باشی، امام تو اینگونه با من سخن نمیگوید و با دعوا صحبت نمیکند بلکه پاسخ پرسشهایم را به گونهای جواب میدهد که من در پاسخ مجدد حیران و درمانده و مستأصل میمانم.
مفضل میگوید؛ همین که این جمله را شنیدم به محضر امام صادق(ع) رسیدم؛ عرض کردم یا بن رسول الله اسلام در خطر است، مادی گری و انکار خدا در کنار قبر پیغمبر؟! حضرت فرمودند؛ فردا صبح اول طلوع آفتاب نزد من بیا تا دلایل خداشناسی را بگویم، مفضل میگوید صبح تا ظهر دلایل خداشناسی از آسمان، زمین، ستارگان، حیوانات، دریاها، کوهها، بیابان… را بیان فرمودند تا اینکه اذان ظهر شد که حضرت فرمودند؛ برو فردا صبح اول وقت بیا، دوباره روز دوم آمدم و تا ظهر دلایل خداشناسی را از آن حضرت فرا گرفتم، لیکن این معارف تمام نشد و من تا چهار روز رفتم و استفاده کردم.
نکتۀ دیگر این است که باید به عمق مکتب علمی و جهاد علم و دانش امام صادق(ع) معرفت پیدا نمود، شاگردان آن حضرت هر کدام در یک بخش از علوم تخصص داشتند، لذا علم شاگردان امام صادق(ع) بر ابتکار آن حضرت در ترسیم و تفکیک رشتهها و شاخههای علم استوار گردید.
بنابراین مکتب امام صادق مکتب علمی جامع و فراگیر بود، لذا الان هر کتابی را در تفسیر، عقاید، فقه، اصول… مورد استفاده قرار میدهیم، قال الباقر(ع)و قال الصادق(ع) به وفور در آن مشاهده میشود.
آن قدر حدیث از این دو بزرگوار به ما رسیده است که معلوم میشود چرا حضرت را به این عنوان یعنی رئیس مذهب میخوانیم و اینچنین است که در مییابیم مکتب علم و دانش امام صادق(ع) چقدر وسیع و گسترده بوده است.
یقین بدانید اگر امام باقر(ع) و امام صادق(ع) و به دنبال آن امام علی بن موسی الرضا(ع) در دوران مأمون در مقابل شبهات بیگانگان از اسلام دفاع نمیکردند قطعاً اسلام متزلزل میگردید.
لذا این بزرگواران بودند که به جای اینکه در مقابل بنی العباس آشکارا قیام غیر موفق کنند، مانند قیام زید بن علی، یحیی بن زید و بعضی قیامهای دیگر،.. لیکن قیام علمی کردند و اسلام را نجات دادند./شفقنا
حضرات آیات عظام وحید خراسانی، سبحانی، جوادی آملی و مکارم شیرازی در مواقع گوناگون بر نقش موثر امام صادق(ع) در حفظ اسلام از شبهات و انحرافات فکری تاکید کردند که بخشی از دیدگاه های ایشان در زیر تقدیم خوانندگان می شود:
مقامات امام جعفر صادق به عموم مردم فهمانده شود
حضرت آیت الله العظمی وحید خراسانی در مقام بیان شخصیت و علم امام صادق(ع) عنوان می کنند: تمام آنچه انبیاء آوردند از آدم تا به خاتم به ولایت امیر المؤمنین کامل شد. "الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمُ الْإِسْلَامَ دِینًا”. اما آن نبوت وآن امامت هر دو به ثمر نرسید الا وقتی که او بر کرسی نشست و آن غوغای علم را از مبدأ تا معاد، از سماء و العالم، از طهارت تا دیات به پا کرد. چه کسانی را تربیت کرد: هشام پرورد که در کلام بیچاره کرد تمام متکلمین را. اگر فقیه پرورد زراره، عمار، ابوبصیر، لیث [بودند] کسانی که در عظمت آنها باز فکر متحیر است. محمد بن مسلم از زیر دست او بیرون آمد. ابن ابی عمیر، از نفس او زنده شد. ۴ هزار نفر در محضر او چه گرفتند و چه ها از بین رفت و آنچه که مانده،هر حدیثی بحری از حکمت است.
ممکن است بیسوادی تعجب کند ولی آن قدر جلوه کرد که در [کتاب] حیاه الحیوان آن نویسنده محقق سنی می نویسد: جفری است و آن جفر نزد جعفر بن محمد است و در آن جفر تمام آنچه تا قیامت است، مسطور است. این هم کلمه ی مخالف. افسوس! که ما هم قاصریم هم مقصر، نشناختیم، نشناساندیم. مردمی که اهل علم اند، عمری در این مباحث دقیق کار می کنند، باید در این ایام دامن به کمر بزنند، مقامات او را به عامه ی مردم بفهمانند تا روز شهادت او این مملکت یکپارچه عزا و شیون شود. رحم الله من أحیی أمرنا؛ خوشا به حال آن کسانی که به این دعا موفق شدند.
قطب راوندی نقل می کند از ابو حمزه، گفت: در یک سفری با آن امام مسافرت کردیم در صحرا، رسیدیم به نخل یابسه، یک نخل خشکی، امام تکیه داد به آن نخل؛ ابو حمزه نقل می کند، لب ها حرکت کرد اما من نفهمیدم چه گفت، بعد آن کلمه ای که شنیدم خطاب کرد به آن نخله ی خشک، فرمود: أیتها النخله! أطعمینا، ای نخله ما را اطعام کن! ابوحمزه گفت، به مجرد این که این کلمه را گفت: دیدم نخله سبز است، خوشه های خرما معلق است، خم شده تا به دست امام رسیده، چند دانه چید، من هم از آن خرما خوردم. علم آن، قدرت این. گفت: یک اعرابی تماشاگر بود وقتی این منظره را دید گفت: همچو سحری و همچو ساحری در روزگار نیست! تا این کلمه را گفت امام آن اعرابی را خواست، فرمود: سحر نیست، ما وارث انبیا ایم آنچه تمام انبیا دارند نزد من است، یکی از آن ها را نشان دادم. قدرت این است. بعد فرمود: اگر می گویی سحر است می خواهی الان دعا کنم تا تو مسخ شوی. از خود او استفتسار کرد. می خواهی یا نه، تو را الان بر می گردانم به صورت سگی؛ گفت: اگر قدرت داری بکن، تا خواست لب ها حرکت کرد. ابو حمزه گفت: دیدم اعرابی سگی است یتوسوس، دوان دوان رفت رو به خیمه اش. خانواده اش او را زدند، بیرون کردند، خبر ندارند. گفت: سگ برگشت، مقابل امام نشست، من نگاه کردم دیدم از چشم ها اشک می ریزد، سر می جنبد. بعد حضرت فرمود: بیا! تا آمد گفت: حالا باور کردی سحر نیست، الان آدم بشو، گفت: یک مرتبه دیدم این سگ همان آدم است.
امام صادق(ع) از امت اسلام تفرقه زدایی کرد
حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی کار امام صادق(ع) را همان کار پیامبر(ص) وحضرت امیر(ع) می دانند که همان احیای معارف توحید الهی، نفی جبر و نفی تفویض بود و عنوان کردند: امام صادق(س) اینها را احیا و شکوفا کرد.
ایشان به اهمیت پرورش جامعه در منظر امام صادق(ع) اشاره کرده و بیان داشتند: مرحوم کلینی نقل میکند که مفضّلبنعمر میگوید: وجود مبارک امام صادق(سلام الله علیه) یک صندوق خیریه تأسیس کرد و بودجهای در آن صندوق گذاشت و مرا مسئول آن صندوق کرد. فرمود: در شهر بررسی کن هر جا اختلافی بین افراد خانواده هست، اختلافی بین دو نفر هست، اگر توانستی از راه موعظه و نصیحت این اختلاف را به وحدت تبدیل کنی که بسیار خوب است و اگر مسئله مالی و مشکل مالی بود و در اثر مال با هم اختلاف کردند از این صندوق خیریه این مال را بگیر به آنها بده و اختلاف آنها را حل کن، این کار امام صادق در ساختن یک امّت واحده بود.
مفضّلبنعمر طبق نقل مرحوم کلینی میگوید: من یک روز داشتم از کوچههای مدینه عبور میکردم دیدم از خانهای سر و صدا بلند است؛ سعیدبنبیان با دامادشان در میراث بعضی از متوفّاها اختلاف کردند لذا من اینها را دعوت کردم و گفتم مشکل شما چیست؟ گفتند ما اختلاف مالی داریم. نصیحت کردم موعظه کردم دیدم اثر نمیکند، بعد گفتم اختلاف مالی شما چقدر است؟ گفتند فلان مبلغ است، من از صندوق خیریه امام صادق این مبلغ را گرفتم و دادم و اختلاف اینها را حل کردم بعد وقتی که خواستند بروند به آنها گفتم بدانید این مال برای من نیست همه اینها برای وجود مبارک امام صادق است، به من دستور داد اختلاف شیعهها را حل کن، مبادا یک وقت از من قدردانی کنید اگر هم نعمتی هست از وجود مبارک امام صادق است.
آیت الله جوادی آملی به امور دیگری که بدست مبارک آن امام به انجام رسید پرداخته و بیان کردند: آن حضرت شاگردان مخصوص خودش را هم با علوم فراوان تربیت میکرد؛ بخشی را در مسائل فقهی، بخشی را در مسائل تفسیری، بخشی را در مسائل کلامی که تشیع را نجات داد، ولایت را نجات داد، امامت را نجات داد دیگر آن تحریفهایی که راه پیدا کرد همه آن مسائل را به جای اصلاش برگرداند و تفرقهزدایی کرد.
ایشان ادامه دادند: همان مشکلی که وجود مبارک پیامبر داشت و مشکلگشایی که به دست رسالت رسول اکرم انجام شد، همان مشکل در زمان امام صادق(س) بود و همان مشکلگشایی به دست امام صادق(س) حل شد.
مرجع تقلید شیعیان با گستردگی مشکلات اعتقادی مردم در زمان امام ششم علیه السلام بیان داشتند: مشکلات اعتقادی مردم حجاز، مجاوران حجاز و جهان معاصر در ابتدای بعثت پیامبر اسلام، الحاد ، شرک و مشوبیّت اعتقادی و مانند آن بود؛ در عصر امام صادق(سلام الله علیه) هم همین مشکلات محلّی و ملّی از یک سو، منطقهای از سوی دیگر و بینالمللی از سوی سوم وجود داشت.
ایشان با بیان این مطلب که استقامت و پایداری امام صادق علیه السلام اصل اسلام را حفظ کرد، گفتند: این نبود که امام صادق علیه السلام تنها حوزه علمیه داشته باشد و رئیس مذهب باشد و حکم فقهی بیان کند؛ او با ملحدان از یک سو، با مشرکان از سوی دیگر، با کسانی که مشوبیت اعتقادی و اخلاقی داشتند از سوی دیگر، با امویان و عباسیان از سوی دیگر به مبارزه برخاست و ضمن معرفی نظام اسلامی، با استقامت و پایداری این نظام را حفظ کرد.
امام صادق از طریق ترویج فرهنگ اسلامی دشمنان را خلع سلاح می کرد
حضرت آیت الله العظمی سبحانی در کتاب خود با عنوان مناظرات معصومین(ع) در مقدمه مناظره امام جعفر صادق(ع) بیان داشتند: کشورگشایى جهادگران اسلامى، دستاوردهاى خوب و سودمندى داشت، زیرا از این طریق، علوم ریاضى و طبیعى و کیهان شناسى وارد حوزه هاى علمى کشور شد، سپس در سایه تلاش هاى دانشمندان اسلامى، راه کمال را در پیش گرفت ولى انتقال فرهنگ و برخى از اندیشه هاى فلسفى آن سامانها مضرّ و زیان بخش بود، به ویژه مکتب مادّى منسوب به ذیمقراطیس و امثال او که نظام آفرینش را از راه آثار ویژه هر موجود، تفسیر مى کردند و مى گفتند حرکت و نظام، اثر ویژه موجود مادّى است که خود به خود حرکت مى کند و راه کمال را پیش مى گیرد.
خلفاى اموى و اکثر خلفاى عباسى نقل گرا بودند و در برابر این هجوم ویرانگر فرهنگى موضع انفعالى داشتند و جز از طریق (بگیر و ببند و بکش) کارى از آنها ساخته نبود، ولى پیشوایان معصوم، به ویژه امام صادق(علیه السلام) به ترویج فرهنگ اسلامى پرداخته و دشمن را از همین طریق، خلع سلاح مى کردند و نشانه آن، دو رساله ارزشمندى است به نام هاى «توحید مفضّل» و رساله «اهلیلجیه» که از آن حضرت باقى مانده است و خوشبختانه هر دو رساله از آفات زمان مصون مانده و در اختیار همگان قرار دارد.
قیام علمی فراگیر امام صادق(ع)
حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی عنوان کردند: در آغاز دوران امام باقر(ع) دوران سراشیبی حکومت بنی امیه بود، بنی امیه به خودشان و اختلافات خودشان مشغول بودند، از این رو یک آزادی نسبی فراهم گردید، امام باقر(ع) پرچم نشر احکام و علم و دانش را بلند کرد، چراغ علم و دانش را برافروخت، کسانی که در گمراهی و تاریکی و جهل بودند با دیدن این چراغ نورانی به سوی آن حضرت شتافتند و این مسأله در دوران امام صادق(ع) گسترش بیشتری پیدا کرد.
کار به جایی رسید که چهار هزار نفر از محضر امام صادق(ع) درس دین آموختند؛ در عقاید، معارف، فقه، اخلاق و تفسیر و در همۀ مسائل اسلامی از بیانات آن حضرت استفاده کردند و در همه جا یعنی در مدینه، کوفه و مکه سخن از مکتب علمی امام صادق (ع) بود.
امام صادق(ع) دو خدمت مهم دیگر هم به اسلام و مکتب تشیع کرد که اگر آن حضرت را رئیس مذهب میخوانند این دو مولّفه مهم نیز در آن نقش کلیدی دارد.
اول. میدانیم اسلام در آن زمان گسترش عجیبی پیدا کرده بود، تمامی کشورهای تقریبا آباد آن عصر و زمان در زیر پرچم اسلام گرد آمده بودند، لذا از آنجا که این تازه مسلمانان از مذاهب و ملّیتهای مختلف، عقاید و سنتهای مختلف بودند، به تبع آن این آموزههای انحرافی به میان مسلمانان وارد گردید.
گفتار جمعیت مسیحیان، جمعیت زرتشتیان، فلاسفه یونان و فلاسفه روم.. خیلی از مسائل در جامعۀ اسلامی به هم ریخت، حتی طرفداران مکاتب مادی هم عقایدشان را آشکارا در جامعه اسامی مطرح میکردند، امام صادق(ع) در این برهه باید با این افکار التقاط وارداتی مقابله نماید و اسلام اصیل را بر همۀ مردم عرضه نماید، که در عمل نیز آن حضرت به نحو احسن در شبهه زدایی از جامعۀ اسلامی عمل نمود.
دوم. خطر نفوذیها بودند زیرا دیدند فرصت خوبی است و میشود بر ضد اسلام تبلیغات نمود، لذا با خود گفتند اگر نتوانیم حکومت اسلامی را ساقط کنیم لاأقل عقاید اسلامی را از درون مورد هجوم و تهدید قرار میدهیم و جوانان مسلمان را از اسلام دور میکنیم، کار به جایی رسید که مفضل بن عُمر از اصحاب امام صادق(ع) میگوید؛ در مسجد پیغمبر(ص) و در کنار قبر آن حضرت ابن ابی العوجا مادی را دیدم که تبلیغات مادی گری(انکار خدا و دین) میکند، نزدیک رفتم و فریاد کشیدم و او را از این کار بازداشتم، او در جواب گفت به نظر میرسد از اصحاب امام صادق (ع) باشی، امام تو اینگونه با من سخن نمیگوید و با دعوا صحبت نمیکند بلکه پاسخ پرسشهایم را به گونهای جواب میدهد که من در پاسخ مجدد حیران و درمانده و مستأصل میمانم.
مفضل میگوید؛ همین که این جمله را شنیدم به محضر امام صادق(ع) رسیدم؛ عرض کردم یا بن رسول الله اسلام در خطر است، مادی گری و انکار خدا در کنار قبر پیغمبر؟! حضرت فرمودند؛ فردا صبح اول طلوع آفتاب نزد من بیا تا دلایل خداشناسی را بگویم، مفضل میگوید صبح تا ظهر دلایل خداشناسی از آسمان، زمین، ستارگان، حیوانات، دریاها، کوهها، بیابان… را بیان فرمودند تا اینکه اذان ظهر شد که حضرت فرمودند؛ برو فردا صبح اول وقت بیا، دوباره روز دوم آمدم و تا ظهر دلایل خداشناسی را از آن حضرت فرا گرفتم، لیکن این معارف تمام نشد و من تا چهار روز رفتم و استفاده کردم.
نکتۀ دیگر این است که باید به عمق مکتب علمی و جهاد علم و دانش امام صادق(ع) معرفت پیدا نمود، شاگردان آن حضرت هر کدام در یک بخش از علوم تخصص داشتند، لذا علم شاگردان امام صادق(ع) بر ابتکار آن حضرت در ترسیم و تفکیک رشتهها و شاخههای علم استوار گردید.
بنابراین مکتب امام صادق مکتب علمی جامع و فراگیر بود، لذا الان هر کتابی را در تفسیر، عقاید، فقه، اصول… مورد استفاده قرار میدهیم، قال الباقر(ع)و قال الصادق(ع) به وفور در آن مشاهده میشود.
آن قدر حدیث از این دو بزرگوار به ما رسیده است که معلوم میشود چرا حضرت را به این عنوان یعنی رئیس مذهب میخوانیم و اینچنین است که در مییابیم مکتب علم و دانش امام صادق(ع) چقدر وسیع و گسترده بوده است.
یقین بدانید اگر امام باقر(ع) و امام صادق(ع) و به دنبال آن امام علی بن موسی الرضا(ع) در دوران مأمون در مقابل شبهات بیگانگان از اسلام دفاع نمیکردند قطعاً اسلام متزلزل میگردید.
لذا این بزرگواران بودند که به جای اینکه در مقابل بنی العباس آشکارا قیام غیر موفق کنند، مانند قیام زید بن علی، یحیی بن زید و بعضی قیامهای دیگر،.. لیکن قیام علمی کردند و اسلام را نجات دادند./شفقنا