کد خبر: ۲۶۸۶۶
تاریخ انتشار: ۲۴ بهمن ۱۳۹۲ - ۱۰:۴۵
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
تعداد بازدید: ۳۰۲۸
مجله میدل ایست:

روحانی تمام رقبای منطقه ای تهران را از صحنه به در کرد اما احمدی نژاد.../آیا حمله احتمالی اسرائیل به ایران با حمایت اروپا و آمریکا مواجه می شود؟

مردم ایران مذاکره کنندگان هسته ای خود را همانند یک قهرمان مورد استقبال قرار دادند و محبوبیت رئیس جمهور تازه منتخب – [آقای] حسن روحانی - افزایش یافت. از طرف دیگر، همتای امریکایی او - باراک اوباما - از سوی جمهوری خواهان و دموکرات های مورد انتقاد شدید قرار گرفته است و قانون گذاران از هردو حزب تهدید به وضع تحریم های تازه ای کرده اند که به گفته تهران، باعث از بین رفتن توافق ژنو خواهد شد.
مجله میدل ایست نوشت: توافق موقت هسته ای که در ماه نوامبر میان ایران و شش قدرت جهانی (ایالات متحده، روسیه، چین، انگلستان، فرانسه و آلمان ) در ژنو به امضا رسید، به منزله یک پیشرفت محسوس پس از سال ها تنش، تهدید و بن بست در مذاکرات محسوب می شود و بیانگر نخستین توافق رسمی میان رقبای دیرینه – واشنگتن و تهران – در مدت 34 سال گذشته می باشد.

به گزارش سرویس بین الملل تیک Tik.ir، خود این توافق، یک توافق دو سر برد برای طرفین به شمار می رود. ایران غنی سازی اورانیوم را ادامه می دهد و برنامه هسته ای خود را حفظ می کند و در عین حال، با کاهش تحریم ها، به مبلغ 7 میلیارد دلار دست خواهد یافت که اقتصاد دچار مشکل شده آن کشور را یاری خواهد داد. این توافق زمینه را برای رفع تحریم های بیشتر و کسب منافع در این راستا هموار خواهد کرد.



با رفع کامل تحریم های بین المللی و یک جانبه، یک رونق قابل توجه اقتصادی نه تنها برای ایران، بلکه برای شرکت های غربی حاصل خواهد شد که مدت ها از انجام معامله با کشوری که از ذخایر عظیمی از ثروت و یک بازار بزرگ و نسبتاً دست نخورده برخوردار است، منع شده بودند.

این توافق همچنین راه را برای بهبود روابط میان تهران و قدرت های بزرگ غربی هموار خواهد کرد. آن چه که برای غرب مهم است تعهد ایران به توقف غنی سازی بالاتر از سطح 5 درصد می باشد که از سطح لازم برای ساخت مواد نوع تسلیحاتی (بیش از 90 درصد) بسیار پائین تر است.

نفع بالاتر برای ایران

با وجود این حقیقت که طرفین منافع محسوسی را از توافق مذکور کسب می کنند، تهران به روشنی و در هنگام بررسی موضوع از یک بستر وسیع تر به ویژه در برابر امریکا، منفعت بیشتری را به دست خواهد آورد.

مردم ایران مذاکره کنندگان هسته ای خود را همانند یک قهرمان مورد استقبال قرار دادند و محبوبیت رئیس جمهور تازه منتخب – [آقای] حسن روحانی - افزایش یافت. از طرف دیگر، همتای امریکایی او - باراک اوباما - از سوی جمهوری خواهان و دموکرات های مورد انتقاد شدید قرار گرفته است و قانون گذاران از هردو حزب تهدید به وضع تحریم های تازه ای کرده اند که به گفته تهران، باعث از بین رفتن توافق ژنو خواهد شد.

اسرائیل نیز که دارای نفوذ سیاسی و انتخاباتی چشمگیری در ایالات متحده است، به ابراز محکومیت شدید پرداخته و نخست وزیر آن - بنیامین نتانیاهو - این توافق را با صراحت «یک توافق بد»توصیف کرده است. اگرچه متحدان عرب امریکا به ویژه در خلیج [فارس] خوش بینی محتاطانه ای را در انظار ابراز کرده اند، ولی واکنش آنها در خفا احتمالاً نگرشی منفی تر بوده است.

عربستان سعودی پیش از حصول این توافق و برخلاف معمول، به ابراز نگرانی آشکار در خصوص احتمال بهبود روابط میان ایران – رقیب اصلی خود- و ایالات متحده پرداخته بود. حتی در ماه نوامبر، شایعاتی به گوش می رسید که این کشور با اسرائیل مشغول همکاری برای طرح های احتمالی حمله به دشمن مشترک خود هستند– ریاض منکر این شایعه شده است. علاوه بر اسرائیل و کشورهای عرب حوزه خلیج [فارس]، اردن و مصر نیز احتمالاً در مورد توافق ژنو احساس نگرانی می کنند.

بنابراین جای شگفتی چندانی نیست که بلافاصله پس از توافق ژنو، دیدارها و مکالمات تلفتی از سوی اوباما و وزیر خارجه او - جان کری - با هم پیمانان خود در خاورمیانه روی داد تا به آنها اطمینان دهند که منافع آنها را کاملاً مورد نظر دارند. این اقدام با توجه به روابط پیش از آن دچار تنش شده میان امریکا و تل آویو، ریاض و قاهره به دلیل خشم آنها بر سر مسائلی مانند ایران، مناقشه در سوریه و آشوب در مصر، وظیفه چندان ساده ای نبود.

دلایل مخالفت با توافق ژنو

اگرچه کسانی که با توافق ژنو مخالفند، موضع خود را بر این اعتقاد بنا کرده اند که توافق مذکور ایران را از تبدیل شدن به یک تهدید هسته ای بازنخواهد داشت، ولی سطوح غنی سازی مورد توافق مانع این احتمال می شود. در نتیجه، دلیل این مخالفت احتمالاً بیشتر مرتبط با قدرت منطقه ای ایران و نفوذ آن کشور است که توافق ژنو احتمالاً باعث افزایش آن خواهد شد.

رقبای ایران در خاورمیانه پس از توافق ژنو و به طور کلی تر پس از برگزیده شدن یک رئیس جمهور میانه رو که شیوه او بسیار متفاوت از سلف او - یعنی محمود احمدی نژاد – است، دیگر نمی توانند چندان بر انزوای بین المللی ایران حساب کنند.

اکنون که ایران موافقت کرده است تا غنی سازی اورانیوم خود را به سطوح کمتر کاهش دهد، برای اسرائیل بسیار سخت تر خواهد بود که تهدیدات مداوم نظامی خود علیه تهران را به اجرا درآورد و همچنین، برای دیگر کشورها نیز سخت تر خواهد بود که به گونه ای، در این حمله مشارکت داشته باشند.

انجام یک چنین حمله ای تحت این شرایط در نظر جهانیان به عنوان یک حمله وقیحانه و توجیه ناپذیر تلقی خواهد شد و بر روابط میان قدرت های جهانی که توافق ژنو را به انجام رساندند به شدت تاثیر خواهد گذاشت - نه فقط به دلیل پیامدهای خطرناک یک اقدام نظامی، بلکه به دلیل آن که تمام اقدامات طاقت فرسا برای رسیدن به این توافق به سرعت و شاید به صورتی بازگشت ناپذیر از بین خواهد رفت.

ایالات متحده، انگلستان و فرانسه شاید به نفع حفظ تاثیرات مثبت توافق ژنو، به نفش تهران در حل مسئله سوریه اذعان کنند و این کار روحانی را قادر خواهد کرد تا تعهد خود را به تداوم «حمایت قاطع» از بشار اسد به گونه ای که «هیچ نیرویی در جهان نتواند آن را تکان دهد» به اجرا درآورد.

وزیر خارجه عربستان سعودی گفته است که کشورش در مورد حضور تهران در سوریه «نمی تواند ساکت باقی بماند.» ولی دیگر صداهای مهم شاید سکوت اختیار کنند.

یک رشته از تصمیمات سیاسی غرب – از جمله حملات به رهبری ایالات متحده به عراق و افغانستان و اشغال آنها، اعمال تحریم علیه جنبش فلسطینی حماس به دنبال پیروزی آن در انتخابات سال 2006 میلادی و حمله اسرائیل به لبنان در همان سال – باعث تقویت قابل توجه قدرت منطقه ای ایران شد.

ولی این فرصت از سوی احمدی نژاد - که به گونه ای نظام مند کشورش را در منطقه و جامعه بین المللی منزوی کرد - به طور قابل توجهی، به هدر رفت. رقبای تهران در شخص روحانی و توافق ژنو میزانی از رفع بالقوه این انزوا را مشاهده می کنند. این برداشت به غیر از عربستان سعودی از سوی اسرائیل نیز به شدت احساس می شود.

کانون توجه واقع شدن تسلیحات کشتار جمعی اسرائیل

دلیل بنیادین دیگر برای مخالفت تل آویو با توافق ژنو آن است که این توافق باردیگر توجهات را به سوی تسلیحات هسته ای اسرائیل معطوف می کند و همچنین ریاکاری های تنها قدرت هسته ای خاورمیانه در مورد ابراز شکایت از کسب تسلیحات هسته ای به وسیله کشورهای دیگر منطقه و پوچ بودن ترسیم مداوم خود به عنوان آسیب پذیر بودن و مورد تهدید وجودی قرار داشتن از سوی همسایگان خود را مورد تاکید قرار خواهد داد.

در واقع، به دنبال توافق ژنو در خواست ها برای اعمال فشار بین المللی بر زرادخانه بزرگ هسته ای اسرائیل - چه به صورت مستقیم و یا از طریق بیانیه های کلی تری که خواهان یک خاورمیانه عاری از تسلیحات کشتار جمعی هستند- باردیگر نمایان شده است.

کیت هودسون – دبیر کل مباره برای خلع سلاح هسته ای – می نویسد:« به نظر نامتعادل می رسد که در مورد بمب های هسته ای که هرگز وجود ندارند چنین نگران شویم و در مورد صدها بمب هسته ای که وجود دارند نگرانی چندانی ابراز نشود. زرادخانه هسته ای اسرائیل نمونه ای بارز از این مساله است، زیرا این رژیم تنها دارنده تسلیحات هسته ای در خاورمیانه محسوب می شود.»

حتی عربستان سعودی نیز با درخواست برای یافتن یک راه حل فراگیر منتهی به «رفع کامل تمام تسلیحات کشتار جمعی به ویژه ای هسته ای از خاورمیانه و خلیج [فارس]» به توافق ژنو واکنش نشان داد و این درخواست یک اشاره مستقیم به اسرائیل بدون ذکر صریح نام آن است.

رئیس سازمان «منع استفاده از تسلیحات شیمیایی»- سازمانی که برنده جایزه صلح نوبل شده است - در ماه دسامبر از اسرائیل خواست تا به دنبال اتخاذ یک تصمیم مشابه از سوی سوریه، تسلیحات شیمیایی خود را تسلیم سازد. توافق ژنو بلافاصله پس از این تصمیم، امضا شد. لیبی ده سال پیش موافقت کرد که برنامه های تسلیحات کشتار جمعی خود را برچیند و عراق نیز در دهه 1990 میلادی از بلند پروازی های خود دست برداشت.

با توجه به این که اسرائیل دیگر مورد تهدید تسلیحات کشتار جمعی قرار ندارد و دیگر کشورهای منطقه نیز خواهان یک خاورمیانه عاری از یک چنین تسلیحاتی هسته ای هستند، این رژیم دیگر نمی تواند به بهانه های پیش از این واهی دفاع از خود و بازدارندگی متوسل شود. .

پیامدها و چشم اندازها

هنوز باید منتظر ماند و مشاهده کرد که چه پیامدهای بلند مدتی ناشی از این توافق برای ایران و منطقه به وجود خواهد آمد، ولی حداقل برای حال حاضر، روحانی توانسته است که رقبای خود را از صحنه خارج سازد. با توجه به این نکته که این رقبا شامل متحدان کلیدی امریکا، بخشی از حکومت امریکا و یا افراد دارای نفوذ قابل توجه بر آن کشور هستند، این اقدام دغدغه های ذهنی قابل توجه ای را در کاخ سفید به وجود آورده است.

اگر ما به قول ایران اعتماد کنیم که می گوید هدف آن همواره کسب انرژی صلح آمیز هسته ای و نه سلاح اتمی بوده است، بنابراین ایران با امضای این توافق چیزی را از دست نداده است. ولی دولت اوباما یک بهای سنگین داخلی و منطقه ای را برای آن پرداخت کرده است. پرسش این است که آیا این بها ارزش آن را خواهد داشت یا خیر.