کد خبر: ۲۸۵۹۴۷
تاریخ انتشار: ۲۱ دی ۱۳۹۸ - ۱۶:۰۲
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
تعداد بازدید: ۱۶۲۹

انگ زدن چه بلایی بر سر افراد سالم می‌آورد؟

امروزه به راحتی افراد خیلی از صفات و ویژگی‌هایی را به یکدیگر نسبت می‌دهند که خارج از جنبه شوخی،‌ از نظر اخلاقی و روانی اثرات منفی باقی می‌گذارد.

ریحانه عابدنیا روز شنبه با اشاره به اثر انگ‌زدن بر سلامت روان افراد جامعه افزود: همیشه این‌گونه نیست که افراد بیمار یا مبتلا به اختلالات روانی در معرض انگ‌زنی قرار گیرند و این رفتار آنان باعث تشدید بیماری‌ برخی شود، بلکه مواقعی انگ‌زدن و دروغ گفتن می‌تواند فرد سالم جامعه را هم بیمار کند.

وی برای نمونه گفت: زمانی یک کودک‌ یا فرد نوجوان به دلیل اختلالات یادگیری، کودن یا خنگ خطاب می‌شود، وقتی کسی به دلیل چاق یا لاغر بودن یا دیگر ویژگی‌های ظاهری، مورد تمسخر قرار می‌گیرد یا موقعی که فردی بر اساس موقعیت اجتماعی و اقتصادی‌ قضاوت می‌شود، این باور در اذهان بوجود می آورد که مشکل ذهنی یا جسمی مشاهده شده، رفته رفته این موضوع منجر به احساس تنهایی، حقارت و در نتیجه افسردگی فرد مورد خطاب را به دنبال دارد. 

این متخصص روان درمانگر افزود: در بسیاری از موارد مشابه انگ زدن فرزند ناسازگار که نافرمانی می‌کند بی‌شک روی دوش یکی از والدین خواهد بود. بدین معنی که والدین تعارض‌هایی با هم دارند حالا یا مربوط به خود آنان است یا مربوط به قواعد فرزندپروری، از این رو یکی از والدین با فرزند مقابل والد دیگر متحد می‌شود. تا زمانی که تعارض‌ها حل نشود نمی‌توان انتظار فرزند سازگاری را داشت.

فاصله‌ انگ با واقعیت 

عابدنیا گفت: زمانی فرد یا افراد در شرایطی خاص به دلایلی، رفتاری از خود بروز می دهند که همیشگی نیست و از این رو نمی توان گفت که یک ویژگی خاص در این عده وجود دارد، بلکه تنها برداشت شخصی است و یا فقط به دفعات بسیار کم از او این رفتار مشاهده می شود جز صفات اصلی شخصیتی آنان نمی توان قلمداد کرد و برچسب رفتار یا صفات را زد.

وی گفت: انگ‌زدن پدیده‌ای اجتماعی است و در بیشتر مواقع در جامعه‌ این رفتار به‌ ویژه در ارتباط با معتادان صورت می‌گیرد. بدین صورت که آنان را مدام در رابطه با اعتیاد سرزنش و حتی گاهی اولین حقوق انسانی مثل استفاده از خدمات درمانی، روابط اجتماعی و ازدواج را برای آنها مناسب نمی‌دانیم. حتی این افراد مبتلا به اختلال روانی، خشن و غیرقابل کنترل توصیف می‌ شوند. 

این روانشناس با بیان اینکه برچسب های نامربوط به فرد یا افراد معتاد با واقعیات فاصله دارد،‌ افزود: پژوهش‌ ها نشان داده‌ درصد خشونت بیماران روانی هرگز از خشونت افراد معمولی جامعه بیشتر نیست و از طرفی میزان ارتکاب به سرقت در معتادان، نسبت به دیگر اقشار آسیب‌پذیر جامعه کمتر است. 

وی گفت: به دفعات مشاهده می شود افراد خیلی از صفات و ویژگی ها را به راحتی به یکدیگر نسبت می دهند به عبارتی به همدیگر برچسب های منفی می زنند. خیلی از این برچسب زنی ها در ابتدا جنبه شوخی دارد اما تکرار این شوخی به مرور موجب می شود که آن ویژگی در فرد تثبیت شود و از آن پس افراد را با فلان ویژگی خطاب کنند. یا اینکه مواقعی افراد به خود برچسب می زنند که از لحاظ روانشناسی، اخلاق و جامعه به شدت این موارد رد شده است.

عابدنیا اظهار داشت: انگ زنی یعنی یک ویژگی و صفتی را به خود یا دیگران نسبت دادن به طوری که اذهان را با این ویژگی به دیگران معرفی کردن است. در برچسب زنی معمولا احترام، حقوق فرد مقابل، اصل مذاکره و رابطه و بسیاری از اصول اخلاقی رعایت نمی شود.

وی گفت: به علت عدم وجود موارد مثبت در برچسب زنی، حس منفی به فرد برچسب زننده پیدا می شود. گاهی فرد برچسب زننده از ناراحت شدن طرف مقابل تعجب می کند و اظهار می دارد قصد بدی در میان نبود فقط هدف آگاه کردن از موضوعی بود.

این روان درمانگر با بیان اینکه به دو دلیل می توان اذعان کرد که فرد برچسب زننده هدف منفی از کار خود نداشته، نخست اینکه آگاهی لازم از اصول انتقاد را ندارد و دیگر اینکه در آن لحظه ممکن است متوجه تبعات برچسب زدن نباشد،‌ اظهار داشت: افراد با توانایی های متفاوتی در نقش های فردی، خانوادگی و اجتماعی حضور می یابند. گاهی آرام و درون گرا و زمانی برون گرا هستند. مواقعی افراد به طور سریع کارها را انجام می دهند و گاهی آرام هستند. 

عابدنیا ضمن اینکه همه افراد را یکسان ندانست، از طرفی هر کسی را دارای ویژگی های متفاوتی برشمرد و تصریح کرد: با همه افراد نمی توان یکسان رفتار کرد زیرا تفاوت های فردی یک مبحث مهم در علم روانشناسی است که بر اساس آن بسیاری از نظریه های مهم درمانی شکل می گیرد. بنابراین این موضوع نشان دهنده وجود تفاوت های فردی و اهمیت آنها در رابطه بین افراد است.

این متخصص روان درمانگر گفت: تا جایی که امکان دارد باید از انگ زنی و برچسب زنی به دیگران پرهیز کرد و به جای آن به توصیف رفتار به عنوان عامل بیرونی پرداخت که قابل تغییر است. برای نمونه چنانچه فردی دروغ گفت بهتر است به جای برچسب زدن «دروغگو» که در معنی به عنوان یک ویژگی شخصیتی غیرقابل تغییر است، این رفتار را به عنوان موضوعی آزار دهند و اذیت کننده عنوان کرد.

منبع:ایرنا