رسانه و حس بیاعتمادی به مردم/ مروری بر حقایقی که توسط رسانهها منحرف شد؛ از کشتار لهستانیها تا جنگ خلیج فارس
در جنگ عراق برخی رسانههای آمریکایی خبری را منتشر کردند که میگفت: "عراقی ها وسایل نگهداری کودکان را ازیک زایشگاه به سرقت برده اند." بعدها معلوم شد که امیر کویت، به یک کمپانی برای سرهم کردن این دروغ، پول پرداخته بود.
در حالی خبر سقوط هواپیمای مسافربری توسط پدافند سپاه تایید شد که بسیاری رسانهها را نیز تا حدی مقصر این قضیه میدانستند. هر چند بیشتر جراید خود قربانی سکوت چند روزه مقامات شدند، اما بسیاری از این رسانهها از پنجشنبه تا شنبه به صورت یک طرفه و بدون اطلاع دقیق، به نقد تئوریهای مربوط به سقوط هواپیمای اوکراینی به علت برخورد موشک پرداختند.
این اتفاق باعث شد برخی این نقد جدی را به بسیاری از رسانهها وارد کنند که اگر مقامات رسما خبر مربوط به سقوط هواپیمای اوکراینی را تایید نمیکرد شاید رسانهها هیچ وقت در پی کشف حقیقت بر نیامده و تا ابد از اعلام رسمی حکومت دفاع میکردند.
بسیاری بر آنند که رسانهها به نوعی پوشش دهنده دولت شده و در هیچ موضوعی حقیقت را بر مصلحت ترجیح نمیدهد. متاسفانه این مسیر بد رسانهای اولین بار نیست که پیموده میشود. این امر تاریخی با قدمت بسیار دارد. بدنیست در این گزارش برخی از این نمونهها را ذکر کنیم. نمونههایی که در آنها، رسانهها به صورتهای مختلف، مصالح ملی، قدرت، ثروت و یا ترس را بر بیان حقیقت ترجیح داده و از بیان حقیقت اجتناب کرده اند.
تاریخ دروغ رسانهای
فارغ از نوع حکومت، قدرت و چینش مسئولان، همواره بسیاری از رسانهها بوده اند که به فریب افکار عمومی و مسکوت گذاشتن حقایق پرداخته اند. شاید بتوان "ژان پل مارا" را اولین روزنامه نگاری دانست که با تندروی ها و ارتباطاتی که با ژاکوبونها داشت بسیاری از اتفاقات فرانسه را متفاوت تفسیر کرد. وی در 17 سپتامبر سال 1789 میلادی روزنامه «دوست مردم» را تاسیس کرد. این روزنامه مخالف بورژواها و به ویژه اعضای حزب ژیروندنهای انقلابی بود. این روزنامه که اغلب تودهها و عوام آن را میخواندند، انقلابیون میانه رو را خائن توصیف می کرد و تودهها را به قتل آنها تشویق می نمود. منش مارا در این روزنامه باعث شد بسیاری از مردم فرانسه زیر گیوتین رفته و جان خود را از دست بدهند.
در عصر مدرن شاید بتوان "لرد نورث کلیف"(روزنامه نگار بریتانیایی در جنگ اول جهانی) را پدر پروپاگاندا و دروغ رسانهای دانست. آلمانها او را پدر دروغ میخواندند. او در اوج جنگ جهانی اول، حقیقت را فدای مصلحت انگلیس در جنگ کرد. دروغهای شاخ دار او درباره قدرت انگلیس و شکست آلمانها باعث شد بسیاری او را مروج اصلی فرهنگ انحراف رسانهای بدانند.
این اقدام نورث کلیف در جنگ جهانی دوم و در دو جبهه شوروی و آلمان نازی نیز نفوذ یافت. گوبلز(وزیر تبلیغات نازی ها) از نظریات نورث کلیف تاثیر بسیاری گرفت. لنی ریفنشتال، شاید مهمترین خادم جبهه رسانهای آلمانها بود. او با فیلمهای تبلیغاتی اش خدمات بسیاری به نازیها کرد.
در جبهه کمونیستها نیز چنین جریانی وجود داشت و بسیاری از روزنامهها نسبت به سانسور اخبار و اطلاعات اهتمام میورزیدند. کشتار مردم لهستان توسط ارتش شوروی و جا زدن آنها به عنوان قربانیان آلمان نازی حادثه ای بود که توسط رسانههای این کشور پوشش داده شد. این امر منحصر در نظام کمونیسم و استالین نبود؛ در مورد رسانههای آمریکایی نیز موارد بسیاری دیده میشود که رسانهها به انحراف و گمراه کردن مردم و پوشاندن حقایق مبادرت کردند.
برخی نمونهها از دروغ های رسانهای
شاید مخفی کاری برخی رسانههای همکار دولت نیکسون در آمار سازی کشته شدگان جنگ ویتنام مهمترین نمونه این امر باشد. در جنگ 1991 عراق نیز برخی رسانههای آمریکایی خبری را منتشر کردند که میگفت: "عراقی ها وسایل ویژه نگهداری کودکان را ازیک زایشگاه در«کویت سیتی» به سرقت بردهاند." بعدها معلوم شد که امیر کویت، به یک کمپانی بسیار بزرگ و مشهور روابط عمومی به نام" هیل اند نولتون" برای سرهم کردن این دروغ، پول پرداخته بود.
همچنین در سال 1992 در سومالی رسانههای آمریکایی یک فرد به نام برنارد کوشنر را به عنوان یک قهرمان «دخالتهای انسان دوستانه»، در معرکه این کشور آفریقایی معرفی کردند ، اما بعداً مشخص شد که او به همراه چهارموسسه آمریکایی، یک چهارم زمین های دارای منابع نفت را درسومالی خریداری کرده و با دادن رشوه به رسانهها آنها را به سمت خود جذب کرده است.
انحراف رسانهای فقط مخصوص آمریکا و اروپا نیست. بلکه در همه جای دنیا مشاهده میشود. رادیو RTLM رواندا یک نمونه آفریقایی از این قضیه است. این رادیو محلی تندرو که طرفدار هوتوها (گروه تشکیل دهنده اکثریت مردم رواندا) بود در کشتار توتسیها(اقلیت) و ترویج خشونت و نفرت در بین این افراد نقش بسیاری داشت. نباید فراموش کرد که در جریان نسلکشی سال 1994 روآندا که از آن تحت عنوان تاریکترین فاجعه انسانی نیم سده گذشته یاد میشود، علاوه بر کشتهشدن 800 هزار مرد، زن و کودک، به 200 تا 500 هزار زن تجاوز جنسی شد.
قصد ما از بیان نمونههای بالا بیش از هر چیز تاکید بر رسانههایی است که به راحتی هدف اصلی خود که کشف و بیان حقیقت است را نادیده میگیرند. این اتفاقی است که در هر حکومتی چه راست، چه چپ اتفاق میافتد؛ از فرانسه انقلابی گرفته تا شوروی استالین و آمریکای نیکسون. اصولا پول، ترس و قدرت همواره میتواند برخی رسانهها را به سانسور وادارد اما نباید این امر باعث شود رسانهها حقیقت را فدای مصلحت نمایند. به نظر میرسد حوادث این چند روز اخیر، بیش از هر چیز باید به رسانهها تلنگر بزند که هدف ذاتی خود را فراموش نکنند.