کد خبر: ۲۸۸۳۷۵
تاریخ انتشار: ۲۲ بهمن ۱۳۹۸ - ۱۶:۴۱
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
تعداد بازدید: ۷۲۳

مسیح مهاجری: جمهوري اسلامي را به جمهوري مداحان تبديل کرده‌ايم؛ افراد خدوم را با انگ‌هاي رنگارنگ طرد مي‌کنيم

مسیح مهاجری مدیر مسئول روزنامه جمهوری اسلامی در آستانه چهل و یکمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی یادداشتی منتشر کرد.
مسیح مهاجری مدیر مسئول روزنامه جمهوری اسلامی در آستانه چهل و یکمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی یادداشتی منتشر کرد:

بسم‌الله الرحمن الرحيم
جک استراو، وزير امور خارجه اسبق انگليس (1380 تا 1385) که در دوران وزارت و بعد از آن، سفرهاي متعددي به ايران داشت، در کتابي که از خاطرات و مشاهدات و اطلاعات تاريخي خود درباره ايران قبل و بعد از انقلاب اسلامي نوشته و آن را تحت عنوان «کار، کار انگليسي‌هاست» منتشر کرده، نکته جالبي درباره شکل‌گيري و عملکرد ساواک و اعتماد شاه و آمريکا و انگليس به آن دارد که خواندني و البته عبرت‌گرفتني است.


او نوشته است: «برايتان گفتم اين دوره (فرار شاه و کودتاي 28 مرداد 1332) با نيرنگ و پيروزي بريتانيا و آمريکا به پايان رسيد و بساط دموکراسي در ايران پيچيده شد و سياست در دستان شاه افتاد... نخستين پايه‌هاي ساواک با همکاري ژنرال نورمن شوارتسکوف گذاشته شد که نيروهاي ژاندارمري را هم تعليم داده بود... خيلي زود، سيا و موساد بدل به مشاوران اصلي ساواک شدند و اين سازمان را در طراحي ساختار، مهره‌چيني و عملياتش ياري دادند. ايراني‌ها هميشه از ساواک مي‌ترسيدند و به همان اندازه هم از آن نفرت داشتند و حقيرش مي‌شمردند... آمريکا و بريتانيا خشنود بودند که پليس مخفي که در ايران راه انداخته‌اند، امنيت را برقرار ساخته و به خوبي عمل مي‌کند. ديگر چشم را بر همه بدکاري‌هاي آن مي‌بستند و تنها بر اين انديشه بودند که نگهداشتن شاه ايران در جبهه غرب، آنهم در گرماگرم جنگ سرد به هر چيزي مي‌ارزد» صفحات 184 و 185
همين آقاي جک استراو، سپس چگونگي انجام باصطلاح اصلاحات توسط شاه و انقلاب سفيد او را تشريح مي‌کند و مي‌نويسد: «اما زير اين پوسته رنگين نازک، خشمي عميق ريشه مي‌دوانيد و جا باز مي‌کرد و سرانجام پوسته را شکافت و بيرون ريخت، در پايان دهه 40 و به شکلي که شاه نه فکرش را مي‌کرد و نه توان فرو نشاندنش را داشت.» صفحه 186


کتاب 381 صفحه‌اي جک استراو، که درصدد پاسخ دادن به اين سؤال است که چرا ايران به انگليس بي‌اعتماد است، اشتباهاتي هم دارد ولي نمي‌توان اين واقعيت را انکار کرد که او اولاً اطلاعات خوبي از رفتار دولت انگليس در دو قرن اخير جمع‌آوري کرده و در اين کتاب آورده و ثانياً در موارد زيادي به شرارت دولتمردان انگليسي و خيانتشان به ملت ايران اعتراف کرده است. هرچند او از کنار بسياري از مطالب هم عبور کرده و شجاعت اعتراف به آنها را نداشته ولي از کسي که در سطح وزير خارجه انگليس مسئوليت داشته همين اندازه هم مي‌تواند يک پيشرفت در اخلاق وقايع‌نگاري انگليسي‌هاي خودخواه باشد.


طرف ديگر ماجرا چيزي است که به ما ملت ايران مربوط مي‌شود. ما که کشورمان را با مجاهدت‌هاي مردان و زنان خداجو، زندان رفتن‌ها، تحمل شکنجه‌ها و محروميت‌ها و شهيد دادن‌ها از چنگال استعمار خشن انگليس و آمريکا نجات داده‌ايم و به رهبري امام خميني که بي‌نظيرترين رادمرد تاريخ معاصر است انقلاب اسلامي را به پيروزي رسانده‌ايم و نظام جمهوري اسلامي را تأسيس کرده‌ايم، اکنون وظيفه سنگيني براي حفاظت از آن برعهده داريم. اينکه امام خميني مي‌فرمودند حفظ نظام جمهوري اسلامي از اوجب واجبات است، به اين دليل بود که اگر اين نظام با ويژگي‌هائي که بنيانگذار آن برايش در نظر گرفته بود و در قانون اساسي جمهوري اسلامي نيز آمده است، برقرار بماند، مي‌تواند در تغيير مسير تاريخ بشر در سرتاسر جهان اثرگذار باشد. روشن است که اگر با يک نظام به نام جمهوري اسلامي سروکار داشته باشيم ولي تهي از ويژگي‌هاي موردنظر امام خميني باشد و به قانون اساسي آن عمل نشود، قطعاً حفاظت از چنان نظامي واجب نيست بلکه در آنصورت تلاش براي اصلاح و بازگرداندن آن به مسير اصلي و واقعي واجب خواهد بود.


درست است که در بخش مادي در 41 سال گذشته پيشرفت‌هاي زيادي در زمينه‌هاي علمي و صنعتي داشته‌ايم ولي در بخش محتوائي مسيري که ما انتخاب کرده‌ايم و در آن، اخلاق سياسي را قرباني منافع شخصي و جناحي مي‌کنيم، افراد خدوم و انقلابي را با انگ‌هاي رنگارنگ طرد مي‌کنيم، جمهوري اسلامي را به جمهوري مداحان تبديل کرده‌ايم، سهم مردم را در مديريت کشور ناديده مي‌گيريم، به افراطيون ميدان مي‌دهيم متعرض هرکس که مي‌خواهند بشوند و به اعتبار و حيثيت کشور و نظام چوب حراج بزنند و از حاشيه امن نيز برخوردار باشند و به مديران ارشد کشور اجازه انجام وظايف قانوني و حتي اظهارنظر درباره آنچه به کارشان مربوط است ندهند، اين مسير نمي‌تواند سلامت نظام جمهوري اسلامي را تضمين کند.


خوشبختانه مردم به اصل انقلاب و نظام جمهوري اسلامي وفادار هستند و فردا در راه‌پيمائي‌هاي يوم‌الله 22 بهمن در سراسر کشور اين وفاداري را به نمايش خواهند گذاشت. از ناحيه مردم هيچ کوتاهي وجود ندارد. آنها در تمام صحنه‌هاي فداکاري، ايثار و مقاومت براي کشور و انقلاب و نظام جمهوري اسلامي سنگ تمام مي‌گذارند. مشکل از مسئولان است که از اينهمه آمادگي مردم و اينهمه ظرفيت که در جامعه وجود دارد، با مديريت صحيح استفاده نمي‌کنند. انتظار اينست که حضور حماسي مردم در راه‌پيمائي فردا، درس بزرگي براي مسئولين باشد تا براي تصحيح مسيري که انتخاب کرده‌اند بکوشند.