کد خبر: ۳۰۶۷۴
تاریخ انتشار: ۲۴ اسفند ۱۳۹۲ - ۱۶:۴۲
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
تعداد بازدید: ۶۸۶۲

رشک مخالفان به محبوبیت هاشمی

*سعید لیلاز
هر از گاهی فضای رسانه ها از هجمه ها و حمله ها به شخصیت هایی از جمله آقایان هاشمی، خاتمی و سیدحسن خمینی پر می شود. اگر به دنبال علت آنچه این روزها علیه آقای هاشمی در حال وقوع است باشیم، اولین علتی که می توان به آن اشاره کرد نقش مهم و موثر ایشان در عرصه سیاسی و نظام جمهوری اسلامی است.

اگر نگاهی به سال های اخیر داشته باشیم، شاهد آن خواهیم بود که رقبا و مخالفان چه از جناح راست و چه از جناح چپ بارها و بارها تلاش کردند از طرق مختلف و با انواع و اقسام حمله ها این شخصیت را منزوی کنند، اما آنچه حاصل شد چیزی غیر از انزوای ایشان بود. حال با توجه به اینکه هر اظهارنظر آقای هاشمی یک تکانه شدید در ساختار اجتماعی و سیاسی ایران ایجاد می کند و ضریب نفوذ صحبت ها و اظهارات ایشان روزبه روز در حال افزایش است، طبیعی است که رقبا و مخالفان ایشان، این نفوذ کلام را که تمام آن نفوذ کلام معنوی است، برنتابند و بر آنها خوش نیاید. به عبارتی وقتی می بینند که تنها با انتشار مصاحبه ایشان در یک روزنامه باعث اقبال مردم و فروش بالای روزنامه می شود، عصبانیت و نگرانی آنها که در جناح مخالف قرار دارند برانگیخته می شود. البته با تمام این اتفاقات، از این هجمه ها به آقای هاشمی نباید ناراحت و نگران باشیم، زیرا این هجمه ها موجب آن می شود که اهمیت، نفوذ کلام و در واقع نفوذ معنوی آقای هاشمی به نمایش درآید. با نگاه به ابتدای سال 92 همه ما شاهد ثبت نام و پس از آن رد صلاحیت ایشان بودیم که این اتفاق تقریبا موجب زلزله در ساختار سیاسی، جوان ترین نسل ها و دور ترین مناطق کشور شد.

بنابراین می توان چنین برداشت کرد که این اتفاق قطعا برای جریان مخالف رشک برانگیز است.

با این توضیح رشک به این دلیل است که شخصی بدون هیچ گونه عده و عُده، برخورداری از رسانه و داشتن پولی که در این راه خرج کند، این گونه در میان مردم محبوب باشد.

بر این اساس طبیعی است که در فضای سیاسی کشور ما افرادی همچون آقای هاشمی و آقای خاتمی مورد رشک رقبا و مخالفان شان قرار بگیرند. پس می توان چنین رفتارهایی را به عنوان واکنش های کور و ناخواسته تلقی کرد.

در حال حاضر، همه به این نتیجه رسیده اند که هرچه این حملات و هجمه ها بیشتر می شود محبوبیت آقای هاشمی در میان مردم و نسل های گوناگون نیز بیشتر می شود. باید دقت داشته باشیم که آقای هاشمی به دوره و سنی از حیات سیاسی خود رسیده است که جز به مُر منافع ملی کشور ما و آنچه موجب رضایت خدا می شود، قناعت نمی کند و رضایت نمی دهد. به عبارتی به جز این گونه موارد به چیز دیگری فکر نمی کند و عامل و انگیزه دنیوی در پیش چشم او مطرح نیست. او علاقه مند یا کاندیدای حضور در هیچ صحنه سیاسی و اجرایی نیست که تصور آن باشد که به دنبال کسب محبوبیت سیاسی و جذب رای، چنین اظهارات و رفتاری را در پیش گرفته است؛ تا در آینده از آن بهره برداری کنند.

فردی که هم نسل آقای هاشمی است و تجربیات 60 ساله او را سپری کرده باشد، طبیعی است که به این حرف ها چندان توجه نکند و اهمیت ندهد و هر چه انجام می دهد و می گوید در جهت منافع ملی و مصالح کشور و نظام باشد؛ نظامی که آقای هاشمی رفسنجانی از بنیانگذاران اصلی آن است. بنابراین مردمی که به نظام و به 3 پدیده، منافع ملی، مصالح کشور و مردم و آینده نظام جمهوری اسلامی(آنچه در همان روزهای اول انقلاب بنیانگذاران این نظام مورد توجه قرار داده بودند) علاقه مند هستند، از سخنان افرادی همچون آقای هاشمی استقبال می کنند. در برابر این استقبال، واکنش ناخودآگاه و غیرارادی مخالفان، هم در سطح محافظه کاران و هم رادیکال ها برانگیخته می شود.

احتمالا بسیاری افراد انتظار دارند در قبال این هجمه ها و حمله ها واکنشی درخور آن صورت بگیرد اما به نظر می رسد بهترین واکنش همان است که در قرآن آمده است؛ «باید به آنها سلام گفت». تاکنون این حمله ها موجب افزایش نفوذ کلام و محبوبیت آقای هاشمی شده است. امروز هم شاهد آن هستیم با وجود حمله ها و هجمه ها، نفوذ کلام او هم در طبقات اجتماعی (عمود جامعه) و هم در سطوح جغرافیایی جامعه (افق جامعه) در حال گسترش است. بنابر این به پیروی از قرآن باید به این افراد و گروه ها سلام گفت.

** نویسنده: سعید لیلاز

** منبع: سایت فرهیختگان