کد خبر: ۳۱۰۴۶
تاریخ انتشار: ۲۸ اسفند ۱۳۹۲ - ۰۹:۱۳
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
تعداد بازدید: ۶۶۳

گفت و گویی نوروزی با دکتر علی بلوکباشی

نوروز جشنی همگانی و سنتّی مشترک بین همه ی حوزه های فرهنگی ایران اعم از فرهنگ اقوام مختلف ایرانی و بخش هایی است که به لحاظ سیاسی بیرون از مرزهای ایران رشد کرده اند. این آئین کهن پس از طلوع اسلام با فرهنگ ایرانی - اسلامی آمیخته و جلال و شکوه خاصی پیدا کرده است.

بسیاری از ایران شناسان قدمت نوروز را هزاره ی سوم پیش از میلاد دانسته اند. همچنین افسانه های زیادی درباره ی جمشید و چگونگی پیدایش نوروز و آئین های نوروزی در تاریخ و ادبیات ایرانی - اسلامی آمده است. فردوسی در داستان پدید آمدن نوروز نقل می کند که وقتی جمشید بر تخت کیانی نشست ، همه ی بزرگان لشگری و کشوری بر گرد تخت او آمدند و بر او گوهر پاشیدند. جمشید آن روز را که نخستین روز از فروردین و آغاز سال بود ˈ نوروز ˈ نامید و جشن گرفت.

بنا بر روایت های علمای شیعه ، از فرمایشات امام جعفر صادق آمده است که : نوروز روزی فرخنده و خجسته است که در آن روز آدم (ع) آفریده شد.

آنچه در پی می آید گفتگوی نوروزی گروه اندیشه ی خبرگزاری ایرنا در باب سنّت کهن نوروز است با دکتر علی بلوکباشی، انسان شناس ، مدرس ، محقق و مترجم ایرانی که در زمینه ی مسائل مربوط به مردم نگاری و فرهنگ عامه ی ایران دارای آثاری برجسته از جمله ˈ در فرهنگ خود زیستن و به فرهنگ های دیگر نگریستنˈ است. دکتر علی بلوکباشی متولد 1314 ، پس طی تحصیلات دانشگاهی در ایران عازم انگلستان شد و در رشته ی ˈ انسان شناسی اجتماعی ˈ از دانشگاه آکسفورد به دریافت درجه ی دکترا نائل آمد.



* سؤال - آقای دکتر اولین چیزی که در آستانه ی بهار در رابطه با آئین های نوروزی به چشم می آیند حاجی فیروزهایی هستند که در محله ها و سر چهارراه ها با لباس و گریم خاص از رهگذران عیدی طلب می کنند.این حاجی فیروزها اساساً نماد چه مفهومی در آستانه ی سال نو هستند؟

- از حدود قرن هفتم – هشتم هجری گروه هایی بودند که به آنها میرِ نوروزی می گفتند. این میرِ نوروزی یا پیکِ نوروزی گروه هایی بودند که نوید آمدن بهار و نوروز را به مردم می دادند. البته رفتارهای نمایشی ایشان در فرهنگ های مختلف و اقوام مختلف فرق می کرد. مثلاَ در تهران به ایشان ˈ آتش افروزˈ گفته می شد که بعداً به صورت حاجی فیروز درآمد. در اقوام کُرد این حاجی فیروزها به امیر ِبهاری یا میرِبهاری معروفند.

در مجموع حاجی فیروزهای امروزه بیش از همه تبدیل همان آتش افروزها هستند. آنها دسته جاتی بودند که یک بازیگرشان لباس سرخ بر تن می کرد و با صورت سیاه و در حالی که کلاه بوقی بر سر داشت در محله ها راه می افتادند.

از لحاظ تفسیر نمادین بحث های زیادی در این خصوص شده است و هر کس از ظنّ خود تفسیری ارائه داده است. بعضی معتقندند سیاه چهره گی آتش افروزها یا همان حاجی فیروزها نماد بازگشت تَموز الهه ی سیاه چهره ی باستانی بین النهرین است که از جهان مردگان به جهان زندگان می آید. بعضی اصولاَ این نماد حاجی فیروز را نماد رستاخیز مردگان به جهان زندگان می دانند. بعضی نیز معتقدند آتش افروزها نماد اَمشاسپَندان (مجردات معنوی در دین زرتشت که واسطه ی خالق و مخلوق اند و در لغت به معنای مقدّسان بی مرگ است) هستند که در دو دوره ی پنج روزه ، یکی پنج روز آخر اسفند که به پنجه ی مسترقه یا پنجه ی دزدیده معروف است و دیگری پنج روز اول فروردین به زمین می آیند و ارتباط دهنده ی ارواح مردگان با ما هستند که هنوز نیز ما در روزهای پایانی سال خاطره ی مردگان خود را زنده می کنیم.



* سؤال - با توجه به آنچه اشاره کردید این سؤال مطرح می شود که آیا آئین های نوروزی نزد اقوام مختلف متفاوت است؟

- البته نوروز یک آئین همگانی است و جشن های نوروز در همه ی حوزه های فرهنگی ایرانی اعم از فرهنگ اقوام مختلف ایرانی و نیز حوزه هایی که به لحاظ سیاسی بیرون از مرزهای ایران رشد کردند مشترک است. منظور کشورهایی مانند افغانستان، تاجیکستان قفقاز و ترکیه است. عناصر مشترک آئین های نوروزی به خصوص در آنهایی که با طبیعت ارتباط مستقیم پیدا می کند بیشتر است. اما مسلماً بسیاری از آئین های نوروزی که برخاسته از آئین های قومی است در همه جا یکسان نیستند.



* سؤال – با نظر به متفاوت بودن برخی آئین های نوروزی نزد اقوام مختلف ، آیا پیروان ادیان دیگری که ایرانی هستند نیز آئین های نوروز را اجرا می کنند؟

- از آنجا که این آئین ارتباط مستقیمی با طبیعت دارد و به لحاظ کیهانی بیانگر پایان زمستان و آمدن بهار است لذا چندان ارتباطی به پیشینه ی زرتشتی ندارد. کمااینکه نوروز حتی پیش از دوره ی هخامنشی گرامی داشته می شده است.



* سؤال - آقای دکتر مراحل شکل گیری آئین های مرتبط با نوروز چگونه بوده است منظورم از جشن چهارشنبه سوری است تا روزهای نوروز و سیزده به در؟

- ببینید همان طور که اشاره کردم از آنجا که این آئین ها ارتباط مستقیمی با طبیعت دارند ، همگی نمادی از مراحل گذار در طبیعت هستند که عبارتند از، اول مرحله ی جدا شدن و گسستن از گذشته، دوم مرحله ی آستانه و انتقال و سوم مرحله ی آشوب طبیعت.

در ایران ، مرحله ی اول که همان مرحله ی جداشدن و گسستن از گذشته است در اواخر زمستان شروع می شود. مردم با جنب و جوش و رفتارهای خاصی می کوشند تا این دگرگونی طبیعی را همراهی کنند. از رفتارهای مرسوم مردم در این دوره که در گذشته جنبه های نمادین اش بیشتر هویدا بود می توان به خانه تکانی و اصولاَ پلشت زدائی اشاره کرد. به عنوان مثال در قدیم مردم ظروف مسی شان را سفید می کردند ، یا اینکه همه ی اعضای خانواده در آغاز سال نو، لباس نو می پوشیدند. البته برخی از این رسومات در زندگی جدید که به طور مثال خانه ها همیشه تمیز است چندان به نظر نمی آیند. اما در هر حال این پلشت زدائی و از بین بردن سیاهی ها ریشه در اعتقاد مردم به وجود دیو و اهریمن در آلودگی ها و سیاهی ها داشت و به همین جهت مردم پاکسازی می کردند و قصد داشتند زندگی و محیط زیست شان را از وجود دیو و اهریمن و تمام موجودات زیان رسان پاک کنند. در مجموع مفاهیم نمادین این آئین ها همگی به متحول شدن طبیعت بازمی گردد.



* سؤال- شب چهار شنبه سوری نیز مفهوم نمادینی از همین دوره است ؟

- بله. البته در گذشته که ما ایام هفته نداشتیم و مردم آخرین شب سال کهنه را سوری یعنی جشن می گرفتند و آتش می افروختند چرا که در اعتقاد آنان آتش یکی از قوی ترین پاک کننده هاست . و از آنجا که نور از آتش بر می خیزد لذا بنا بر اعتقاد آنها سیاهی را از بین می برد و با از بین رفتن سیاهی ، تاریکی هم از بین می رود و به دنبال آن اهریمن نیز معدوم می شود. لذا چهارشنبه سوری نیز از آئین های پلشت زدائی است که در آن رسمِ اولیه، صرفاً چوب های خشک را آتش می زدند و در واقع نشان می دادند با نور این آتش، طبیعت دوباره آغاز می شود.



* سؤال : استاد به ادامه ی مراحل سه گانه که مرحله ی اولش را بیان فرمودید بازگردیم.

- بعد از مرحله ی پلشت زدائی یا گسستن از گذشته ، مرحله ی آستانه و انتقال یعنی گذشتن از کهنگی و سپس نوشدگی است. این مرحله از آغاز فروردین شروع می شود و تا دوازدهم فروردین ماه ادامه دارد.یعنی یک دوره ی دوازده روزه ای را طی می کند. دوره ای میانه، بین دوره ی گذشته و آینده یا همان کهنگی و نو شدگی. در گذشته مردم تمام کارها را در این دوره تعطیل می کردند و این ایّام را تماماً در کنار خانواده گذرانده و به دید و بازدیدهای خویشاوندی می پرداختند. یکی از رسوم این دوره ، خوان پهن کردن یا همان سفره گستری بود که خوراکی ها یا اشیای خاص سال نو را در سفره می چیدند البته در مناطق مختلف محتوای این سفره ها باهم متفاوت بود. گفته می شود جمشید که در واقع آخرین پادشاه پیشدادی بود خوردن عسل و شیرینی را در این روزها مرسوم کرد. امروزه معمولاً آن سفره تبدیل به هفت سین شده که آن هم به دوره ی ساسانی باز می گردد. در آن دوره هفت عدد سینی با خوراکی ها و مخلّفات گوناگون می آوردند که امروزه به همین هفت سین متداول تبدیل شده است. البته این را نیز ذکر کنم که این دوره ی دوازده روز برگرفته از سِیر دوازده هزار ساله ی تاریخ در دین زرتشتی است که معتقدند زمان به طور کلی به چهار دوره ی سه هزارساله تقسیم شده است.

هم چنین در این دوره دوازده ستون در دربار برپا می کردند و روی هر ستون یک نوع از غلات مثلا عدس یا گندم را می گذاشتند و هر کدام که بیشتر سبز می شد ، کشاورزان آن نوع غله را در آن سال در زمین هایشان کشت می دادند. یعنی به نوعی تفأل به غلات می زدند. رویاندن سبزه که امروزه کاملاً جنبه ی نمادین پیدا کرده نیز از همین رسم ناشی می شود.

مرحله ی سوم که مصادف با روز ˈسیزده به درˈ است در واقع روز آشوب طبیعت است که بعضی به آن اورژی یا اُرجی می گویند. این روز به عنوان حدّ فاصل میان دوره یا مرحله ی گذار و دوره ی پیوستگی و همبستگی است. روزی که همه از خانه ها و سرپناه ها بیرون می آیند و به انواع تفریحات مانند تاب بازی و پختن غذاهای صحرایی می پردازند. تاب بازی از بازی های کهن ایرانیان است که نماد جدا شدن از جهان خاکی و نزدیکی به آسمان و نیز نماد پرواز جمشید پیشدادی در جشن نوروز است . در هر حال ، در این روز همه ی مردم در باغ ها و کنار نهرها به طبیعت نزدیک می شوند چرا که انسان نیز از طبیعت است پس به آشتی با آن بازمی گردد. روز بعد از سیزده فروردین که نماد آشوب و بی نظمی طبیعی است نظم و قانون در حیات اجتماعی و اقتصادی مردمان آغاز می شود.



*سؤال : پس با این حساب مجموعه رفتارهای نمادین نوروز همگی به استحاله ی بیرونی و درونی انسان اشاره دارند؟

- همین طور است. انسان در نوروز با همین مجموعه رفتارهای نمادین رمزگونه ، نخست از همه ی تعلقات ناپاک و نامقدس زندگی دنیوی بر می خیزد و سیاهی و تباهی ِ کهنگی را از خود دور می کند ؛ سپس با نوشدگی زمان و نوزایی آفرینش در طبیعت ، در ساحتی معنوی و قدسی باز زاده می شود و در آخر با نیرو و توانی تازه برای پذیرش وظایف و قیود زندگی در سال دیگر آمادگی می یابد که آن را با سال نو آغاز می کند.