93؛ ایران و آمریکا چقدر به هم نزدیک می شوند؟
سال 92 ایران و آمریکا به یکدیگر نزدیک شدند؛ حداقل دو گام. هر چند پس از این دو گام به پیش دو طرف، تا پایان سال، هر کدام یک گام به عقب برگشتند و این سال را با ایستادن در گام نخست به پایان رساندند، گامی که البته برای بهبود مناسبات بسیار حیاتی بود؛ گام شکسته شدن تابو مذاکرات.
سال 92 تابو مذاکرات میان ایران و آمریکا شکسته شد؛ تابوی که 35 سال بر فضای تیره و تار مناسبات سرد و یخ زده دو کشور حاکم بود.
تا پیش از این هر نوع تماس و ارتباط دو کشور به موانع جدی روبرو می شد. به دلیل عدم وجود حمایت و اراده در دو کشور هم نزدیک شدن به این تابو هزینه بسیاری به همراه داشت.
از 20 فروردین 1359 که آمریکا رابطه سیاسی خود با ایران را قطع کرد، قطع رابطه با آمریکا و آمریکاستیزی در ایران برای برخی جریانات سیاسی تبدیل به هویت انقلابی و سیاسی شد که همین امر هرگونه امکان عادی سازی روابط دو کشور را منتفی می کرد.
عدم حمایت و اجماع در ساختار سیاسی کشور برای مذاکره با آمریکا هم سبب می شد که دولت ها در دستیابی به اهداف خود یعنی کاهش تنش میان دو کشور و رفع سوء تفاهمات ناکام باشند.
با این حال اعلام موافقت سال گذشته مقام معظم رهبری با حرکت های صحیح و منطقی در سیاست های خارجی و تاکید بر این موضوع که «با مسئله ای که سال های پیش نرمش قهرمانانه خواندم موافقم چرا که این حرکت در مواقعی بسیار خوب و لازم است» و همچنین بیان این واقعیت که جمهوری اسلامی اصل مذاکره را رد نمی کند، سبب شد که درهای گفتگو پیش روی ایران و آمریکا باز شود.
گفتگوهایی که وعده انجام آن را باراک اوباما، رییس جمهوری آمریکا در دوران رقابت های انتخابات ریاست جمهوری پیش از ورود به کاخ سفید وعده آن را داده بود.
عادی سازی روابط ایران با کشورهایی که جمهوری اسلامی آن ها را به رسمیت می شناسد هم وعده ای بود که حسن روحانی در دوران رقابت انتخابات ریاست جمهوری بر آن تاکید کرد.
اگر اوباما برای تحقق وعده خود نزدیک به شش سال تحمل کرد، روحانی کافی بود که تنها سه ماه صبر پیشه کند تا به وعده انتخاباتی اش جامه عمل بپوشاند. آن هم با عزیمت به نیویورک به منظور شرکت در نشست مجمع عمومی سازمان ملل متحد.
در حاشیه آن سفر پس از یک وقفه چند ماهه دور تازه مذاکرات هسته ای میان ایران و گروه 1+5 از سر گرفته شد؛ آن هم نه همچون گذشته در سطح مدیران کل، بلکه در بالا ترین سطح، یعنی وزرای خارجه. نشستی که برای نخستین بار پس از 35 سال وزرای خارجه ایران و آمریکا را روبروی یکدیگر نشاند.
در پایان این نشست هم محمد جواد ظریف و جان کری، وزرای خارجه ایران و آمریکا در یک نشست دوجانبه به مدت 30 دقیقه به طور خصوصی با یکدیگر گفتگو کردند.
این دیدار و گفتگو کافی بود تا هر چند اندک رخنه ای بر دیوار بلند میان دو کشور ایجاد شود. اما این رخنه آن زمان بزرگ تر شد که روسای جمهور ایران و آمریکا برای نخستین بار پس از انقلاب به طور رسمی و بدون واسطه با یکدیگر گفتگو کردند. گفتگویی تلفنی آن هم در مسیر بازگشت حسن روحانی به ایران.
این دیدار و گفتگوی مقامات ایران و آمریکا بر مذاکرات هسته ای هم سایه انداخت و مسیر نخستین توافق هسته ای ایران و گروه 1+5 در ژنو را هموار کرد. در جریان این مذاکرات هم، وزرای خارجه ایران و آمریکا چندین دور به صورت دوجانبه با یکدیگر دیدار و گفتگو کردند. گفتگوهایی که دیگر همچون گذشته نسبت به آن حساسیتی وجود نداشت.
به نوعی با کاهش حساسیت های نسبت به دیدار و گفتگوی مقامات ایران و آمریکا در داخل دو کشور، عملا تابو مذاکرات میان دو کشور هم شکسته شد.
این در حالی است که پس از تماس های مکرر مقامات دو کشور به خصوص در موضوع هسته ای، برخی اقدامات و اظهار نظر ها به خصوص از جانب آمریکایی ها و تاکید بر ادامه اعمال تحریم ها علیه ایران سبب شد که ارتباطات دو کشور محدود به موضوع هسته ای شود و روابط دو جانبه مبنای گفتگوهای دو طرف قرار نگیرد.
هر چند اساسا هر نوع بهبود روابط ایران و آمریکا از سوی دو کشور به دستیابی به توافق نهایی هسته ای موکول شد، توافقی که ایران و گروه 1+5 برای دستیابی به آن حداقل چند ماه دیگر صبر کند دست کم تا تیر ماه.
**سوریه
بر این اساس تا پیش از توافق هسته ای در سال آینده انتظار اینکه ایران و آمریکا بتوانند گام های تازه ای به سمت یکدیگر بردارند انتظار به جایی نیست. البته دو کشور برای نزدیک شدن به یکدیگر زمینه همکاری های دیگری غیر از موضوع هسته ای دارند که بحران سوریه در راس آن قرار دارد.
سال گذشته با مخالفت آمریکا، جمهوری اسلامی ایران نتوانست در کنفراس صلح سوریه موسوم به ژنو2 حضور پیدا و کند و در آن نقش سازنده خود را ایفا کند. هر چند در پایان این کنفرانس هم حاضران نتوانستند به اهداف تعیین شده دست پیدا کنند صلح را بر سوریه به ارمغان آوردند.
با این حال بر اساس آنچه که بسیاری از بازیگران منطقه ای و بین المللی بحران سوریه تاکید دارند، صلح در سوریه بدون کمک ایران امکان پذیر نیست و اگر نقش ایران مورد پذیرش قرار نگیرد امیدی به پایان دادن به بحران سیاسی و امنیتی این کشور وجود ندارد.
بر این اساس این احتمال وجود دارد که سال آینده ایران و آمریکا علاوه بر موضوع هسته ای برای پایان دادن به بحران سوریه هم پشت یک میز، رو در روی یکدیگر بنشینند و با هم گفتگو کنند.
**عراق و افغانستان
صلح و ثبات در عراق و افغانستان هم دو موضوعی است که ایران و آمریکا در آن منافع مشترک دارند و بر پایه همین منافع می توانند با یکدیگر همکاری کنند. استارت همکاری در این رابطه هم البته در عراق سال گذشته زده شد.
در همین حال سال گذشته شاهد بودیم که گسترش فعالیت یکی از شاخه های القاعده با عنوان «داعش» در عراق سبب شد ایران و آمریکا مواضع مشابه ای را علیه این گروه و در حمایت از دولت مرکزی عراق اتخاذ کنند.
در واکنش به این تحولات دولت آمریکا ضمن اعلام حمایت صریح از دولت عراق در مقابله با القاعده اعلام کرد در فروش و انتقال تسلیحات به دولت بغداد سرعت می دهد. همزمان ایران نیز اعلام آمادگی کرده است برای مقابله با تروریسم آمادگی انتقال تجهیزات و ارائه مشاوره به دولت عراق را دارد.
در همین ارتباط، همان زمان روزنامه آمریکایی نیویورک تایمز در گزارشی با عنوان «داعش، ایران و آمریکا را متحد می کند» نوشت: مقامات آمریکا و ایران در حالی که مذاکرات مربوط به برنامه هسته ای تهران را پیگیری می کنند خود را در برابر موضع مشترک در مقابل برخی از مسائل منطقه ای و درگیری های موجود در خاورمیانه می بینند.
اگر چه در نهایت موضع مشترک ایران و آمریکا در مورد بحران امنیتی عراق منجر به همکاری مشترک نشد اما این بحران هم سال گذشته به طور کامل در عراق ریشه کن نشد. داعش هنوز در عراق به حیات خود ادامه می دهد و ممکن است در صورت گسترش حمایت های مالی و تسلیحاتی کشورهای منطقه بتواند باردیگر حکومت مرکزی عراق را با چالشی تازه مواجه کند. از این رو می توان انتظار داشت که ایران و آمریکا که حیات داعش را مغایر با مناقع خود در عراق می دانند در این میدان رد کنار ارتش عراق دوشادوش هم به جنگ این گروه بروند.
در افغانستان هم افراط گرایی به طور کامل ریشه کن نشده است. سال آینده برای افغانستان سال حیاتی است، سالی که حامد کرزای قدرت را برای همیشه به رییس جمهور منتخب جدید واگذار خواهد کرد که همین امر و حتی برگزاری انتخابات در افغانستان می تواند این کشور را با چالش تازه ای روبرو کند.
در جامعه به شدت سنتی و قبیله گرای افغانستان بر پایی دموکراسی یک پارادوکس سیاسی تلقی می شود چرا که دموکراتیزه شدن یک کشور، طی یک فرایند طولانی سیاسی وفرهنگی امکان پذیر است. افغانستان از نبود یک فرهنگ دموکراسی پذیر بشدت رنج می برد و در مقابل ارزش های دموکراتیک در جامعه افغانی رفتارهای سمبلیک، قبیله ای وگزینیشی وجود دارد.
بر همین اساس این احتمال وجود دارد که در صورت عدم انتخاب فرد مورد نظر قبایل در افغانستان، این کشور درگیر یک چالش امنیتی تازه شود و با آشفته شدن فضای امنیتی، میدان برای بازگشت دوباره افراط گریان از جمله گروه هایی همچون طالبان و القاعده به عرصه تصمیم گیری و تصمیمی سازی در این کشور باز شود.
که این امر نه مطلوب ایران است و نه آمریکا. بر این اساس خواست دو کشور در افغانستان برقراری صلح و ثبات است و به نوعی دو کشور در این رابطه منافع مشترکی دارد که همین اشتراک منافع می تواند راه برای همکاری تازه را فراهم کند. کما اینکه ایران و آمریکا یکبار دیگر در آغاز جنگ افغانستان برای ریشه کنی افراط گرایی با یکدیگر همکاری کردند.
**گام های محتاط
بنابراین توافق هسته ای ایران و آمریکا در کنار تعامل مشترک پیرامون مسائل منطقه ای می تواند زمینه برای همکاری های بیشتر و گفتگوهای دو جانبه را عادی تر کند. همین امر می تواند دو طرف را به سمت گفتگوهای دوجانبه به محوریت روابط مشترک سوق دهد.
هر چند این نکته را باید در نظر داشت که با توجه به آنکه گروه های فشار در هر دو کشور که منافعشان با قطع روابط ایران و آمریکا گره خورده است هنوز از نفوذ قابل توجه ای برخوردارند و بر پایه همین نفوذ آن ها بود که دو کشور سال گذشته پس از دو گامی که به سوی یکدیگر برداشتند ناچار شدند یک گام به عقب بازگردند.
بر همین اساس تهران و واشنگتن چاره ای ندارند برای آنکه گام های رو به جلویشان به عقب گرد منجر نشود در نزدیک شدن به یکدیگر احتیاط پیشه کنند و به حل و فصل اختلافات دو جانبه زمان بدهند.
منبع: فرارو
سال 92 تابو مذاکرات میان ایران و آمریکا شکسته شد؛ تابوی که 35 سال بر فضای تیره و تار مناسبات سرد و یخ زده دو کشور حاکم بود.
تا پیش از این هر نوع تماس و ارتباط دو کشور به موانع جدی روبرو می شد. به دلیل عدم وجود حمایت و اراده در دو کشور هم نزدیک شدن به این تابو هزینه بسیاری به همراه داشت.
از 20 فروردین 1359 که آمریکا رابطه سیاسی خود با ایران را قطع کرد، قطع رابطه با آمریکا و آمریکاستیزی در ایران برای برخی جریانات سیاسی تبدیل به هویت انقلابی و سیاسی شد که همین امر هرگونه امکان عادی سازی روابط دو کشور را منتفی می کرد.
عدم حمایت و اجماع در ساختار سیاسی کشور برای مذاکره با آمریکا هم سبب می شد که دولت ها در دستیابی به اهداف خود یعنی کاهش تنش میان دو کشور و رفع سوء تفاهمات ناکام باشند.
با این حال اعلام موافقت سال گذشته مقام معظم رهبری با حرکت های صحیح و منطقی در سیاست های خارجی و تاکید بر این موضوع که «با مسئله ای که سال های پیش نرمش قهرمانانه خواندم موافقم چرا که این حرکت در مواقعی بسیار خوب و لازم است» و همچنین بیان این واقعیت که جمهوری اسلامی اصل مذاکره را رد نمی کند، سبب شد که درهای گفتگو پیش روی ایران و آمریکا باز شود.
گفتگوهایی که وعده انجام آن را باراک اوباما، رییس جمهوری آمریکا در دوران رقابت های انتخابات ریاست جمهوری پیش از ورود به کاخ سفید وعده آن را داده بود.
عادی سازی روابط ایران با کشورهایی که جمهوری اسلامی آن ها را به رسمیت می شناسد هم وعده ای بود که حسن روحانی در دوران رقابت انتخابات ریاست جمهوری بر آن تاکید کرد.
اگر اوباما برای تحقق وعده خود نزدیک به شش سال تحمل کرد، روحانی کافی بود که تنها سه ماه صبر پیشه کند تا به وعده انتخاباتی اش جامه عمل بپوشاند. آن هم با عزیمت به نیویورک به منظور شرکت در نشست مجمع عمومی سازمان ملل متحد.
در حاشیه آن سفر پس از یک وقفه چند ماهه دور تازه مذاکرات هسته ای میان ایران و گروه 1+5 از سر گرفته شد؛ آن هم نه همچون گذشته در سطح مدیران کل، بلکه در بالا ترین سطح، یعنی وزرای خارجه. نشستی که برای نخستین بار پس از 35 سال وزرای خارجه ایران و آمریکا را روبروی یکدیگر نشاند.
در پایان این نشست هم محمد جواد ظریف و جان کری، وزرای خارجه ایران و آمریکا در یک نشست دوجانبه به مدت 30 دقیقه به طور خصوصی با یکدیگر گفتگو کردند.
این دیدار و گفتگو کافی بود تا هر چند اندک رخنه ای بر دیوار بلند میان دو کشور ایجاد شود. اما این رخنه آن زمان بزرگ تر شد که روسای جمهور ایران و آمریکا برای نخستین بار پس از انقلاب به طور رسمی و بدون واسطه با یکدیگر گفتگو کردند. گفتگویی تلفنی آن هم در مسیر بازگشت حسن روحانی به ایران.
این دیدار و گفتگوی مقامات ایران و آمریکا بر مذاکرات هسته ای هم سایه انداخت و مسیر نخستین توافق هسته ای ایران و گروه 1+5 در ژنو را هموار کرد. در جریان این مذاکرات هم، وزرای خارجه ایران و آمریکا چندین دور به صورت دوجانبه با یکدیگر دیدار و گفتگو کردند. گفتگوهایی که دیگر همچون گذشته نسبت به آن حساسیتی وجود نداشت.
به نوعی با کاهش حساسیت های نسبت به دیدار و گفتگوی مقامات ایران و آمریکا در داخل دو کشور، عملا تابو مذاکرات میان دو کشور هم شکسته شد.
این در حالی است که پس از تماس های مکرر مقامات دو کشور به خصوص در موضوع هسته ای، برخی اقدامات و اظهار نظر ها به خصوص از جانب آمریکایی ها و تاکید بر ادامه اعمال تحریم ها علیه ایران سبب شد که ارتباطات دو کشور محدود به موضوع هسته ای شود و روابط دو جانبه مبنای گفتگوهای دو طرف قرار نگیرد.
هر چند اساسا هر نوع بهبود روابط ایران و آمریکا از سوی دو کشور به دستیابی به توافق نهایی هسته ای موکول شد، توافقی که ایران و گروه 1+5 برای دستیابی به آن حداقل چند ماه دیگر صبر کند دست کم تا تیر ماه.
**سوریه
بر این اساس تا پیش از توافق هسته ای در سال آینده انتظار اینکه ایران و آمریکا بتوانند گام های تازه ای به سمت یکدیگر بردارند انتظار به جایی نیست. البته دو کشور برای نزدیک شدن به یکدیگر زمینه همکاری های دیگری غیر از موضوع هسته ای دارند که بحران سوریه در راس آن قرار دارد.
سال گذشته با مخالفت آمریکا، جمهوری اسلامی ایران نتوانست در کنفراس صلح سوریه موسوم به ژنو2 حضور پیدا و کند و در آن نقش سازنده خود را ایفا کند. هر چند در پایان این کنفرانس هم حاضران نتوانستند به اهداف تعیین شده دست پیدا کنند صلح را بر سوریه به ارمغان آوردند.
با این حال بر اساس آنچه که بسیاری از بازیگران منطقه ای و بین المللی بحران سوریه تاکید دارند، صلح در سوریه بدون کمک ایران امکان پذیر نیست و اگر نقش ایران مورد پذیرش قرار نگیرد امیدی به پایان دادن به بحران سیاسی و امنیتی این کشور وجود ندارد.
بر این اساس این احتمال وجود دارد که سال آینده ایران و آمریکا علاوه بر موضوع هسته ای برای پایان دادن به بحران سوریه هم پشت یک میز، رو در روی یکدیگر بنشینند و با هم گفتگو کنند.
**عراق و افغانستان
صلح و ثبات در عراق و افغانستان هم دو موضوعی است که ایران و آمریکا در آن منافع مشترک دارند و بر پایه همین منافع می توانند با یکدیگر همکاری کنند. استارت همکاری در این رابطه هم البته در عراق سال گذشته زده شد.
در همین حال سال گذشته شاهد بودیم که گسترش فعالیت یکی از شاخه های القاعده با عنوان «داعش» در عراق سبب شد ایران و آمریکا مواضع مشابه ای را علیه این گروه و در حمایت از دولت مرکزی عراق اتخاذ کنند.
در واکنش به این تحولات دولت آمریکا ضمن اعلام حمایت صریح از دولت عراق در مقابله با القاعده اعلام کرد در فروش و انتقال تسلیحات به دولت بغداد سرعت می دهد. همزمان ایران نیز اعلام آمادگی کرده است برای مقابله با تروریسم آمادگی انتقال تجهیزات و ارائه مشاوره به دولت عراق را دارد.
در همین ارتباط، همان زمان روزنامه آمریکایی نیویورک تایمز در گزارشی با عنوان «داعش، ایران و آمریکا را متحد می کند» نوشت: مقامات آمریکا و ایران در حالی که مذاکرات مربوط به برنامه هسته ای تهران را پیگیری می کنند خود را در برابر موضع مشترک در مقابل برخی از مسائل منطقه ای و درگیری های موجود در خاورمیانه می بینند.
اگر چه در نهایت موضع مشترک ایران و آمریکا در مورد بحران امنیتی عراق منجر به همکاری مشترک نشد اما این بحران هم سال گذشته به طور کامل در عراق ریشه کن نشد. داعش هنوز در عراق به حیات خود ادامه می دهد و ممکن است در صورت گسترش حمایت های مالی و تسلیحاتی کشورهای منطقه بتواند باردیگر حکومت مرکزی عراق را با چالشی تازه مواجه کند. از این رو می توان انتظار داشت که ایران و آمریکا که حیات داعش را مغایر با مناقع خود در عراق می دانند در این میدان رد کنار ارتش عراق دوشادوش هم به جنگ این گروه بروند.
در افغانستان هم افراط گرایی به طور کامل ریشه کن نشده است. سال آینده برای افغانستان سال حیاتی است، سالی که حامد کرزای قدرت را برای همیشه به رییس جمهور منتخب جدید واگذار خواهد کرد که همین امر و حتی برگزاری انتخابات در افغانستان می تواند این کشور را با چالش تازه ای روبرو کند.
در جامعه به شدت سنتی و قبیله گرای افغانستان بر پایی دموکراسی یک پارادوکس سیاسی تلقی می شود چرا که دموکراتیزه شدن یک کشور، طی یک فرایند طولانی سیاسی وفرهنگی امکان پذیر است. افغانستان از نبود یک فرهنگ دموکراسی پذیر بشدت رنج می برد و در مقابل ارزش های دموکراتیک در جامعه افغانی رفتارهای سمبلیک، قبیله ای وگزینیشی وجود دارد.
بر همین اساس این احتمال وجود دارد که در صورت عدم انتخاب فرد مورد نظر قبایل در افغانستان، این کشور درگیر یک چالش امنیتی تازه شود و با آشفته شدن فضای امنیتی، میدان برای بازگشت دوباره افراط گریان از جمله گروه هایی همچون طالبان و القاعده به عرصه تصمیم گیری و تصمیمی سازی در این کشور باز شود.
که این امر نه مطلوب ایران است و نه آمریکا. بر این اساس خواست دو کشور در افغانستان برقراری صلح و ثبات است و به نوعی دو کشور در این رابطه منافع مشترکی دارد که همین اشتراک منافع می تواند راه برای همکاری تازه را فراهم کند. کما اینکه ایران و آمریکا یکبار دیگر در آغاز جنگ افغانستان برای ریشه کنی افراط گرایی با یکدیگر همکاری کردند.
**گام های محتاط
بنابراین توافق هسته ای ایران و آمریکا در کنار تعامل مشترک پیرامون مسائل منطقه ای می تواند زمینه برای همکاری های بیشتر و گفتگوهای دو جانبه را عادی تر کند. همین امر می تواند دو طرف را به سمت گفتگوهای دوجانبه به محوریت روابط مشترک سوق دهد.
هر چند این نکته را باید در نظر داشت که با توجه به آنکه گروه های فشار در هر دو کشور که منافعشان با قطع روابط ایران و آمریکا گره خورده است هنوز از نفوذ قابل توجه ای برخوردارند و بر پایه همین نفوذ آن ها بود که دو کشور سال گذشته پس از دو گامی که به سوی یکدیگر برداشتند ناچار شدند یک گام به عقب بازگردند.
بر همین اساس تهران و واشنگتن چاره ای ندارند برای آنکه گام های رو به جلویشان به عقب گرد منجر نشود در نزدیک شدن به یکدیگر احتیاط پیشه کنند و به حل و فصل اختلافات دو جانبه زمان بدهند.
منبع: فرارو