تصاویر منتشر شده از مراسم تشییع "ماركز"
مهر: با
درگذشت گابریل گارسیا مارکز خالق «صد سال تنهایی» موجی از پیام های تجلیل و
تاسف در سراسر جهان به راه افتاده است و چهرههای مختلف فرهنگی و هنری و
حتی سیاسی از درگذشت این نویسنده تاثیرگذار در ادبیات قرن بیستم ابراز تاسف
کردهاند.
سانتوز رییس جمهور کلمبیا، اوباما رییس جمهور آمریکا، بیل کلینتون و ماریو بارگاس یوسا نویسنده شهیر پرویی از جمله این افراد هستند.
ای.بی.سی نیوز در سوگ او نوشت: مارکز نویسنده کلمبیایی برنده جایزه ادبی نوبل، سرخوشانه داستان را با قدرگرایی، فانتزی، ستم و قهرمانی و همه مفاهیم دیگری که از کودکی در دهکده کاراییب در کلمبیا با آن رشد کرده بود، درهم آمیخت.
او به عنوان یکی از تاثیرگذارترین نویسندگان نسل خودش، جذابیت ادبیات لاتین را وارد زندگی میلیون ها نفر مردم از سراسر جهان کرد و بیش از هر نویسنده دیگری «رئالیسم جادویی» را به جهان معرفی کرد. او با نوشته هایش عناصر خیال را وارد زندگی عادی و روزانه مردم کرد.
زندگی اسطوره ای خود مارکز دیروز پنج شنبه در 87 سالگی به نقطه پایان رسید و او در خانه اش در جنوب شهر مکزیکو سیتی بدرود حیات گفت.
در حالی که میلیون ها هموطن او و نیز دوستداران وی در سراسر جهان خیلی خودمانی او را «گابو» خطاب می کردند، او محبوب ترین نویسنده ادبیات اسپانیایی زبان پس از سروانتس از قرن هفدهم تاکنون شناخته می شود و شهرت ادبیات او در میان اسپانیایی زبانها در حد مارک تواین و چارلز دیکنز برای انگلیسی زبان هاست.
در تجلیل از مارکز رییس جمهور کلمبیا خوان مانوئل سانتوز در توییتر خود نوشت: هزار سال تنهایی و غم برای مرگ بزرگترین نویسنده کلمبیایی در همه تاریخ! چنین غولی هرگز نمی میرد.
اولین جمله «صد سال تنهایی» به یکی از مشهورترین جملههای افتتاحیه در تاریخ ادبیات بدل شده است: «با سپری شدن سالیانی دراز، زمانی که سرهنگ آئورلیانو بوئندیا در برابر فوجی از سربازان جوخه آتش قرار گرفته بود تا حکم اعدام را دربارهاش اجرا کنند، بعدازظهر آن روزی را به یاد آورد که همراه پدرش به کشف یخ رفته بود...»
مارکز در کنار نورمن میلر و تام وولف به عنوان یکی از اولین نویسندگانی شناخته می شود که به ادبیات غیرداستانی نیز توجه کرد که بعدها به عنوان روزنامه نگاری نوین مطرح شد. او یکی از باسابقه ترین روزنامهنگاران آمریکای لاتین نیز بود و با آثار غیرداستانی روایی چون «داستان ملوانی رسته از امواج» و «گزارش یک مرگ» در این ژانر نیز تاثیرگذار شد.
او در داستانهای کوتاهش نیز بارها به موضوع های متفاوتی پرداخت و در کتاب «گزارش یک آدم ربایی» تصویرگر دادوستد کوکایین توسط پابلو اسکوبار در کشورش کلمبیا شد. در سال 1994 مارکز بنیاد ایبروآمریکایی روزنامهنگاری جدید را ایجاد کرد تا به جایگاهی برای تمرین و رقابت به منظور گسترش استانداردهای روزنامه نگاری روایی و تحقیقی در آمریکای لاتین بدل شود.
باراک اوباما درباره وی گفت: جهان یکی از بزرگترین نویسندگان رویابین خود را از دست داد. او یکی از محبوبترین نویسندگان من در دوران جوانیام بود.
جرالد مارتین نویسنده زندگینامه رسمی مارکز با همکاری خود وی به آسوشیتدپرس در این باره گفت: «صد سال تنهایی» اولین رمانی بود که مردم آمریکای لاتین خودشان را با آن شناختند، رمانی که آنها را معرفی میکرد، اشتیاقشان، توانایی هایشان و معنویتشان را گرامی میداشت و گرایش قلبی شان به شکست را ارج مینهاد.
آکادمی سلطنتی اسپانیا چهلمین سال انتشار این کتاب را با انتشار نسخه ویژهای از آن گرامی داشت و این کار را پیش از این تنها برای گرامیداشت یک کتاب دیگر انجام داده بود: «دون کیشوت»
مانند بسیاری از نویسندگان آمریکای لاتین، مارکز جهان واژهها را گسترش داد. او به قهرمان آمریکای لاتین بدل شد و مانند قهرمان انقلابی کوبا فیدل کاسترو به انتقاد از مداخلات واشنگتن از ویتنام تا شیلی پرداخت. چهره خوش برخورد او، با سبیل سفید و خاکستریاش و ابروهای پرپشت، فورا او را قابل تشخیص می ساخت. او که سالها به دلیل موضع گیریهای سیاسیاش اجازه دریافت ویزای آمریکا را نداشت، با این حال توسط روسای جمهور و شاهان متعددی تحسین میشد و با آنها دوست بود. بیل کلینتون و فرانسوا میتران روسای جمهور اسبق آمریکا و فرانسه از جمله دوستان وی بودند.
کلینتون دیروز با انتشار این خبر گفت: از زمانی که «صد سال تنهایی» را خواندم – بیش از 40 سال پیش- همیشه حیرت زده استعداد ویژه او در خیالپردازی، افکار روشن و صداقت احساسی او بودم. رییس جمهور پیشین آمریکا افزود: افتخار می کنم که از دوستان وی بودم و قلب بزرگ و ذهن درخشانش را به مدت بیش از 20 سال میشناختنم.
ماریو بارگاس یوسا نویسنده مشهور پرویی و برنده جایزه ادبی نوبل که زمانی از دوستان نزدیک مارکز بود و بعد سال ها با یکدیگر ترک رابطه کرده بودند و دو سه سال پیش دوباره باب دوستی را گشودند، دیروز با شنیدن خیر درگذشت گابو گفت: مردی بزرگ مرده است. کسی که آثارش به ادبیات زبان ما غنای وسیعی بخشید و به آن اعتباری جهانی داد. یوسا در حالی که صدایش می لرزید و صورتش را پشت عینک سیاه بزرگی پنهان کرده بود و لبه کلاه بیسبال را پایین آورده بود افزود: او با رمان هایش باقی خواهد ماند و همچنان خوانندگانش در سراسر جهان را منتفع می سازد.
سانتوز رییس جمهور کلمبیا، اوباما رییس جمهور آمریکا، بیل کلینتون و ماریو بارگاس یوسا نویسنده شهیر پرویی از جمله این افراد هستند.
ای.بی.سی نیوز در سوگ او نوشت: مارکز نویسنده کلمبیایی برنده جایزه ادبی نوبل، سرخوشانه داستان را با قدرگرایی، فانتزی، ستم و قهرمانی و همه مفاهیم دیگری که از کودکی در دهکده کاراییب در کلمبیا با آن رشد کرده بود، درهم آمیخت.
او به عنوان یکی از تاثیرگذارترین نویسندگان نسل خودش، جذابیت ادبیات لاتین را وارد زندگی میلیون ها نفر مردم از سراسر جهان کرد و بیش از هر نویسنده دیگری «رئالیسم جادویی» را به جهان معرفی کرد. او با نوشته هایش عناصر خیال را وارد زندگی عادی و روزانه مردم کرد.
زندگی اسطوره ای خود مارکز دیروز پنج شنبه در 87 سالگی به نقطه پایان رسید و او در خانه اش در جنوب شهر مکزیکو سیتی بدرود حیات گفت.
در حالی که میلیون ها هموطن او و نیز دوستداران وی در سراسر جهان خیلی خودمانی او را «گابو» خطاب می کردند، او محبوب ترین نویسنده ادبیات اسپانیایی زبان پس از سروانتس از قرن هفدهم تاکنون شناخته می شود و شهرت ادبیات او در میان اسپانیایی زبانها در حد مارک تواین و چارلز دیکنز برای انگلیسی زبان هاست.
در تجلیل از مارکز رییس جمهور کلمبیا خوان مانوئل سانتوز در توییتر خود نوشت: هزار سال تنهایی و غم برای مرگ بزرگترین نویسنده کلمبیایی در همه تاریخ! چنین غولی هرگز نمی میرد.
اولین جمله «صد سال تنهایی» به یکی از مشهورترین جملههای افتتاحیه در تاریخ ادبیات بدل شده است: «با سپری شدن سالیانی دراز، زمانی که سرهنگ آئورلیانو بوئندیا در برابر فوجی از سربازان جوخه آتش قرار گرفته بود تا حکم اعدام را دربارهاش اجرا کنند، بعدازظهر آن روزی را به یاد آورد که همراه پدرش به کشف یخ رفته بود...»
مارکز در کنار نورمن میلر و تام وولف به عنوان یکی از اولین نویسندگانی شناخته می شود که به ادبیات غیرداستانی نیز توجه کرد که بعدها به عنوان روزنامه نگاری نوین مطرح شد. او یکی از باسابقه ترین روزنامهنگاران آمریکای لاتین نیز بود و با آثار غیرداستانی روایی چون «داستان ملوانی رسته از امواج» و «گزارش یک مرگ» در این ژانر نیز تاثیرگذار شد.
او در داستانهای کوتاهش نیز بارها به موضوع های متفاوتی پرداخت و در کتاب «گزارش یک آدم ربایی» تصویرگر دادوستد کوکایین توسط پابلو اسکوبار در کشورش کلمبیا شد. در سال 1994 مارکز بنیاد ایبروآمریکایی روزنامهنگاری جدید را ایجاد کرد تا به جایگاهی برای تمرین و رقابت به منظور گسترش استانداردهای روزنامه نگاری روایی و تحقیقی در آمریکای لاتین بدل شود.
باراک اوباما درباره وی گفت: جهان یکی از بزرگترین نویسندگان رویابین خود را از دست داد. او یکی از محبوبترین نویسندگان من در دوران جوانیام بود.
جرالد مارتین نویسنده زندگینامه رسمی مارکز با همکاری خود وی به آسوشیتدپرس در این باره گفت: «صد سال تنهایی» اولین رمانی بود که مردم آمریکای لاتین خودشان را با آن شناختند، رمانی که آنها را معرفی میکرد، اشتیاقشان، توانایی هایشان و معنویتشان را گرامی میداشت و گرایش قلبی شان به شکست را ارج مینهاد.
آکادمی سلطنتی اسپانیا چهلمین سال انتشار این کتاب را با انتشار نسخه ویژهای از آن گرامی داشت و این کار را پیش از این تنها برای گرامیداشت یک کتاب دیگر انجام داده بود: «دون کیشوت»
مانند بسیاری از نویسندگان آمریکای لاتین، مارکز جهان واژهها را گسترش داد. او به قهرمان آمریکای لاتین بدل شد و مانند قهرمان انقلابی کوبا فیدل کاسترو به انتقاد از مداخلات واشنگتن از ویتنام تا شیلی پرداخت. چهره خوش برخورد او، با سبیل سفید و خاکستریاش و ابروهای پرپشت، فورا او را قابل تشخیص می ساخت. او که سالها به دلیل موضع گیریهای سیاسیاش اجازه دریافت ویزای آمریکا را نداشت، با این حال توسط روسای جمهور و شاهان متعددی تحسین میشد و با آنها دوست بود. بیل کلینتون و فرانسوا میتران روسای جمهور اسبق آمریکا و فرانسه از جمله دوستان وی بودند.
کلینتون دیروز با انتشار این خبر گفت: از زمانی که «صد سال تنهایی» را خواندم – بیش از 40 سال پیش- همیشه حیرت زده استعداد ویژه او در خیالپردازی، افکار روشن و صداقت احساسی او بودم. رییس جمهور پیشین آمریکا افزود: افتخار می کنم که از دوستان وی بودم و قلب بزرگ و ذهن درخشانش را به مدت بیش از 20 سال میشناختنم.
ماریو بارگاس یوسا نویسنده مشهور پرویی و برنده جایزه ادبی نوبل که زمانی از دوستان نزدیک مارکز بود و بعد سال ها با یکدیگر ترک رابطه کرده بودند و دو سه سال پیش دوباره باب دوستی را گشودند، دیروز با شنیدن خیر درگذشت گابو گفت: مردی بزرگ مرده است. کسی که آثارش به ادبیات زبان ما غنای وسیعی بخشید و به آن اعتباری جهانی داد. یوسا در حالی که صدایش می لرزید و صورتش را پشت عینک سیاه بزرگی پنهان کرده بود و لبه کلاه بیسبال را پایین آورده بود افزود: او با رمان هایش باقی خواهد ماند و همچنان خوانندگانش در سراسر جهان را منتفع می سازد.