کد خبر: ۳۴۵۳۷
تاریخ انتشار: ۳۰ فروردين ۱۳۹۳ - ۱۰:۴۰
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
تعداد بازدید: ۷۰۸

ماجراي سيگارهاي برگي که "فيدل کاسترو" براي "مارکز" مي‌فرستاد

خبرآنلاين: گابريل گارسيا مارکز نويسنده و برنده جايزه ادبي نوبل رفاقت دير‌ينه‌اي با فيدل کاسترو رهبر کوبا داشت.

اين رفاقت باعث شده بود تا برخي از نويسندگان آمريکاي لاتين او و صحبت‌هايش در مورد کوبا را نقد کنند.

گابريل گارسيا مارکز ز نويسنده کلمبيايي و خالق رمان جاودانه «صد سال تنهايي» پنجشنبه شب از دنيا رفت.

کاوه مير عباسي مترجم زندگينامه اين نويسنده، در مورد رابطه او با فيدل کاسترو به خبرآنلاين گفت که مارکز در «زنده‌ام که روايت کنم» مي گويد من کاسترو را دوست دارم و مي‌گويد محال است کسي کاسترو را از نزديک بشناسد و شيفته‌اش نشود. شما در اين زمينه بايد به نوع رابطه‌اي که اين دو نفر با هم داشتند نگاه کنيد.»

اين مترجم افزود:«مشهور است که مارکز در هر کجاي جهان بود، سيگار برگش از کوبا مي‌رسيد. يعني کاسترو سيگارهاي برگ مرغوب کوبايي را براي مارکز فارغ از اين که کجاي جهان هست، به هر ترتيبي شده مي‌فرستاد. البته راست و دروغش گردن کساني که مي‌گويند ولي مي‌خواهم بگويم صرف وجود چنين شايعه‌اي تعلق خاطر کاسترو به مارکز را هم نشان مي‌هد.»

اين نويسنده اواخر ماه مارس به دليل عفونت ريه و مجاري ادراري به مدت 9 روز در بيمارستان مکزيکوسيتي بستري بود و از 8 آوريل در خانه‌اش در اين شهر دوران نقاهت را مي‌گذراند. مارکز معروف به «گابو» 6 مارس 1927 در شهر کوچک آراکاتاکا در شمال کلمبيا به دنيا آمد. شهري که منبع الهام رمان معروف او «صد سال تنهايي» شد. اين رمان سال 1967 منتشر و در سراسر جهان با استقبال دوستداران ادبيات روبرو شد.

ميرعباسي گفت: «به هرحال مارکز سال‌هاي طولاني در کوبا اقامت داشت و در تمام آن مدت در خانه کاسترو مستقر بود. به هر صورت اين عوامل را نمي‌شود ناديده گرفت. مارکز هم مثل خيلي از آدم‌هايي که نمي‌توانند عيوب دوستان‌شان را ببينند به کاسترو نگاه مي‌کرد و درباره او حرف مي‌زد. البته اين را هم بگويم که در مورد کوبا هيچ وقت نمي‌شود با قاطعيت حرف زد. يعني نه مي‌شود صد در صد آن را تاييد کرد نه رد. نه حرف‌هايي که يوسا مي‌زند درست است، نه آن چيزهايي که مارکز مي‌گفت.»

فيدل کاسترو هم حدود 5 سال پيش در يادداشتي از تاثير ماکز بر زندگي‌اش نوشته بود.

ااين ديدار در ايام بيماري کاسترو رخ داده بود. او مي نويسد:«پس از بيماري و واگذاري قدرت متوجه شدم که دارم دوران تعطيلاتم را مي گذرانم. اين را به گابو (گابريل گارسيا مارکز) گفتم و من و او به اتفاق همسرش به بيرون از شهر رفتيم و با هم ناهار خورديم. آنها غذاي دلخواه خود را خوردند و من به خاطر رژيمي که داشتم غذاي خودم را. ديدار ما از ساعت 11.35 شروع شد و تا ساعت 17 طول کشيد. دوست دارم بار ديگر اين روز تکرار شود و من با اين نويسنده در مورد چيزهايي صحبت کنم که يادآور خاطرات 50 سال گذشته اند.نتيجه دوستي چندين ساله من با اين نويسنده و داشتن ارتباط و گفت و گويي دائمي با او، موجب خرسندي من بوده است. اين رابطه مرا از بسياري از فشارهاي رواني نجات داد. مارکز به من پيشنهاد داده است تا سخنراني هاي پنج برنده نوبل يعني ويليام فاکنر، پابلو نرودا، جي ام کوئتزي و دوريس لسينگ و نيز سخنراني هاي خود او را گردآوري کنم.»