کد خبر: ۳۴۶۴۱
تاریخ انتشار: ۳۰ فروردين ۱۳۹۳ - ۲۰:۳۰
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
تعداد بازدید: ۶۲۷

مصاحبه با مادري که قاتل فرزندش را بخشيد

شرق: ۷ سال پيش وقوع يک درگيري در چهارشنبه بازار شهرستان نور به جان دادن پسري ۱۹ ساله ختم شد و قاتلش به اعدام محکوم شد. ديروز اغلب رسانه‌ها به اخبار مربوط به اجراي حکم قاتل پرداخته بودند و امروز ما مصاحبه‌اي با سامره علي‌نژاد، مادر مقتول را در ادامه مطلب آورده‌ايم که با بخشيدن قاتل فرزندش، درست پاي چوبه دار، نخواست قلب ديگري حتي اگر قاتل فرزندش باشد، از تپيش بيفتد.
گفته‌هاي اطرافيان شما حکايت از آن داشت که در اجراي حکم قصاص خيلي مصر هستيد، چطور شد که از تصميم خودتان پشيمان شديد؟
در اين مدت اتفاقات زيادي افتاد. از وقتي پسرم کشته‌ شد خيلي ناراحت بودم مخصوصا اينکه چهار سال قبل از اين حادثه يک پسر ديگرم را هم از دست داده ‌بودم. پسرم 10‌ساله بود که در يک تصادف کشته‌ شد. بعد از چهار سال هم که عبدالله‌ کشته ‌شد. داغ دو فرزند خيلي آزارم مي‌داد ديگر توان زندگي نداشتم اما به اين موضوع هم فکر کرده ‌بودم که اعدام يک جوان ديگر هيچ‌کدام از آن بچه‌ها را به من برنمي‌گرداند اما مگر مي‌شود به همين راحتي بخشيد؟ او شاهرگ پسرم را زده‌ بود مي‌دانيد اين براي يک مادر يعني چه؟
چه اتفاقاتي افتاد که تصميم شما را تغيير داد؟
من آدم معتقدي هستم. اول خودم خواب ديدم که پسرم از من مي‌خواست ببخشم. به من گفت مادر جاي خوبي هستم اگر تو از من انتظار‌ داري که بچه خوبي باشم. باور کن جايي که هستم خيلي خوب است و در آرامش هستم. با اين حال راضي به گذشت نشدم و گفتم امکان ندارد قاتل را ببخشم. فاميل‌هايم به من مي‌گفتند پسرت را در خواب ديده‌ايم که خواسته تو قاتلش را ببخشي اما من قبول نمي‌کردم تا اينکه دخترم به من گفت برادرش را در خواب ديده گفت برادرم مي‌گفت عيدت مبارک خواهر عيد خود را با قصاص خراب نکنيد به مادر بگو گذشت کند دخترم هم گفته ‌بود خودت به خوابش برو و بگو گذشت کند. خيلي به من فشار مي‌آوردند از آشنا و فاميل گرفته تا خانواده خودم حتي مادرم از من خواست که ببخشم آخر سر به شوهرم گفتم همه‌چيز پاي چوبه‌‌دار مشخص مي‌شود.
خانواده قاتل چه واکنشي نسبت به اين قتل داشتند؟
شوهرم، آدم سرشناسي است فوتباليست بوده و حالا هم مربي فوتبال است همه مردم شهر مي‌دانستند ما در چه وضعيتي هستيم و چقدر عذاب مي‌کشيم حتي خانواده قاتل هم مي‌دانستند و خيلي نسبت به کاري که بچه‌شان کرده ‌بود متاسف بودند آنها مي‌گفتند شرمنده رفتار پسرمان هستيم و نمي‌دانيم به شما چه بگوييم.
شب قبل از اجراي حکم، برنامه «90» و چهره‌هاي فوتبال خيلي از شما درخواست کردند که قاتل را ببخشيد آيا اين برنامه در تصميم شما تاثيري داشت؟
آقاي فردوسي‌پور انسان شريف و بزرگواري است و قصدش هم کار انساني بود من خيلي از او تشکر مي‌کنم که از يک برنامه فوتبالي براي يک کار انساني استفاده کرد. بزرگان ديگر مثل آقايان دايي، بنگر و قلعه‌نويي هم با ما تماس گرفتند اما آن موقع تصميم نگرفتم و همان حرف خودم را زدم.
اينکه چهره‌هاي فوتبالي به شما اصرار کردند که ببخشيد تاثيري در تصميم شوهرتان نداشت؟
وقتي برنامه «90» در مورد اين مساله صحبت کرد شوهرم گفت ببين بزرگان از تو چه مي‌خواهند گفتم براي من مادرم بزرگ‌ترين است به مادرم گفتم لحظه اجرا تصميم مي‌گيرم و حالا هم روي حرفي که به مادرم زدم چيزي نمي‌گويم. تا صبح سوره‌ واقعه را خواندم و گريه کردم.
چه زماني به شما گفته ‌شد زمان اجراي حکم فرا رسيده‌ است؟
وقتي راي قصاص صادر شد و پرونده به ديوانعالي کشور رفت سه‌سال طول کشيد که برگردد و وقتي برگشت ماه صفر بود. به شوهرم گفتم صفر ماه حرام است و من نمي‌توانم جوان مردم را در اين ماه قصاص کنم. در اجراي احکام گفتند مساله شرعي ندارد و شما مي‌توانيد حکم را اجرا کنيد گفتم حالا نمي‌کنم. برايم خيلي عجيب بود که در اين ماه تاييد حکم آمده ‌است و اين برايم پيغامي داشت. بعد گفتند قبل از عيد حکم را اجرا کنيد. قبول کرديم وقتي براي ابلاغ رفتيم مسوول زندان گفت شب عيد است و ما معمولا به‌خاطر اينکه خانواده‌هاي اعداميان شب عيدشان خراب نشود حکم اجرا نمي‌کنيم اگر شما بخواهيد حکم را اجرا مي‌کنيم اما باز ترجيح اين است که اين کار را نکنيد با خودم گفتم اين اعدامي هم مادر دارد و من نبايد شب عيد مردم را عزادار کنم قرار شد 26فروردين حکم اجرا شود تا اينکه يک شب قبل از اعدام خوابي ديدم که تصميمم را تغيير داد.
چه خوابي بود؟
پسرم را در 10سالگي ديدم. همه ما نشسته‌ بوديم و غذا مي‌خورديم پسرم بشقاب پلويش را برداشت و از خانه بيرون رفت گفتم پسرم چرا از ما جدا مي‌شوي گفت ديگر با تو حرف نمي‌زنم و ديگر در اين خانه غذا نمي‌خورم آن موقع بود که تصميم خودم را گرفتم من نبايد کاري مي‌کردم که بچه‌ام در عذاب باشد.
در مورد زمان اجراي حکم بگوييد. آن موقع چه اتفاقي افتاد؟
تا صبح نخوابيدم و مرتب دعا مي‌خواندم کسي در خانه ما نخوابيد صبح با شوهرم براي اجرا رفتيم همه چيز آماده بود و مردم زيادي آمده ‌بودند اول از مسوولان خواستم به من يک ميکروفن بدهند چون مي‌دانستم موقع اجراي حکم مردم خيلي به اولياي‌دم فحش مي‌دهند و از کار آنها بدشان مي‌آيد خطاب به مردم گفتم: من يک مادر هستم و مي‌دانم حالا که مي‌خواهم حکم را اجرا کنم شما به من فحش مي‌دهيد و نفرينم مي‌کنيد اما مي‌دانيد همه زندگي يک مادر فرزندش است‌؟ مي‌دانيد در اين‌ سال‌ها چه کشيدم و زندگي برايم زهر شده؟ مي‌دانيد زندگي‌ام به چه روزي افتاده ‌است؟ مي‌دانيد فقط گريه کردم و خواب و خوراک نداشتم و همه ما تحت‌تاثير قرار گرفتيم؟ چرا بايد جوان‌هاي ما چاقو با خودشان حمل کنند و اينطور خودشان و خانواده ديگري را بدبخت کنند؟ مردم اطراف گفتند اين حق توست حتي اگر حکم را اجرا کني کسي توهيني نخواهد کرد اما بدان مادري هم آن سوتر منتظر فرزندش است. بعد رفتم سراغ چوبه‌‌دار قاتل گريه مي‌کرد و از من مي‌خواست او را ببخشم گفت تو را به روح فرزندت ببخش. سيلي را که زدم آرام شدم. گفتم به خاطر آسيبي که به من زدي تنبيهت کردم و بعد هم با شوهرم طناب را از گردن او بيرون آورديم. مردم خيلي خوشحال بودند و کف زدند و گريه کردند. من اين بخشش را هديه کردم به مردم نور.
مادر مقتول در آن لحظات چه مي‌کرد؟
وقتي بخشيدم به پايم افتاد که خاک پايم را ببوسد گفتم از خدا تشکر کن. او را بلند کردم و گفتم به‌خاطر مادربودنت خيلي برايت احترام قايل هستم اين کار را نکن.
شوهرتان چه واکنشي داشت؟
او هميشه به من مي‌گفت هر تصميمي خودت گرفتي قبول مي‌کنم. قاتل شاگرد شوهرم بود شوهرم به او فوتبال ياد مي‌داد. با اينکه درگيري قاتل با شخص ديگري بود اما پسرم کشته‌ شده ‌بود و ما هيچ ‌تقصيري نداشتيم اما نتوانستم حکم را اجرا کنم.
پسرتان چطور شد کشته‌ شد؟
يک چهارشنبه بازاري در شهر نور بود که پسرم در حال عبور از آنجا بود. قاتل تنه‌اي به او زد. پسرم معترض شد و قاتل که در حال دعوا با کسي ديگر بود چاقو بيرون کشيد و به شاهرگش زد که منجر به مرگ پسرم شد.
بعد از بخشش مردم چه واکنشي داشتند؟
شايد باورتان نشود، از هفت صبح که به خانه برگشتيم تا 11 شب پنج نفر در خانه ما در حال پذيرايي از مردمي بودند که براي تشکر آمده ‌بودند باز هم نمي‌توانستند به همه رسيدگي کنند، مردم نور خيلي به ما لطف داشتند.
خانواده‌هاي بسياري در شرايط شما هستند و مرگ و زندگي يک فرد در انتظار تصميم آنهاست، چه توصيه‌اي به آنها داريد؟
توصيه مي‌کنم در مورد قاتل تحقيق کنند وقتي به اين نتيجه رسيدند که واقعا پشيمان شده و ديگر به جامعه آسيب نمي‌زند او را ببخشند. بخشش آرامش زيادي به آدم مي‌دهد البته باز هم مي‌گويم کسي نمي‌تواند خودش را جاي يک مادر که بچه‌اش را از دست داده بگذارد.
برچسب ها: حوادث ، قاتل ، اعدام ، قصاص