فيزيکدان ايراني: حافظ مي خوانم، بتهوون گوش مي دهم
«مهدي گلشني» فيزيکدان و نظريهپرداز ايراني، پژوهشگر، مترجم، استاد دانشگاه صنعتي شريف و عضو شوراي عالي انقلاب فرهنگي است. او علاوه بر کسب عناوين داخلي نظير چهره ماندگار در عرصه فيزيک و برنده کتاب سال جمهوري اسلامي ايران، موفق به دريافت جايزه درس علم و دين (بزرگترين جايزه مالي در جهان در زمينه علم و دين) از بنياد تمپلتون آمريکا شده است. گلشني سه دوره داور اين جايزه بوده است.
فرهنگستان علوم جمهوري اسلامي ايران در سال 1390 کتاب «جشننامه دکتر مهدي گلشني» را به مناسبت بزرگداشت مقام علمي وي منتشر کرد.
عضويت در انجمن استادان فيزيک آمريکا، عضويت در انجمن اروپائي علم و الهيات و عضو آکادمي علوم جهان اسلام برخي ديگر از عناوين و سمتهاي گلشني را تشکيل ميدهد.
با اين حال بسيار متواضع است، انصاف را در رفتار و گفتار رعايت ميکند و جامعه را تشنه اخلاق اسلامي ميداند و خود را مقيد به اخلاق.
اگر آرزوي سوررئاليسم او تحقق پيدا کند و قرار باشد يکي از بزرگان علمي بار ديگر زنده شود، کسي جز «خواجه نصير الدين طوسي» نيست. هم او که از محو شدن نام و کتابهاي دانشمندان اسلامي جلوگيري کرد و عالمان را ارج نهاد و در پي کمال رساندن تمدن اسلامي بود.
خواندن بخش نخست گفتوگوي ما با استاد 74 ساله دانشگاه که از مفاخر حال حاضر ايران و جهان به شمار ميرود، خالي از لطف نيست.
* فرزند چندم خانواده هستيد و آيا پدر و مادرتان آدم علمي بودند؟
پدر و مادرم تحصيلات عاليه رسمي نداشتند اما معلوماتشان خوب بود. مادرم به شدت به مذهب علاقهمند بودند. پدر و مادرم سه فرزند خود را قبل از تولد از دست داده بودند و کلاً دو فرزند داشتند. من يک خواهر داشتم که اخيراً فوت شدند.
*در دوران کودکي از چه شخصيت هايي بيشترين تاثير را پذيرفتيد؟شانس من اين بود که وقتي مقطع ابتدايي را، که در آن موقع شش سال بود، گذراندم و وارد کلاس هفتم (سال اول دبيرستان) شدم، يک معلم خط به نام آقاي غلامحسين آهني داشتم که اهل فلسفه بودند و مرا به سمت دروس حوزوي سوق دادند. با ايشان دروس عربي را شروع کردم و سپس با منطق و فلسفه آشنا شدم. وقتي به کلاس دوازدهم (سال آخر دبيرستان) رسيدم، پيشرفت زيادي در فلسفه کرده بودم و گرچه به دروس بعضي از بزرگان فلسفه اصفهان رفتم، اما خود را بسيار مديون مرحوم آهني رحمت الله عليه ميدانم. من ليسانس را در ايران گرفتم و سپس به غرب رفتم و البته در آنجا هم مطالعه فلسفه را کنار نگذاشتم.
* آيا تحصيلات حوزوي داشتيد؟
قبل از آفتاب به مسجد جده بزرگ اصفهان و مدتي هم به مدرسه ديني ديگر ميرفتم و دو تا همشاگردي داشتم.
* اگر فيزيکدان نميشديد چه کاره ميشديد؟
نميتوانم پيشبيني کنم. اما اگر قرار شود يکبار ديگر به دنيا بيايم، همين راه را انتخاب ميکنم.
* رابطهتان با موسيقي، شعر و تئاتر چگونه است؟
اهل تئاتر نبودهام. اما به موسيقي کلاسيک بسيار علاقمندم و از آن برداشت عارفانه دارم.
* به چه آهنگسازهايي گوش ميکنيد؟
عمدتاً بتهوون و موتزارت.
* رابطهتان با شعر چگونه است؟
بسيار به شعر علاقهمندم. شاعر مورد علاقه من در درجه نخست حافظ و بعد از آن به سعدي و مولوي و سنائي است.
از ميان کتابهاي خودتان چه کتابي را معرفي ميکنيد؟
کتابهاي «قرآن و علوم طبيعت»، «از علم سکولار تا علم ديني»، «تحليلي از ديدگاههاي فلسفي فيزيکدانان معاصر» و «آيا علم ميتواند دين را ناديده بگيرد؟» کتاب اخير ترجمه کتابي انگليسي از اينجانب به قلم همسر ارجمندم سرکار خانم بتول نجفي است.
فرهنگستان علوم جمهوري اسلامي ايران در سال 1390 کتاب «جشننامه دکتر مهدي گلشني» را به مناسبت بزرگداشت مقام علمي وي منتشر کرد.
عضويت در انجمن استادان فيزيک آمريکا، عضويت در انجمن اروپائي علم و الهيات و عضو آکادمي علوم جهان اسلام برخي ديگر از عناوين و سمتهاي گلشني را تشکيل ميدهد.
با اين حال بسيار متواضع است، انصاف را در رفتار و گفتار رعايت ميکند و جامعه را تشنه اخلاق اسلامي ميداند و خود را مقيد به اخلاق.
اگر آرزوي سوررئاليسم او تحقق پيدا کند و قرار باشد يکي از بزرگان علمي بار ديگر زنده شود، کسي جز «خواجه نصير الدين طوسي» نيست. هم او که از محو شدن نام و کتابهاي دانشمندان اسلامي جلوگيري کرد و عالمان را ارج نهاد و در پي کمال رساندن تمدن اسلامي بود.
خواندن بخش نخست گفتوگوي ما با استاد 74 ساله دانشگاه که از مفاخر حال حاضر ايران و جهان به شمار ميرود، خالي از لطف نيست.
* فرزند چندم خانواده هستيد و آيا پدر و مادرتان آدم علمي بودند؟
پدر و مادرم تحصيلات عاليه رسمي نداشتند اما معلوماتشان خوب بود. مادرم به شدت به مذهب علاقهمند بودند. پدر و مادرم سه فرزند خود را قبل از تولد از دست داده بودند و کلاً دو فرزند داشتند. من يک خواهر داشتم که اخيراً فوت شدند.
*در دوران کودکي از چه شخصيت هايي بيشترين تاثير را پذيرفتيد؟شانس من اين بود که وقتي مقطع ابتدايي را، که در آن موقع شش سال بود، گذراندم و وارد کلاس هفتم (سال اول دبيرستان) شدم، يک معلم خط به نام آقاي غلامحسين آهني داشتم که اهل فلسفه بودند و مرا به سمت دروس حوزوي سوق دادند. با ايشان دروس عربي را شروع کردم و سپس با منطق و فلسفه آشنا شدم. وقتي به کلاس دوازدهم (سال آخر دبيرستان) رسيدم، پيشرفت زيادي در فلسفه کرده بودم و گرچه به دروس بعضي از بزرگان فلسفه اصفهان رفتم، اما خود را بسيار مديون مرحوم آهني رحمت الله عليه ميدانم. من ليسانس را در ايران گرفتم و سپس به غرب رفتم و البته در آنجا هم مطالعه فلسفه را کنار نگذاشتم.
* آيا تحصيلات حوزوي داشتيد؟
قبل از آفتاب به مسجد جده بزرگ اصفهان و مدتي هم به مدرسه ديني ديگر ميرفتم و دو تا همشاگردي داشتم.
* اگر فيزيکدان نميشديد چه کاره ميشديد؟
نميتوانم پيشبيني کنم. اما اگر قرار شود يکبار ديگر به دنيا بيايم، همين راه را انتخاب ميکنم.
* رابطهتان با موسيقي، شعر و تئاتر چگونه است؟
اهل تئاتر نبودهام. اما به موسيقي کلاسيک بسيار علاقمندم و از آن برداشت عارفانه دارم.
* به چه آهنگسازهايي گوش ميکنيد؟
عمدتاً بتهوون و موتزارت.
* رابطهتان با شعر چگونه است؟
بسيار به شعر علاقهمندم. شاعر مورد علاقه من در درجه نخست حافظ و بعد از آن به سعدي و مولوي و سنائي است.
از ميان کتابهاي خودتان چه کتابي را معرفي ميکنيد؟
کتابهاي «قرآن و علوم طبيعت»، «از علم سکولار تا علم ديني»، «تحليلي از ديدگاههاي فلسفي فيزيکدانان معاصر» و «آيا علم ميتواند دين را ناديده بگيرد؟» کتاب اخير ترجمه کتابي انگليسي از اينجانب به قلم همسر ارجمندم سرکار خانم بتول نجفي است.