کد خبر: ۳۵۸۸۴۴
تاریخ انتشار: ۰۱ مهر ۱۴۰۰ - ۱۷:۲۷
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
تعداد بازدید: ۶۴۳
پای چین در میان باشد اروپا و فرانسه برای بایدن مهم نیست/اروپایی‌ها مانند کبوتری در گروه شاهین‌ها هستند!

پیمان امنیتی آمریکا، بریتانیا و استرالیا چه معنایی برای اروپا دارد؟

اتحاد نظامی ایجاد شده بین ایالات متحده، استرالیا و بریتانیا با هزینه فرانسه منجر به همسویی های جدیدی می شود و می تواند روابط ترانس آتلانتیک را عمیقا تحت تأثیر قرار دهد. ایالات متحده و متحدان اروپایی آن باید بدانند چه چیزی در خطر است.

ابوالفضل خدائی: پیمان دفاعی بین سه کشور استرالیا، بریتانیا و آمریکا در روزهای اخیر جنجال های زیادی را بین آمریکا و اروپایی ها ایجاد کرده است. به موجب این توافقنامه که در زمینه دفاع و امنیت است استرالیا خرید زیردریایی‌های فرانسوی از شرکت ناوال گروپ فرانسه را لغو کرد. این توافقنامه جدید به ارزش ۵۶ میلیارد یورو تحت عنوان قرارداد قرن است که به دنبال تولید ۱۲ زیردریایی هجومی از نوع باراکودا است. موضوعی که به باور لودریان وزیرخارجه فرانسه خنجر از پشت و نابودی اعتماد بین هم‌پیمانان است.

رزا بالفور مدیر بخش اروپای اندیشکده کارنگی که در خصوص سیاست خارجی و امنیتی پژوهش می کند در مقاله ای برای این اندیشکده تبعات پیمان آکوس را برای کشورهای اروپایی بررسی می کند. در مشروح این مقاله آمده است:

در جریان خروج آشفته واشنگتن از افغانستان، شکایت برخی از اعضای اروپایی ناتو از مشورت ناکافی دولت ایالات متحده ممکن است بهانه گیرانه به نظر برسد. چهار هفته بعد «آکوس» (AUKUS) پیمان امنیت بین استرالیا، بریتانیا، و ایالات‌متحده آمریکا، به موجب آن کانبرا زیر دریایی‌های برقی هسته‌ای آمریکا را به دست آورد و پیمان زیر دریایی خود را با فرانسه به دست آورد - هر گونه شک را از بین برد.

این که آیا شکست در هشدار به فرانسه در مورد توافق قریب‌الوقوع، یک اشتباه سیاسی غیرحرفه‌ای یا نشانه‌ای از تحقیر نسبت به هم‌پیمان اروپایی ایالات‌متحده است، کم‌تر از واقعیت محتمل است: وقتی صحبت از چین می شود، ایالات متحده به شرکای اروپایی خود اهمیتی نمی دهد و به آن اعتماد نمی کند.

به نظر می رسد که هدف از این آرایش امنیتی، تجاوز روزافزون چین به منطقه است. این امر در پی وخامت روابط تجاری و دیپلماتیک بین چین و استرالیا صورت می گیرد که در آن پکن در استفاده از اقدامات تلافی جویانه محدودیت چندانی نشان نداده است.

با وجود - یا شاید به دلیل - وابستگی متقابل اقتصادی با چین، استرالیا به دنبال تضمین های امنیتی از ایالات متحده است. به طور شگفت انگیزی، پکن این معامله را مقابله ای می داند و ایالات متحده را متهم می کند که از "ذهنیت منسوخ جمع جنگ صفر" استفاده می کند.

دولت بایدن با توجه به رقابت خود با چین در جهت تغییر شکل اتحادها گام بر می دارد. همه چیزهای دیگر، در این مورد فرانسه، پس از این هدف فراگیر می آیند. فراتر از پیامدهای دیپلماتیک برای پاریس، ارزش آن را دارد که پیامدهای وسیع تری را برای اروپا در نظر بگیریم.

آن‌ها درباره رابطه اروپا با منطقه ایندوپاسیفیک هستند. آنها درباره روابط پیچیده و تفرقه انگیز اروپا با چین هستند. آنها درباره این هستند که آیا اتحادیه اروپا می تواند در کاهش تنش های ژئوپلیتیک نقشی ایفا کند یا خیر. و اساساً، آنها درباره اعتماد متقابل اروپایی و آمریکایی و تصوراتی درباره آینده اتحاد فرا آتلانتیک هستند.

از قضا، AUKUS در همان روز اعلام شد که اتحادیه اروپا از استراتژی هند و اقیانوسیه برای گسترش علایق و روابط در منطقه پرده‌برداری می‌کند - چیزی که فرانسه، بازیگر قدیمی هند و اقیانوس آرام، بر آن تاکید کرده بود.

به شیوه معمول بروکسل، استراتژی هند و اقیانوس آرام جامع است- از آب و هوا گرفته تا امنیت دریایی، از تجارت تا پایداری- و شامل همه بازیگران منطقه ای علاقه مند است. این برنامه به سایر دولت هایی که دارای استراتژی ایندوپاسیفیک (کشورهای منطقه هند-آرام)، از جمله آکوس سه، هستند دسترسی دارد و برای چین باز است، زیرا بروکسل فکر می کند که باید حداقل در زمینه آب و هوا و تنوع زیستی مشارکت داشته باشد.

اتحادیه اروپا چند ساعت پس از تشکیل اتحاد امنیتی جدید بین آمریکا،بریتانیا و استرالیا، راهبرد جدید خود برای تقویت روابط با کشورهای منطقه هند-آرام را اعلام کرد.جوزپ بورل، نماینده عالی اتحادیه اروپا در کنفرانس مطبوعاتی اظهار داشت که مبنای راهبرد ما همکاری است نه رویارویی. بلافاصله پس از این اعلام موضع در ۱۶ سپتامبر، استراتژی اتحادیه اروپا شبیه یک کبوتر تنها بود که در گروه کُر شاهین ها آواز می خواند!

این که آیا این رویکرد منعکس کننده تمایل عمیق اتحادیه اروپا به نفع تنش زدایی و گفتگو بوده و یا داستان اصلی بر سر منافع تجاری اتحادیه اروپا در تجارت با چین است، با دیدگاه واشنگتن درباره چین به عنوان تهدید استراتژیک قرن ۲۱ مطابقت ندارد. این احتمالاً تنها موضوعی است که درباره آن اجماع داخلی دو حزبی وجود دارد.

به جای استراتژی «چرخش به آسیا»، که در طول سالهای ریاست جمهوری باراک اوباما باعث ترس اروپاییان از این سیاست نامناسب به باور آنها شده بود، پیمان آکوس نشان می دهد که همه چیز در خدمت مهار چین است، خواه اروپا دوست داشته باشد یا نه. این شامل برخی از مشارکت هایی است که دولت بایدن برای بازسازی آنها وقت گذاشته است.

این می تواند فرصتی از دست رفته برای ایالات متحده برای همکاری با اتحادیه اروپا در هند و اقیانوس آرام باشد. در گذشته، ایالات متحده و اتحادیه اروپا، گاهی از تاکتیک های "پلیس خوب، پلیس بد" برای مقابله با شرایط دشوار استفاده می کردند، به عنوان مثال زمانی که مذاکرات اروپا با ایران در نهایت منجر به مذاکرات عدم اشاعه و توافق هسته ای شد. نظم و ترتیبات مشابه مستلزم اعتماد بین شرکا و برنامه بازی مشترک است.کاهش اعتماد، امکان همکاری ایالات متحده و اتحادیه اروپا را در مورد چین، حداقل در مورد تنوع زیستی و تغییرات آب و هوایی، که اروپا آن را به طور فزاینده ای به عنوان بزرگترین تهدید قرن ۲۱ می شناسد، کاهش می دهد. 
 

خطر عمیق تری برای اروپا در پس معمای آکوس وجود دارد

فشار بیشتر برای رویارویی با چین خطر از بین بردن توازن نامتعادل بین فرا آتلانتیک و طرفداران تقویت استقلال اروپا در امور بین الملل را در پی دارد. در سال ۲۰۰۳، شعار دولت جورج دبلیو بوش "یا با ما هستید یا علیه ما"، برای جلب حمایت از مداخله نظامی در عراق، باعث شکاف های عمیقی در داخل اروپا شد به طوری که فرانسه، آلمان و کشورهای بنلوکس (اتحادیه سه کشور بلژیک، لوکزامبورگ و هلند) از این امر خودداری کردند. 

فرانسه و نهادهای اتحادیه اروپا برای سرمایه گذاری بیشتر در ظرفیت امنیتی اتحادیه اروپا تلاش کرده اند، با اعلام ابتکارات جدید دفاعی که "اورسولا فون در لاین" ، رئیس کمیسیون اروپا ، تنها یک روز قبل از اعلام توافقنامه آکوس آن را اعلام کرد.

رویدادهایی مانند سقوط افغانستان و قدرت گیری طالبان و پیمان دفاعی آکوس به این تنش ها دامن می زند. با این حال، دفاع اروپایی نمی تواند از این قاره محافظت کند. مانند استرالیا، اقتصاد برخی از کشورهای اروپایی به شدت با اقتصاد چین در هم تنیده است، اما امنیت آنها به طور جدایی ناپذیری به ایالات متحده محدود می شود.

بحث در مورد استقلال استراتژیک به طرز علاج ناپذیری در دوگانگی اشتباه حاصل جمع صفر قرار گرفته است. در قاره ای که تصورات مربوط به خطرات امنیتی بسته به اینکه در ورشو یا لیسبون باشید متفاوت است، این دوگانگی کاذب تبدیل به زندان و بهانه ای برای عدم فعالیت شده است.

با این وجود عدم قطعیت بیشتر در مورد روابط فراآتلانتیک، همراه با فشار برای تقویت در برابر چین، خطر از بین بردن موازنه بین اروپا و ناتو را دربر دارد و این به نفع ایالات متحده - یا اروپایی ها نیست.

منبع: اندیشکده کارنگی / ترجمه: ابوالفضل خدائی