کد خبر: ۳۶۷۵۱۳
تاریخ انتشار: ۱۴ آذر ۱۴۰۰ - ۱۹:۵۱
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
تعداد بازدید: ۷۴۴

استراتژی چند وجهی روسیه در قفقاز جنوبی

قهرمان نورانی درآباد در یادداشتی می نویسد: با درک این واقعیت ها اگر چنانچه روسیه در پشت ماجرای تغییر ژئوپلیتیک منطقه باشد ایران با چه ابزارهایی به مقابله با آن برخواهد خاست؟ این سوال بسیار جدی است که در مراکز تصمیم سازی کشور باید برای آن پاسخ پیدا کنند. نتیجه گیری تسلط کامل بر قفقاز جنوبی به عنوان "خارج نزدیک" روسیه، با مدیریت هوشمندانه آن کشور تعقیب می شود. حضور نظامی دائمی در منطقه با هدف کنترل تحرکات دولت های ذینفع در مسائل منطقه و کنار زدن بازیگران دیگر از جمله جمهوری اسلامی ایران در هسته مرکزی این استراتژی قرار دارد. بسته شدن مرز مشترک ایران و ارمنستان و یا اعمال محدودیت در تردد، با ایجاد کریدور زنگزور ممکن است یکی از اجزاء این استراتژی باشد.

نویسنده: قهرمان نورانی درآباد، کارشناس ارشد مسایل اوراسیا

 اواخر ماه سپتامبر سال 2020 که ارتش جمهوری آذربایجان با مستشاری ترکیه عملیات آزادسازی اراضی تحت اشغال خود را کلید زد اکثر تحلیلگران سیاسی از این اتفاق غافلگیر شدند. در زمان شروع جنگ بسیاری بر این باور بودند که این تهاجم نظامی به دستور کرملین متوقف خواهد شد و روس ها اجازه نخواهند داد که آذربایجان به تفوق نظامی دست پیدا کند و قره باغ و نواحی اطراف آن را از اشغال برهاند. اما حقیقت این است که روسیه سناریوی مورد نظر خود را اجرا می کرد و با چرغ سبز او بود که آذربایجان پیشروی کرد و ارامنه شکست قطعی را پذیرفتند تا پرده های دیگر سناریو بر اساس خواست و منویات رئیس جمهور پوتین شکل بگیرد. 

مرحله بعدی طرح پوتین امضای توافقنامه نهم نوامبر بود. به ابتکار او توافق نامه سه جانبه ای را که از قبل طراحی شده بود به امضای رهبران آذربایجان و ارمنستان رسید. استقرار نیرو تحت پوشش صلح بان مهمترین دستاورد رئیس جمهوری روسیه در خاک آذربایجان پس از قریب به سه دهه بود تا بعدها از آن به عنوان سکویی برای تثبیت موقعیت خود در منطقه استفاده کند. 

در ادامه این روند آن چه بیش از همه خبرساز شده، گمانه زنی در باره ایجاد کریدور زنگزور در آن سوی مرز ایران با ارمنستان با مدیریت روسیه است و الهام علی اف، رئیس جمهوری آذربایجان در دیدار اخیر خود با همتای ترکیه ای خود با استناد به توافق رهبران دو کشور طرف مناقشه به اضافه روسیه در شهر سوچی که در تاریخ 26 نوامبر صورت گرفت آن را "حل شده" اعلام کرده است. این مسئله از آن جهت در ایران حساسیت برانگیز شد که مقامات سیاسی و نظامی کشور هر گونه تغییرات ژئوپلیتیک در منطقه را رد کرده و آن را خط قرمز تهران دانسته اند. اما اگر ایجاد کریدور زنگزور که ممکن است مرز مشترک ارمنستان با ایران را تحت تأثیر قرار دهد با خواست و تأیید روسیه همراه باشد ایران چگونه با آن مقابله خواهد کرد؟ 

بررسی روند تحولات یک سال گذشته در منطقه نشان می دهد که روس ها استراتژی چند وجهی را در دست اجرا دارند و تأمل در این موضوع، در تصمیم های مقتضی دولت ایران خالی از فایده نخواهد بود. 

وجه اول: تسلط بلامنازع بر قفقار جنوبی تا 27 سپتامبر سال گذشته می توان گفت که روابط روسیه با کشورهای قفقاز جنوبی محدود بود. گرجستان به سبب نقض تمامیت ارضی خود با روسیه روابط دیپلماتیک ندارد و آذربایجان هم با مقصر دانستن روسیه در اشغال بیست درصد از خاک خود واگرایی از مسکو را در محور سیاست خارجی خود قرار داده بود و تنها ارمنستان با روسیه رابطه نزدیک داشت، اما تثبیت جایگاه نیکول پاشینیان به عنوان رهبر انقلاب مخملی نمی توانست باعث نگرانی مسکو نشود. در این راستا حذف عناصر فیلوروس از دستگاه های دولتی با ناخرسندی دنبال می شد، لذا روس ها برای بسترسازی جهت سلطه بلامنازع بر منطقه دست به کار شدند و می توان گفت که بخش های مهمی از این اهداف تأمین شده است. گسیل داشتن نیروهای نظامی خود به بخش های ارمنی نشین قره باغ کوهستانی به بهانه حفظ آتش بس و اعتمادسازی بین آذری ها و ارامنه، تغییر نگاه افکار عمومی آذربایجان به نفع خود که با حمل پرچم روسیه در خیابان های باکو پس از آزادسازی شوشا به وضوح دیده شد، کوتاه کردن دست غرب از روند صلح و گرفتن بیعت از رهبران ارمنستان به منظور جلوگیری از تخطی منافع روسیه در منطقه از جمله اتفاقاتی است که محقق شد. در دیدار سران در سوچی هم نقشه راه روسیه برای قفقاز جنوبی دوباره مورد تأکید قرار گرفت و هر دو طرف مناقشه – آذربایجان و ارمنستان – بر آن صحه گذاشتند. 

وجه دوم: ایجاد مبنای حقوقی برای حضور بلند مدت در منطقه یکه تازی روسیه در منطقه با موازین حقوقی مغایرت ندارد و آن کشور منویات خود را طبق توافقی که دیکته می کند به اجرا می گذارد. در این راستا حضور نظامی در قره باغ و کریدور لاچین، ایجاد پست های نظامی در مرزهای مشترک آذربایجان و ارمنستان با هدف ظاهری جلوگیری از درگیری، استقرار نیرو در کریدور زنگزور که قرار است احداث شود و تعمیم احتمالی آن به نخجوان برای تأمین امنیت گذرگاه میان ارمنستان تا دریای سیاه در میان سلسله اقداماتی است که حضور بلند مدت نظامی روسیه در قفقاز جنوبی را تضمین خواهد کرد و هیچ نیروی دیگری اجازه ندارد در این "عملیات حفظ صلح" مشارکت کند. چنین به نظر می رسد که روسیه همه این طرح ها را در قالب توافق سه جانبه پیگیری خواهد کرد و خواه دولت های منطقه و خواه دو رئیس دیگر گروه مینسک سازمان امنیت و همکاری اروپا یعنی آمریکا و فرانسه در آن به ایفای نقش نخواهند پرداخت. 

وجه سوم: ممانعت از همگرایی ارمنستان به غرب انقلاب مخملی آوریل سال 2018 به رهبری نیکول پاشینیان که با تضعیف موقعیت روسیه در این کشور همراه بود و می توانست منافع مسکو را به مخاطره بیاندازد پوتین را بر آن داشت تا دست به اقدامات پیشگیرانه برای ممانعت از همگرایی بچه های سوروس در ارمنستان با غرب و ناتو بزند. آسیب دیدن موقعیت دولت جدید ارمنستان به سبب تحمل شکست در جنگ تمام عیار با آذربایجان که با مدیریت روسیه صورت گرفت زمینه را برای کنترل هر چه بیشتر آن کشور فراهم آورد و پاشینیان را متوجه ساخت که در صورت اصرار بر نزدیکی با غرب و دوری از مسکو سرنوشت نامحتومی برای کشورش رقم زده خواهد شد. در این زمینه سیاستمداران ارمنی هم متوجه شدند که با وجود فاکتور روسیه نمی توان روی حمایت های غرب حساب باز کرد. 

وجه چهارم: تضعیف جایگاه ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک گرجستان، روسیه بازی هوشمندانه و چند وجهی خود در منطقه را طوری طراحی کرده است تا گرجستان هم از آن بی نصیب نماند. موافقت ارمنستان و یا تحمیل بازگشایی خطوط ارتباطی زنگزور در استان سیونیک حلقه بسیار مهمی است که شاکله اصلی استراتژی چند وجهی روسیه را تشکیل می دهد. با اجرای این طرح معادلات در کل منطقه تغییر خواهد کرد و گرجستان اهمیت ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک منحصر به فرد خود را از دست خواهد داد. با اجرای طرح کریدور زنگزور که کوتاه ترین و باصرفه ترین مسیر برای اتصال آذربایجان به ترکیه و اروپا محسوب می شود مسیر گرجستان عملاً از مرکز توجهات آذربایجان و ترکیه خارج خواهد شد و حتی باعث انزوای آن کشور در قفقاز جنوبی خواهد شد. کما اینکه گرجی ها متوجه این واقعیت تلخ شده اند و پیوستن به پلتفرم 3+3 را منتفی دانسته اند. در این زمینه خاطرنشان می سازد که ارمنستان هم به سبب بهره مندی از خط آهن و جاده ای جنوب (زنگزور) و دسترسی به بنادر ترکیه در دریای سیاه عملاً نیازی به مسیر گرجستان نخواهد داشت و یا دست کم از میزان وابستگی اش به مسیر گرجستان کاسته خواهد شد. تصور می رود که روس ها مشوق ارمنستان در این زمینه هستند. خود روسیه هم از این پس در ارتباط زمینی خود با ارمنستان دیگر به گرجستان متکی نخواهد بود و مبادله کالا با ارمنستان را عمدتاً از طریق آذربایجان انجام خواهد داد. 

وجه پنجم: احداث هدفمند کریدور زنگزور آیا کریدور زنگزور به تحقق می پیوندد و آیا قرار است ارمنستان هیچ کنترلی بر آن نداشته باشد و نتواند حاکمیت ملی خود را بر آن اعمال نکند و بالتبع آیا ارمنستان مرز خود با ایران را از دست خواهد داد؟ اینها سؤالاتی است که در ایران با حساسیت و نگرانی دنبال می شود. چنین به نظر می رسد که روسیه به عنوان تنها بازیگر اصلی در تحولات قفقاز جنوبی به نگرانی کشورهای دیگر توجهی ندارد و البته برای حفظ جنبه حقوقی، اقدامات خود را در چارچوب توافق سه جانبه به امضای شرکای خود در قفقاز جنوبی خواهد رساند و چه بسا در نشست سران در سوچی چنین اتفاقی افتاده است. اما چرا قرار نیست ارمنستان حاکمیت ملی خود را بر آن اعمال کند؟ به باور نگارنده، امنیت گذرگاه کلیدی ترین بحث آن به حساب می آید و طرف آذری به دلیل وجود جو بی اعتمادی و خصومت با ارمنستان نمی تواند در این زمینه ریسک کند و حتما کنترل آن توسط نیروهای روسی را مطالبه کرده است و روس ها هم برای توجیه حضور خود در منطقه از انگیزه لازم برای برعهده گرفتن چنین مسئولیتی برخوردارند. اینکه آیا قرار است کریدور هم عرض با کریدور لاچین ساخته شود یا نه، هنوز مشخص نیست اما کنترل روسیه بر آن و دور نگه داشته شدن ارامنه در تأمین امنیت گذرگاه مزبور بسیار محتمل است. 

برخی تحلیلگران ایرانی ابراز عقید کرده اند که پذیرفتن چنین طرحی به منزله انتحار ژئوپلیتیک برای ارمنستان خواهد بود و آن کشور حاضر به امتناع از اتصال زمینی با ایران نخواهد بود و یا گفته شده است که روسیه نمی تواند با دست خود کریدور عبوری برای ناتو جهت حضور در دریای خزر باز کند. در پاسخ به این دیدگاه ها باید گفت که بلندپروازی روسیه فراتر از آن است که آن دولت بخواهد با نظر ایروان گام بردارد و خود را محدود کند. از سوی دیگر ممکن است برای آرام کردن ایران مدعی شوند که تمامیت ارضی ارمنستان محفوظ خواهد ماند و شاید هم با مشارکت دادن ایران در همکاری های اقتصادی و ترانزیتی در منطقه قفقاز جنوبی در چارچوب فرمول 3+3 تا حدی از حساسیت این کشور بکاهند و مکانیسمی را برای عبور و مرور مرزی بین دو کشور همسایه تدارک ببینند؛ اما ابتکار عمل در طرح منطقه ای همچنان در دست روسیه باقی می ماند. در واقع روسیه احتمالاً قصد دارد کنترل شاهرگ های ارتباطی از داغستان تا زنگزور و پس از آن از مرز نخجوان با ارمنستان تا مرز ترکیه را در انحصار خود داشته باشد، افزون بر این از طریق کریدور زنگه زور دسترسی به بازارهای خاورمیانه را برای خود تضمین کند. 

در مورد تردد ترکیه و احتمالاً ناتو از مسیر زنگزور هم روسیه چیزی را از دست نمی دهد، برعکس در مقایسه با مسیر گرجستان روس ها اشراف بیشتری بر آن خواهند داشت و در زمان دلخواه می توانند آن را ببندند. البته گفتنی است که آذربایجان و ترکیه به عنوان بانیان کریدور زنگزور به میزان روسیه از منافع آن منتفع خواهند شد و اشتراک منافع این دولت ها با روسیه به دلیل برخورداری از این دالان استراتژیک در حمل و نقل کالا و مسافر دوچندان خواهد شد و آنها را عملاً به متحدان منطقه ای مسکو تبدیل خواهد کرد؛ چیزی که روسیه به شدت دنبال آن است. با تحقق این پیش بینی، عضویت احتمالی ترکیه در سازمان همکاری شانگهای و عضویت آذربایجان در اتحادیه اوراسیا و سازمان پیمان امنیت دسته جمعی موسوم به "ناتوی روسی" قابل پیش بینی است. 

وجه ششم: به چالش انداختن ایران از طریق تغییرات ژئوپلیتیک در مرزهای شمالی دغدغه ایران در مورد منطقه و تغییرات ژئوپلیتیکی آن الزاماً دغدغه روسیه نیست و آن دولت اصولاً حق بازیگری در مسائل منطقه را برای کشورمان قائل نیست. نمونه روشن آن بی توجهی به طرح صلح جامع ایران در بحبوحه جنگ دوم قره باغ بود که روس ها عملاً دیپلماسی ایران را در این زمینه به شکست کشاندند و روند تحولات را بر اساس سناریوی خود پیش بردند. این خط مشی قبلاً هم در سال 1992 به هنگام میانجیگری ایران بین دو کشور طرف مناقشه تجربه شد و روس ها در یک قدمی امضای توافق نامه تهران از طریق اشغال شوشا به دست تجزیه طلبان ارمنی اقدام سیاسی ایران را ناکام گذاشتند. 

از سوی دیگر تصور بر این است که ایجاد فاصله بین مردم ایران با مردمان حوزه تمدنی این کشور در قفقاز به طرق مختلف از سوی سیاستمداران روسی دنبال می شود. حتی گمان می رود که همین روسیه در ایجاد جو ضد ایرانی و قلمداد کردن ایران به عنوان تهدید برای آذربایجان نقش مستقیم دارد، همان گونه که سرگی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه در کنفرانس مطبوعاتی مشترک با همتای ایرانی خود در مسکو از مانور نظامی "فاتحان خیبر" انتقاد کرد. این بدان معناست که تصمیم گیران کرملین همان ذهنیت زمان جنگ های ده ساله قرن نوزدهم در مورد ایران را در سر دارند و در این راستا بسته شدن مرز و یا ایجاد محدودیت مرزی بین ارمنستان و ایران چه بسا امر مطلوب روسیه باشد، البته احتمال هم دارد آنها بنا بر مصالح خود مانع عبور و مرور بین ایران و ارمنستان نشوند، اما آن را تحت نظارت داشته باشند. 

با درک این واقعیت ها اگر چنانچه روسیه در پشت ماجرای تغییر ژئوپلیتیک منطقه باشد ایران با چه ابزارهایی به مقابله با آن برخواهد خاست؟ این سوال بسیار جدی است که در مراکز تصمیم سازی کشور باید برای آن پاسخ پیدا کنند. نتیجه گیری تسلط کامل بر قفقاز جنوبی به عنوان "خارج نزدیک" روسیه، با مدیریت هوشمندانه آن کشور تعقیب می شود. حضور نظامی دائمی در منطقه با هدف کنترل تحرکات دولت های ذینفع در مسائل منطقه و کنار زدن بازیگران دیگر از جمله جمهوری اسلامی ایران در هسته مرکزی این استراتژی قرار دارد. بسته شدن مرز مشترک ایران و ارمنستان و یا اعمال محدودیت در تردد، با ایجاد کریدور زنگزور ممکن است یکی از اجزاء این استراتژی باشد.